سکوت تلخ را باید شکست. همه چیز از یک “به ویژه” شروع شد. یک به ویژه ی دردناک، به ویژه ای که یادمان آورد کاربرد اصطلاح “شهرستان شاهین شهر” کراراً از سوی مدیر شبکه ی بهداشت و درمان شهرستان شاهین شهر و “میمه” صرفاً یک اشتباه لپی نبوده است. نگاه جمعیت محور مدیر محترم در […]
سکوت تلخ را باید شکست.
همه چیز از یک “به ویژه” شروع شد. یک به ویژه ی دردناک، به ویژه ای که یادمان آورد کاربرد اصطلاح “شهرستان شاهین شهر” کراراً از سوی مدیر شبکه ی بهداشت و درمان شهرستان شاهین شهر و “میمه” صرفاً یک اشتباه لپی نبوده است. نگاه جمعیت محور مدیر محترم در “ به ویژه مشکلات بیمارستان گلدیس” داد می زد. بی آنکه یاد داشته باشد انقلاب آمد تا به محرومان رسیدگی کند و نه منحصراً جوامع شلوغ تر! به این که نباید تازه به دوران رسیده ها بزرگترهایشان را هرچند تاتوان فراموش کنند!
مدیر فاضل و آرام که بحمدالله دوره های تخصصی و مدیریتی را بیشتر و هدفمندتر از مدیر سابق گذرانده اند به خوبی می دانند یکی از اصول و اجزای مراقبت های بهداشتی اولیه عدالت اجنماعی در دسترسی به این خدمات است.
خوب اگر قرار است نگاهمان جمعیت محور باشد که قطعاً روستای لوشاب قطره ای است اندر بحر جمعیت شاهین شهر! و اگر رویکردمان این باشد پس بیاییم هرچه در به اصطلاح بیمارستان میمه است در بیمارستان “ویژه” ی گلدیس بریزیم تا شاید اندکی از مشکلات اش کاسته شود! از مثقال امکاناتش تا یک هفتاد هشتاد نفر کارمندش! نظرتان چیست آقای مدیر؟!
ایرادی ندارد آقای مدیر!
ما راضی هستیم، ما مردم بخش میمه و شهرهای جوشقان و کامو- چوگان مظلوم تر از این حرف ها هستیم!
ما اصلاً جیکمان هم در نمی آید که با کاشان، گلپایگان و اصفهان چقدر بیشتر از شاهین شهر تا اصفهان فاصله داریم! یعنی انتظار بیجاییست که ما بخواهیم ناراحت شویم که چرا شهر لای بید و روستاهای موته، حسن رباط و لوشاب آخرین باری که دندانپزشک در شهر و قریه شان دیده اند کی بوده است! و البته به آنها هم نمی گوییم که چرا با این که جمعیتشان هم بیشتر هست، اما حنایشان از امثال سه و کلهرود در این مورد هم بی رنگ تر بوده.
ما اصلاً مشکلی نداریم که مثل گرگاب نزدیک شاهین شهر نیستیم و روزبه روز جمعیتمان فزون نمی شود تا مثل آنها دسترسی به خدماتمان هم بیشتر گردد. اتفاقاً چه خوب که آنها راحت تر باشند و ما رضایت داریم که در تسهیم خدمات، قسط ما به دیگران هم برسد.
یا ابداً مشکلی نداریم که اسم میمه یا لایبیدمان “شهر” باشد و کارشناسان بهداشت خانواده انتقالی و استخدامی در شاهین شهر، گز و گرگاب به کار گرفته شوند و ما هنوز از تکنسین و بهورز بهره ببریم!
اصلاً ما چکار به این کارها داریم؟! برای ما مگر مهم است که فقط یک پنجم جمعیت میمه دفترچه ی خدمات درمانی شهرهای زیر بیست هزار جمعیت داشتند و متعهد ماندند به این که هر ایرانی فقط یک بیمه ی پایه داشته باشد. بگذار تحول بهداشت بر اساس جمعیت شهر نباشد و مبنایش تعداد افراد دارای این دفترچه ها بماند. شاید کمی سر جایمان بنشینیم که چرا مثل خیلی ها؟! شخصیت “فرهنگیمان” را حفظ کردیم و دو بیمه ای نشدیم! برای ما که آب نداشت، ولی طرح تحول برای شاهین شهر یک پزشک و مامای اضافه که داشت، اضافه تر از آنچه که به این منطقه تعلق داشت! بگذار تا مردم موته، حسن رباط ، لوشاب و لای بید هر روز استرس آن را داشته باشند که فرزندشان روزی مریض شود که پزشک به قریه شان می آید!
راستی آقای مدیر!
اگر مردم لای بید قلبشان سکته کند چگونه باید به نزدیکترین بیمارستان بروند؟! با ماشین نعش کش؟!
باشد با همان ماشین بیایند! بیایند کجا؟! بیمارستان مرکز بخش؟! مگر چه کاری می تواند برای بخت برگشته انجام دهد؟!
سوار یک آمبولانس دیگر شود و سر از “گلدیس ویژه” درآورد و به او بگویند پس در “میمه ات” برایت چه کرده اند؟!
کاش آن لای بیدی یادش باشد جواب دهد ما اخراجی های این شهرستانیم! ویژه نیستیم! گرگ گلپایگان منتظر ما و برادران موته ایمان است! ببخشید که جمعیتمان کم است! آزمایش نداریم! متخصص نداریم! سی سی یو نداریم! لطف کنید، مرحمت کنید ما را زنده نگه دارید!
نخیر آقای مدیر!
چشم هایتان را بشویید! این جا مکانی است برای شنیدن درد دل جمعیتی اندک که خون دل خورده اند برای خاکشان. حقشان نیست که زیرپای بی عدالتی خردشان کنید!
اطراف شما درد کشیده ها نیستند! محرومان کنارتان به شور و مشورت مشغول نیستند! رک بگویم چندان از ما میمه ای ها خوششان نمی آید. می خواهید به ساز کاپیتالیستی خودتان کار کنید، کار کنید…. اما قطعاً ما در آن دنیا شما را نخواهیم بخشید!
دعایی که اجابتش قطعی است!
آیت الله بهجت رحمةالله علیه، در پاسخ به سۆالی فرمودند: برخی گمان میکنند که دعا، کار پیرزنها و پیرمردها و عجزه [ناتوانان] است، آنها که نمیتوانند در میدان جنگ و جهاد شمشیر بزنند؛ ولی معلوم میشود مسئله از این بالاتر است.
در روایت درباره شرایط استجابت دعا آمده است: «من دعا و هو لایحس سوی الاجابة استجیب له»، یعنی هر کس دعا کند و جز اجابت احساس نکند، دعایش مستجاب میشود.
ایشان در ادامه میفرمایند: گویا حالتی در ما پیدا شده شبیه به یاس از اجابت، که دعای ما فقط به زبان و لقلقهی لسانی است؛ نه دعای برخاسته از دل مطمئن و امیدوار به اجابت. قلب متقین و دل شکستهای میخواهد که دعایش مثل تیر به هدف برسد، به گونهای که دعا کنیم و اجابت آن را بفهمیم و یا حداقل به ما وعدهی استجابت آن را بدهد، ولو بعد از چهل سال، همچنان که درباره حضرت یعقوب علیهالسلام ظاهر دارد [محقق شد].
بنابراین فرموده آیتالله بهجت، آن دعایی مستجاب است که دعا کننده در آن مطمئن به اجابت باشد و این امر به قول ایشان قلب متقین و دل شکسته میخواهد. (کتاب پرسشهای شما و پاسخهای آیتالله بهجت، جلد دوم)
در حدیث قدسی آمده است که چون موسی (علیه السلام) از خدا پرسید در کجا بیشتر میتوان یافت؟ در جواب آمد : «انی عند القلوب المنکسره و القبور المندرسه؛ من در دلهای شکسته و نزد قبرهای کهنهام.»
چرا دعاهایمان مستجاب نمیشود؟
یکی از مهمترین نکات در پاسخ دهی به این سۆال این است که ترس و تردید در آن به خوبی روشن است. چنان به خداوند ایمان داشته باشید که در کودکی خود را به مادر میسپردید و جز او کس دیگری را نمیشناختید و عشق او را با تمام و جود احساس میکردید.
یا ایهاالذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم؛ ای اهل ایمان دعوت خدا و رسول را اجابت کنید، آنگاه که به سوی آنچه زنده تان میکند، فرا میخوانند.
بسیاری از مردم که میتوان گفت عموم انسانها، وقتی گرفتار میشوند دست به دامن دعا میشوند و هر کدام با لحن مخصوص به خود دستها را بالا میبرند و از معبود خود التماس دعا دارند.
مۆمنین اگر دیدند پس از چند بار دعا کردن دعای آنان اجابت نمیشود باید در صدد پیدا کردن صاحب نفسی باشند. این توهم پیدا نشود که اینان در نزد درگاه حق تعالی آبرو ندارند بلکه گاهی حکمت الهی این چنین اقتضاء میکند که دعای شما به نحو خاصی اجابت بشود
اگر این لحظات پرشکوه را به یک باره نظاره گر باشی اوقات بسیار با شکوهی را تشکیل میدهد که هر بیننده را به وجد آورده ناگزیر او را به تعظیم در مقابل آن معبودی قرار میدهد که این خیل عظیم در پیشگاه او سر تسلیم و خشوع آوردهاند. از اینجا است که میتوان به سرّ این آیه پی برد که میفرماید: و لقد ارسلنا الیامم من قبلک فاخذنهم بالبأساءوالضّراءلعلّهم یتضرّعون؛ و به تحقیق فرستادیم پیغمبرانی به سوی امتهایی که قبل از تو میزیستند. پس آنان را به سختیها و گرفتاریهای گوناگون دچار ساختیم تا شاید روی تضرّع به درگاه ما آورند.
این صحنه با شکوه وقتی برای نوع بشر جذّاب و هیجان انگیز باشد به طریق اولی برای خالق بی بدیع بسیار جذابتر خواهد بود. امّا بسیار دیده شده است که مۆمنین طلب حاجتی را از حضرت حق دارند، لکن آن دعا مشخصاً آن گونه که مورد نظر آنهاست اجابت نمیشود. گلهمند هستند ولو در دل، که آن را اظهار نمیکنند یا اگر هم به زبان میآورند بسیار با احتیاط، غالباً هم خود را مقصّر و نا لایق معرفی میکنند. که همه اینها به نوعی بوی یأس میدهد.
حال اگر با توجه به آیات و روایات این مسئله را بررسی نماییم میبینیم که خداوند متعال هر دعا را اجابت مینماید منتهی با توجه به حکمت بالغه خود نه دقیقاً آن گونه که مورد نظر بنده میباشد.
لذا باید دانست که دعا شرایط خاص خود را دارد و لذا اگر بنده در صدد کسب آن شرایط باشد آن موقع دیگر شاهد هیچگونه گله، شکایت، یأس و نا امیدی نخواهد بود و ته دل همه ملتمسین به دعا نوعی رضایتمندی و خشنودی را میبینیم.
بنده مضطر وقتی گرفتاری به او روی میآورد بلافاصله دست به دامن دعا میشود و چه بسیار دیده و شنیده شده است که اصرار فراوان دارد به درخواست خود از حضرت حق تعالی ولی هرگز در صدد تغییر شیوه درخواست خود بر نمیآیند این مثل آن میماند که در یک بازی گروهی وقتی در یک نقطه ای بن بست وجود دارد بازیکنان یک تیم تمام همّ خود را مصروف همان نقطه میکنند. که اگر تغییر تاکتیک میدادند با صرف انرژی کمتری میتوانستند آن مانع را دور بزنند و به هدف خود برسند نظیر همین امر در زمینه دعا میباشد.
بنابراین فرموده آیتالله بهجت، آن دعایی مستجاب است که دعاکننده در آن مطمئن به اجابت باشد و این امر به قول ایشان قلب متقین و دل شکسته میخواهد
کانال های استجابت دعا را کشف کنید!
بنده اگر درخواست مشروعی از خداوند دارد ولی به هدف اجابت نمیرسد باید از کانال دیگر وارد شود یک نمونه از کتاب ارزشمند تذکره اولیاء شیخ عطار نیشابوری را نقل به کلام میکنم.
روزی از روزگاری شخصی الاغ خود را گم کرده بود هر چه گشت نتوانست آن را پیدا کند. راهی نیشابور شد از افرادی که در مرکز شهر جمع شده بودند سۆال کرد در بین شما نیشابوریان آبرودار کیست؟ همه شیخ ابوالحسن بوشنجی را معرفی کردند. یک راست سراغ او رفت و او را در حال عبادت یافت. یقه او را گرفت و گفت الاغ مرا بده. او غافلگیر شده با حالت تعجب گفت الاغ شما نزد من چه میکند؟ گفت من نمیدانم باید الاغ من را بدهی، از او اصرار و از شیخ انکار تا کار به جایی رسید که شخص فریاد زد ای مردم به داد من برسید الاغ مرا از شیخ گرفته به من بازگردانید.
در این هنگام شیخ دست به آسمان برداشت و گفت بار خدایا مرا از دست این شخص نجات بده، در این هنگام آن مرد را صدا زدند که فلانی، بیا الاغ شما پیدا شد مرد در حالی که یقه شیخ را رها کرده و از او جدا میشد گفت ای شیخ من میدانستم که الاغم نزد شما نیست لکن چون خودم در نزد خدا صاحب آبرو نبودم گشتم و شما آبرودار را پیدا کردم تا شاید شما نفسی بزنی و دعای من درگیر شود.
با توجه به این تذکر و با توجه به آیه شریفه : یا ایهاالذین آمنوا اتقواالله وابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فی سبیله لعلّکم تفلحون؛ ای اهل ایمان از خدا بترسید و به وسیله ایمان و پیروی از اولیای حق به خدا توسّل جویید و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.
مۆمنین اگر دیدند پس از چند بار دعا کردن دعای آنان اجابت نمیشود باید در صدد پیدا کردن صاحب نفسی باشند. این توهم پیدا نشود که اینان در نزد درگاه حق تعالی آبرو ندارند بلکه گاهی حکمت الهی این چنین اقتضاء میکند که دعای شما به نحو خاصی اجابت بشود.
قمر در عقرب چیست ، روزهای قمر در عقرب
زمانی که کره ماه (قمر) برابر صورت فلکی عقرب قرار گیرد میگوییم که قمر در عقرب است و این البته برای محاسبات ما زمینی هاست.
برجهای صورتهای فلکی نیز دوازده است که عبارتند از:
حمل، ثور، جوزاء، سرطان، اسد، سنبله، میزان، عقرب، قوس، جدی، دلو، حوت.
قمر در عقرب میتواند به دو عنوان تعبیر شود:
1- قمر در صورت فلکی عقرب
2- قمر در برج عقرب
روزهای قمر در عقرب هر سال با سال قبل و بعد متفاوت است و باید با شیوه های خاص خود محاسبه گردد.
طول مدت قمر در عقرب در حدود شصت ساعت و به عبارتی دو روز و نیم است. ولی بخاطر عمل به احتیاط بهتر است که دو روز دیگر به آن اضافه شود.
علت اصلی این اضافه نمودن ایام این است که ما دقیقا نمیدانیم آنچه که در روایات و احادیث به عنوان قمر در عقرب ذکر شده مقصودش قمر در صورت فلکی عقرب است یا منظور قمر در برج عقرب است. به این خاطر بهتر است که دو روز احتیاطا به این محاسبات بیفزاییم. به هر حال عمل به احتیاط وجه عقلی و شرعی برای رعایت ایام قمر در عقرب است. اما این رعایت کردن نباید به گونه ای باشد که کل زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهد و قدرت تصمیم گیری و انجام کارهای مهم را برای ما صعب و دشوار و غیر ممکن نماید. البته منجمین و ستاره شناسان و به قول دیگر استرولوژیستها معترفند که محاسبات و نظرات و برداشتهایی که از حالات نجومی دارند، تقریبی و غیر قطعی و احتمالی است.
آنچه که از روایات برمی آید این است که وجود تاثیرات مربوط قمر در عقرب بر زندگی ما قطعی، واقعی و مسلم است و بهتر است از کارهای مهمی مثل:
مسافرت ، انعقاد نطفه و بچه دار شدن، عقد ازدواج ،شروع به کار تجاری خاص ، تعیین و تغییر نام ، شروع کارهای مهم و اساسی و از این قبیل کارها خودداری شود.
در کتاب الکافی جلد هشتم مرحوم کلینی (ره) از قول حضرت امام صادق علیه السلام روایت ذیل آمده است:
امام صادق علیه السلام می فرمایند: (هر کس در هنگامی که قمر در عقرب باشد مسافرت یا ازدواج نماید ، خیری نمی بیند).
در پایان لازم است بدانیم که بهترین راه حل برای دفع و رفع نحسی ایام قمر در عقرب این است که در این ایام (پنج روز و نیم قمر در عقرب) صدقه داده شود و هر روزه آیه الکرسی خوانده شود.
تا……………….وقتی دکتر روستا بود انقدر زیرآب نزنید.حقتونه.باید اینجوری آدمتون کنند.با دستای خودتون بلا به سرتون می اد.
دكتر جان دكترروستا ميدونيد ميخواست ريشه راحسابي بزنه مگه درمانگاه ميمه رانديديد
نویسنده محترم بیشتر به جای اینکه بیشتر به مسائل شهر و روستاهای دورتر به مرکز بخش بپردازی بیشتر به مسائل و مشکلات شهر خودمان توجه نمایید و سوال کنید اگه کسی توو میمه یا وزوان یا روستاهای خیلی خیلی نزدیک به بخش سکته کنه باید چکار کنه؟
خیلی از افراد نزدیک به بیمارستان هم بر اثر بروز حوادث گوناگون جان خود را دراین مرکز درمانی به اصطلاح بیمارستان از دست داده اند.
—————————-
با سلام انتقاد نویسنده این است که مدیر شبکه هم به شاهین شهر پرداخته است و شما توصیه می کنید به شهرها و روستاهای دور دست بخش میمه نپردازد؟ این نقض غرض نویسنده است .
با سلام منظور اینه که اگه توو خود میمه و وزوان کسی اتفاقی واسش بیفته باز هم بیمارستان میمه که کم از درمانگاه نداره نمیتونه واسش کاری بکنه چه برسه به روستاهای دورتر .
بسیار عالی درد دل کرده اید . واقعا همینطور است . بخش میمه را از یاد برده اند . درود درود درود
سالن درمانگاه بیمارستان میمه از بس بیمارندارد,تقریبا متروکه شده.بهتر نبود این بودجه ای که برای بیمارستان تعریف شده بود, صرف ساخت و ساز ساختمان شماره ۲درمانگاه نمی شد.!؟؟؟؟؟؟؟؟؟کدام مسول دستور ساخت و ساز میده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
متاسفم که بجای دعا برای سلامتی مردم دنبال بیمار شدن مردم میگردید اگر هزینه ام میشه توی میمه دعا کن برای سلامتی بیماران هزینه بشه نه برای بیمار کردن مردم دعا کنیدانشائ الله در بیمارستانها بسته بشه از بی بیماری این که امکان نداره پس دعا کن پزشکان وپرستاران بیکار باشند تو بیمارستان از بی مریضی .اگر اینجور باشه تمام توپ چی های بیکار برای رفع بیکاری باید هر روز جنگ کنند .اگر انتقاد می کنید انتقاد سازنده بکنید نه انتقاد بی انصافی
ضمن آرزوی توفیق برای آقای دکتر واسعی با یاد آوری قسمتی از روزنوشته ی 23 مهر هشتاد و هفت:
“دکتر واسعی رییس درمانگاه میمه هم آمدند . گزارشی از عزیمت به مرآوند داشتند و هم چنین مشاجراتی که با شبکه ی بهداشت و مدیریت آن داشته اند . حرف های حقی هم دارند ولی اگر بسته بندی درست نباشد نتیجه ای نخواهد داشت . حضور مرتب و رأس ساعت اداری در محل کار محمل مناسبی برای بیان حرف های حق می شود در غیر این صورت حرف های منطبق بر حقیقت هم خریداری ندارد و رییس ، اسیر فضاسازی های جانبی می گردد .”
از ایشان خواهش می گردد رویکرد مناسب و واقعی یه مدیریت خانه بهداشت زیادآباد داشته باشند تا نومیدی برای ما مراجعه کنندگان به وجود نیاید. الف- غ از زیاد آباد
اقایاخانم محترم:اینهمه توقع داشتن ازدکترپارسا جزء آرزوهای دست نیافتنی است. ریس سابق شبکه از روزاول ریاستش از بندپ استفاده کرد تاآخرین لحظه. به جای اینکه به مشکلات بهداشت و درمان بپردازند؛فقط توانستند به کمک مدیر داخلی بیمارستان میمه بیسوادترین افراد ونداده و وزوان رادرکلیه مراکز وابسته به شبکه استخدام کنند.تحقیق کنید ببینید دریغ ازیک میمه ای که استخدام شده باشدالبته مقصراصلی خودمان هستیم ما میمه ای فقط پزعالی داریم و فقط به پزشکان شهرمان افتخار میکنیم اما هیچکدام حاضر نیستند یکساعت بیمارستان میمه رااداره کنندمیمه ای ها همون بهتر که برید دردودلتون را به سایت صبح میمه بگید!!!!!!
آیا فکر کردید که چرا نمی خوان اداره اش کنند؟!