یکی از کاربران : سپاسگزاری از خادمان مردم

2013-02-20
50 بازدید

      در برخوردهاى اجتماعى، یکى از عوامل محبت ‏آفرین و تحکیم ‏روابط، داشتن حالت و روحیه ی “سپاسگزارى‏” و “قدردانى” و”حق‏ شناسى‏” نسبت‏ به مردم است. همواره سپاس و تشکر، در مقابل “نعمت” است. نعمت و احسان‏ هم یا مستقیما از سوى خدا به ما مى ‏رسد، یا بندگان خدا واسطه ی خیرند […]

 

 

سپاس

 

در برخوردهاى اجتماعى، یکى از عوامل محبت ‏آفرین و تحکیم ‏روابط، داشتن حالت و روحیه ی “سپاسگزارى‏” و “قدردانى” و”حق‏ شناسى‏” نسبت‏ به مردم است. همواره سپاس و تشکر، در مقابل “نعمت” است. نعمت و احسان‏ هم یا مستقیما از سوى خدا به ما مى ‏رسد، یا بندگان خدا واسطه ی خیرند و نیکى بر دست آنها جارى مى‏شود و ما از نیکوکاریها و یاریها ومساعدتهاى مردم بهره ‏مند مى ‏شویم و “نعمت الهى” از این طریق شامل‏ ما مى‏ گردد. تصور نشود که ” شکر خدا” با ” سپاس از خلق خدا” منافات دارد، بلکه‏ گاهى شکر الهى در سایه ی تقدیر و تشکر و حق‏ شناسى از مردم تحقق ‏مى‏ پذیرد و خداوند به این گونه سپاسگزاریها راضى است، بلکه به آن‏ دستور مى ‏دهد.
بحث‏ شکر، اختصاص به زبان ذاکر و قلب شاکر و سجده ی ‏شکر در برابر نعمتهاى الهى و در پیشگاه خداوند متعال ندارد، بلکه‏ جلوه‏ اى از شکر هم در ارتباط با نعمتها و نیکیهایى است که از مردم به‏ ما مى‏ رسد و نسبت‏ به آنان هم باید شاکر باشیم. در”شکر”، گام اول شناختن “نعمت”است، و گام دوم شناخت ‏”ولى‏ نعمت‏”. از این دو شناخت، حالتى در قلب انسان نسبت ‏به نعمت و ولی نعمت پدید مى ‏آید که او را نسبت ‏به نعمت و صاحب آن، قدردان‏ و ستایشگر و سپاسگزار مى ‏سازد. براى اینکه بنده‏ هاى شکورى باشیم،ابتدا باید نعمتهاى خدا را که از آن برخورداریم، چه نعمتهاى آشکار و روشن، چه نعمتهاى پنهان و ناشناخته بشناسیم، تا حق نعمتها را اداکنیم.
در سپاسگزارى نسبت‏ به مردم نیز توجه به نعمتهاى مادى ومعنوى که از دیگران به ما مى‏ رسد، گام نخست پیدایش حالت‏ سپاس‏ نسبت ‏به آنان است. برخى از این نمونه‏ ها از این قرار است:
پدر و مادرى که در تربیت و رشد ما سهم عمده ‏اى داشته ‏اند،
معلمان و مربیانى که در تعلیم و تربیت ما کوشیده ‏اند،
هدایتگرانى که ما را با دین و خدا و قرآن و معارف اسلامى آشنا ساخته ‏اند،
آنان که در “خوب شدن‏” ما سهمى داشته ‏اند،
کسانى که در موفقیت علمى، شغلى، ادارى، اقتصادى و رفاه وآسایش ما بهره ‏اى داشته‏ اند،
آنان که امنیت اجتماعى ما را تامین مى‏ کنند،
آنان که در گرفتاریها به کمکمان مى‏ شتابند و در مشکلات، با ماهمدردى مى‏ کنند،
کارگران، کشاورزان، دامداران، باغبانان، تولیدکنندگان،صنعتگران، مخترعان و … که وسایل زندگى و رفاه انسانها را فراهم‏ مى‏ سازند،
دوستى که با نظر مشورتى‏ اش ما را در کارمان کمک مى‏ کند،
همسایه ‏اى که هنگام نیاز، از مساعدت دریغ نمى ‏کند،
رسانه‏ هاى گروهى و مراکز اطلاع ‏رسانى و چاپ و نشر، که درارتقاى سطح فکر و دانش و شناخت ما مى‏ کوشند.
و … دهها و صدها شخص و گروه و صنف و نهاد و مرکزى که به‏ نحوى از سوى آنها متنعم و برخوردار مى شویم.

سیپاس

قدردانى از زحمات و خدمات تلاشگران و خادمان، آنان را درکارشان باانگیزه ‏تر و مصمم مى‏ سازد و ناسپاسى از آنان، سست ومایوس و دلسردشان مى‏ سازد. فرهنگ تقدیر و تشکر و زبان سپاس و حق ‏شناسى از نیکی ها ونیکوکاران، از تعالیم اسلام و برنامه ‏هاى دینى است و هر چه این ‏فرهنگ در بین مردم رواج یابد، کمکى به توسعه ی خیرات و افزایش وتداوم نیکوکارى و احسان در جامعه است. در روایات اسلامى، هم به سپاس از مردم و خوبیهایشان سفارش ‏شده و هم از ناسپاسى و قدرنشناسى نکوهش شده است و ناسپاسان به‏ عنوان “رهزنان خیر” قلمداد شده ‏اند.