شعر صابر خراسانی – ای به قربان پنج فرزندش

2018-03-09
2920 بازدید

یا سَمیع و بصیرُ یا سبحان یا حسیب و حبیبُ یا حنان یا قوی و غفورُ یا غفار یا مجیر و منیرُ یا منان تو صلابت به کوه بخشیدی رکن اصلی اقتدار تویی تو به گل داده ای طَراوت را آفریننده بهار تویی همه جا می شود تو را حس کرد تو خودت را به […]

download

یا سَمیع و بصیرُ یا سبحان

یا حسیب و حبیبُ یا حنان

یا قوی و غفورُ یا غفار

یا مجیر و منیرُ یا منان

تو صلابت به کوه بخشیدی

رکن اصلی اقتدار تویی

تو به گل داده ای طَراوت را

آفریننده بهار تویی

همه جا می شود تو را حس کرد

تو خودت را به ما نشان دادی

بارش آموختی به این همه اَبر

تو سخاوت به آسمان دادی

یاد دادی به نور تابیدن

درس دادی به غنچه خندیدن

أشهَدُ أنَّ نیست معبودی

جز تو شایسته پرستیدن

ای تو آئینه، ای صداقت محض

ای تَجَّلی دهنده آفاق

مور تا حور نان خورت هستند

اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا رزاق

بی تو اصلا چگونه باید مُرد

بی تو اصلا چگونه باید زیست

تو حبیب همه ولی مانده ایم

آن که محبوبه تو باشد، کیست؟

فاطمه علَّت است خلقت را

فاطمه حرمت است حرمت را

فاطمه فاطمه است، بی کم و کاست

فاطمه زُهره است ظلمت را

فاطمه عِصمت است بر مریم

فاطمه عِفَّت است بر هاجر

فاطمه عِزَّت است بر کعبه

نه فقط کعبه بلکه بالاتر

زینت فرش و قبله عرش است

از نگاهش فرشته می ریزد

غنچه هم بی اراده زهرا

از دل خاک بر نمی خیزد

آب مهریه اش، زمین قُرُقَش

پرده دارش سَماء، مَلک بنده اش

دامنش پرورش دهنده حُسن

کاش حالا که نوبهار شده

کاش حالا که غنچه روئیده

کاش حالا که جان گرفته زمین

کاش حالا که سبز پوشیده

از مزارش نشانه ای هم بود

تا برایش گلاب و گل ببریم

آه مادر ببخش، شرمنده

چقدر ساده از تو می گذریم

راه را گم نمی کنم هرگز

به شبم آفتاب اگر بدهی

به من إذن بهشت را دادی

به سلامم جواب اگر بدهی

اَلسَّلامای مَلیکه مَلَکوت

اَلسَّلام ای نَجیبه لولاک

اَلسَّلام ای جَمیله جَبروت

اَلسَّلام ای حَبیبه افلاک

بی تو حتی بهار پاییز است

با تو تحویل می شود هر سال

بتکان خانه دل ما را

ای شکوه مُحول الأحوال