خبر خودکشی دختر جوان هموطن بعلت عدم توفیق در کنکور سراسری و مدتی قبل از آن خودکشی نوجوان دیگری تنها بخاطر نمرات ضعیف امتحانات پایان سال بیش از آنکه در ردیف اخبار حوادث قرار گیرد ، خبر از ضعف و حداقل یک نقص در نظام آموزشی و تربیتی جامعه ما می دهد. رویارویی با واقعیت […]
خبر خودکشی دختر جوان هموطن بعلت عدم توفیق در کنکور سراسری و مدتی قبل از آن خودکشی نوجوان دیگری تنها بخاطر نمرات ضعیف امتحانات پایان سال بیش از آنکه در ردیف اخبار حوادث قرار گیرد ، خبر از ضعف و حداقل یک نقص در نظام آموزشی و تربیتی جامعه ما می دهد.
رویارویی با واقعیت ها،پذیرش توانمندی من، قبول شرایط موجود ، اشتباهات و شکست ، تحمل شنیدن “نشد ” و” نتوانستم” و در همه حال لذت بردن از رویاها بدون آنکه جایگزین واقعیت شوند، بخشی از برنامه های مغفول مانده نظام آموزشی و تربیتی ما است که پیامدهای مخرب فرهنگی و سیاسی آن پنهان نیست …
آسیب شناسی این بخش از تعلیم و تربیت شاید سرنخ هایی از علل خودداری بعضی مسئولین در پذیرش اشتباهات را برایمان روشن کند …! شاید با پی بردن به فقدان مهارت قبول شکست و یا اشتباه ، منشاء بسیاری از دروغ ها و بزه های خرد و کلان روشن و امکان اصلاح را برایمان فراهم سازد .. این یک فوریت است که با خودمان روراست باشیم.
چند روز پیش در خبرها آمده بود مدیران شرکت توشیبا بطور دسته جمعی استعفاء دادند جالب اینکه علت این استعفاء تنها بخاطر ارائه آمار غلط بوده یعنی استعفاء بخاطر وقوع دروغ…
دیگر دوره اینکه بخوابیم یا خودمان را بخواب بزنیم تا نشنویم و نبینیم گذشته است ، عزت نفس را با چاشنی غرور برگزینیم نه غرور و دروغ را با عصاره تقلبی عزت نفس …
باور کنیم قدرت پذیرش واقعیت تلخ کمتر از قدرت شیرین پیروزی نیست …
جناب آقای اورانی با سلام
فرهنگ اشتباهی که در جامعه ما باب شده این است که با بروز یک حادثه ناگوار همه به دنبال مقصر می گردند .کار راحتیست. فرد یا نهادی را مقصر واقعه جلوه بدهیم و موضوع را تمام شده بدانیم.این که فردی به خاطر عدم قبولی در کنکور خودکشی کرده و مقصر نظام آموزشی و تربیتی کشور است غیر منطقیست. با تعاریفی که آقای شیبانی از شما ارائه کرده بودند .بیان این گونه تحلیلها تعجب برانگیز و دور از انتظار است.چرا وقتی به رتبه های تک رقمی کنکور نگاه می کنیم یا موفقیت در المپیادها و صدها اتفاق خوب آموزشی را می بینیم ، نمی گوییم نظام آموزشی موثر بوده .اما تا یک اتفاق ناگوار پیش می آید انگشت اشاره به سمت آموزش و پرورش است.متاسفانه در این راستا صداو سیما، نحوه تربیت در خانواده ها ،وعوامل دیگر در بزرگ نمایی کنکور و دست یابی به رشته ای خاص تاثیر دارند.یادم هست چند سال پیش رفتم آمادگاه برای تهیه کتابی خاص . مادر و پسری در یکی از کتابفروشیها به شدت با هم بحثشان شد.وقتی دقیق شدم مشخص شد که دانش آموز علاقه مند به رشته هنر بود ولی مادر اصرار داشت که تجربی کنکور بدهد تا پزشکی قبول شود. حالا چرا ؟به خاطر اینکه دختر خاله اش چند سال قبل دندانپزشکی قبول شده و ما نباید از آنها کم بیاوریم.نگاه مردم را باید عوض کرد و در عوض کردن نگاه، آموزش و پرورش فقط یکی از عوامل است نه همه ماجرا.بهتر است در کشور ما به جای سرمایه گذاریهای کلان برای ساختن مراکز تجاری متعدد و ایجاد دانشگاههای غیر انتفاعی کم کیفیت که متاسفانه مثل قارچ هم رشد می کنند به فکر توسعه دانشگاههای دولتی و تسهیل جریان ورود به دانشگاه به صورت کارآمد و منطقی (نه به شکل کنونی که پولیست) باشیم
اصولاً حوادث را کار نمی کنیم! خصوصاً که انگیزه هم نامعلوم باشد!
خوبید آقای فردوسی پور؟! احیاناً نمی خواهید قانعمان کنید که جنس حادثه و نوع مطلب متفاوت است؟! یا نقل از دیگریست؟!
———————–
با سلام ، عرض کرده بودم معمولا حوادث را کار نمی کنیم . لازم به توضیح نیست که مقاله ی آقای اورانی حوادث نیست . شما درخواست داشتید که قتل پزشک اردبیلی پست شود . عرض کردم معمولا حوادث کار نمی کنیم خصوصا اینکه انگیزه ی قتل معلوم نیست . با روشن شدن برخی مسایل پیرامون این قتل غیر مرتبط با شغل پزشکی فکر می کردم خواهید گفت: آها … معلوم شد شیبانی دو تا پیراهن یا حداقل زیرپیراهن ، بیشتر از ما پاره کرده است . باور کنید آرامش روحی کاربران ما بیش از این اهمیت دارد که با خبر قتل و … جریحه دار گردد . ما که نشریات زرد نیستیم . امیدوارم قانع شده باشید .
البته که هنوز انگیزه ی قتل معلوم نشده است و البته که خودسوزی کارگر جنوبی هم آرامش روحی را خدشه دار نمی کند!!! آنچه یک نشریه را زرد می کند، تفسیر به رای در معانی ای چون حوادث، آرامش روحی و خدشه است!! قبول دارم پیراهن کمتری پاره کرده ام، اما نمره ی چشم ام بیشتر از شماست!
در هر صورت، “خانم دکتر رزمجویی، سپاس مرا پذیرا باشید…”
————————
با سلام آقا یا خانم نومراوندی ، خودسوزی متقاضی دکه از شهرداری فلان شهر بیش از اینکه یک حادثه باشد فقر طبقاتی موجود در کشور در نتیجه ی سوء مدیریتها را نشان می دهد و ارائه ی خبر آن در صبح میمه اعتراض مدنی به مسببین این شرایط است . در مورد پزشک اردبیلی اصلا این شرایط وجود ندارد . خصوصا در بادی امر که گفته می شد پزشک را برای معالجه ی بیمار خواسته اند و سپس وی را به قتل رسانده اند . در ادامه هم مسایلی مطرح شده است که جامعه ی پزشکی را هم از سراسیمگی و مظلوم نمایی اولیه تا حدودی بر حذر داشته است . ضمنا ۱ – با نمره ی چشم مو را می بینند و نه پیچش مو را . ۲ – شباهت بازداشت خانم دکتر فروغ رزمجویی جراح عمومی بیمارستان نورآباد ممسنی با دکتر پیرزاده خلط مبحث است .
دوستان “صرفاً خود بیننده ی پیچش مو بین”!
“خانم دکتر رزمجویی، سپاس مرا پذیرا باشید…” را آوردم تا ببینم این خبر هم کار کردن ندارد یا نه! خلط مبحث نکردم، سعی نکنید بقبولانیدم بر خلط چون من “زرد” نیستم!
ثانیاً در بحث قتل دکتر پیرزاده تمام اخبار مبتنی بر دو گزارش تبعاتی، دادستان و نمین، تامین استان است که شما اولی را می بینید با پیچش مو، دومی را نمی بینید با کسر دید!
نمی دانم چرا این بار به جای فردوسی پور به یاد جبهه ی پایداری ها افتادم!!
————————
با سلام دکتر رزمجویی با حکم قاضی بازداشت شده است و با فضا سازی آزاد . لایه های پنهانی دارد این خبرها که کار کردن آنها سطحی نگری است . دکتر پیرزاده با یک جوان ۲۲ ساله اختلافاتی داشته است جدای از حرفه ی پزشکی . با ضربات کارد آن جوان به قتل رسیده است . دلیل اصلی شما برای کارکردن ، آنتن شدن مظلومیت جامعه ی پزشکی بود ولی گذشت زمان موضوع را تغییر داده است . انتظار می رود بدون تعصب ، حنیف و حق گرا باشید . فرمودید چشمتان بهتر می بیند عرض کردم پیچش مو را صرفا با چشم سر نمی توان دید . برداشتهای شما نشان می دهد که می توانید به یاد هر چیز دیگری بیفتید ولی ” یاد ” شما موضوع را عوض نمی کند .
برای حنیف بودن لازم است همه چیز را بخوانید و واقعاً بخوانید!!! اگر حق گرایی آن است که مثل شما بخوانیم، ما به پایمال کردن حقوق توسط خود شادانیم و از این که یادمان با شما فرق دارد مفتخر!
این جمله ی آخر واقعا شعاری بود و نسل ما ازاین شعار ها خسته شده و پذیرشش واقعا سخت است
آخر چطور این را باید به عنوان قدرت بپذیریم
سلام.
جناب آقای اسماعیلی صحبت شما سرپوش گذاشتن روی مشکلات عظیم نظام آموزشی ما است.
شرکت در آزمون کنکور این دوره با کنکورهای دوره قبل بسیار متفاوته !!!! در سالهای دور سطح آموزشی کشور یک تعادل منظمی داشته اما امروزه سطح آموزشی کشور کاملا مشکل داره !!! درسته کتابها یکیست اما روش آموزش بسیار متفاوته ! افرادی که شما مثال زدید ۹۹ درصدشون از مدارس تیزهوشان و مدارس خاص استانهای بزرگ مثل علامه حلی تهران انرژی اتمی تهران البرز و…. هستند که در کنکور سراسری نیز در بین ۱۰۰۰نفر اول نزدیک به۸۰۰تا۹۰۰نفرشون از همین مدارس هستند !!!!!!!!!!!!!
شیوه آموزش مدارس مختلف در کشور ما با هم تفاوت دارند که مسول این مشکل بزرگ نظام آموزشی ماست !!! اگر نظام آموزشی ما مشکل نداره چرا بعد از ۱۲سال دوباره شیوه ی آموزشیرو عوض کردن ؟؟؟
آیا کشورهای جهان اولی نظام آموزشی مشابه نظام آموزش ما دارن ؟؟؟؟
اصلا چنتا از کشورهای جهان کنکور دارن ؟؟؟؟؟ جهان چندمین ؟؟؟؟؟
مثل اینه که در یک مسابقه رالی یک پراید و با یک ماشین شاسی بلند مقایسه کنید و بگید صنعت خودروسازی هیچ مشکلی نداره باید اینا با هم رقابت کنند !!!!!!!!!!!
کمی واقع بین باشید!!!!!!!!!!!
چرا هنوز نمیدانیم و یاد ندادیم که کنکور و درس جزء کوچکی از زندگیست. نه همه ی زندگی
کاش برای اندکی انحراف از مسیر الهی خود را و نفس خود را بکشیم…
کشور ما از خیلی چیزها رنج می برد.بی تدبیری و یکسان ندیدن مردم مشکل بزرگی است.جامعه ما سخت طبقاتی شده و در نظام آموزشی هم بی عدالتی در کشور روز به روز بیشتر می شود.مردم مناطق محروم و کم جمعیت به دلیل نداشتن تمکن مالی مجبور به ماندن در این مناطق شدند و بار زیادی از مشکلات کشور و نظام را هم بدوش دارند ولی توجه تصمیم گیرندگان حول محور جمعیت می چرخد.لذا در نظام آموزشی هم با فاصله زیاد کیفیت آموزشی بین مناطق دور دست و محروم و شهرهای بزرگ،و نبود مدارس خاص و آموزشگاههای قوی در نقاط محروم ،رقابت را برای دانش آموزان بسیار سخت کرده و فقط افرادی در مناطق محروم خوب می درخشند که از استعداد بالایی برخوردار باشند( نابغه باشند).بنابر این می توان گفت که عدالت آموزشی در کشور نیست و به بخش زیادی از مردم در زمینه آموزشی ظلم می شود.