یکی از پیامدهای تحریم های بین المللی کشورمان در حداقل یک دهه ی گذشته ایجاد تبعیض و شکاف هرچه بیشتر اقتصادی بود. از یک سوی محدودیت های روزافزون دولت در جذب نیروی کار حقوق بگیر و هم عدم امکان حمایت های موثر از واحدهای تولیدی و کارآفرینان بخش خصوصی و از سوی دیگر فقدان مهارت […]
یکی از پیامدهای تحریم های بین المللی کشورمان در حداقل یک دهه ی گذشته ایجاد تبعیض و شکاف هرچه بیشتر اقتصادی بود.
از یک سوی محدودیت های روزافزون دولت در جذب نیروی کار حقوق بگیر و هم عدم امکان حمایت های موثر از واحدهای تولیدی و کارآفرینان بخش خصوصی و از سوی دیگر فقدان مهارت های کارآفرینی در خیل عظیم جوانان تحصیل کرده ، دست بهم داد تا هم سایه تبعیض و رانت بر سر کشورمان سایه افکند و هم در سالهای اخیر اختلاس، دردی بر درد هایمان بیفزاید…
سیاست های اقتصادی و سیاسی دولت های قبل مانند بنگاه های اقتصادی زود بازده ! که گاهی به مثابه اقیانوسی به عمق یک بند انگشت بود به فضای سود جویی و فرصت طلبی دامن زد ….
اما آنچه شاید بیش از همه این آب را گل آلود کرد ،بعضی نهادها و تشکل های مردمی بود که گویا عجولانه و بدون عاقبت اندیشی آغازبکار کردند و به نحوی بر اموال عمومی دسترسی آسان و گاهی کمتر مدیریت شده ای داشتند …
نهادهای مانند بعضی شوراهای اسلامی شهر ، آنانی که در جریان انتخابات چهارمین دوره ی شوراها شاهد تبلیغات و اشتیاق جنون آمیز نامزدهای آن بودیم …
پر واضح بود که این همه سراسیمگی برای نشستن برصندلی شورا نمی تواند نشانه خدمت باشد بلکه دستیابی به ابزاری برای عبور خود و بستگان از شکاف اقتصادی موجود در جامعه نشان معنادارتری داشت …
بکارگیری بعضی افراد ناکارآمد و فرصت طلب توسط آن دسته شوراها گواه دیگری است بر این ادعا…
به نظر میرسد تجدید نظر در نحوه ی مشارکت های مردمی در مدیریت کشور بایستی در اولویت برنامه دولت در پس از تحریم ها باشد …
البته این مبرهن است که کارآمد ترین ابزار و دستگاه نظارتی بر سازمان ها ، نهادها و افراد با این توضیح که فعالیت آنان جنبه عمومی داشته باشد ، تنها رسانه ها هستند ، حیف است دولت از این دستگاه نظارتی چشم پوشی کند …
باخت باخت، برد برد
خیلی ها نمی دانند معنی برد برد چیست، می گویند: مگر ممکن است دو نفر که با هم دعوا دارند با هم حرف بزنند و هر دو برنده بشوند؟ خدا حفظش کند، آیت الله موسوی اردبیلی بعد از جنگ می گفت: « عراق می گوید ما پیروز شدیم، ما هم می گوئیم ما پیروز شدیم، پس کی شکست خورد؟» حالا همان حکایت است.
بطور خلاصه، باخت باخت یعنی اینکه آمریکا نگران رفتار ایران در خاورمیانه باشد، ایران هم نگران حمله آمریکا باشد، اسرائیل و احمدی نژاد و شریعتمداری و کوچک زاده و نقدی خوشحال باشند و مردم غمگین باشند، به این می گویند باخت باخت….
برد برد، یعنی اینکه آمریکا خودش را پیروز توافق بداند، دولت ایران هم خودش را پیروز بداند، اسرائیل و احمدی نژاد و شریعتمداری و کوچک زاده و نقدی هم ناراحت باشند، مردم ایران هم جشن هسته ای بگیرند، به این می گویند برد برد.
نتیجه گیری اخلاقی: همیشه آدمهایی که پیروز می شوند، کسانی نیستند که خوب می جنگند، کسانی هستند که می توانند نجنگند.
تشکر آقای اورانی.