احمدرضا ایراندوست – رشوه بیداد میکند

امروزه کمتر کسی را سراغ داریم که با این واژه آشنایی نداشته باشد ، چنان این ناهنجاری در جامعه عمومیت یافته و در تار و پود ها تنیده شده که برای خلاصی و نجات از آن به عزمی جدی و فراگیر نیاز است .اگر زمانی به آبدارچی سازمان و نهادی مبلغی را به عنوان پول چایی میدادند ، امروزه قیمت پول چایی سر به فلک کشیده و به رد و بدل شدن ارقام میلیاردی انجامیده است .
عموما مردم کشور ما دوست دارند که کارهایشان سریع راه بیفتد ، از این که در این تسریع حقی از دیگران ضایع میشود نیز هیچ ابایی ندارند، همه ما بارها در صف نانوایی یک نوع از این تضییع حقوق دیگران را دیده ایم ، افرادی برای گرفتن نان ، خود را ملزم دانسته اند که نوبت را رعایت کرده و در صف می ایستند ، در همین هنگام فردی که با شاطر آشنایی دارد ، در کمال خونسردی و پر رویی از کنار مردم در صف ایستاده میگذرد و نان مورد نیازش را بدون لحظه ای معطلی گرفته و به جمعیت منتظر نیز نیشخندی زده و محل را ترک میکند ، این کوچکترین و کم اهمیت ترین رشوه ای است که هر روزه در سطح کشور انجام میشود ، میخواهید فرزندتان را در مدرسه ای مناسب ثبت نام کنید باید دم کسی را ببینید ، میخواهید محل مناسبی را برای خدمت سربازی فرزندتان پیدا کنید ، باز باید دم کسی را ببینید ، میخواهید با هزار مکافات از بانکی مبلغی را به عنوان وام دریافت نمایید ، باید دم کسانی را ببینید .با هزاران امید و آرزو فرزندتان را ساپورت کرده اید تا درسشان را بخوانند و مدرکی بگیرند ، اکنون برای پیدا کردن شغلی مناسب باید دم کسانی را ببینید .چراه راه دور میروید ، اگر فرزندتان در رشته فوتبال جزو نوابغ باشد و از نظر تکنیک هم پایه رونالدو و مسی باشد ، تا نتوانید دم کسی را ببینید ، حتی نمیتوانید ببینید که فرزندتان پیراهن تیمهای دسته چندم محلات را بپوشد .هر چه تورم بیشتر میشود ، میزان دم دیدن هم بالاتر میرود ، گر واقعا زمانی به خاطر این که کارتان زودتر راه بیفتد به دادن مبلغی در حدود پول یک استکان چای راضی بودید و آبدارچی هم با همان مبلغ اندک کمک حالتان میشد ، امروزه باید چندین عدد سکه تمام بهار آزادی را به عنوان پول چایی بدهید .
کسانی که پول چایی میگیرند در همین جامعه زندگی میکنند و دقیقا اهمیت کاری را که میخواهند انجام دهند میدانند ، به همین دلیل در گرفتن پول چایی چانه میزنند و در مواقعی با محاسبه دقیق سود حاصل شده را به طرف مقابل اعلام کرده و طالب پنجاه درصد آن میگردند.
چنان گرفتن رشوه و دادن آن عمومیت پیدا کرده که شاید بتوان به جرات اعلام کرد : جایی که رشوه به آنجا رسوخ نکرده باشد ، وجود ندارد.دست روی هر چیز و هر جا که بگذاری ، میبینی که در اینجا هم رشوه بیداد میکند .اگر امروزه سریال درحاشیه گوشه ای از ناهنجاری های جامعه پزشکی را در قالب طنز بیان میکند ، مردم فکر نکنند که در بقیه قشرها روابط سالمی حکم فرما است .روزگاری اکثر اورژانسهای بین راهی بیمار میفروختند ، این فروش بیمار به قدری چندش آور و تهوع آور بود که صدای خیلی از افراد درآمد.برای مثال اورژانس قزوین به رشت تمام مجروحان تصادفی را به یک بیمارستان و یک پزشک ارجاع میداد ، بعد از این که از بستری شدن بیمار آگاه میشد ، به سراغ پزشک رفته و طلب پورسانت خودش را میکرد ، زمانی به یکی از این پزشکان گفتم : چرا با اورژانس چنین زد و بندهایی دارید ؟ در جوابم گفت : پزشک ارتوپد بیمار مطبی ندارد و باید از این طریق بیمار پذیرش کند .حال شما حساب کنید از محلی که حادثه در آنجا تفاق افتاده تا بیمارستانی که پزشک فوق در آنجا طبابت میکند ، چندین و چند بیمارستان در طول راه وجود دارد و چه بسا بر اثر دیر رسیدن بیمار به بیمارستان چه تعداد از مجروحین تلف شده و از بین رفته اند . حال مسئول مرگ این افراد چه کسی است ؟ برای دریافت وام ازدواج باید هفت خوان رستم را طی کنی و یک عالمه مدرک جور کنی ، بعد از این ها دو ضامن معتبر کارمند با گواهی کسر از حقوق همراه با چک و سفته به بانک ارائه میدهید ، اما همان بانک به شما میگوید اعتبار نداریم و یا به دلایل دیگر از دادن وام به شما طفره میرود ، اما اگر بتوانید در همین بانک دم کسی را ببینید ، نیمی از مدارکتان اضافی است و راحت میتوانید وام را دریافت نمایید.فرزندتان با هزار امید و آرزو درس خوانده و در رشته ای فارغ لتحصیل گشته است ، اما میبینید در همان رشته فرد دیگری که نه سواد آنچنانی دارد و نه تخصص دارد ، در همان شغل مشغول به کار است .چون توانسته دم کسانی را که مسئول جذب هستند ببیند.امیدوارم روزی فرا برسد که رشوه و پارتی بازی از این جامعه رخت بربندد و به طور کلی ضابطه ها جایگزین روابط ناسالم گردد.شاد زی مهر افزون خدا نگهدار .تا مطلب دیگر ایام به کامتان باد.