محمدرضا عبدالهیان – با نام مادر این سخن آغاز می کنم

2015-04-10
509 بازدید

تقدیم به عزیزْ مادرم و مادر تازه گذشته ، عموزاده ی مهربانم ؛ بانو نوش آذرعبداللهیان با نام مادر این سخن آغاز می کنم چون رکن اصلی هر خانه مادر است هر جا که صحبت مهر و وفا بود سرفصل گفتگوی ، بدان نام مادر است هر خانه ای که مامن عشق و امید گشت […]

images

تقدیم به

عزیزْ مادرم

و

مادر تازه گذشته ، عموزاده ی مهربانم ؛

بانو نوش آذرعبداللهیان

با نام مادر این سخن آغاز می کنم

چون رکن اصلی هر خانه مادر است

هر جا که صحبت مهر و وفا بود

سرفصل گفتگوی ، بدان نام مادر است

هر خانه ای که مامن عشق و امید گشت

در جای جای خانه نشانی ز مادر است

هر کس که لب گشوده ز شب زنده داری اش

در واپسین کلام و صحبت او نام مادر است

در آشیانه ای که صحبت مهر و وفا بود

گر نیک بنگری همه ازآنِ مادر است

آن طفل ناتوان که کنون گشته پهلوان

تاب و توانشْ بسته به پستان مادر است

آن نوجوان خوش قد و بالای نیک خوی

محصول سالها تلاش دو دستان مادر است

آن کودک بهانه گیر که استاد دهر گشت

شاگرد کوچکی ز دبستان مادر است

آن شاخه ی درخت که پربار گشته است

آوند و ریشه اش بسته به دامان مادراست

هر جا که صحبت دختی نجیب بود

جان کلام بسته به ایمان مادراست

بوی گل و شمیم گلاب محمّدی

گلبوته اش ز گلستان مادر است

پیمودن ره تاریک و پر خطر

چشم امید دیدن چشمان مادراست

عشق و امید و معرفت و شور زندگی

ره توشه ای قلیل ز همیان مادراست

سوگند راست چو خواهی که بشنوی

سوگند راست بدان جان مادر است

هر چند اعتبار سرای از پدر بود

اما چراغ خانه و کاشانه مادر است

پرسیده ای که چه خواهم ز زندگی

گویم امید بوسه به دستان مادر است

شعرت «رضا» چو وصف کمالش نمی دهد

اما درون سینه ی تو نام مادر است