و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خو را نکشند گر عاشق صادقی ز مردن مهراس مردار بود هر آنکه او را نکشند در سال ۱۳۳۹ در روستای ازان واقع در ۴کیلومتری میمه ی […]
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشق صادقی ز مردن مهراس مردار بود هر آنکه او را نکشند
در سال ۱۳۳۹ در روستای ازان واقع در ۴کیلومتری میمه ی اصفهان در خانواده ای قانع ، کودکی پا به عرصه وجود نهاد که او را حسین نام نهادند.
حسین به علت وضع مالی خانواده نتوانست به مدرسه برود و ناچار شد به دنبال کار برود. در ۱۳سالگی پدرش ، علی بادیه نشین به علت بیماری در یکی از بیمارستانهای اصفهان بستری گردید و سرانجام بعد از تحمل ۲سال بیماری در بیمارستان به دیار باقی شتافت.
حسین ناچار شد برای تامین مخارج مادر و تنها برادر مدرسه ای اش به تهران برود و هرماه نزد مادرش باز می گشت و درآمد خودر ا به مادرش می داد تا با آن مخارج خانواده را تامین کند.
در تهران و مسافرت های متعددی که به شهرهای مختلف داشت با انقلابیون و اندیشه های ناب امام خمینی آشنا شد و در سال ۵۶ به صفوف آنها پیوست و در تظاهرات اربعین ۵۷ ، ۱۲ و ۲۲ بهمن ۵۷ فعالانه شرکت کرد تا اینکه شیرینی پیروزی انقلاب را درک نمود.
پیروزی انقلاب وظیفه ای سنگین تر از پیش بر دوش حسین گذاشت. او روزها به سختی کار می کرد و شبها در کمیته انقلاب محل به پاسداری می پرداخت. او عاشق نگهبانی دادن و پاسداری در راه الله بود.
در ۱۸ سالگی خود را به ژاندارمری معرفی کرد و به خدمت مقدس سربازی اعزام شد. دوران آموزشی سربازی را در کرمان گذراند و به علت رشادت و پشتکار زیاد برای ادامه خدمت به تیپ ۵۵ هوابرد شیراز اعزام و در نهایت با خیل رزمندگان ارتش دلاور جمهوری اسلامی ایران در تنگه رقابیه مستقر گردید.
حسین در طول نبرد با خصم زبون در سال ۶۰ مجروح شد و در آن هنگام به مادر و اطرافیان خود خبر از شهادت قریب الوقوعش را داد. تا جایی که قبل از شهادت یک روسری مشکی برای مادرش تهیه کرد و از او خواست بعد از شهادتش آن را بر سر کند. آخرین روزهای اسفند ماه ۶۰ روزهای خداحافظی حسین با خانواده، دوستان و اقوامش بود. بیست و پنجم اسفند ماه همان سال عازم نبرد با باطل شد تا اینکه در پنجم نوروز سال ۶۱ در تنگه رقابیه و در نبردی تن به تن به آرزوی دیرینه اش رسید و به خیل همسنگران شهیدش پیوست. پیکر پاک شهید حسین بادیه نشین اولین شهید ازان با شکوهی خاص تشییع شد و در جوار نگین سبز بخش میمه، امام زاده سیده صالحه خاتون، به آرامش ابدی پیوست.
خوشا آنانکه مردانه می میرند و تو ای عزیز!
خوب می دانی تنها کسانی مردانه می میرند که مردانه زیسته باشند.
شهید سید مرتضی آوینی
سلام حاج آقا سری به ما هم بزن دوستدار شما امیر محمد
باز هم تشکر ویژه به خاطر ابراز علاقه به ازان و شهدای روستا
وبلاگ روستای من ازان
—————————–
با سلام وبلاگ بروز و فعالی دارید . ان شا الله از پستهای شما در صبح میمه استفاده خواهیم کرد .
چرا وبه چه علت سایت امید وزوان در پست اختصاصی قصد نسبت دادن رنگ پاشی کردن تابلو ورودی روستا شهر ازان را به میمه ای ها داشته ان هم به انتقام اینکه تابلو از محل ورودی ازان به سمت میمه بوده ونه وزوان
شاید این گونه می خواهند اعتراض میمه ای ها و صبح میمه را به امامزاده سید صالح خواندن امامزاده سید صالحه خاتون ازان را تلافی نموده و این گونه این کار زشت را که به نظر می رسد کار مخالفین شورا
خوب و فعال ازان باشد را به مرکز بخش نسبت دهند اما کمتر کسی وجود دارد که از رابطه خوب میمه ای ها و ازانی های عزیز بی خبر باشد و میمه همواره از رشد و پیشرفت ازان حمایت می نماید و اگر اکثریت مردم و مسولین روستا شهر ازان هم تمایل داشته باشند از شهر شدن ازان عزیز به عنوان بزرگترین روستای بخش و شهرستان حمایت قاطع می نمایند تا این کوته بینی ها و ندانم کاری ها را که به قول برخی معاندین از سمت ورودی ازان به مرکز بخش هم بوده است را بخواهند به میمه ای ها نسبت دهند.
هنوز هم زمان زیادی از پست تفرقه افکن تحت عنوان تابلو میمه در قلب روستای ازان نگذشته است که نشان می دهد برخی ها داوطلبانه و بی جهت دایه دلسوز تر از مادر شده اند ان هم بر سر موضوعاتی که ده سال از زمان ان می گذرد و اتفاقا مردم خوب و شریف ازان همه جا نام ازان را با نام میمه همزاد و همنشین می دانند .تا اینکه بخواهند با تابلویی که معرف نام بخش میمه است اعتراض نمایند.
جا دارد مسولین محترم میمه مراتب اعتراض خود را به مسولین محترم بخش منعکس نمایند که سایت امید وزوان که عملا سایت رسمی شهر و شهرداری وزوان می باشد ولی نام هویت گردانندگان ان مخفی می باشد چگونه قصد تحریک مردم ازان بر علیه میمه را داشته است.
هرادم عاقلی تشخیص میدهدکه یک عده بی فرهنگ قصددارندازروی حسادت رابطه حسنه بین مردم فرهنگی میمه وازان رابرهم بزنند