احمدرضا ایراندوست – سلمونی های قدیم و چای دارچین

2015-02-22
1572 بازدید

سلمونی های قدیم و چای دارچین ، آرایشگاههای امروزی و فال قهوه از قدیم و ندیم آرایش و اصلاح سر و صورت یکی از نیازهای اصلی بشر بوده است .وقتی موی سر و محاسن از یک حد و مرزی بیشتر رشد کرد و بزرگ شد ، برای جلوه بهتر ، مدام باید به آن رسیدگی […]

۱

سلمونی های قدیم و چای دارچین ، آرایشگاههای امروزی و فال قهوه
از قدیم و ندیم آرایش و اصلاح سر و صورت یکی از نیازهای اصلی بشر بوده است .وقتی موی سر و محاسن از یک حد و مرزی بیشتر رشد کرد و بزرگ شد ، برای جلوه بهتر ، مدام باید به آن رسیدگی نمود و مرتب کرد. انسان اگر از مرتب کردن آن غافل گردد ،ژولیده پولیده شده که در اجتماع به این افراد هپلی میگویند .
در زمان قاجار بیشتر اسامی و القاب افراد بر اساس مشاغلی که در دست داشتند ، انتخاب میشد ، کسانی که در امر نگهداری اسب فعالیت میکردند ، میر آخور نامیده میشدند ، اگر به پیشینه فامیلی های افراد بیشتر دقیق گردیم به خوبی درمی یابیم که فامیل امروزه آنها با شغل پدرانشان در ارتباط بوده است .
فخاری ها پیشینه شغلی کوزه گری و سفال گری را داشتند ، حدادها آهنگر بوده و با مصنوعات آهنی دست و پنجه نرم میکردند، فامیلی های سلمانی نیز پیشینه ای در ارتباط با آرایشگری داشتند.
در میمه قدیم خانواده مرحوم اباذر در کسوت سلمانی بودند ، مرحوم استاد عباس اباذر که مردی شوخ طبع بوده و به هنگام اصلاح کودکانی که زیر دست استاد سلمانی گریه میکردند ، لطیفه هایی را تعریف میکرده تا بلکه بتواند از این راه آنها را آرام نماید.استاد سلمان و استاد حسین فرزندان مرحوم بودند ، اینک آقای غلامحسین اباذر حرفه نیاکان خود را در پیش گرفته و بعد از بازنشستگی تمام وقت در مغازه سلمانی خود مشغول به کار میباشد.
مرحوم غلامحسین محمدیان که دایی حاج محمد بیکیان بود سالهای سال به اتفاق هم به شغل آرایشگری اشتغال داشتند .مرحوم حسین مومنی نیز علاوه بر این که دندانپزشک تجربی بود ، حرفه پدری خود را ادامه داده و سالیان سال در قسمت شمال پارک قدس به اصلاح سر و صورت مشتریان خود مشغول بود.
احمد نهری نیز یکی از آرایشگرهای قدیمی میمه بود که سالیان سال در کویت نیز به این حرفه اشتغال داشت .نقل است روزی یکی از بانوان میمه ای فرزند خود را برای اصلاح سر به نزد استاد عباس میبرد ، این بانوی همشهری از آنجا که پول نقدی در دست نداشته تا دستمزد استاد را بدهد ، به هنگامی که فرزندش بر روی صندلی آرایش در حال گریه کردن بود ، خطاب به فرزندش میگوید : مادر جان گریه نکن ، الان اوستا سرت را درست میکنه ، منم الان میرم بابات را پیدا میکنم و پول ازش میگیرم و میام دستمزد اوستا را بدم .اوستا عباس که همزمان در حال اصلاح سر بچه بود ، گوشش نیز به حرفهای مادر بچه بود . اوستا همزمان که در حال اصلاح بود ، خطاب به بچه میگوید : بچه جان گریه نکن ! اوستا سر نسیه درست نمیکنه ، مامانت میره هر گوری که باشه بابات را پیدا میکنه ، پول را میگیره و میاد ، تو هم گریه نکن .
سلمونی های میمه از قدیم الاایام مشتریان خاص خود را داشتند ، مشتری مرحوم غلامحسین محمدیان به هیچ وجه به جای دیگه نمیرفت ، مشتری مرحوم اوستا حسین به هیچ وجه به سلمونی دیگری مراجعه نمیکرد .وقتی میخواستند سر بچه ها را که غالبا هم از ته میتراشیدند ، بتراشند ، تخته ای را که در زیر میز گذاشته بودند برداشته و آن را بر روی دو دسته صندلی قرار میدادند که اوستا بهتر بتواند بر روی سر بچه کار بکند ، چون قد و قواره بچه ها کوچک بود این کار را انجام میدادند .
در فصل زمستان بخاری های علاء الدین نفتی را برای گرم کردن فضای مغازه روشن کرده و کتری روحی را آب کرده بر روی آن میگذاشتند .غالب این سلمانی ها از برخی مشتریان خود با چای دارچین پذیرایی میکردند ، آب جوش و قل کتری را داخل قوری ریخته و چند تکه چوب دارچین نیز به آن می افزودند.
هر کدام از ماها زمانی که بر روی صندلی سلمونی مینشستیم ، در آیینه مقابل دماغ استاد سلمونی را کج میدیدیم .ماشینهایی که این سلمونی ها استفاده میکردند همه دستی بود و با حرکت مچ دست به کار می افتاد ، هر از چندی این ماشینها را باز کرده و تیغ آن را تیز میکردند ، کند بودن تیغها باعث میگردید که موی بچه ها زیر دنده های ماشین اصلاح گیر کرده و کشیده شود ، اما مگر بچه جرات اعتراض داشت ؟ دستمزد اوستا سلمانی در زمان کودکی های من یک ریال بود که بعدها به دو و پنج ریال رسید.چون مرحوم غلامحسین محمدیان همدوره و دوست دوران جوانی مرحوم پدرم بود ماها نیز به اطاعت از پدر مشتری ایشان بودیم .
مغازه های سلمونی میمه کاملا ساده بود و وسایل زیادی در آنجا دیده نمیشد ، اما تنها یک وجه اشتراک در تمام این سلمونی ها وجود داشت و آن هم ماری بود که در شیشه ای پر از الکل نگهداری میشد که هیچ گاه ارتباط این مارهای داخل در الکل را با حرفه سلمانی نفهمیدم .نمره ماشینهای اصلاح سر کودکان صفر و یک و دو بود که جوانها سعی میکردند که دیگر سر خود را از ته نتراشند و آن را اصلاح نمایند.
امروزه چه در آرایشگاههای زنانه و چه در آرایشگاههای مردانه از مشتریان به شیوه های مختلف استقبال و پذیرایی میشود .دکوراسیون آرایشگاهها به هیچ وجه قابل مقایسه با زمان ماها نیست .انواع و اقسام نوشیدنی در این مکانها به سلیقه مشتری سرو میشود .آرایشگرهای معروف سعی میکنند با تعیین وقت قبلی مشتری را به حضور بپذیرند .هر آرایشگاهی با توجه به موقعیت مکانی و فضایی که در اختیار دارد ، سرویسهای متنوعی به مشتری میدهد .در برخی از این آرایشگاههای مدرن برای طاسی و کم پشت بودن موی سر دامادها نیز راه کارهایی اندیشیده اند و به طور موقت چهره داماد را با موهایی پر پشت در عروسی نشان میدهند .در آگهی های تبلیغاتی این آرایشگاهها انواع و اقسام گریم و آرایش سر و صورت وجود دارد .در آرایشگاههای زنانه شیوه های دیگری را به کار برده و برای مشتری فال قهوه گرفته و پولهای کلانی را بابت این نوع سرویس میگیرند .برخی از آین نوع آرایشگاهها که در صنف خودشان اسم و رسمی هم پیدا کرده اند ، برای آرایش عروس ارقام نجومی میگیرند که داماد بخت برگشته مجبور به پرداخت چنین صورت حسابهایی میباشد .کار این آرایشگرها به مانند پزشکان تخصصی شده و هر کس در قسمتی از کار مهارت دارد ، عده ای در آب رسانی و ویتامین رساندن به پوست صورت کار میکنند ، عده ای فقط کارشان به ناخن مربوط میشود ، عده ای فقط آرایش و اصلاح ابرو را انجام میدهند ، تعدادی در تتو کردن فعالیت میکنند و عده ای دیگر در آرایش موی خانمها تخصص دارند .
تعداد آموزشگاههای آرایش زنانه و مردانه هر روز بیشتر میشود و خیلی از دختران و پسران با ثبت نام در این مراکز برای خودشان حرفه ای را دست و پا میکنند که بتوانند ، از آن طریق امرار معاش کنند .
اما کیف و لذتی که در سلمونی های آن زمان میمه وجود داشت در هیچ کدام از این مراکز پر زرق و برق وجود ندارد .
بعد از سلمونی رفتن به حمام دوشیفته زنانه و مردانه رسمی بود که همه آن را انجام میدادند .اینها همه تاریخ گذشته میمه است که من سعی دارم با زبان الکن خودم و نوشته های پر از عیب و ایرادم آنها را ثبت نمایم .اگر تصویر ملاعباسعلی شهیدی را در این سایت پر بیننده درج میکنیم ، شاید در آینده ای نه چندان دور مورد استفاده دانشجویانی قرار بگیرد که در ارتباط با میمه قدیم تحقیق و مطالعه میکنند .تا مطلبی دیگر ایام به کامتان .شاد زی مهر افزون خدا نگهدار