برای استاد صابری – دکان غزل فروشی ات را چه زود بستی بی وفا !

2015-01-22
180 بازدید

از کامنت ها – متن و تصویر زیر به یاد خدایار صابری ارسال می شود. بعضی خوبند بی آنکه خود بخواهند مهربانند بی آنکه از تو مهربانی دیده باشند امروز نبودی تا تصویر زیبایت را ببینی و تازه طبع شعرت هم گل کند و غزلی هم برای صبح میمه ی شیبانی عزیز بسرایی ! خدایار […]

از کامنت ها – متن و تصویر زیر به یاد خدایار صابری ارسال می شود.

۱

بعضی خوبند بی آنکه خود بخواهند
مهربانند بی آنکه از تو مهربانی دیده باشند
امروز نبودی تا تصویر زیبایت را ببینی و تازه طبع شعرت هم گل کند و غزلی هم برای صبح میمه ی شیبانی عزیز بسرایی !
خدایار صابری سخن سرای مهربان کوچه های صداقت و یک رنگی !
نگاهت و دستان کوچک و کفش های خاکی ات چه زود رهسپار دیار پروانه ها شد !
پریدن رسم قشنگی نیست !
پریدن نامهربانی است !
رفیق میانه راه !
تنها دوست کوچه های بی کسی !
لابد شب جمعه ای باید برایت فاتحه بخوانم !
باشد می خوانم !
اما تو چه می خوانی برایم ؟!
کدامین غزلت را ؟
غزل فروش نامهربان صبح میمه!
دکان غزل فروشی ات را چه زود بستی بی وفا !
من فاتحه را خواندم !
اما تو هم بخوان برایمان !
جان خدایار بخوان !
بخوان که سخت رسم عاشقی ز یاد برده ایم !
بخوان رفیق نیمه راه ! بخوان !