بعد از این که سرگذشت چگونگی تعزیه خواندن خودم را برای کاربران محترم نوشتم ، تصمیم گرفتم گوشه ای از دوران کودکی خودم را برای شما عزیزان در چند قسمت متوالی بنویسم . دوران کودکی نسل ما سختی های خاص خودش را داشت و با این که از داشتن خیلی از امکانات پیش پا افتاده […]
بعد از این که سرگذشت چگونگی تعزیه خواندن خودم را برای کاربران محترم نوشتم ، تصمیم گرفتم گوشه ای از دوران کودکی خودم را برای شما عزیزان در چند قسمت متوالی بنویسم .
دوران کودکی نسل ما سختی های خاص خودش را داشت و با این که از داشتن خیلی از امکانات پیش پا افتاده در مضیقه بودیم ، اما اکنون که به دوران میانسالی رسیده ام ، خیلی سخت دلم هوای همان روزها را کرده است.کودکان و نوجوانانی که اکنون در حال سپری کردن ایام کودکی خود هستند ، بسیار باید خدا را شاکر باشند که در زمانی زندگی میکنند که اسباب و وسایل راحتی و رفاه شان همه گونه آماده است و از این بابت کم و کسری ندارند.البته نیازها ی امروزی ها با زمان ما تفاوتی از زمین تا آسمان دارد.در زمان ما حرف ، حرف پدر و مادر بود و به هیچ وجه جرات مقابله با آنها را نداشتیم .در صورتی که اکنون دور دور بچه هاست و پدر و مادر ها نمیتوانند در مقابل خواسته های آنها تمکین نکنند.اما خوشبختانه در آن زمان تفاوت چندانی از نظر مادی بین مردم وجود نداشت و همه در یک سطح نسبی زندگی میکردند و وابستگی ها به ظواهر دنیوی آنقدر که امروزه اهمیت دارد ، در بین همان مردم وجود نداشت.دوران ما دوران سنت بود و هنوز مدرنیته به طور کامل وارد عرصه زندگی های ماها که در شهری به مانند میمه زندگی میکردیم وارد نشده بود.کل اهل خانواده ، از کوچک و بزرگ در چرخاندن زندگی به هم کمک میکردند و از این نوع همکاری هم راضی بوده و لذت میبردند.هیچ گاه به یاد ندارم یکی از هم نسلهای من به مانند جوان امروزی تا لنگ ظهر بخوابد و تازه دو قورت و نیمش هم باقی باشد. به مانند دنیای فوتبالیستهای امروزی که همه بزرگان از آمدن پول بی حساب و کتاب به داخل آن حرف میزنند و ریشه تمامی مشکلات امروزه فوتبالیستها را پول میدانند ، خوشبختانه و یا متاسفانه در زندگی آن زمان ما پول نه تنها وجود نداشت بلکه نیازی هم به داشتن آن احساس نمیشد.کارهایمان عموما شباهت به هم داشت .تفریحات و سرگرمی هایمان نیز از یک دسته بود، خورد و خوراک های مردم هم بیشتر به هم شبیه بود و رخت و لباسها و پاپوشهایمان نیز در یک ردیف بودند.همه اینها باعث شده بود که کسی نسبت به دیگری نتواند فخر بفروشد، زیرا اصلا فخری در کار نبود.منازل و ساختمانهای مسکونی مردم نیز بیشتر به هم شبیه بود و در این مورد هم تفاوت آشکاری وجود نداشت.وسایل نقلیه اکثر مردم دوچرخه های پدرانمان بود که اجازه سوار شدن به آن را هم زود به زود به ما نمیدادند.تک و توک افرادی هم که اتومبیل داشتند، وسیله امرار معاششان بود و از این طریق زندگی را میگذراندند.در کمتر خانواده ای تلویزیون وجود داشت و در برخی از شبهایی که سریالهای پطرفداری همچون مراد برقی به نمایش در می آمد مجبور بودیم به جایی برویم که تلویزیون داشته باشند.شاید برایتان جالب باشد به هنگام پخش سریال مراد برقی ، شاید حدود پنجاه نفر در یک اتاق چشمانشان را به صفحه تلویزیون سیاه و سفید شاوب لورنس یا آزمایش و یا فیلیپس دوخته بودند ، بدون اینکه کوچکترین سر و صدایی باشد و یا مزاحمتی برای صاحب خانه ایجاد گردد.از نظر وضع ظاهری شهر نیز دو یا سه خیابان اصلی شهر آسفالت شده و مابقی کوچه ها خاکی بود.در هر محله ای هم تعداد زمین خاکی وجود داشت که جوانان آن محل در زمانهای فراغت به بازی مشغول میشدند.این مختصر ی بود از بیوگرافی آن زمان میمه تا بهتر بتوانم سرگذشت بزی را که گم شد برایتان بنویسم .
اواخر فصل پاییز بود و سرمای مخصوص آن منطقه تا مغز استخوان نفوذ میکرد، سارها در دسته های بزرگ در بالاترین شاخه های درختان صنوبر از سرما در لاک خود فرو رفته بودند.سکوتی کامل بر شهر حکفرما بود و هر از گاهی صدای قار قار کلاغها این آرامش را به هم میزد.بوی هیزم و چوبهایی که در منازل برای تجدید آتش کرسی ، میسوزاندند تمام فضا را گرفته بود.تازه از مدرسه آمده بودم و مشغول گاز زدن به نان خالیی بودم که عصرانه هر روزه مان بود و با ولع و اشتهای خاصی آن را میخوردیم .تا آن موقع چندین بار برف آمده بود و بیشتر کوچه ها و معابر از برف و یخ پوشیده بود و رفت و آمد برای افراد پیر و کهنسال سخت تر بود.آن زمانها میمه برق سراسری نداشت و بعد از تاریک شدن هوا برق منازل از طریق دو کارخانه برقی که در میمه به کارخانه برق ویشله و گرده معروف بود تامین میشد.وظیفه هر روزه من صبح گاه و شامگاه این بود که گوسفندانی را که داشتیم به گله رو ده ببرم و غروبها به جلوی گله رفته و گوسفندها را تحویل گرفته ،به منزل برگردانم و در آغلهایی که داشتیم آنها را جا بدهم و درزهای آغل و طویله را با تکه های کهنه ای که داشتیم بپوشانم تا این زبان بسته ها از سرمای سخت شبهای میمه درامان باشند.در شش ماه دوم سال این وظیفه بر عهده من بود که صبحها زودتر از خواب برخاسته گوسفندها را راهی گله کنم و شب هنگام نیز وظیفه برگرداندن را بر عهده ام گذاشته بودند.چندین سال این کار هر روزه من بود که هر روز از این ایام برای من خاطره انگیز است .تک تک روزهای آن را به یاد دارم ، تمام اتفاقاتی که برایم در طول این دوران افتاده را به مانند دوربین فیلم برداری ضبط کرده ام و هر از گاهی با یادآوری آن خاطرات نوستالژیک انرژی مضاعفی میگیرم که به هیچ وجه وصف آن در این مقال نمیگنجد.اما ماجرای گم شدن بز از آن خاطراتی است که هیچ گاه فراموشم نخواهد شد.ادامه مطلب در قسمت آینده.ایام به کامتان باد.
بقول بزرگی:
اون روز که ما بچه بودیم گوشت تو کاسه بابامون بود
حالا که بزرگ شدیم و بابا شدیم گوشت تو کاسه بچست!
البته منکه میگم اگه گوشتی تو کار باشه!!!
اگه این دوره رو با اون زمانها مقایسه کنیم خیلی چیزای جدید و زندگی راحت کن بوجود اومده ولییییییی:
بیشتر از خیلی،،، چیزای باحال اون دوران از دست رفته.
ای کاش میشد ساعاتی از روز رو در اون دوران سپری کرد،حیف که نمیشه.
باسلام
آقای ایراندوست بابا کمی از بزه می گفتی بعد می رفتی ادامه مطلب در آینده !!
موفق باشید.
خواننده همیشگی مطالب شما
دکتر بهروز باريکبين متخصص پوست ميگويد خشکي مفرط مو باعث فريز شدن يا پرواز مو ميشود
با سس مايونز به جنگ موهاي خشک برويد!
«پرواز موها يا به اصطلاح، فريز شدن آنها، بيشتر در افرادي که موهاي خود را بيش از اندازه خشک ميکنند، اتفاق ميافتد. دليل شيوع بيشتر اين مشکل در خانمها نسبت به آقايان هم اين است که خانمها بيشتر از رنگ موهاي مختلف استفاده ميکنند». اينها، بخشي از گفتههاي دکتر بهروز باريکبين، متخصص پوست و قائممقام مرکز تحقيقات ليزر ايران درباره يکي از مشکلات رايج مربوط به مو، يعني پرواز کردن مو در اثر خشکي بيش از حد آن بود. در ادامه، بيشتر با دلايل و راههاي درمان اين مشکل آشنا ميشويم.
مهمترين عوامل خشک شدن و پرواز کردن موها چيست؟
سشوار کشيدن يا اتو کردن مکرر موها، يکي از مهمترين عواملي است که باعث خشک شدن بيش از حد ساقه موها ميشود. دکلره کردن مو قبل از رنگ کردن آن هم ميتواند خشونت، خشکي و پرواز موها را به دنبال داشته باشد. شانه نشدن ساده موها هم از ديگر مشکلاتي است که در کنار پرواز آنها براي افرادي که عادت به رنگ و دکلره کردن مداوم موهاي خود دارند، اتفاق ميافتد. از طرف ديگر، افرادي با کف سر و موهاي چرب، کمتر از افرادي که جنس موهايشان خشک است، دچار پرواز موها ميشوند. ضمن اينکه تماس ساقه موها با اشعه فرابنفش نور آفتاب هم ميتواند خشکي و پرواز موها را به دنبال داشته باشد.
آيا راهي هم براي پيشگيري از پرواز موها وجود دارد؟
بله، افرادي که دچار اين مشکل هستند، بايد از رنگ و دکلره کردن مداوم موهاي خود پرهيز و آن را به موارد خاص و واجب، محدود کنند. استفاده نکردن مداوم از سشوارهاي داغ، بابليس يا اتوي موي هم ميتواند در پيشگيري از خشکي و پرواز موها موثر باشد. افرادي که دچار اين مشکل هستند، بايد دور استفاده از شانههاي پلاستيکي را هم خط بکشند زيرا شانه کردن موها با اين شانهها باعث ايجاد اصطکاک و افزايش حالت پروازي آنها خواهد شد. افرادي که ميخواهند از خشکي و پرواز موي ناشي از تماس با نور آفتاب هم در امان بمانند، ميتوانند از محصولات مراقبت از موي حاوي ضدآفتاب استفاده کنند.
پيشنهادهاي درماني شما براي رفع اين مشکل چيست؟
اولين راه درمان اين مشکل، استفاده از يک شامپوي ملايم و مناسب است. امروزه شامپوهاي مختلفي براي انواع پوست و موها در بازار وجود دارد. اين افراد ميتوانند به فراخور جنس پوست کف سر و موي خود از شامپوهاي مخصوص کف سر و موي خشک، کف سر چرب و موي خشک يا شامپو مخصوص موهاي رنگشده در صورت رنگ کردن موهاي خود استفاده کنند. اين شامپوها از نظر pH و ترکيبات موجود خود، ميتوانند ميزان چربي و رطوبت موها را افزايش دهند و مشکل خشکي يا فريز شدن آنها را از بين ببرند. شامپوهاي مخصوص موهاي رنگشده هم حاوي ترکيبات بسيار ملايم و عوامل نرمکنندهاي مانند سيليکون يا گليسيرين هستند و ميتوانند با ايجاد لايه نازکي روي سطح موها، جلوي تبخير بيش از اندازه آب از سطح ساقه موها را بگيرند و نرمي و شفافيت آنها را به دنبال داشته باشند.
استفاده از شامپوها ميتواند به تنهايي چاره کار باشد؟
نه، افرادي که دچار خشکي بيش از حد و پرواز موها هستند، بايد پس از شامپو کردن موهاي خود نرمکننده بزنند. نرمکنندههاي قويتر با نفوذ بيشتر به ساقه موها، غلاف مناسبي را روي آنها ايجاد ميکنند که حتي پس از آبکشي هم همچنان بر سطح موها باقي خواهد ماند. اين غلاف، باعث افزايش نرمي ساقه مو، کاهش الکتريسيته ساکن و شانه شدن سادهتر موها ميشود. استفاده از اسپريهاي مخصوص نرمکننده موها هم که فاز آبي و فاز چربي دارند، باعث قرار گرفتن آنها در کنار هم و کاهش الکتريسيته ساکن در موها ميشود.
آيا چرب کردن موها با چربکنندههاي طبيعي هم توصيه ميشود؟
افرادي که موهاي خشک و پروازي دارند ميتوانند پس از استحمام و زماني که هنوز موهايشان مرطوب است، ساقه آنها را با روغن بادام، کرچک يا نارگيل، چرب کنند تا موها را نرم و ساکن نگهدارند. البته يک راه خيلي خوب و موثر ديگر هم براي نرم کردن ساقه موها و پيشگيري از فريز شدن آنها وجود دارد؛ استفاده از سس مايونز پرچرب.
طرز استفاده از سس مايونز پرچرب براي رفع خشکي مو
حدود 2-1 ساعت پيش از استحمام، ساقه موها را به سس مايونز پرچرب آغشته کنيد، روي آنها يک نايلون بکشيد و سپس موهايتان را در حمام و با شامپوي مخصوص موهاي خشک يا رنگشده بشوييد. سس مايونز، حاوي ترکيبات مفيد و موثري مانند روغن و تخممرغ است و اين ترکيبات با نفوذ به ساقه موها، نرمي و لطافتشان را در پي دارند. موهايي که قبل از شسته شدن به سس مايونز آغشته ميشوند، کمترين آسيب را در اثر تماس با پاککنندههاي موجود در شامپوها (حتي شامپوهاي ملايم) ميبينند.
ندا احمد لو
سلامت
یاد من باشد فردا دم صبح
جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا، آب ، زمین
مهربان باشم، با مردم شهر
و فراموش کنم، هر چه گذشت
خانه دل، بتکانم ازغم
و به دستمالی از جنس گذشت ،
بزدایم دیگر،تار کدورت، از دل
مشت را باز کنم، تا که دستی گردد
و به لبخندی خوش
دست در دست زمان بگذارم
اواخر فصل پاییز بود و سرمای مخصوص آن منطقه تا مغز استخوان نفوذ میکرد، سارها در دسته های بزرگ در بالاترین شاخه های درختان صنوبر از سرما در لاک خود فرو رفته بودند.سکوتی کامل بر شهر حکفرما بود و هر از گاهی صدای قار قار کلاغها این آرامش را به هم میزد.بوی هیزم و چوبهایی که در منازل برای تجدید آتش کرسی ، میسوزاندند تمام فضا را گرفته بود.
مرسی آقای ایراندوست ،خیلی خاطره انگیزه ،قشنگ مینویسید،واقعاً با هر سطر نوشته هاتون منو به سالهای کودکیم میبرید،منتظر ادامه مطلبتون هستم.
اقای ایراندوست من هم برای دیدن سریال مرادبرقی درروستایمان دقیقاوضعیت شماراداشتم وازاین نظرهمدردیم یادانروزهابخیرکه اگردرکلبمون رونق نبودصفابود