در کجا ایستادهایم؟ با حسینیم یا در برابر او؟ شاید فکر میکنیم با حسینیم و حتی خود را عزادارش میدانیم اما در حقیقت… سید حسن نصر الله با بیانی دلنشین، این موضوع که حسینی بودن چگونه است و تا چه زمانی حسینی هستیم را به زیبایی تبیین میکند: “لا یطمئن أحدنا أنّنی الآن أنا مع […]
در کجا ایستادهایم؟ با حسینیم یا در برابر او؟ شاید فکر میکنیم با حسینیم و حتی خود را عزادارش میدانیم اما در حقیقت…
سید حسن نصر الله با بیانی دلنشین، این موضوع که حسینی بودن چگونه است و تا چه زمانی حسینی هستیم را به زیبایی تبیین میکند:
“لا یطمئن أحدنا أنّنی الآن أنا مع الحسین؛ أنا مع الحسین فی المدینه، أنا مع الحسین مِن المدینه إلی مکّه، أنا مع الحسین فی مکّه، أنا مع الحسین و هو خارجٌ مِن مکّه، ولکنّ السؤال: هل أبقَی مع الحسین عندما تأتی رساله الکوفییّن مضمّخهً بدم مسلم بن عقیل و خذلان البیعه؟! هل أبقَی مع الحسین مِن تلک اللحظه إلی کربلاء؟! هل أبقَی مع الحسین فی حصار الجوع و العطش و الموت و القتل؟! هل أبقَی مع الحسین لیله العاشر مِن المحرّم عندما یسمح لی أن أُغادر فی وسط اللیل دون أن أخجل مِن أحد أو ینظر أحد إلیّ بعیونٍ عاتبه؟! هذا هو السؤال! ندّعی أنا و أنتم أنّنا فی هذا الخطّ، أنّنا فی هذا الطریق، ولکن یجب أن نعمل لنبقَی فی هذا الخطّ، لنبقَی فی هذا الطریق، لنصلَ إلی کربلاء، و لنکون مِن أهل الیوم العاشر ثباتاً و یقیناً و عنفواناً و تسلیماً لله و عشقاً لإمامنا و قائدنا و تضحیهً مِن أجل دیننا و قِیَمنا؛ و بالتالی فی یوم العاشر لن یکونَ إلّا الفتح، إمّا فتحٌ بالشهاده، بالجماجم، بالرؤوس المرفوعه علَی الرماح، بالخیام المحترقه، بالنساء المسبیّه، إمّا أن یکون فتحٌ مِن هذا النوع، فتحٌ تاریخیّ مِن هذا النوع، و إمّا أن یکون فتحٌ کفتح المقاومه الإسلامیّه فی جنوب لبنان فی أیار عام ألفین، و کما سیکون فتحٌ لفلسطین و للقدس إن شاء الله؛ لکن المهمّ أن تصل أقدامنا إلی معسکر الحسین فی یوم العاشر، أن تثبت أقدامنا فی معسکر الحسین یوم العاشر، و أن لا تنهار إرادتنا و لا عقلنا و لا عزمنا…”
” هیچکس نمیتواند مطمئن باشد که هماکنون با حسین(ع) است .هیچیک از ما اطمینان نداریم که آیا من هماینک با حسین هستم یا خیر؛من در مدینه با حسین هستم، من از مدینه تا مکه با حسین هستم، من در مکه با حسین هستم، من با حسین هستم در حالی که از مکه خارج شده است، اما سؤال این است: آیا با حسین خواهم ماند زمانی که نامهی پیمانشکنی کوفیان، آغشته به خون مسلم بن عقیل میآید؟! آیا از این لحظه تا کربلاء با حسین خواهم ماند؟!آیا در محاصرهی گرسنگی و تشنگی و مرگ و کشته شدن با حسین خواهم ماند؟!آیا شب عاشورا با حسین خواهم ماند، آنجا که به من اجازه میدهد که شبانه معرکه را ترک کنم بدون اینکه از کسی خجالت بکشم یا کسی با چشم عتاب آلود به من بنگرد؟!این است سؤال اساسی! من و شما ادعا میکنیم که ما در خط حسین و در راه حسین هستیم، اما باید تلاش کنیم که در این خط و مسیر باقی بمانیم؛ باید تلاش کنیم که به کربلاء برسیم، باید تلاش کنیم که عاشورائی باشیم، آنهم با ثبات قدم و تسلیم در برابر خدا و عشق به امام و رهبرمان و آماده قربانی شدن در راه دین و ارزشهایمان؛ در نتیجه در روز عاشوراء چیزی جز پیروزی نخواهد بود؛ حال یا پیروزی یا با شهادت، با سرهای بر نیزه، با خیمههای آتش گرفته، با زنان به اسارت رفته، یا یک پیروزی تاریخی اینچنینی، و یا پیروزیای مانند پیروزی مقاومت اسلامی در جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰، و همچنان که فتح فلسطین و قدس را در پی خواهد داشت انشاالله. اما مهم این است که قدمهای ما، روز عاشورا به اردوگاه حسین برسد و در لشکر حسین ثابت قدم باشیم، و اراده و عقل و عزم ما سست نشود…”
درپست جلسه شورای فرهنگ عمومی برگزار شد فردی با عنوان قابل توجه طرفین دعوا نظری گذاشته بودند که من میخام بگم اولا دعوایی در کار نیست ثانیاهیئت علمدار هم به احترام امام جمعه و مسجد جامع امسال را مراسم نمیگیره. ثالثا هدف هیئت علمدار برگزاری مراسمی بدون حاشیه و در شأن روز عرفه وامام حسین هست که مطمئنا اگه مراسم را بچه جوون نگردونه به هدف نخواهیم رسیدحالا میخواهد مسجد جامع باشد یا شهدای گمنام یا جای دیگر. وگرنه هیچ کدام ازمداحان هیئت علمدار عقده ی خوندن ندارند و عاشق میکروفن نیستند و مردم خودشان اینو خوب میدونند و از مراسم کلاسیک و سنتی خسته شده اند
گفت خود پیداست از زانویتان (نوشته ها)
عرفه روضه زینب چقَدَر می چسبد
عرفه دیده ی بارانی و تر می چسبد
عرفه بال بگیرم ز دم روضه ی تو
بزنم تا حرم پاک تو پر می چسبد
عرفه گریه کنان خاک بریزم بر سر
و بماند ز غمت در دل اثر می چسبد
سر ارباب جدا شد جلوی نهر فرات
روضه خوان روضه بخوان روضه ی سر می چسبد
التماس دعا
بر گرد رُخَت نوشـــــــته یُحیـــی و یُمیتـــــ
من مــات مـــن العشـق فقـــد مات شـــــهید…
ما در کشوری زندگی می کنیم که اجازه می دهیم افراد گوناگون به انتقاد از حزب الله بپردازند و به ما حمله کنند، حتی کسانی که دارای هیچ جایگاه اجتماعی و موقعیت سیاسی نیستند با این حال همه اظهار نظر می کنند بدون اینکه از ناحیه ما دچار مشکل بشوند. من اینجا هیچ منتی بر کسی ندارم برای این که این در متن اخلاق و ارزشهای ماست که تحمل کنیم و به هر انسانی اجازه اظهار نظر بدهیم.
البته این مانع از آن نمی شود که خود مردم از این مواضع به خشم نیایند، آیا می شود تصور کرد که کسی بیاید شما را خائن بشمارد و به شما فحش بدهد و توهین کند و به خانواده های شهدا و آسیب دیدگان ناسزا بگوید و بعد هم توقع داشته باشد وقتی دم در خانه تان می آید شما با گرمی از او استقبال کنید و دستش را ببوسید و برایش کف بزنید؟ واکنش طبیعی مردمی که خانه شان ویران شده و بچه هایشان به شهادت رسیده اند این است که هر طور می خواهند با چهره در هم کشیده و عصبانیت با این افراد برخورد کنند ولی با این حال و هر واکنشی که مردم داشته باشند این افراد می توانند همچنان بر همان مواضع و دیدگاه های خود باقی بمانند و انتقاد کنند و هیچ کس آسیبی به آنها نخواهد رساند. این اظهار نظر آزادانه حق شرعی آنهاست.
سید حسن نصر الله
منبع: کتاب «نصرالله» تألیف محمد رضا زائری