سخنان رئیس جمهور آرژانتین در مجمع عمومی سازمان ملل که در آن دخالت جمهوری اسلامی ایران را در انفجارهای بوئنوس آیرس در سال ۱۹۹۴ میلادی رد و از نظام سوریه و حزب الله لبنان و غزه حمایت کرد باعث خشم برخی رسانهها شد.به گزارش خبرگزاری “سانا”، “کریستینا فرناندز” در سازمان ملل گفت: یکسال است که […]
به گزارش پایگاه اینترنتی خبرگزاری سانای فلسطین، این سخنرانی کریستینا فرناندز در سازمان ملل به منزله انفجار بمب بود. فرناندز در سخنرانی خود افزود: “نام حزب الله لبنان پیش از این در فهرست سازمانهای تروریستی گنجانده شده بود و روشن شده است حزب الله یک حزب بزرگ و به رسمیت شناخته شده در لبنان است.
رئیس جمهور آرژانتین گفت : “شما ایران را در پی انفجاری که در سفارت اسرائیل در بوئنوس آیرس در سال ۱۹۹۴ میلادی رخ داد متهم کردید و تحقیقاتی که ما انجام دادیم دخالت ایران را در این انفجار تأیید نکرد”.
وی تصریح کرد : شما قطعنامه جنگ با القاعده را پس از حوادث یازده سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی صادر کردید، مجوز ورود ( نظامی) به چندین کشور را دادید و مردمان آنها مانند عراق و افغانستان به این بهانه کشته شدند در حالی که این دو کشور همچنان از تروریسم رنج می برند!
رئیس جمهور آرژانتین افزود: با بمباران غزه، عمق و شدت فاجعه ای که اسرائیل مرتکب شد روشن شد، شمار زیادی از فلسطینیان قربانی شدند در حالی که شما به موشکهایی که به اسرائیل اصابت کرد اهمیت دادید و موشکهایی هم که به اسرائیل اصابت کرد تأثیری نداشت و خساراتی در آنجا به بار نیاورد.»
فرناندز گفت: امروز اینجا هستیم تا یک قطعنامه بین المللی درباره مجرم دانستن گروه «داعش» و مقابله با آن صادر شود در حالی که داعش مورد حمایت چند کشور شناخته شده است و شما بهتر از دیگران آنها را می شناسید و داعش هم پیمان برخی قدرتهای بزرگ عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد است !
برخی شبکه های تلویزیونی ماهواره ای از پخش مستقیم این سخنرانی خودداری و ترجمه آن را قطع کردند اما شبکههای اجتماعی به طور گسترده سخنرانی کریستینا فرناندز دی کرشنر را منتشر کردهاند.
ﺍﻭ ” ﻣــﺮﺩ ” ﺍﺳﺖ
ﺩستهایش ﺍﺯ ﺗﻮ زبرتر ﻭ ﭘﻬﻦ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ…
ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺗﻪ ﺭﯾﺸﻰ ﺩﺍﺭﺩ…
ﺟـﺎﻯﹺ ﮔﺮﯾــﻪ ﮐﺮﺩﻥ، ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺳﻔﯿﺪ میشود…
ﺍﻭ ﺑﺎ ﻫﻤــﺎﻥ ﺩستهای ﺯﺑﺮﺵ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ…
و ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺎﺻﺎﻑ ﻭ ﻧﺎﻣﻼﯾﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ می بوسد ﻭ ﺗﻮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﺸﻮﻯ…
به او سخت نگیر..!
او را خراب نکن..!
ﺍﻭ ﺭﺍ “ﻧﺎﻣــــﺮﺩ” ﻧﺨﻮﺍﻥ..!
ﺁﻧﻘﺪﺭ او را با ﭘﻮﻝ ﻭ ﺛــﺮﻭﺗﺶ اندازه نزن..!
ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧــــﺦ ﺑﺪﻩ ﺗﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺪﻭﺯﺩ…
ﻓﻘــــﻂ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﻭﺭﺍﺳﺖ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺖ ﺑﺮﯾﺰﺩ .آن مردی که صحبتش را میکنم، خیلی تنهاتر از زن است..!
ﻻﮎ ﺑﻪ ﻧﺎخنهایش ﻧﻤﯿﺰند ﮐﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﻟﺶ یک ﺟﻮﺭﯼ ﺷﺪ، ﺩست هایش را ﺑﺎﺯ کند، ﻧﺎخنهایش را ﻧﮕﺎﻩ کند ﻭ ﺗﻪ ﺩﻟﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺧﻮﺷﺶ ﺑﯿﺎید..!
ﻣﺮﺩ، ﻣﻮﻫﺎﺵ ﺑﻠﻨﺪ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﺑﯽ ﮐﹷـﺴﯽ هایش ﮐﻮﺗﺎﻫﺶ کند ﻭ ﺍینطوری با همه ی دنیا لج کند..!
ﻣﺮﺩ نمیتواند ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺶ ﮔﺮﻓﺖ، به دوستش زنگ بزند، یک دل سیر گریه کند و سبک شود
ﻣﺮﺩ، ﺩﺭﺩﻫﺎیش را ﺍﺷﮏ نمی کند، فرو می ریزد در قلبی که به وسعت دریاست…
یک ﻭقت هایی،
یک ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ،
ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ:
“میم” مثل ” مرد “
متنی که با عنوان م مثل مرد نوشته بودید بسیار زیبا و تفکر برانگیز بود. به خیلی از جملات آن اعتقاد دارم. به بعضی از جملاتش هم خیلی فکر کردم…
راستش مدتی است با همسرم به خاطر مسائل کم اهمیت مشکل پیدا کرده ام. او از خواننده های صبح میمه است. برای او حرفهایم را نوشته ام. شاید امروز، شاید فردا، شاید یک وقت دیگر آنها را خواند و در موردشان فکر کرد.
من یک زن هستم
فقط دستهایم نسبت به تو شکننده تر نیست، قلبم نیز به همان اندازه شکننده تر است.
بنا به غریزه دوست دارم هیچ وقت مویی روی صورتم نباشد،در جمع زنانه و در منزل آراسته باشم. کاری که تو بزک کردن می خوانی اش…. کدام زنی است که از نظم و آراستگی گریزان باشد؟
ته ریشت را دوست دارم. گاهی یادت می رود مهمانی که می رویم مرتبشان کنی. یا شاید وقت نداری…اما بازهم هیچ وقت از آراسته نبودنت بدم نیامده.
گریه می کنم….گریه می کنم….گریه می کنم…حتی اگر هفتاد ساله هم شوم هر وقت غصه دار می شوم گریه می کنم. گریه ام سلاحی برای رسیدن به خواسته هایم نیست، تنها راهی است که آرام می شوم. بهترین دارویی است که ضربان قلبم را هنگام عصبانیتم از تو یا دیگران پایین می آورد، روحم را جلا می دهد و در نهایت سبکم می کند. خدایا شکرت به خاطر این نعمت اشک…
با دستهایت که نوازشم می کنی آرامش بخش ترین داروی جهان را در سراسر وجودم تزریق می کنی. حتی اگر نوازشهایت دروغی بیش نباشد…
به من سخت نگیر…. من هم مثل تو انسانم. پا به پای تو کار می کنم. گرفتاری و مشغله دارم. و آرزو دارم یک زمانی مثل تو، درست مثل تو استراحت کنم. از سرکار که بر می گردم فارغ از دغدغه ی شام و ناهار روز بعد و پذیرایی از تو ، درست مثل تو روی مبل جلوی تلویزیون لم بدهم، تلویزیون ببینم و خوابم ببرد تا ساعت هشت و نه شب…
به من سخت نگیر… من هم مثل تو انسانم…. دوست دارم گاهی مهمانی بروم. با بستگان معاشرت کنم… بدون واهمه از شک تو، حرف بزنم، بخندم، گریه کنم. خودم باشم…
مرا تغییر نده….! زنها آنقدر مردشان را و زندگی شان را دوست دارند که به خاطر آنها تغییر کنند اما امسال نه، شاید سالی دیگر، دو سال دیگر این تغییرات اجباری سبب طغیان روح زن خواهد شد…
مرا خراب نکن…! یک بار که به زنی که خود پایبند به اصول اسلامی است و برای تو ارزش قائل است می گویی رفتارش سبکسرانه است کافی است که اعتماد به نفسش را برای تمام عمر از رفتارش گرفته باشی.
مرا نشکن…! یک بار که به زنت بگویی از او بدت می آید برای همیشه این حرفت را در قلبش خواهد داشت و برای تمام عمرش کافی است که دیگر دوستت دارم هایت را باور نکند…کافی است برای اینکه ناگهان احساس تهی شدن بکند… خالی شدن از عشق… دیگر از کنار تو بودن لذت نخواهد برد… گرمی وجودش خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکنی به سردی خواهد گرایید…. از آن جمله به بعد، فقط در کنارت هست. یک بودن خالی از احساس و عاطفه…… خالی از امید زندگی….
من را ” نفهم” نخوان….
من را با مساحتی از صورت و بدنم که از میان و ورای چادرم پیداست اندازه نزن…
فقط به من نخ بده تا زمین و زمان را برایت بدوزم….
فقط با من رو راست باش تا دنیا را به پایت بریزم….به من وعده های پوشالی نده….زنها زود حرف مردشان را باور می کنند و دیر یاد می گیرند نباید روی همه ی حرفهای مردشان حساب می کردند. آن زنی که صحبتش را می کنم خیلی تنهاتر از توست….!
من از آن دست زنهایی نیستم که لاک به ناخن هایم بزنم که هر وقت دلم یک جوری شد، دستهایم را باز کنم، ناخن هایم را نگاه کنم و ته دلم از خودم خوشم بیاید. من به دنیا واقعی نگاه می کنم. راستش کمی از زندگی می ترسم. هر وقت دلم یک جوری می شود توی خودم می روم، فکر می کنم، فکر می کنم، فکر می کنم ….. و آخر سر بغض می کنم، یک لرزشی از چانه هایم شروع می شود، تنها باشم اشک می شود و فرو می ریزد، اما اگر سرکار باشم، مقابل دید همکارها و دیگران، ماهیچه های صورتم را منقبض می کنم و لبهایم را محکم به هم فشار می دهم که اشکی بیرون نریزد و یواشکی زیر میز دو قطره ی گوشه چشمم را پاک می کنم. مثل همان شبهایی که کنار تو ام و تو به من بی توجهی کرده ای…. خیلی سخت است گریه بی صدا ولی شدنیست…..
من موهایم بلند است نه به خاطر اینکه دوست دارم بلند باشد، به خاطر اینکه تو دوست داری بلند باشد، به خاطر همین توی بی کسی هایم هم نمی توانم یک بلایی به سرش بیاورم و این طوری با همه ی دنیا لج کنم…
من درد هایم را اشک می کنم. فرو می ریزمشان….اما با زخم های قلبم هیچ کاری نمی توانم بکنم….
می توانم به دوستم زنگ بزنم، یک دل سیر گریه کنم ، اما سبک نمی شوم…چون او به من خواهد گفت ما به تو در مورد شکاک بودن همسرت هشدار داده بودیم ولی تو عاشق شده بودی….
پس یک دل سیر گریه می کنم اما نه برای دیگران که برای خودم…..
قلب زن هم به وسعت دریا ست…. اما برای مردش خیلی کوچکتر و ظریف تر از آنی است که در تصور مرد بگنجد. با یک “گم شو” ی مرد می گیرد… پر می شود از درد… و خدا نکند کلمات زشت تری از مردش بشنود …… که آن وقت پر می شود از کینه….
من نه فمینیست هستم نه در معنای متعادل تر از آن، طرفدار حقوق زنان…با وجودی که یک زن هستم…
ولی ….
یک وقتهایی
یک جاهایی….
باید گفت:
“ز” مثل “زن” مثل “زجر”
مطالعات جدید ثابت کرد که از اشک زنان بویی متصاعد می شود که هورمون تستوسترون مردان را کاهش می دهد و میل آنها به زنان را کم میکند.
به گزارش ایرنا و به نقل از تای ایندین نیوز، در ادامه این تحقیقات مشخص شد که این بو حتی زمانی که مردان اشک را نبینند نیز موثر است.
این برای نخستین بار است که ساختاری شیمیایی اشک و بوی ناشی از آن بررسی می شود و نتایج علمی آن در اختیار دیگران قرار گرفته است.
“نوام سوبل” محقق موسسه عصب شناسی در این باره گفت: ما مشخص کردیم که از اشک زنان سیگنال هایی به مردان در قالب بو منتقل می شود که این سیگنال تمایل مردان به زنان را کاهش می دهد زیرا به طور مستقیم روی هورمون تستوسترون مردان اثر میگذارد.
در حالی که ارتباط انسان ها از طریق کلام و نگاه ثابت شده بود اما این تحقیق ثابت کرد که سیگنال های شیمیایی نیز حاوی اطلاعات بسیاری هستند که انسان ها از خود ساطع کرده و به طرف مقابل منتقل می کنند.
دانشمندان متوجه شده اند که اشک احساسی، حاوی پروتئین بیشتری نسبت به اشک معمولی است که از چشم خارج می شود در نتیجه بو و تأثیر بیشتری در کاهش میل جنسی مردان دارد .
سوبل گفت: نکته بسیار جالب این بود که دیدن اشک زنان هیچ احساسی اعم از اندوه یا همدردی را در مردان مورد آزمایش ایجاد نمی کرد.
در آخر معلوم شدن که اشک زنان در مردان همان تأثیری را ایجاد می کند که خرناس و بوی عرق مردان برای زنان.
عجب!
بیست و چند سال است که در تهران زندگی می کنم دور از خانواده و اشنا خیلی از مراسمهای فامیل را شرکت نکرده ام به خاطر کار یا نداری همسرم .. وقتی هم مراسمی بیایم انقدر از همه دور بوده ام که احسشاس قربت شدیدی به من دست می دهد و… دوست من این متن را که خواندم انگار خودم نوشته ام حرف دلم را زدی ….اما من در این سالها به قران پناه اوردم وارامش یافتم برایت ارامش را ارزومندم ….
حالا هی بشينيد زار زار گريه كنيد!
سلام اقای شیبانی با عرض معذرت فراوان هدیه هستم،،، خورشید بی حواس سابق،،،لطفا توی کامنت بی نامی که زود ارسال شد بعد از ،،مایه های ،، طنز رو اضافه کنید سپاسگزارم.از پستهای قشنگتونم خیلی استفاده میکنیم.
——————————-
با سلام کامنت بی نام با محتوای ذکر شده ارسال نشده است .
با سلام خدمت خانم عزیزی که کامنت،ز،مثل زن،مثل زجر، رو نوشتند .نوشته تون بسیار زیبا وحاوی مسائلیه که اغلب زنان ومردان گرفتارش هستند.بسیاری از این رفتارها ریشه در ویژگیهای ذاتی وعام دو
جنس زن ومرد داره که با علم به اونها طرفین کمتر در برخورد با این رفتارها اذیت میشن.خیلی از رفتارها صرفاً بخاطر مرد بودن یا زن بودن وتفاوت در خلقته .کتابی رو بهتون معرفی میکنم که بر اساس جدیدترین مطالعات رفتاری نوشته شده و با دستمایه هایی از طنز ما رو با علت رفتارهایی که باعث آزردگیمون میشن آشنا میکنه،،چرا مردان همزمان فقط یک کار انجام میدهند و….،،نوشته:آلن وبارباراپیس ترجمه:مریم پویان همچنین کتاب روانشناسی اجتماعی که بسیار زیبا علل زیستی رفتارهای ما رو تحلیل کرده. خیلی جالبه علت اینکه یه مرد پای تلویزیون خوابش میبره بی توجه به همه مسائل اطرافش اشاره کرده.امیدوارم به دردتون بخوره.مؤید باشید.
شعر هميشه با باران می آيد و هميشه صورت زيبای تو با باران می آيد
و عشق هرگز آغاز نمی شود مگر زمانی که موسيقی باران آغاز شود …
عزيز من ! مهرماه که می رسد
از هر ابری سراغ چشمانت را می گيرم
گويی عشق من به تو ، به باران بستگی دارد
ديدن پاييز مرا بر می انگيزاند ، رنگ پريدگی زيبايت مرا بر می انگيزاند
و گوشوار سيمين در گوش ها بر می انگيزاندم
ژاکت کشمير و چتر زرد و سبز بر می انگيزاندم
و
در شروع پاييز احساس نا آشنای ايمني و خطر برمن چيره می شود …
مي ترسم که نزديکم شوی ، مي ترسم که از من دور شوی
بر تمدن مرمر از ناخن هايم می ترسم
بر مينياتورهاي صدف شامی از احساسم می ترسم
بيم آن دارم که موج تقدير مرا با خود ببرد
تو جنون زمستانی نايابی …
کاش مي دانستم بانو!
رابطه جنون با باران را
بانوی من !
که شگفت از سرزمين آدم ها مي گذری
در يک دستت شعر است و در دست ديگرت ماه!
ای کسی که دوستت دارم!
ای کسی که بر هر سنگی قدم گذاری ، شعر می تراود
ای کسی که در رنگ پريدگي ات همه غم هاي درختان را يک جا داری
چه زيباست غربت ، اگر با هم باشيم!
ای زنی که خلاصه می کنی تاريخ مرا و تاريخ باران را …
نزار قبانی
دمش گرم بااین جرات و جسارتی که داشته
ای کاش رئیس جمهور حسن روحانی هم ازاین زن یاد میگرفت واز ارزشهای ملت غیور ایران در مجامع بین المللی اینگونه دفاع میکرد . هرچه از سگ {آمریکا،اسرائیل} فرار کنی بیشتر دنبالت میکند.
جای تاسف دارد در سخنرانی روحانی که رئیس جمهور کشوری است که پرچمدار مبارزه با استکبار واسراییل وبزرگترین حامی فلسطینیان بعدازانقلاب بوده وتاکید امام راحل ومقام معظم رهبری بر محوریت این موضوع در تمام عرصه های بین المللی برهیچکس پوشیده نیست حتی یک کلمه از جنگ نابرابر ودفاع51روزه غزه زده نشد ودرمقابل این زن با شجاعت تمام ناگفته های رئیس جمهور ایران را بازگو کرد …احساس ضعف وترس رئیس جمهوردر این سفر وسخنرانی ودیدار با کامرون هویدا شد …هرچه به پیش میرویم معنی اعتدال وتدبیر بیشتر روشن میشود…حس نا امیدی وتحقیر به انسان دست میدهد…
مهدي مهدوي جانم حس نااميدي وتحقير رايادتان رفته زمان آقاي دكتراحمدي نژاد اين حس بيشتر به ما دست ميداد وقتي جلسه راترك ميكردند وسالن بودودكتر
اخبار سیاست خارجی – آسیبشناسی یک پدیده رسانهای
انتشار متفاوت سخنان رییسجمهور آرژانتین در ایران
هرساله سیاستمداران زیادی در نشست مجمععمومی «سازمانملل» سخنرانی میکنند. البته بازتاب سخنرانیها یکسان نیست و با اهمیت سخنران و محتوای سخنان او، ارتباط مستقیمی دارد. امسال، برخی رسانههای اصولگرا، سخنرانی «کریستینا فرناندز کرشنر» رییسجمهور آرژانتین را بازتاب گستردهای دادند و در تیترهای اصلی خود برجستهسازی کردند. جالب آنکه چنین بازخوردی در رسانههای جهان دیده نمیشد.
اصولگرایان معتقد بودند که به دلیل مواضع تند رییسجمهور آرژانتین علیه آمریکا و اسراییل، سخنان وی سانسور و بایکوت شده است. استقبال اصولگرایان از مواضع «کریستینا فرناندز کرشنر» به جایی رسید که گروهی از نمایندگان مجلس حتی از اعزام هیات به این کشور آمریکایلاتین برای تقدیر از مواضع رییسجمهور این کشور خبر دادند.
اما بهیکباره همهچیز تغییر کرد. در این میان «تابناک»، خبر داد: «بعد از سخنرانی «کریستینا فرناندز کرشنر» در مجمععمومی سازمانملل که در آن ضمن انتقاداتی از رفتارهای دوگانه غرب در مسایل مختلف، مسایلی درباره دادگاه تشکیلشده در این کشور برای رسیدگی به پرونده آمیا و نقش تفاهم این کشور با ایران در این رابطه، اظهارات وی در مورد مسایل سوریه، حزبالله و فلسطین در رسانههای ایرانی مطرح شد که مراجعه به متن رسمی منتشرشده در رسانههای دولتی آرژانتینی و فایل صوتی و تصویری سخنرانی خانم رییسجمهور در وبسایت سازمانملل نشان میدهد که تقریبا همه ادعاهای مطرحشده در ایران اگر کذب نباشد، حداقل بسیار غیردقیق و تحریفشده است.» همچنین یکی از نمایندگان که حامی تقدیر از مواضع رییسجمهور آرژانتین بوده، دوشنبه گذشته در گفتوگو با این سایت اعلام کرد: «حتی برنامهای داشتیم که امروز به سفارت آرژانتین در تهران گل بههمراه برخی از عناصر خود بفرستیم، که این قضیه را امروز فعلا متوقف کردیم و قرار شده است صحبتهای ایشان پیاده شده و ترجمه شود تا مورد بررسی قرار گیرد.
چیزی که «رسانه ملی» ما و خبرگزاری «فارس» گفته بود را اعلام کردیم و مطالبی که در این زمینه نیز گفته شد بر اساس اعتمادی که به این دو منبع خبری بود، انجام گرفت، اما امروز ما نیز به این رسیدهایم که اشتباهی صورت گرفته و چیزی که در اینجا تلویزیون ما و این خبرگزاری اعلام کرده غلو بوده است، من متاسفم از دستگاه رسانهای کشور که خبرهای افراطی میدهند. بههرحال چیزی که وجود دارد این است که وی به آمریکاییها تعرضی نکرده است و چنین سخنانی ابراز نکرده بود، اما صداوسیمای ما این را اینگونه نگفته است و کل مطالب را تحریف کرده است و در ترجمه و رساندن مطالب به مردم غلو بسیاری شده است.»
«شرق» با هدف آسیبشناسی تحریف مواضع مقامات خارجی یا برجسنهسازی گزینشی و اغراقآمیز در برخی رسانههای ایرانی، بخشهایی از سخنان رییسجمهور آرژانتین که به گفته رسانهها تحریف شده است را از روی ویدیویی موجود پیاده و ترجمه کرده است و همچنین خبر «واحدمرکزیخبر» پایگاه مکتوب صداوسیما را در معرض قضاوت مخاطبان قرار میدهد.
ترجمه سخنان رییسجمهور آرژانتین
کرشنر در بخشی از سخنرانی خود که بیشتر مورد توجه رسانهها در داخل ایران قرار گرفته و گویی برداشت نادرست و اغراقآمیز از آن شده است، پشت تریبون مجمععمومی سازمانملل میگوید: من همچنین در مورد کشورم در سه نمونه قضایی در زمینه تروریسم و امنیت سخن میگویم. و بهعلاوه اینکه کشور من تنها همراه کشور آمریکا در قاره آمریکا بود که قربانی دو حمله تروریستی شد. یکی از آنها در سال 1992، زمانی که سفارت آمریکا منفجر شد و دومی در سال 1994، هنگامی که محل آمیا ویران شد. امسال بیستمین سالگرد حمله به آمیا است.
من در حضور مجمع و در محضر خانوادههای قربانیان این حادثه که همیشه ما را یاری کردهاند به جرات میگویم که دولت کرشنر بیشترین تلاش را برای یافتن مقصران حمله «آمیا» داشته است. نهفقط بهخاطر گشودن تمامی فایلهای اطلاعاتی کشورم بلکه به خاطر اینکه کمیتهای مخصوص تحقیقات در این زمینه ایجاد کرد؛ هنگامی که در سال 2006 قوهقضاییه کشور من چند شهروند ایرانی را متهم کرد که در حمله آمیا مشارکت داشتهاند. او (نستور کرشنر) و البته بعد از او، من جرات داشتیم درخواست برگزاری مذاکرات همکاری با ایران برای تحقیق و بررسی ارایه دهیم. این درخواست در سالهای 2007 تا 2011 تکرار شد تا در نهایت مورد توافق ایران قرار گرفت.
زیرا تا قبل از آن حتی نمیتوانستیم این اقدام را در دستور کار خود قرار دهیم. پس از موافقت آنها در یک دیدار دوجانبه تفاهمنامه همکاری قضایی بین دو کشور امضا شد. برای چه هدفی؟ برای اینکه متهمان ایرانی که در تهران زندگی میکنند، بتوانند در دادگاه حاضر شده و در دادگاه آرژانتین شهادت دهند. بعد از امضای این تفاهمنامه چه اتفاقی افتاد؟ خب به نظر میرسد تمام شیاطین داخلی و خارجی آزاد شدند. موسسههای یهودی که در این سالها ما را همراهی میکردند ناگهان علیه ما جبهه گرفتند و پس از تحقق همکاری و امضای این تفاهمنامه ما را متهم به همدستی با دولت ایران کردند. همین اتفاق، بار دیگر در این کشور افتاد؛ هنگامی که صندوق سرمایهگذاری «کرکس» بعد از تشکیل لابی در کنگره آمریکا اعلام کرد ما و ایران در این مساله شریک هستیم.
زیرا در آن زمان آنها رابطه مستقیم با جمهوری اسلامی نداشتند بلکه آن را کشوری تروریستی میدانستند. آنها حتی در وبسایتهای خود عکسهای من و آقای احمدینژاد را در کنار هم قرار دادند و ما را شریک معرفی کردند. حالا در این هفته به ما خبر میرسد وزیر امور خارجه آمریکا با همتای ایرانیاش در هتلی سمبولیک، هتل «والدورف آستوریا» با هم ملاقات میکنند. ما انتقادی به آنها نداریم، برعکس معتقدیم همه باید گفتوگو کنند و تمام اینها به این معناست که ما طرفدار درک متقابل هستیم.
اما میخواهیم بپرسیم کسانی که تا همین یک سال پیش نه یک قرن پیش ایران را متهم میکردند و تروریست خطاب میکردند، امروز چه میگویند؟ کسانی که در گذشته بسیاری از افرادی را که اکنون تشکیلدهنده «داعش» هستند مبارزان آزادیخواهی میدانستند که علیه دولت بشار اسد میجنگیدند، امروز چه دارند بگویند؟ فکر میکنم که در اینجا با مشکلی دیگر در زمینه مقابله با ناامنی و تروریسم روبهرو هستیم. قدرتهای بزرگ به آسانی مفهوم دوست و دشمن یا تروریست و غیرتروریست را تغییر میدهند. مساله آن است که باید یکبار و برای همیشه مشخص کنیم که نمیتوانیم برای ساماندهی و تثبیت جایگاههای قدرت، مطیع سیاستهای بینالملل یا مواضع ژئوپلیتیکی کشورها باشیم. من از جایگاه کسی سخن میگویم که علیه تروریسم بینالملل مبارزه میکند.
دستگاه قضایی آرژانتین در حال تحقیق روی تهدیدی از جانب «داعش» است که به علت نزدیکی به پاپ فرانسیس و همچنین باور به لزوم تشکیل دو دولت مستقل فلسطین و اسراییل، متوجه من است. همین امر من را ملزم میکند تا برای بار دوم از این مجمععمومی درخواستی داشته باشم و آن هم چیزی نیست جز به رسمیت شناختن کامل فلسطین به عنوان یک دولت جدید و عضوی تازه از این مجمع. بدین صورت میتوانیم به سراغ بازکردن نه تنها یکی، بلکه تعداد زیادی از گرههای کور در سطح جهانی برویم.
میتوانیم برای حلوفصل برخی از مسایل خاورمیانه گامهایی ابتدایی برداریم؛ با به رسمیت شناختن دولت فلسطین و البته حق ادامه حیات اسراییل در داخل مرزهایش و همچنین حق فلسطینیها برای آنکه از اعمال خشونت بیجا علیه آنان در امان باشند؛ خشونتهایی که به کشتهشدن صدها کودک و زن انجامیده است. ما همانطور که این خشونتها را محکوم میکنیم، آنانی را که با موشک اسراییل را هدف قرار میدهند نیز محکوم میکنیم… ما نیازمند احترام بیشتر به حقوق و قوانین بینالملل و برخوردی یکسان با تمامی کشورهایی هستیم که در این مجمع حضور دارند. اگر میخواهیم به راستی با تروریسم مقابله کنیم، بیایید برای صلح تلاش کنیم. شما نمیتوانید با کوبیدن بر طبل جنگ، با تروریسم مقابله کنید. در پایان میخواهم یادآوری کنم که سال پیش تمامی اعضا از مسایل و مخاطرات امنیتی دیگری صحبت میکردند. امروز آنان تغییر کردهاند. کسانی که پارسال منشأ شر بودند، امسال به نظر چندان بد نمیآیند.
آنانی که پارسال باید موردحمله واقع میشدند و از بین میرفتند، اکنون برای خلاصی از دست «داعش» با ما همکاری میکنند. در ابتدا «القاعده» بود، و من از شما میپرسم که «القاعده» و«طالبان» از کجا آمدند؟ سلاحها و منابع خود را از کجا میآوردند؟ کشور من که سلاحی تولید نمیکند؛ چه کسی به آنان سلاح فروخته است؟ بعد از آن نوبت به کسانی رسید که مظهر «بهار عربی» بودند؛ بهاری که در نهایت معلوم شد نهتنها، به هیچوجه بهار نبود، بلکه پاییز یا حتی زمستان بود. آنان از مبارزانی آزادیخواه به کسانی بدل شدند که باید کشته شده یا به زندان بیفتند. اکنون نوبت «داعش» است؛ این هیولای جدید که گلوی مردم بیگناه را بر صفحه تلویزیون میبرد. تصاویری که پرسشهایی چون «چرا؟ چگونه؟ اینها از کجا آمدهاند؟» را در اذهان تداعی میکند. به همین دلیل است که باید از خود بپرسیم چرا این روند همچنان ادامه یافته و روزبهروز بر مشکلات افزوده میشود.
متأسفانه این خبر با تقریب خوبی تماما کذب است. اگر ویدیوی سخنرانی ایشان را ببینید (که البته زیرنویس انگلیسی هم دارد) متوجه میشوید که ایشان نه از حزب الله حمایت کرده و نه از برائت ایران در انفجار آمیا گفته. فقط صحبت از این است که آرژانتین در سال 2007 به ایران پیشنهاد همکاری بر سر پرونده داد. و ایران در سال 2010 پذیرفت که متهمین ایرانی در برابر قضات آرژانتینی پاسخ بدهند. بعد او از معیار دوگانه ی قدرتهای جهانی گفت که به این پیشنهاد آرژانتین به ایران تاختند. دلیلشان هم این بود که ایران تروریست است. اما خود این قدرتها گروهی مثل داعش را تجهیز کردند و حالا آن را تروریست میدانند. او همینطور از تشکیل دولت فلسطینی در کنار دولت اسرائیل حمایت کرد.