به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد آینده غم بار گویش میمه ای نمی دانم زبان و گویش میمه ای چه عیب و ایرادی دارد که خیلی ها سعی میکنند فرزندانشان این زبان شیرین مادری را نیاموزد.با هزار ترفند سعی میکنند با کودکی که تازه زبان باز کرده در محیط خانه فارسی […]
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد
آینده غم بار گویش میمه ای
نمی دانم زبان و گویش میمه ای چه عیب و ایرادی دارد که خیلی ها سعی میکنند فرزندانشان این زبان شیرین مادری را نیاموزد.با هزار ترفند سعی میکنند با کودکی که تازه زبان باز کرده در محیط خانه فارسی حرف بزنند.زن و شوهر خودشان با زبان مادری اشان تکلم میکنند اما کودک بخت برگشته بر سردوراهی مانده که با چه زبانی شیرین زبانی کند .اگر بخواهد میمه ای حرف بزند که همدمی ندارد زیرا والدین گرامش او را در محیط دربسته ای محبوس کرده اند تا خدای ناکرده ویروس زبان میمه ای به بچه اشان سرایت نکند، از آن طرف هم پدر و مادرش با گویش میمه ای حرف میزنند و پدر بزرگ و مادر بزرگ و خاله و دایی و عمه نیز زبان اصلی گفتاریشان همان زبان شیرین میمه ای است .کودک می ماند و برنامه های تلویزیونی و مجبور میگردد از این معلم ناشنوا حرف زدن بیاموزد.جالب اینجاست اگر در مجالس میمه ای شخصی از بستگان بخواهد با این کودک از طریق زبان مادری ارتباط بگیرد چنان مورد غضب پدر و مادر بچه قرار میگیرد که فامیل از کرده خود پشیمان میگردد.مادر بچه با زبانی پرخاشگرانه میگوید: ببخشید بچه من میمه ای بلد نیست و متوجه نمیشود شما چه میگویید.سپس رو به بچه کرده میگوید: ایشان خاله من هستندو میخواهند با شما حرف بزنند.خاله نیز از رفتار خود پشیمان گشته و به هیچ وجه نمیخواهد بچه چنین خواهر زاده ای را بغل نماید.این خانواده ها بدون این که بدانند چه بلایی را بر سر این زبان شیرین مادری می آورند ، جلو جلو میخواهند پیشرفت فرزندشان را در جامعه تسریع نمایند، غافل از این که این بچه نه زبان فارسی را خوب یاد میگیرد و با حرف زدنش گویش میمه ای را هم خراب میکند.گه گاهی که به میمه می آیم در برگشت کسانی را با خودم به تهران می آورم .خانواده ای را که دو یا سه سالی هست ازدواج کرده اند و از بستگان میباشند به عنوان مسافر سوار کردم ، در بین راه از پچ پچ هایشان که به زبان فارسی با هم تکلم میکردند سر درنیاوردم ، در توقف کوتاه مدتی که در دلیجان داشتم ، همسر این مرد با زبان فارسی سفارش خرید را به شوهرش میداد، هر چه به خودم فشار آوردم که بگویم آخر پدرت خوب مادرت خوب ، تو که جد اندر جد والدینت میمه ای هستند، همسرت را نیز تا آنجا که من میشناسم از همین آب و خاک هستند ، زبان میمه ای چه عیب و ایرادی دارد که شما دوست دارید فارسی صحبت کنید.اما ناراحتی ام را در خودم ریختم و تا رسیدن به مقصد حتی یک کلمه حرف نزدم و سرم را با رادیو گرم کردم ، بر خللاف میل باطنی دو نوبت دیگر نیز همسفرم گردیدند که چنین روشی داشتند .برخی از خانواده هایی که چند سالی است در تهران ساکن شده اند و فرزندانشان نیز در تهران به دنیا آمده اند بالااجبار باید در محیط خانواده با فرزندانشان به زبان فارسی حرف بزنند ، اما در بیرون از منزل و در ملاقاتهایی که برخی اوقات با همشهریان در مجالسی انجام میگیرد نیز به زبان فارسی حرف میزنند که در آن حالت کلم بروکلی بر روی مغز آدم رشد میکند .یکی نیت به این بندگان خدا بگوید ، به خدا این نوع حرف زدن نشنه تجدد و تمدن نیست ، بلکه نشان از نوعی کمبود و عقده های درونی دارد.
خدا بیامرز جناب آقای دکتر سیروس خردمند که یکی از افتخارات بخش میمه بود و خداوند انشاالله روحشان را شاد نماید ، به هنگام برخورد با مردم منطقه میمه امکان نداشت به غیر از زبان میمه ای با زبان فارسی صحبت نماید، حتی اگر در مطب ایشان افراد غریبه و غیر خودی نیز حضور داشتند.مرحوم خردمند میگفتند: من افتخار می کنم که بچه میمه هستم و عاشق این هستم که با زبان میمه ای صحبت نمایم .اما برخی افراد هستند که هنوز پایشان به خارج از میمه نرسیده کلیه رسم و رسومات میمه را فراموش کرده و خودشان را کاملا فردی غیر میمه ای می دانند.بارها به هنگام صحبت کردن با تلفن اطرافیانی که دور و برم بوده اند از گفت و شنود اینچنینی من تعجب کرده و گاها برایشان تمسخر آمیز نیز هست .اما زمانی که تماس تلفنی را به پایان میرسانم چنان برخوردی میکنم که از کرده خودشان پشیمان گشته و سپس به من مرحبا هم میگویند که میتوانم با زبانی غیر از زبان شیرین پارسی صحبت نمایم .چند وقت قبل خانمی میانسال را از همشهریانمان در مکانی دیدم ، ایشان بارها با زبان فارسی از من سوال کردن و من با کمال پررویی به گویش میمه ای جواب دادم .خانم و بچه ها خوبند؟ خبنده سلام ارسننده! کم پیدایید سری به ما نمیزنید ؟ وقت گیر نیه اگه عمری بو خدمت ارسیمه ، الان کجا تشریف می برید؟ اشون کیه بعدش جی یه سری اشون تا دم دکون! اما مگه این جماعت از رو می روند ؟ شما تا صبح با این نوع جواب دادن کنفشان کن باز از رو نمیروند.گه گاهی که با برادرم تماس میگیرم و نمیخواهد من ناراحت شوم ، میگوید : الان کار دارم خودم تماس میگیرم ، من فوری دوزاریم می افتد که در مطبش افرادی غریبه نشسته اند و ایشان خجالت میکشد با گویش میمه ای با من حرف بزند ، اگر هم بخواهد فارسی حرف بزند که من قطع میکنم ، پس بهترین راه را انتخاب کرده و خودش در تنهایی تماس میگیرد که کسی از مکالمه میمه ای ما سر در نیاورد.این چه راهی است که برخی ها پیش گرفته اند اگر وضع بدین منوال جلو برود ، زمانی نخواهد گذشت که برای میمه ای حرف زدن هم محتاج چین خواهیم شد و باید نوع میمه ای چینی را وارد کنیم و گفتگوهای محلی امان را نیز به برادران افاغنه بسپاریم .
استاد شهلا فتحی ، نویسنده ی کتاب ارزشمند گویش میمه ای بهمراه همسرش
وقتی هر یکی دو هفته به میمه می آیم تمام میمه ای حرف نزدنهایم را در این یکی دو روزه که در میمه هستم جبران میکنم .آنقدر حرف میزنم تا انرژی از دست رفته زبان مادری را باز یابم .اکنون افرادی را در میمه داریم که در صحبت کردنشان هم زبان میمه ای را به خاک سیاه نشانده اند و هم بلایی بر زبان فارسی آورده اند که روسها در جنگ دوم جهانی نکرده اند.پس بیایید قدر این گوهر گرانبها را بدانیم ، این موهبت را از فرزندانمان دریغ نکنیم ، اینها فرزندان آینده این آب و خاک هستند، پیوندشان را با ندانم کاری قطع نکنیم .بچه زمانی که به دبستان پای بگذارد خود بخود زبان پارسی را خواهد آموخت سعی نکنید شیر مادری را از ایشان بگیرید و بخواهید با زور گیگز و نستله آن را جبران نمایید.آقای علیرضا عبدالهیان چند سال قبل شرکتی تاسیس کرده بودند که نام آن را گذاشته بودند مارانجین (گنجشگ) توضیح شان این بود که حیطه کاری شرکت ما در ارتباط با موتور است و انجن هم به زبان فرنگی یعنی موتور و مارانجین هم یکی از واژه های اصیل میمه ای ، پس زبان و گویش میمه ای را دست کم نگیرید و بگذارید زندگی روال عادی خود را بپیماید و با زور نخواهید آن را به چپ و راست بچرخانید .تا مطلبی دیگر خدا نگهدار .در پایان یادآوری میکنم شعر آقای شیبانی را که در وصف مچد علی به زبان شیرین میمه ای سروده اند برای فرزندانتان بخوانید .شعر فوق در کتاب میمه شهری ناشناخته در حاشیه کویر آقای محمد تقی معینیان به چاپ رسیده است .
جناب آقاي ايراندوست عزيز با سلام
عنوان مطلب جنابعالي آينده ي غم بارگويش ميمه اي را انتخاب كرده ايد بسياربه جا وعاليست
به عرض برسانم روزاول مهربه به اتفاق آقاي مهندس كرمي شهردارمحترم طي بازديدي كه ازدبستان شهيدان
شبان ميمه داشتيم دركلاس اول ابتدايي به زبان فارسي سئوالي رامطرح كردم با اين عنوان
امروزاول مهرماه است ومدارس بازشده است وازدانش آموزان خواستم كه اگرتوانستندآن رابه ميمه اي ترجمه
كنند يك جايزه ي خوب بدهيم متاسفانه هيچكدام نتوانستند پاسخ دهند وبايدگفت واقعا آينده ي غمباري در
انتظارگويش ميمه ميباشد موفق باشيد كه بارسنگين دبيران رشته ي ادبيات شهرميمه رابه تنهايي حمل كرده وتذكرميدهيد
آقای مقصودی میرفتید مدرسه ی پروین دختر من به زبان میمه ای صحبت میکند و شعر مچد علی اقای شیبانی را به حفظ میخواند ما به نوبه ی خود زبان میمه ای را پاس داشته ایم انشا الله در مناسبتهای بعدی سری به مدرسه ی پروین بزنید جایزه را هم فراموش نکنید
آقای مقصودی به مدرسه ی پروین میرفتید دختر من به زیان میمه ای صحبت میکنه و شعر مچد علی اقای شیبانی رو از حفظ میخونه انشا الله در مناسبتهای بعدی سری به مدرسه ی پروین بزنید جایزه رو هم فراموش نکنید
mon heze baad az inke ovorda karde charomaroonemm bejand beshoyon vaare karde sarkoilkoilemm varna vo sovar khara cheshdeyon raketon beshoyon sar kanda abtaleb da varaham ya ka!!!
اینطور نیست؟
یه روز اتفاقی یکی از دوستای دبیرستانیمو تو مجلس ختمی در تهران دیدم متوجه شدم با شوهرش تهرانی حرف میزد.پرسیدم:شوهرت تهرانیه گفت نه میمه ایه.البته من ایشونو نشناختم .گفتم چرا فارسی حرف میزنید .جواب داد بخاطر اینکه زبون بچه مون خراب نشه…یعنی من موندم تو کف این استدلال….
البته بعضی وقتها به علت تکرار فارسی در محل کار یا در منزل ناخووداگاه فارسی حرف می زنیم امیدواریم دوستان خرده نگیرن و حمل بر عقده یا کمبود نکنند وووو
…اما در بیرون از منزل و در ملاقاتهایی که برخی اوقات با همشهریان در مجالسی انجام میگیرد نیز به زبان فارسی حرف میزنند که در آن حالت کلم بروکلی بر روی مغز آدم رشد میکند .یکی نیست به این بندگان خدا بگوید : به خدا این نوع حرف زدن نشانه تجدد و تمدن نیست ، بلکه نشان از نوعی کمبود و عقده های درونی دارد.
با تشکر از آقای ایراندوست.
تقلی دمت گرم . کنده ابطالب خب بمیی .ورهاش لو ببه !!
سلام و عرض ادب خدمت اقای ایراندوست و همه دوستان میمه ای
من میمه ای هستم ولی سالهاست میمه نیستم ولی هیچ وقت نه زبان مادریم رو فراموش میکنم و نه بابتش شرمنده هستم و با افتخار میگم که میمه ای هستم و میمه ای خواهم ماند چون درمورد تاریخچه غنی زبانمون تحقیق کردم و به فرزندم هم این زبان شیرین رو یاد میدم.
اقای ایراندوست ممنون از مطالب جالبی که منتشر میکنید.
با تشکر از آقای ایراندوست که دغدغه هاشون جالبه و دلسوزیهاشون بجا.
نمونه بارز پاسداشت این گویش و میمه ای حرف زدن رو باید از پرفسور عسگری و دکتر گرانمایه (و فرزند مرحوم آزاداخان گرانمایه که چندی پیش باهاشون برخورد داشتم) و خیلیای دیگه یاد گرفت، با وجودی که از میمه خیلی بیشتر از بعضی کلان نشینها دور بودند و هستند ولی اصالت و زیبایی زبانشون رو حفظ کردند و بجا ازش استفاده میکنند.
به امید روزی که یک زنگ گویش میمه ای در پیش دبستانی و دبستانهامون داشته باشیم،چی میشه اگه باشه؟
درود برآقای ایراندوست
تشکرمی کنم ازشما که هرازچندگاهی تلنگوری هرچند مختصربه مامیزنید که یادمان نرود که بودیم وکه هستیم وکه باید باشیم روزی که درمغازه ای کنار آتشکده یزد آوایی آشنا به گوشم خورد وبا تعجب سوال کردم به چه زبانی حرف می زنیدوآن فروشنده گفت زرتشتی پی به اصالت زبان مادریمان بردم وفهمیدم که چرادکتراسداله گرانمایه سرکلاس درس با ما میمه ای صحبت می کرد ویا دکترپاکزاد بااون تجربه بالا وتخصص بالحجه شیرین محلی صحبت می کند ازصمیم قلب احساس غرور می کنم ودرمحل کارکه همکاران مرا اهل اصفهان می دانند با افتخار به آنها می گویم که من اهل میمه ام میمه ای باتاریخ وزبان چند هزارساله
مون که میمه دنهون دلم میمه ده خوش ان رویی که خوم جی میمه دبن
خداوند در سوره روم آیه 22میفرماید:
وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْعَالِمِينَ
و از نشانه هاى [قدرت] او آفرينش آسمانها و زمين و اختلاف زبانهاى شما و رنگهاى شماست قطعا در اين [امر نيز] براى دانشوران نشانه هايى است
اقای ایرندوست خودتون چرا با بچه تون تهرانی؟؟؟؟؟؟ صحبت می کنید ؟ اصلا عیا لتون مگه میمه نیست چرا با هم تهرانی صحبت میکنید ؟ می دونید استاد عبدالوهاب شهید ی 80 ساله تهران ولی میمه ای صحبت می کنه من از دوکون دونبش بعضیا بدم می آید شما چطور ؟
وچه میمه ای اولا عیال بنده متولد تهران بوده و اصالتا پدر و مادرش میمه ای میباشند ، در ثانی ایشان هر چه میمه ای صحبت کنیم متوجه میشود ولی متاسفانه میمه ای بلد نیستند حرف بزنند و بالااجبار فرزندان من هم فارسی صحبت میکنند .در ارتباط با استاد شهیدی خدمتتان عرض کنم ، فکر نکنم به اندازه من با ایشان حشر و نشر داشته باشید ، ایشان در جمع های میمه ای به گویش میمه ای حرف میزنند ولی در خانواده کلا فارسی حرف میزنند زیرا فرزندانشان همگی متولد تهران بوده و از مادری مورچه خورتی هستند که ایشان چند سال قبل به رحمت خدا رفته اند.کاش ابتدا کمی تحقیق میکردید و سپس از بازکردن دکون دونبش ایراد میگرفتید.
دستتون درد نکنه اقای ایراندوست و آقای مقصودی که در مدرسه برا گویش میمه ای جایزه تعین کردید من چند ساله که دغدغه م همینه حتی تو کلاس درس بچه ها را مجبور میکردم کمی از درس را به زبان میمه ای تعریف کنند اما متا سفانه بعضی ها اصلا میمه ای بلد نبودند حتما در بعضی از مراسم به بچه هایی که گویششان میمه ای است جایزه بدهید آخه بچه هایی که میمه ای صحبت میکنند صحبت کردن فارسیشون بهتره چون پدر ومادرا با لهجه هستند و فارسی صحبت کردن را با لهجه نشون بچه هاشون میدند مخصو صا فارسی صحبت کردن پدر بزرگا و مادر بزرگا پس بذارید بچه ها خودشون فارسی یاد بگیرند
با عرض سلام خدمت آقای ایراندوست، عنوان پایان نامه ارشد بنده ارائه نرم افزاری جهت تبدیل زبان فارسی به گویش میمه ای می باشد و بنده این نرم افزار را نیز ایجاد نموده ام به صورتی که هر جمله ای به زبان فارسی در آن وارد شود نرم افزار پس از انجام پردازش های لازم آن را به گویش میمه ای تبدیل و تلفظ می کند اما به خاطر غرض ورزی بعضی افراد مثلا صاحب نام در شهرمان که فکر می کردند ارائه این نرم افزار لطمه ای به کار آنها وارد می کند بنده حاضر به انتشار این نرم افزار ننموده ام چرا که آنها تصور اشتباه می نمودند این در حالی است که کار من به عنوان تکمیل کننده کار آنها می بود اما افسوس که …. پاینده باشید
——————————–
با سلام پیشنهاد می شود با حضور در جلسه ی شورای شهر میمه ضمن معرفی بیشتر نرم افزار ، حمایتهای لازم را نیز جلب نمایید .
جناب اقاي لطفي سلام : شهر ميمه به داشتن افرادي چون شما ميبالد.همانطور كه جناب شيباني در ذيل كامنت شما مرقوم فرموده اند ، ميتوانيد با ارائه پايان نامه خود در جلسه شوراي شهر حمايت اعضاي شورا را داشته باشيد .اميدوارم كه در ادامه كارتان موفق باشيد.
اشعار نخستین استاد شهریار عمدتا بزبان فارسی سروده شده است. شهریار خود می گوید وقتی که اشعارم را برای مادرم می خواندم وی به طعنه می گفت: “پسرم شعرهای خودت را به زبان مادریت هم بنویس تا مادرت نیز اشعارت را متوجه شود!” این قبیل سفارشها از جانب مادر استاد شهریار و نیز اطرافیان همزبانش، باعث شد تا شهریار طبع خود را در زبان مادری نیزبیازماید و یکی از بدیعترین منظومه های مردمی جهان سروده شود.