احمدرضا ایراندوست – آینده غم بار گویش میمه ای

2014-10-01
218 بازدید

به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد آینده غم بار گویش میمه ای نمی دانم زبان و گویش میمه ای چه عیب و ایرادی دارد که خیلی ها سعی میکنند فرزندانشان این زبان شیرین مادری را نیاموزد.با هزار ترفند سعی میکنند با کودکی که تازه زبان باز کرده در محیط خانه فارسی […]

134684

به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد
آینده غم بار گویش میمه ای
نمی دانم زبان و گویش میمه ای چه عیب و ایرادی دارد که خیلی ها سعی میکنند فرزندانشان این زبان شیرین مادری را نیاموزد.با هزار ترفند سعی میکنند با کودکی که تازه زبان باز کرده در محیط خانه فارسی حرف بزنند.زن و شوهر خودشان با زبان مادری اشان تکلم میکنند اما کودک بخت برگشته بر سردوراهی مانده که با چه زبانی شیرین زبانی کند .اگر بخواهد میمه ای حرف بزند که همدمی ندارد زیرا والدین گرامش او را در محیط دربسته ای محبوس کرده اند تا خدای ناکرده ویروس زبان میمه ای به بچه اشان سرایت نکند، از آن طرف هم پدر و مادرش با گویش میمه ای حرف میزنند و پدر بزرگ و مادر بزرگ و خاله و دایی و عمه نیز زبان اصلی گفتاریشان همان زبان شیرین میمه ای است .کودک می ماند و برنامه های تلویزیونی و مجبور میگردد از این معلم ناشنوا حرف زدن بیاموزد.جالب اینجاست اگر در مجالس میمه ای شخصی از بستگان بخواهد با این کودک از طریق زبان مادری ارتباط بگیرد چنان مورد غضب پدر و مادر بچه قرار میگیرد که فامیل از کرده خود پشیمان میگردد.مادر بچه با زبانی پرخاشگرانه میگوید: ببخشید بچه من میمه ای بلد نیست و متوجه نمیشود شما چه میگویید.سپس رو به بچه کرده میگوید: ایشان خاله من هستندو میخواهند با شما حرف بزنند.خاله نیز از رفتار خود پشیمان گشته و به هیچ وجه نمیخواهد بچه چنین خواهر زاده ای را بغل نماید.این خانواده ها بدون این که بدانند چه بلایی را بر سر این زبان شیرین مادری می آورند ، جلو جلو میخواهند پیشرفت فرزندشان را در جامعه تسریع نمایند، غافل از این که این بچه نه زبان فارسی را خوب یاد میگیرد و با حرف زدنش گویش میمه ای را هم خراب میکند.گه گاهی که به میمه می آیم در برگشت کسانی را با خودم به تهران می آورم .خانواده ای را که دو یا سه سالی هست ازدواج کرده اند و از بستگان میباشند به عنوان مسافر سوار کردم ، در بین راه از پچ پچ هایشان که به زبان فارسی با هم تکلم میکردند سر درنیاوردم ، در توقف کوتاه مدتی که در دلیجان داشتم ، همسر این مرد با زبان فارسی سفارش خرید را به شوهرش میداد، هر چه به خودم فشار آوردم که بگویم آخر پدرت خوب مادرت خوب ، تو که جد اندر جد والدینت میمه ای هستند، همسرت را نیز تا آنجا که من میشناسم از همین آب و خاک هستند ، زبان میمه ای چه عیب و ایرادی دارد که شما دوست دارید فارسی صحبت کنید.اما ناراحتی ام را در خودم ریختم و تا رسیدن به مقصد حتی یک کلمه حرف نزدم و سرم را با رادیو گرم کردم ، بر خللاف میل باطنی دو نوبت دیگر نیز همسفرم گردیدند که چنین روشی داشتند .برخی از خانواده هایی که چند سالی است در تهران ساکن شده اند و فرزندانشان نیز در تهران به دنیا آمده اند بالااجبار باید در محیط خانواده با فرزندانشان به زبان فارسی حرف بزنند ، اما در بیرون از منزل و در ملاقاتهایی که برخی اوقات با همشهریان در مجالسی انجام میگیرد نیز به زبان فارسی حرف میزنند که در آن حالت کلم بروکلی بر روی مغز آدم رشد میکند .یکی نیت به این بندگان خدا بگوید ، به خدا این نوع حرف زدن نشنه تجدد و تمدن نیست ، بلکه نشان از نوعی کمبود و عقده های درونی دارد.
خدا بیامرز جناب آقای دکتر سیروس خردمند که یکی از افتخارات بخش میمه بود و خداوند انشاالله روحشان را شاد نماید ، به هنگام برخورد با مردم منطقه میمه امکان نداشت به غیر از زبان میمه ای با زبان فارسی صحبت نماید، حتی اگر در مطب ایشان افراد غریبه و غیر خودی نیز حضور داشتند.مرحوم خردمند میگفتند: من افتخار می کنم که بچه میمه هستم و عاشق این هستم که با زبان میمه ای صحبت نمایم .اما برخی افراد هستند که هنوز پایشان به خارج از میمه نرسیده کلیه رسم و رسومات میمه را فراموش کرده و خودشان را کاملا فردی غیر میمه ای می دانند.بارها به هنگام صحبت کردن با تلفن اطرافیانی که دور و برم بوده اند از گفت و شنود اینچنینی من تعجب کرده و گاها برایشان تمسخر آمیز نیز هست .اما زمانی که تماس تلفنی را به پایان میرسانم چنان برخوردی میکنم که از کرده خودشان پشیمان گشته و سپس به من مرحبا هم میگویند که میتوانم با زبانی غیر از زبان شیرین پارسی صحبت نمایم .چند وقت قبل خانمی میانسال را از همشهریانمان در مکانی دیدم ، ایشان بارها با زبان فارسی از من سوال کردن و من با کمال پررویی به گویش میمه ای جواب دادم .خانم و بچه ها خوبند؟ خبنده سلام ارسننده! کم پیدایید سری به ما نمیزنید ؟ وقت گیر نیه اگه عمری بو خدمت ارسیمه ، الان کجا تشریف می برید؟ اشون کیه بعدش جی یه سری اشون تا دم دکون! اما مگه این جماعت از رو می روند ؟ شما تا صبح با این نوع جواب دادن کنفشان کن باز از رو نمیروند.گه گاهی که با برادرم تماس میگیرم و نمیخواهد من ناراحت شوم ، میگوید : الان کار دارم خودم تماس میگیرم ، من فوری دوزاریم می افتد که در مطبش افرادی غریبه نشسته اند و ایشان خجالت میکشد با گویش میمه ای با من حرف بزند ، اگر هم بخواهد فارسی حرف بزند که من قطع میکنم ، پس بهترین راه را انتخاب کرده و خودش در تنهایی تماس میگیرد که کسی از مکالمه میمه ای ما سر در نیاورد.این چه راهی است که برخی ها پیش گرفته اند اگر وضع بدین منوال جلو برود ، زمانی نخواهد گذشت که برای میمه ای حرف زدن هم محتاج چین خواهیم شد و باید نوع میمه ای چینی را وارد کنیم و گفتگوهای محلی امان را نیز به برادران افاغنه بسپاریم .

download

استاد شهلا فتحی ، نویسنده ی کتاب  ارزشمند گویش میمه ای بهمراه همسرش

وقتی هر یکی دو هفته به میمه می آیم تمام میمه ای حرف نزدنهایم را در این یکی دو روزه که در میمه هستم جبران میکنم .آنقدر حرف میزنم تا انرژی از دست رفته زبان مادری را باز یابم .اکنون افرادی را در میمه داریم که در صحبت کردنشان هم زبان میمه ای را به خاک سیاه نشانده اند و هم بلایی بر زبان فارسی آورده اند که روسها در جنگ دوم جهانی نکرده اند.پس بیایید قدر این گوهر گرانبها را بدانیم ، این موهبت را از فرزندانمان دریغ نکنیم ، اینها فرزندان آینده این آب و خاک هستند، پیوندشان را با ندانم کاری قطع نکنیم .بچه زمانی که به دبستان پای بگذارد خود بخود زبان پارسی را خواهد آموخت سعی نکنید شیر مادری را از ایشان بگیرید و بخواهید با زور گیگز و نستله آن را جبران نمایید.آقای علیرضا عبدالهیان چند سال قبل شرکتی تاسیس کرده بودند که نام آن را گذاشته بودند مارانجین (گنجشگ) توضیح شان این بود که حیطه کاری شرکت ما در ارتباط با موتور است و انجن هم به زبان فرنگی یعنی موتور و مارانجین هم یکی از واژه های اصیل میمه ای ، پس زبان و گویش میمه ای را دست کم نگیرید و بگذارید زندگی روال عادی خود را بپیماید و با زور نخواهید آن را به چپ و راست بچرخانید .تا مطلبی دیگر خدا نگهدار .در پایان یادآوری میکنم شعر آقای شیبانی را که در وصف مچد علی به زبان شیرین میمه ای سروده اند برای فرزندانتان بخوانید .شعر فوق در کتاب میمه شهری ناشناخته در حاشیه کویر آقای محمد تقی معینیان به چاپ رسیده است .