به نام خداوند بخشنده مهربان یه منطقه میمه بود و یه باغ ملی ، یک باغ ملی بود و چندین مغازه که خاطرات اون روزها و این روزهای ما را تشکیل میدن .یکی از مغازه هایی که همیشه پر از مشتری بود و در آن غلغله ای برپا بود ، مغازه مصطفی برقی بود .اما […]
به نام خداوند بخشنده مهربان
یه منطقه میمه بود و یه باغ ملی ، یک باغ ملی بود و چندین مغازه که خاطرات اون روزها و این روزهای ما را تشکیل میدن .یکی از مغازه هایی که همیشه پر از مشتری بود و در آن غلغله ای برپا بود ، مغازه مصطفی برقی بود .اما چرا به مصطفی نژادنیک که حرفه تعمیر دوچرخه و موتورسیکلت داشت میگفتن : مصطفی برقی ، زمانی که به همت بزرگان شهر میمه نعمت برق وارد شد ،احتیاج به چند نفر پرسنل داشت که کارهای مربوط به کارخانه های برق را که دو عدد بود و به کارخانه گرده و کارخانه ویشله معروف بود ، انجام دهند ، یکی از این افراد مصطفی برقی بود که همزمان با دولتی و منطقه ای شدن برق عطای کار در امور برق را به لقایش بخشیده وارد بیزینس تعمیرات دوچرخه و موتورسیکلت گردید.با توجه به این که منزل ما در میون ده بود مدام پاتومان حول و حوش باغ ملی و دور و بر مغازه مصطفی برقی بود .ایشان صبح زود مغازه را باز کرده و مشترها یک یکی از میمه و اطراف میرسیدند، شیوه کار مصطفی برقی این بود که همزمان چهار یا پنج کار را در دست تعمیر داشت و هر مشتری تازه واردی که از راه میرسید کار قبلی را نیمه کاره رها کرده به سراغ مشتری جدید میرفت ، اولین کاری که میکرد این بود که ابتدا به طور کلی وسیله نقلیه را چه موتور و چه دوچرخه از کار می انداخت و با باز کردن قسمتی از آن به سراغ کار قبلی خود بر میگشت .این کار را به دلیل این که مشتری را سر جایش میخکوب کرده و خدای ناکرده به نزد مرحوم دایی شهیدی نرود انجام میداد .تمام ابزار آلات مغازه مصطفی برقی بر روی میز کارش ریخته شده بود و خیلی ها نیز با برداشتن آچاری خودشان مستقیما در پی رفع و رجوع وسیله نقلیه بر می آمدند .در تابستانها مغازه مصطفی برقی پایگاهی بود برای کسانی که میخواستند در سه ماهه تعطیلی حرفه ای یاد بگیرند .انصاف مصطفی برقی در گرفتن دستمزد فوق العاده بود و هیچ مشتری با ناراحتی و دلخوری آنجا را ترک نمیکرد .آن زمانها به اندازه اکنون اتومبیل وجود نداشت و بیشتر مردم با دوچرخه و موتور تردد می کردند و این باعث شده بود که مصطفی برقی کل سطح پیاده رو و خیابان را به تصرف خود درآورد .مشترهای ایشان از لایبید گرفته تا لوشاب و حسن رباط و ونداده و خسرو آباد و قاسم آباد و سعید آباد و وزوان و اذان و زیاد آباد و کامو و جوشقان و چوکان و به طور کلی همه منطقه بود .ایشان اخلاق بسیار خوبی در کارشان داشتند ، با بچه هایی که در غیاب پدرانشان دوچرخه و یا موتور را برداشته و خراب کرده بودند ، برای اجرت و دستمزد تخفیف خوبی قائل میشدند و حتی اگر کسی در همان روز پولی در بساط نداشت ، کارش را به صورت نسیه راه می انداختند .البته آن زمانها قیمتها هم خیلی خیلی کمتر بود و همان زمانها یک دستگاه دوچرخه نو و اکبند قیمتی در حدود چهارصد و یا پانصد تومان را داشت که همین مبلغ را نیز ما نداشتیم .وسایل یدکی ها همه از نوع اصلی و مرغوب و درجه یک بود و از اجناس چینی و قلابی خبری نبود.شب هنگام و در زمان بستن مغازه همیشه ماها که بچه آن محل بودیم به ایشان کمک کرده و کرکره مغازه را که تا خرخره از دوچرخه و موتور انباشته شده بود با کمک یکدیگر میبستیم ، بارها و بارها ابزارآلات ایشان را که در جوی مجاور مغازه جا مانده بود پیدا کرده و روز بعد تحویلش میدادیم .چنان امنیتی در آن زمانها بر جامعه حاکم بود که هیچ گاه مصطفی برقی به کسی نمیگفت که چرا فلان وسیله را بدون اجازه برداشته ای ؟ همه مردم نیز با رعایت امانت داری به مانند اموال خودشان در نگهداری وسایل مغازه مصطفی برقی میکوشیدند .باد کردن دوچرخه و موتور که این روزها باید پول بدهی در مغازه ایشان مجانی بود و هر کس که میخواست وسیله نقلیه خود را باد بزند ، احتیاج به نیروی کمکی داشت که تلمبه را بزند .برای مصطفی برقی که این روزها دوران بازنشستگی را میگذراند آرزوی سلامتی را دارم .تا مطلبی دیگر خدانگه دار شما باد .
اقای ایراندوست بسیار خوب مینویسید با خواندن خاطراتتان ما را به دوران کودکی میبرید این روزها یاد آوردن خاطرات کودکی ارامش عجیبی به انسان میدهد حافظه ی شما قوی است باز بنویسید ما هم تقریبا هم سن شماییم ولی خاطاتی که شما به یاد دارید و اینقدر زیبا مینویسید به یاد نداریم با خواندن انها واقعا لذت میبریم
در مورد کسب “مدال فیلدز”، معروف به نوبل ریاضیات، توسط ریاضیدان ایرانی، مریم میرزاخانی؛ نخستین زن و نخستین ایرانی که موفق به کسب این مدال می شود.
دکتر مریم میرزاخانی جزو چهار برنده مدال فیلدز امسال است. فیلدز معتبرترین جایزه ریاضیست که از سوی کنگره جهانی ریاضیدانان اعطا میشود. از آنجا که جایزه نوبل در شاخه ریاضیات وجود ندارد، معمولا مدال فیلدز را معادل «نوبل ریاضیدانان» قلمداد میکنند. برندگان این مدال روز چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۳ در مراسم افتتاحیه کنگره جهانی ریاضیدانان در سئول در کره جنوبی معرفی میشوند، گرچه اسامی برندگان یک روز زودتر از موعد در وبسایت رسمی جامعه جهانی ریاضیدانان، که برگزار کننده این کنگره است، اعلان شده است. میرزاخانی در عین حال اولین زن برنده این جایزه در طول تاریخ اعطای آن است.
مدال فیلدز جایزهای است که عموما هر چهار سال یک بار به دو تا چهار ریاضیدان زیر چهل سال برای کشفهای برجسته ریاضیشان اعطا میشود. اعطای جایزه فیلدز از سال ۱۹۳۶ میلادی آغاز شد و نام خود را از «جان چارلز فیلدز»، ریاضیدان کانادایی، گرفته که نقش کلیدی در برقرار کردن این سنت داشته است. پس از چند سال وقفه ناشی از جنگ جهانی، اعطای جایزه مجددا از سال ۱۹۵۰ از سر گرفته شد.
مریم میرزاخانی متولد سال ۱۳۵۶ در تهران و از دانشاموختگان دبیرستان فرزانگان تهران است. میرزاخانی در دو دوره متوالی المپیاد جهانی ریاضی، در سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴، عضو تیم ایران بود و هر دو سال مدال طلا و در سال ۱۳۷۴ نمره کامل گرفت. او دوره کارشناسی ریاضی را در سال ۱۳۷۸ در دانشگاه صنعتی شریف به اتمام رساند و برای دوره تحصیلات تکمیلی به دانشگاه هاروارد رفت. میرزاخانی دوره دکتریاش را زیر نظر کورتیس مکمولن، برنده مدال فیلدز سال ۱۹۹۸ میلادی، در سال ۲۰۰۴ در دانشگاه هاروارد به پایان رساند. او از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ محقق موسسه ریاضی کلِی و استادیار دانشگاه پرینستون، و از سال ۲۰۰۸ استاد تمام دانشگاه استنفورد بوده است. او همچنین جوایز ریاضی متعدد دیگری دریافت کرده، و در سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ جزو سخنرانان مدعو کنگره بینالمللی ریاضیدانان بوده است.
تحقیقات مریم میرزاخانی در ریاضی به شاخههای مختلفی از جمله هندسه هذلولوی، هندسه جبری، توپولوژی، سیستمهای دینامیکی و نظریه احتمال مربوطند، آنها را به هم مرتبط میکنند و زمینهساز روشهای جدیدی در این شاخهها شدهاند، از جمله اینکه دیدگاه و اثبات بدیعی از برخی مسائل مطرح ریاضی، همچون حدس ویتن در مورد فضای زمینه سطوح ریمانی یا شار ترستن در سیستمهای دینامیکی به دست میدهند. جدیدترین کار مریم میرزاخانی و همکارانش اثبات حدسی در حوزه فضاهای زمینه مختلط است که علیرغم تلاش ریاضیدانان، برای مدتها حلنشده باقی مانده بود.
منبع: صفحه فیس بوک کوروش علیانی، به نقل از دکتر پدرام صفری، ریاضیدان ایرانی.
یک ایمیل هم بدهید بد نیست
مریم میرزاخانی، ریاضیدان ایرانی و استاد دانشگاه استنفورد، برنده ‘مدال فیلدز’، معتبرترین جایزه ریاضیات در جهان شده است.
مدال فیلدز که به نوبل ریاضی معروف است، هر چهار سال یک بار به ۲ تا ۴ ریاضیدان زیر ۴۰ سال داده میشود.خانم میرزاخانی، نخستین زن و اولین ایرانی است که توانسته این جایزه را دریافت کند.
او که ۳۷ سال دارد، دانشآموخته دانشگاه صنعتی شریف تهران و دانشگاه هاروارد آمریکا است.
این ریاضیدان که از برندگان دو دوره المپیاد جهانی ریاضی بوده است، پیش از تدریس در دانشگاه استنفورد آمریکا، در دانشگاه پرینستون درس میداد.
اتحادیه جهانی ریاضی مدال فیلدز را در کنگره جهانی ریاضی اعطاء میکند که هر چهار سال یکبار برگزار میشود.
کنگره جهانی ریاضیات سال جاری از روز چهارشنبه، سیزدهم اوت به مدت یک هفته در سئول پایتخت کره جنوبی برگزار میشود.
سه ریاضیدان دیگر، آرتور آویلا از برزیل، منجول بارگاوا نظریهدان اعداد در دانشگاه پرینستون و مارتین هایرر از دانشگاه وارویک در بریتانیا برندگان دیگر امسال هستند.
اینگرید دوبشی، رئیس اتحادیه جهانی ریاضی میگوید: “به عنوان یک زن برایم فوقالعاده است که میبینم مریم میرزاخانی برنده شده است و تصور اینکه یک زن برنده مهمترین جایزه ریاضی شود، دیگر عجیب نیست.”
مریم میرزاخانی به خاطر تحقیقاتش در زمینه ديناميک و هندسه رویههای ريمانى و فضاهاى پيمانهاى آنها این جایزه را دریافت کرده است.
او پیش از این هم جوایز متعددی در رشته ریاضیات دریافت کرده بود. در سال ۲۰۰۶ مجله “پاپیولار ساینس” او را به عنوان یکی از ۱۰ نابغه آمریکای شمالی معرفی کرد.
مدال فیلدز به یاد جان چارلز فیلدز، ریاضیدان کانادایی پایهگذاری شد و همراه با یک جایزه نقدی به مبلغ ۱۵ هزار دلار کانادا اعطا میشود.
این جایزه اولین بار در سال ۱۹۳۶ به دو ریاضیدان فنلاندی و آمریکایی داده شد.
آب نیترات دار – نان جوش شیرین دار – برنج آرسنیک دار – سبزیجات با فاضلاب – میوه ها با کود شیمیایی و سموم دز بالا – لبنیات با وایتکس و روغن پالم – گوشت تاریخ مصرف گذشته – مرغ هورمونی -آلودگی هوا – پارازیت – پراید – سقوط هواپیما و …. خداییش شانسی زنده ایم
اینها که نیمی از نتایج زندگی ماشینی است .بر اساس تحقیقاتی که در تهران انجام شده 95درصد خانم های باردار که سقط میشوند بر اساس الودگی هوای تهران /پارازیتهای ماهواره ای /فست فودها /میباشد
جناب اقای ایراندوست خیلی زیبا بود ممنونیم من هم 20سال پیش مشتری دوچرخه ای اقای نژاد نیک بودم اما در مغازه بعدی ایشان واقع در خیابان ملت میمه اما جالب ان جاست که حاج مصطفی با این کهولت سن هنوز که هنوز است مرا به خاطر دارد اما چقدر ان زمانها مردم و کاسبها معرفت داشتند و انصاف و اعتماد نسبت به یکدیگر داشتند باید قبول کنیم که بطور کلی هرچقدر تکنولوژی پیشرفت کرد ما ادم ها از انسانیت دور تر شدیم
ذکر جزییات در خاطرات آن روزهای آقای ایراندوست خیلی جالب است.
چقدر جالب بود ماجراى مصطفى برقى و مغازه اش
باز هم از این مدل خاطره بگین برامون
واقعا اين اقا مصطفي برقي ومغازه بغلييش مختار كاسبان باانصافي بودند بحدي كه تمامي بخش ازانها راضي بودند وزبان زده هم مخصوصا مردم وزوان كه خيلي ازانها به نكويي ياد ميكنند وبايد اينها الگوي جوانان بايد باشند