به نام خداوند بخشنده مهربان عمرمان به نیمه های خود رسید و اگر آفت نخوریم شاید هفت ،هشت سال دیگر در این دنیا مهمان نباشیم ، اما آرزوهایمان برآورده نشد.آرزوهایی که همیشه در خواب و بیداری به یادش بودیم و برای خودمان داستان سرایی میکردیم .چقدر دوست داشتم تابلوی بخشداری میمه جایش را به فرمانداری […]
به نام خداوند بخشنده مهربان
عمرمان به نیمه های خود رسید و اگر آفت نخوریم شاید هفت ،هشت سال دیگر در این دنیا مهمان نباشیم ، اما آرزوهایمان برآورده نشد.آرزوهایی که همیشه در خواب و بیداری به یادش بودیم و برای خودمان داستان سرایی میکردیم .چقدر دوست داشتم تابلوی بخشداری میمه جایش را به فرمانداری منطقه میمه میداد.چقدر خوب میشد اگر صبح بعد از صرف ناشتایی به ایستگاه راه آهن میرفتیم و با خرید یک عدد بلیط قطار سریع السیر خودمان را به میمه می رساندیم و ناهار را سر سفره مادرمان می نشستیم و بعد از ظهر هم سری به مزارع چاه انقلاب میزدیم و همزمان با غروب آفتاب سوار بر قطار برگشت شده و ساعتی دیگر در منزل خودمان بودیم .به طوری که نه خانی امده باشد و نه خانی رفته باشد ، اصلا به اهل خانه بروز نمیدادیم که امروز جیم فنگ شدیم و به میمه رفتیم و برگشتیم .چقدر خوش به حالمان میشد ، اگر استخر باران افتتاح شده بود و در اخبار استانی میشنیدیم که مسابقات شیرجه و شنا رده جوانان در استخر سر پوشیده میمه برگزار گردید و مقامهای اول تا سوم را فرزندان ورزشکار منطقه میمه کسب کردند ، و قرار است که مسابقات واترپلو بین تیمهای استان اصفهان همزمان با ماه رمضان در شبهای پنجم تا پانزدهم ماه مبارک رمضان در همین استخر برگزار گردد.چقدر کیف میکردیم که هر روزه در جراید بخوانیم که مجتمع عظیم پتروپالایش میمه با ظرفیت اسمی صد در صد مشغول به فعالیت بوده و محصولات تولیدی آن به بیش از پنجاه کشور دنیا صادر میگردد.چقدر کیفور میشدیم اگر میشنیدیم که مزارع چاه های انقلاب به صورت یکپارچه گل کاری شده و تا سه سال دیگر محصول گل محمدی آن به دست آمده و برای همین کار قرار است محلی برای جانمایی کارخانه گلاب گیری اختصاص یابد .در این کارخانه قریب به بیست نفر نیروی متخصص و غیر متخصص مشغول به کار خواهند شد .چقدر خوب میشد اگر فرهنگسرایی با عظمت در میمه ساخته میشد تا دیگر نام فرهنگی شهر میمه در غربت نباشد .چقدر خوب میشد دیگر هیچ خانواده میمه ای دغدغه بیکاری فرزندانش را نداشته باشد ، چقدر خوب میشد که در سطح استان اعلام میکردند که شهرستان میمه اصفهان که در آستانه شمالی استان قرار دارد بالاترین میزان قبولی در دانشگاههای سراسری کشور را دارد .چقدر خوب میشد اگر بیمارستان حضرت محمد (ص) میمه به تمامی تجهیزات روز و نیروی متخصص مجهز گشته که دیگر هیچ مجروح و مصدوم و بیماری مجبور نگردد به بیمارستان گلدیس شاهین شهر اعزام گردد.چقدر عالی بود که دیگر در آرامستان فعلی میمه امواتی به خاک سپرده نمیشد و در عوض در بهترین و مناسب ترین نقطه آرامستانی ساخته شده که از همه نظر درجه یک محسوب شده و شهرداری هم در تمام شب های جمعه چندین مینی بوس را به صورت رایگان برای مردم اختصاص داده که به زیارت اهل قبور بروند .چقدر عالی بود که اگر بازار روز میخواستیم در بهترین نقطه میمه مکانی ساخته میشد که تمامی امکانات اولیه را داشت و نهادی بر کیفیت و کمیت آن رسیدگی می کرد .چقدر خوب میشد اگر مراسم کفن و دفن و ترحیم امواتمان کمی با برنامه تر بود .البته این یکی نه به بودجه احتیاج دارد و نه مصوبه جایی را میخواهد .برای مثال اگر روز چهارشنبه کسی در میمه فوت نماید ، همان روز برایش مراسم ترحیم گذاشته و فردای آن روز که مصادف با شب جمعه میباشد مراسم شب هفت برگزار میگردد و کلا در عرض دو روز فاتحه مرده خوانده میشود که این گونه سبک شمردن اموات با آداب و اخلاق دینمان نیز در تعارض است .بارها و بارها در این ارتباط مطالبی گفته و نوشته شده اما گویا در این خصوص گوش شنوایی وجود ندارد و برای تغییر این رویه به یک خط شکن از جان گذشته نیاز داریم .چندین و چند سال است که بحث فاضلاب میمه در جریان است اما تا این لحظه هیچ خبری نشده و چنان شهر بی در و پیکر است که هر کس به خود اجازه میدهد در پیاده رو مربوط به عموم مردم چاه فاضلاب حفر نماید و هیچ کس هم نیست که جوابگو باشد ، زیرا در شهر ما رابطه ها بیشتر از ضابطه ها کارایی دارد .امیدوارم تا این تتمه عمر ما به پایان نرسیده لااقل شاهد افتتاح و بازگشایی نیمی از خواسته های به حق مردم خوبمان باشیم ، زیرا مردمی خوب و نجیب و زحمت کش هستند که لیاقت بیشتری دارند .تا مطلب دیگر خدا نگه دار شما باد .
با سلام خدمت آقاي ايراندوست عزيز
چند روزيه خوب مينويسيد اميدوارم هميشه دست به قلم بمانيد واما ….
چه خوب ميشد كه همه ميمه اي هايي كه سرمايه دارند به ميمه بر مي گشتند اونوقت كلي كار و پيشرفت تو ميمه بوجود مي آمد .
چه خوب ميشد همه افغانيها از ميمه مي رفتند و اونوقت تو خيا بونا و كوچه ها فقط ميمه اي ميديدي ولي الان 10 تا افغاني ميبيني يه ميمه اي .
چه خوب ميشد همه مسئولين ادارات ميمه ميمه اي بودند .
چه خوب ميشد ولي حيف كه همش خياله پس ولششششششششششش
سخن از زبان ما مى نويسى آقاى ايراندوست
سلام بعضی ها بیرون گود نشستند و میگن لنگش کن!
ماهنامه 42 بخشهایی از سخنان گفته نشده مرحوم حبیب الله عسگراولادی درباره حوادث منتج به فتنه 88 را منتشر کرد که در زیر میخوانیم:
*شاید با یکی دو روز فاصله {از تصمیمم} در شورای مرکزی مؤتلفه مطرح کردم که وظایفی برایم معین است و شما یک سال به من مرخصی بدهید. گفتم: « میخواهم مرخصی باشم که لازم نباشد در مورد کارهایم بیایم و با شما مشورت کنم. حقوقتان را از گردنم بردارید. من تا بعداز انتخابات میخواهم آزاد باشم و میخواهم وظایفم را انجام بدهم، چون رفتنی هستم». در جلسه گفتم: «عمر من مثل آفتاب لب بام است و دیری نخواهد پائید و همه این چیزها را با خودم به زیر خاک میبرم و کل شما اعضای شورای مرکزی هم نمیتوانید جواب قیامتی مرا بدهید. من باید خودم برای قیامتم جواب داشته باشم».
* فکر کردم خدا مختصر آبرویی به من داده است و همراه من به زیر خاک میرود. آن را کجا مصرف کنم؟ فکر کردم باید در راه دین خدا مصرف کنم. امام به ما آموخته است. در مورد پذیرش آتشبس، امام(ره) فرمودند: «من محاسبهای کردم که خدا به من آبرو داده است، این آبرو را کجا مصرف کنم؟ فکر کردم در راه دینش هزینه کنم».
* عدهای رئیسجمهورهای گذشته را سیاه میکنند و یک رئیسجمهور را سفید، دیگر نمیشود تاریخ نوشت. در تاریخ باید مثبتها و منفیهای بنیصدر را نوشت. سالها بود که در روزنامه و رسانهای اسم بنیصدر نمیآمد و من مطرح کردم و گفتم: «بنیصدر مثبتهایی داشته است و منفیهایی، چون تاریخ باید دقیق نوشته شود».
*شاید بعضی از شما ندانید که امام به من دستور دادند برو کنار بنیصدر و من این کار را کردم. در مصاحبه اشاره کردم که کسی در حد من حضور نداشته است و این حضوری را که داشتهام نباید با خودم به زیر خاک ببرم و باید بگویم که تاریخ جمهوری اسلامی از خدمتگزارانی تشکیل شده است که مثبتهایی داشتهاند و منفیهایی.
* جمهوری اسلامی بر اساس جمهوریت و اسلام سامان گرفته است و ما باید کاری کنیم که جمهوریت یعنی حضور قاطبه مردم امکان داشته باشد. اگر عدهای را طوری سیاه کنیم که از حالا به بعد نتوانند شرکت کنند، معنای جمهوریت متزلزل میشود. بنده در این پایه دوم عرض کردم برای اینکه جمهوریت سامان بگیرد، باید جلوی تخریب و سیاهنمایی همدیگر را بگیریم. نباید همدیگر را سیاه کنیم.
* وقتی دشمن در جنگ نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موفق نشود، در درون ما انفجاری ایجاد میکند و این انفجار درونی ما فتنه است. این انفجار درونی گسلهایی را که در جامعه وجود دارند، تکان میدهد و گسلهای جدیدی را هم ایجاد میکند و در درون، بین مردم و نیز بین مردم و دولت، بین مردم و نظام و بین مردم و رهبری تزلزلی به وجود میآید.
*{برای دیدار با موسوی بعد از انتخابات}بعضی از برادران تند ما گفتند: «اگر رفتی و آنجا تو را گروگان گرفتند چه؟» چون ایشان خیلی تند بود و داشت خشن برخورد میکرد. گفتم: «شناخت من از اینها این نیست، ولی در آب رفتن، تر شدن هم دارد» و ایشان بسیار صمیمانه و بسیار بامحبت برخورد کرد. البته ایشان کسی غیر از ما پنج نفر را در اتاق راه نداد، اما به نظر من در آن اتاق وسایل استراق سمع بود و در اتاقهای دیگر متوجه شده بودند که ما چه حرفهایی زدهایم. از در اتاق که بیرون آمدیم، از اتاقهای دیگر ریختند بیرون و به ایشان حمله کردند.
*ما در انتخابات دوره دهم با ابتکار صدا و سیما مناظرهای بین نامزدها داشتیم. یک طرف آقای احمدینژاد و طرف دیگر مهندس موسوی، دکتر محسن رضایی و حجتالاسلام والمسلمین آقای کروبی بودند. آقای احمدینژاد وقتی خواست با اینها مناظره کند، به آقای هاشمی و آقای ناطقنوری تاخت، در صورتی که آنها نه نامزد بودند و نه مطرح. این نمونه تنازع است.
*حجتالاسلام والمسلمین آقای سیدمحمد موسویخوئینیها پس از چند وقت که سکوت کرده بود، دو ماه پیش مصاحبه بسیار صریح و شفافی کرد و در طلیعه آن گفت: «به ما میگویند از موسوی و کروبی تبرّی بجویید. ما از موسویای که خودمان نامزدش کردهایم تبرّی بجوییم؟» من نامه محرمانه نوشتم و گفتم: «قصد انتشار هم ندارم. اگر مصلحت دیدید منتشر کنید. گفتم: چه کسی گفته است شما از موسوی و کروبی تبرّی بجویید؟ شما از فتنه تبرّی بجویید».
{به آقای شجونی}گفتم تو گفتی ما ناچاریم صحبتهای عسگراولادی را ماستمالی کنیم. نه! ماستمالی نکن، چون خودم میتوانم از حرفهایی که زدهام و اعتقادم است دفاع کنم، شما نمیخواهد ماستمالی کنی.
*امام در روزهای آخر عمر مبارکشان یک شب خواب دیده بودند و برای سید احمد آقا نقل کرده بودند و ایشان هم برای ما نقل کرد که امام خواب دیدهاند صدام را دستگیر کردهاند و دارند میآورند. من از بالای جماران نگاه میکردم که صدام را در حال دستگیری دارند میآورند. با خودم فکر کردم اگر آمد، راهش بدهم یا ندهم؟ یک مقدار که فکر کردم، این جوری به ذهنم رسید که اگر آمد و وارد شد، مانعش نشوم و بیاید. بعد فکر کردم وقتی میآید راجع به چه چیزی با او صحبت کنم؟ به ذهنم رسید بگذار ببینم او چگونه شروع میکند و چه میگوید. حرف که زد، من بر اساس حرفهای او پاسخ میدهم.
* شب خدمت عزیزان در شورای مرکزی رسیدم و گفتم: «من آمدهام که در حضورم از من تبرّی بجویید که بدانم آبرویم را تقدیم کردهام تا از اینجا بلند شوم و بروم». راه بیخطر نیست.
*وظیفهای که بنده دارم، وظیفه یک انسان رفتنی است با بار سنگین. هنوز کسی را نمیشناسم در حد بنده توفیق داشته باشد و قبل از انقلاب، حین انقلاب، بعد از انقلاب تاکنون این قدر با نظام همراهی داشته باشد. بنده حضور داشتم. عرض کردم حتی امام دور نمیداند که یک روزی بتواند از صدام بگذرد، گفتند: «اگر از صدام بگذریم از آلسعود نمیگذریم». یعنی این احتمال وجود دارد که یک روزی برسیم که باید از صدام بگذاریم!
جناب ایراندوست مطلب جالبی بود اما کاش اضافه می شد چقدر خوب بود اینهمه اهالی به ظاهر مدعی میمه به این راحتی دیار خود را به قصد غربت ترک نمی کردند که آرزویشان جیم زدن از خانه و عزیمت به میمه با قطار سریع و السیر باشد.چقدر خوب بود اینهمه میمه ای مقیم شهرهای دیگر میمه را فقط برای اظهار فضل و نظر و احیانا برای دفن پس از مرگ نمی خواستند که انصافا برای امواتی از این قبیل افراد مراسم عزا در روز چهارشنبه و هفتم در روز پنجشنبه هم زیاد است.چقدر خوب بود از اینهمه مغزهای متفکر میمه ای و اینهمه ثروتهای متعلق به آنها سهم کوچکی هم به پیشرفت و ترقی میمه اختصاص می یافت و هزاران چقدر خوب بود دیگر که اگر بنویسم مطمئنم از طرف مدیر محترم سایت نظرم حذف خواهد شد
———————–
با سلام همین را هم که غیر کارشناسی نوشته اید . میمه باید جاذبه های زندگی در خود را بیشتر کند . همین کنایه ی شما مبنی بر اظهار فضل چقدر نچسب و بی محتواست . برای ما ، میمه ای های که دلشان در هوای میمه می طپد در هرجای دنیا باشند عزیزند. ” گر در یمنی چو با منی پیش منی ” آقای ایراندوست نویسنده ی صبح میمه از همین نیروهای ارزشمند است که برای میمه دل می سوزاند . قلم شیرین و شیوایش سرمایه ی میمه است . خودتان را معرفی کنید تا معلوم شود من و شما که مانده ایم چقدر به درد میمه می خوریم .
تلخی سخنم برای شما و بعضی ها را درک می کنم چون حقیقت است و شما در مقام حمایت یکی از نویسندگان ارزشمند سایت به خوبی عمل کردید اما من و شما مانده ایم و مطمئنم که اگر به درد میمه نخورده ام به خاطر خالی بودن دستم در بسیاری از موارد بوده و الا به اندازه وسعم سعی به ادای دین به شهرم را داشته و دارم،اما مهم این است که مانده ام با همه بی امکاناتی ها و کم جاذبه بودنش،وگرنه هرکسی به این دلیل واهی می تواند از خود سلب مسئولیت کرده و ترک دیار کند.با نظر shahin کاملا موافقم و خاطرات جناب ایراندوست را هم همیشه خوانده ام اما شعار قشنگ دادن مهم نیست و شدیدا معتقدم به این شعر که :”دو صد گفته چون نیم کردار نیست”
در ضمن با این تاخت و تاز شما به افکار مخالف انتظار معرفی افراد ناشناس را نداشته باشید چون محصولش نتیجه مطلوبی نخواهد بود.
———————–
با سلام ، شعار و تئوری مبدا عمل است . شعارهای زیبا می تواند به اعمال زیبا منجر شود . اذان که اعلام آمادگی برای نیل به وحدانیت است ، یک شعار است . شعاری حرکت بخش و امید آفرین . گفتار در مقایسه با کردار ” دو صد به نیم ” است . وگرنه یک سخن زیبا ، یک کتاب خواندنی و تاثیر گذار و از این قبیل ، کردار محسوب می شوند .
دم شما گرم آقای شیبانی
می تپد نه می طبد.
میمه خوب است هوای بسیار بسیار بسیار خوب دارد مغازه خوب دارد خیابان خوب دارد خانه های خوب دارد انگور، انگور خوب دارد ولی حیف که میمه ای زیاد دارد
با سلام چند روزی است به نیروی انتظامی میمه دستور داده اند نسبت به جمع اوری اتباع بیگانه اقدام شود
چقدر پسندیده و خوب است . اما جناب سرگرد باقری ایا میدانید موقعی که برای اولین بار و اخرین بار استاندار بختیاری به شهرک صنعتی نگین تشریف اوردند و استقبالی کردیم که حد لالیگا بی نظیر در استان نمونه درخواست سیصد نفر کارگر ایرانی اموزش دیده نمودیم ایشان به ریاست اداره کار همان موقع فرمودند جلسه اضطراری و اعزام کنید پاسخ شنیدند ایرانی حاضر به انجام کار در سنگبری نیست و طرح همچنان باقی ماند
بله بنده هم موافقم خارج کردن افاغنه از دو شهر هستم چون مردان انان بیشتر در محمود اباد و محلات و …..مشغول بکار و بچه ها و زنان در بخش بی درو پیکر با موتور پرش و در باغها ….و عروسیهایشان که نگو سی . چهل تاکسی از ما که منتتظر انانیم میگیرند و بوق بوق و ….ماهم از خدا خواسته یک دور میزنیم صد هزار تومان و یا خانه پدری را میدهیم ماهی سی هزارتومان و یا…….
جناب سرگرد باقری خواهشمند است ابتدا افاغنه داخل شهر ها را جمع اوری سپس ولگردان شهرک صنعتی نگین و بدون مجوز مبادا وارد محدوده کارخانه ای شوید که خوشایند این دولت نیست همچنین پیشنهاد میشود با استانداری و صنایع و …ادارات ذیربط مکاتبه کنید نیروی مورد نیاز سنگبریها را تامین تا خودمان کت بسته اتباع را تحویل دهیم . سپاس
اقای س مگر امام خمینی شخصارفتند با شاه و ظلم بجنگ ؟ ایشان فرمودند حامیان و مردان خدا و دوستداران ایشان اقدام نمودند . شیبانی مینویسد و میگوید انانی که باید اقدام کنند انجام میدهند شما هم به جمع ما بپیوندید خوشحالیم . سپاس
روزنامه ها نوشتند و کارشناسان گفتند ولی ما شهرکیها میگوئیم . این بسته ای که برای خارج کردن رکود نوشته شده سر دراز داره ………خوب مینویسم تورم مساوی با دوبل….سپاس
جناب آقای ایراندوست
جانا سخن ازبان مامیگویی درجواب آقای س همین رابگویم که انشاء الله به زودی دچار درد غربت بشید تابدونیدوقتی از قرقچی ویا گردنه داس به سمت میمه میایی چه صفایی داره دوست عزیز اینو بدون هیچ کس تامجبور نشه تن به غربت نمیده زمان قدیم کارخانه جاتی که درموچه خورت احداث شد قراربود تومیمه باشه ولی عده ای به خاطر بهانه های واهی اجازه ندادن چندسال پیش قراربود کارخانه سیمان بیاید بازهم عده ای به خاطر استنشاق هوای پاک نذاشتن حاضرن بچه هاشون برا یه لقمه نون عازم غربت بشن ولی چهار تا بز وامانده شون ازصحاری میمه ارتزاق کنه آقا صنعت با آلودگی همراهه درست امااپیشرفت منطقه به صنعت وکشاورزیشه اگه سرمایه داری بخواد سرمایه گذاری کنه چنان فراریش می دید که کارخونشو می بره وسط خلیج فارس میزنه بهترین زمین میمه رودادید برا کارخونه روغن نباتی چی شد چند نفرو بردن سرکار چراپی گیری نمیشه چرا اگه لازم باشه امتیازش سلب نمی شه سرمایه دارجایی سرمایه گذاری میکنه که بازگشت سرمایه داشته باشه نه جایی که همه می خوان پشت میز بشینن کدوم میمه ای از ازل نا الآن تونسته یک درصد ازمحصولاتی که بچه های گرگاب اومدن تو این دوسه ساله مزارع رو اجاره کردن وتولید کردن رو تولیدکنه من با این شرایط توی میمه گودی نمی بینم که کسی دوراز اون بشینه وبگه لنگش کن با تشکر ازحوصله شما وجناب آقای شیبانی که همیشه منطقی با مسائل برخورد کرده اند اگه صحبت تندی هم میشه همش به خاطر اینه کا ما ازدور می بنیم شهرهای دیگه به چه سرعت پیشرفت می کنه ولی میمه داره روز ه روز تحلیل میره فقط ازروی دلسوزیه
افاغنه تهدید جدی برای میمه هستند. به زودی میمه مانند برخی از شهرهای خاص کشور به محل اسکان افاغنه تبدیل خواهد شد. درپی این رخداد، فرهنگ و آداب و رسوم و قانون هم از بین خواهد رفت.
اگه میمه این هوای پاک رو هم نداشت که کسی دلش نمیخواست برگرده وخیلی مزایای دیگه.دور از دیار عزیز آلودگی در شهرها بیداد میکنه.کشاورزی رو بچسبید.
میمه ای خوب کسی است که هرچه شما میگویید همان رابگوید بحرفهاتان ایراد نگیرد ……………….
———————
با سلام در مورد افراد با استناد حرف بزنید بعنوان مطلع شهادت می دهم که ادعای شما صحت ندارد .
دقت کرده اید خیلی ها این روزها با شنیدن و دیدن اخبار ناراحت کننده جنایات صهیونیستها در غزه و داعشی ها در عراق و سوریه بدجور اعصابشون داغون شده و غاطی کردن امیدوارم دولت محبوب تدبیر و امید دکتر روحانی با خلق حماسه تدبیر و درایت خردمندانه شان اوضاع را مثبت کنند حداقل در بعد داخلی و پیش برد و رسیدن به توفقات هسته ای .
چون مطمئنا یک ایران قوی و مستحکم هم برای خود ملت و نظام مقدس جمهوری اسلامی خوب است و هم برای دنیای اسلام و تشیع مظلوم این روزها که از همه طرف مورد تهدید و تهاجم قرار گرفته حامی بی مثل و مانند است پس همه باهم باید با دولت همراه و همگام شویم .
اقا رضا نویسنده خوب دلبندم سه بار خط اول را بخوان و بنگر عمر نیمه ولی هشت سال ….
اقای ایراندوست همسایه محترم و گرانقدر (واقعا چقدر خوب میشد ) اگر تمام این ارزوها به تحقق می پیوست ولی همه ما از میمه و وزوان وزیاداباد و….. (چه زن و چه مردش/ ) اندر خم یک کوچه مانده ایم ! تمام این موارد گفته شده بسته به همت بزرگان واعضای شورا وشهرداری ونماینده بخش دارد ودست انها را میبوسد .
انسان مومن نبايد دراين دنياي فاني ارزوي زياد ازحد داشته باشد چون تا چشم انسان كار ميكند همه اش به فكر جمع اوري مال دنياست مگر اينكه بميرد وچشمش پر شود ازخاك اگر همينطوري ادامه دهي ميگويي كي مشود پايتخت را هم بياوريم به ميمه وبعدش اگر ميشد كره ماه هم را بياوريم شهر ميمه وبخش هم اينكه هواي صاف وپاكي دارد بايد قدر همين يك قلم را هم نداريم وگرنه از همان از پايتخت نشينان تحقيق كن
آقای نویسنده محترم جناب آقای ایراندوست
ضمن احترام به قلم و افکار شما ، جسارتا من اگر جای شما بودم دایره آرزوی خود را وسیعتر میدیم و به عنوان مرکز بخش ، این امکانات را برای همه آحاد آرزو میکردم به نظر اینجانب این دیدگاه پسندیده تر به نظر میرسد تا اینکه بر اساس خود محوری مسائل را ببینیم به خدا من امکانات را برای همه من جمله جاهائیکه ضعیفترند میخوام
البته قصد جسارت به شما را ندارم با تشکر
سلام علی جون گر صبرکنی زغوزه حلوا سازیم