شهدای وزوان – زندگی و وصیت نامه ی شهید فرهاد هادی زاده

2014-07-30
101 بازدید

منبع : افلاکیان ، تالیف مهدی روستا در نهمین روز از شهریور ماه سال 1341 در یک خانواده ی مذهبی و متدیّن کودکی به دنیا آمد که ذخیره ای شود برای مجاهد ت در لشکر اسلام. نامش را فرهاد گذاشتند. آن هنگام که اوّلین شیون خویش را از چشم گشودنش بر عالمی فانی و قفسی […]

فرهاد

منبع : افلاکیان ، تالیف مهدی روستا

در نهمین روز از شهریور ماه سال 1341 در یک خانواده ی مذهبی و متدیّن کودکی به دنیا آمد که ذخیره ای شود برای مجاهد ت در لشکر اسلام. نامش را فرهاد گذاشتند. آن هنگام که اوّلین شیون خویش را از چشم گشودنش بر عالمی فانی و قفسی تنگ سرداد. پدر با نوای اذان و اقامه آرامش را به او هدیه کرد. گویی آن ترانه ی ربوبی به او ندا داد این دنیا با آن همه سیاهی هایش برای مجاهدان راه خدا تنها ایستگاهی است که زمان توقفش به اندازه ی یک تکبیراست. تومأموریّت داری به یک تغییر و ستاندن حق مظلوم ازکافر. فرهاد دوران کودکی اش را با محبّت علی و اولادش سپری نمود. مادر بهترین تربیت را برایش برگزید، تربیت با آهنگ محبّت علوی. فرهاد بزرگ تر که شد به مدرسه رفت. دوران ابتدایی و راهنمایی را در شهروزوان (زاد گاهش) سپری کرد و پس از ورودش به دبیرستان مصدق پس از چند سال موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته ی تجربی شد. باعلاقه ی زیادی که به انقلاب و گفتمان حضرت روح الله داشت راه را پیدا نمود و عَلم اسلام را بر دست گرفت و در راهپیمایی ها و تجمّعات همراه با سایر دوستانش شرکت جست. حرکات مخفیانه ی ضدّ انقلاب ها را به دقّت رصد می نمود. سرانجام دوران ظلم و جور به سرآمد و بساط بی عدالتی و مردم فریبی برچیده گردید. در تاریخ 18/2/1361 برای انجام خدمت مقدس سربازی خود را معرفی نمود و به عنوان سرباز در گردان325 گروه33 توپخانه ارتش مأموریت پیداکرد. پس از گذراندن دوره های آموزشی در پادگان جی تهران به جبهه های غرب اعزام شد. 2 سال در منطقه ی کردستان از نفوذ کومله ها و عملیّات های ناجوانمردانه ی آن ها جلوگیری نمود در عملیّات های بیت المقدس، رمضان، محرم، والفجرمقدماتی، والفجر1و4نیز افتخار جهاد داشت تا اینکه سرانجام در12 اردیبهشت ماه سال1363 در اثر بمباران شیمیایی جزیره ی مجنون هنگام عملیّات خیبر به لقاءالله پیوست و بهشت برین را ازآن خویش نمود. پدر و مادرش 2 روز پس از شهادتش در حالی که چشم به جاده ی انتظار دوخته بودند تا پارة تنشان ازخدمت سربازی باز گردد و این جوان 22 ساله و رعنا را رخت دامادی بپوشانند او را پیچیده در لباس سه رنگ افتخار در آغوش گرفتند و رو به قبله، این سرباز امام زمان را هدیه ای ناقابل خواندند تقدیم به پیشگاه معظم او. این شهید بزرگوار را در کنار دوستان پاک سفر کرده اش به آغوش خاک سپردند تا فرشتگان حجله ی عشق در بهشت اولی برایش بیارآیند. شهید فرهاد هادیزاده بسیاراهل صله ی رحم بود. همواره گل تبسم بر باغچه ی چهره اش نشسته بود. بسیار شکیبا و صبور بود.سعی می کرد به واسطه ی بحث های سیاسی و اعتقادی افراد پیرامون خویش را آگاه سازد. هیچ گاه خود را آلوده به مادّیّات و زرق و برق دنیوی ننمود. از منویّات قلبی اش هرگز با شخصی سخن نگفت و خالصانه پای در رکاب عشق نمود و پر کشید.

                                       روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

 قسمتی از وصیت نامه ی شهید 

 از نیرو های حزب الهی و وفادار به انقلاب می خواهم که با وحدت کلمه در تمامی عرصه ها اعم از جبهه وپشت جبهه و تمامی عرصه های سیاسی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی با تمام قدرت حضور داشته باشند و این را بدانید که امروز اگرعزتی دارید به برکت خون شهید دارید و از این عزت خوب پاسداری کنید و از مردم می خواهم که پشت سر رهبر حرکت کنید. باتوکل به خدا انشاءالله بر مشکلات غلبه خواهید کرد.

                                                                                    والسلام

                                                                                          فرهاد هادی زاده