وبلاگ دکتر ایراندوست – با یه من عسل نمیشه خوردش !

2013-05-17
315 بازدید

  نویسنده: محمدحسین ایراندوست – دوشنبه ٢۳ اردیبهشت ۱۳٩٢ یک درصد آب یکشنبه من و پسرم رفتیم پارک شهر… چون مامان جون و عمه ها رفته بودن روضه و من به خاطر پسرم  که سرما خورده بود و حوصله نداشت نتونستم همراهشون برم…  از شما چه پنهون حرف یه دانشجویی اومد تو کله من که شماها چرا […]

 

دکی
نویسنده: محمدحسین ایراندوست – دوشنبه ٢۳ اردیبهشت ۱۳٩٢

یک درصد آب
یکشنبه من و پسرم رفتیم پارک شهر… چون مامان جون و عمه ها رفته بودن روضه و من به خاطر پسرم  که سرما خورده بود و حوصله نداشت نتونستم همراهشون برم…  از شما چه پنهون حرف یه دانشجویی اومد تو کله من که شماها چرا تو همه سال روضه و گریه گذاشتین؟؟؟ آخه مگه یه آدم مومن و مسلمون باید همش بُغ کنه؟؟!!یعنی همش درگیر با هق هق و گریه باشه؟!!

متاسفانه جواب خوبی نداشتم. به قول قمی ها «جواب در پیتی» داشتم ولی از این جوابا خوشم نمی آد. واقعا چرا بعضیها دوس دارند تو هر تقویم جلالی و نجومی و نسخه خطی و… بگردند تا روزهای گریه رو زیاد کنند؟؟ مثلا اگه یه نفر اینو سئوال کنه از ما . چرا حس می کنیم که سئوال کننده یه آدم لاابالیه؟؟ چرا؟؟

تازه چرا وقتی روزی به روزهای گریه مون اضافه کردیم و عده ای رو جمع کردیم اگه کسی مث یه  بُت با کبر و مناعت ساکت بنشینه و  عبوس کنه و تسبیح بچرخونه و ترشروی باشه و چهره ش  درهم کشیده باشه حتما آدم معتقد و و دو آتیشه ست . آخر عشقه به مولاست ..خیلی ناز و  خوبه…. اما اگه تو همون جلسه یکی با دل خوش بخواد بخنده و در یه لحظه چهره باز کنه اونو با نگاههای عصبانی بدرقه می کنن؟؟

چرا بعضی ها رو با یه من عسل هم نمیشه خورد. چرا؟؟؟

البته جواب اون دانشجو رو یه جوری دادم. ولی خودم  می دونم که این چیزا رو نباید به اسم دین و عاشقی نوشت. در عوض هستند بیشمار آدمایی که هم دست افتاده رو می گیرن و هم دل همسایه رو خوش می کنند و هم می خندند و دوستانشون رو می خندونند و هم به موقع روضه می رند و اشکشون که در می آد انگار خودشون تو آب زمزم شستند. سبک …سبک

 

اشکی که بر علی (ع) ببارد

اشک دلتنگی نیست .
اشک بی کسی ست . . .

آنکه به انتهای بودنش رسیده بود..

اما ،به گاه شهادت

ابر غربتش، اشک نریخت

پنهان شده در پشت لبخندی که درد میکرد . . . !

اشک ما چیست ؟

یک درصد آب

۹۹ درصد احساس

و علی (ع)

صد در صد آب…

پاک و خالص