2013-04-04
584 بازدید
عکس عسل بدیعی در جشن نفس ( اهدای عضو ) آخرین نوشته صفحه مجازی عسل بدیعی چه بود؟ عسل بدیعی که از دوشنبه بر اثر آنچه مسمویت دارویی عنوان شد در بیمارستان بستری شده بود آخرین بار در روز چهارم فروردین دو عکس از خودش در صفحه فیسبوکش منتشر کرد؛ اما آخرین نوشته او […]
عکس عسل بدیعی در جشن نفس ( اهدای عضو )
آخرین نوشته صفحه مجازی عسل بدیعی چه بود؟
عسل بدیعی که از دوشنبه بر اثر آنچه مسمویت دارویی عنوان شد در بیمارستان بستری شده بود آخرین بار در روز چهارم فروردین دو عکس از خودش در صفحه فیسبوکش منتشر کرد؛ اما آخرین نوشته او در صفحهاش مربوط به 19 اسفند ( 9 مارچ) است که بدین شرح است:
حس میکنم از گور برخاستهام…
تولدی در راه است و بوی عطرش در فضایم جاریست.
روحش شاد
ایسنا: رضا داودنژاد، از بستگان مرحوم عسل بدیعی، غمنامه و درخواستی خطاب به هموطنان و دوستداران آن بازیگر منتشر کرده که در بخشی از آن میخوانیم: «لطفا اگر مرهمی نیستید، دردی اضافه نکنید…».
در پی درگذشت «عسل بدیعی»، رضا داودنژاد یادداشتی را اختصاصا در اختیار ایسنا قرار داد.
«درد بدتر از داغ
مادری مهربان به رحمت خدا رفت،
خانوادهای داغی به سینه دارد،
درد، درد سنگینیست
عاجزانه خواهشمندم همدردی کنید، یا از دور نگاه کنید یا رد بشوید
عسل بدیعی نازنینم با شور و شوق سرشار از زندگی از بین ما رفت،
خانواده پیکر پاک او را به رضایت خود او بدون کوچکترین مسمومیت برای اهدای عضو به بیمارستان پیوند مسیح دانشوری سپردند.
لطفا اگر مرهمی نیستید، دردی اضافه نکنید
که این درد بدتر از داغ است
عسل عزیزم روحت شاد
رضا داودنژاد»
عسل بدیعی در تمام طول دوران کاری فرهنگ اهدای عضو را ترویج میکرد و خود وی در 29 اردیبهشت سال 91 موافقت خود را اهدای قلب، کبد، ریه، کلیهها، نسوج و قرنیه چشم و سایر اعضاء قابل اهدا اعلام کرده بود.
ایلنا: شاهر خ بدیعی(پدر عسل بدیعی بازیگر سینمای ایران) میگوید عسل بدیعی در طول تمام مدت فعالیت هنری خود به دنیال ترویج فرهنگ اهدای عضو بود.
شاهرخ بدیعی(پدر عسل بدیعی) که برای انجام مراحل اهدائ اعضای وی در بیمارستان مسیح دانشوری حاضر شده بود، با اعلام این مطلب افزود: در جشن نفس سال 1391 به همراه عسل بدیعی در نمایشگاه بینالمللی حضور پیدا کردیم و عسل مدام به من تایید میکرد که اگر روزی نبودم تمام اعضای قابل اهدایم را اهدا کنید. همیشه آرزو میکردم هیچ پدر مادری غم از دست دادن فرزند جوان خود را نبیند.
به گزارش ایلنا به نقل از سایت واحد پیوند بیمارستان مسیح دانشوری، بدیعی ادامه داد: اگر امروز عسل رو از دست دادم فردا 8 عسل خواهم داشت چون دخترم به 8 نفر جانی دوباره میدهد. از همه پدر و مادرها میخواهم که اگر خدایی نکرده فردی از خانوادهشان دچار مرگ مغزی شد عنایت کنند و به این کار خداپسندانه اقدام کنند تا این فرهنگ بزرگ را در کشور عزیزمان ایران رواج دهیم.
عسل بدیعی بازیگر سینمای ایران 29 اردیبهشت سال 91 با حضور در جشن نفس فرم اهدا عضو را تکمیل کرده بود و با اهدای تمامی اعضائ قابل اهدای خود به نیازمندان موافت کرده بود. عسل بدیعی بعد از موافقت با اهدائ اعضائ خود در جشن نفس در دفتر یادبود این جشن نوشته بود:
“سلام
دوستان مهربان
عزیزان… یاران
از خداوند متعال خواستار توانی چون کوه و اراده ای چون آهن؛ استوار و پایدار هستم تا یاری بخش راه سپید عشقتان باشد…
خداوند یاری بخشتان”
قرار است کبد؛ ریه؛ کلیهها؛ نسوج و قرنیه چشم عسل بدیعی به بیماران نیازمند اهدا شود.
قلب وی عصر روز چهارشنبه 14 فروردین در بیمارستان دکتر شریعتی به یک بیمار پیوند زده شد.
خبرگزاری مهر
عسل بدیعی در آخرین یادداشت بهجا مانده از او: “میدانم امسال سال من است”
در بخشی از این یادداشت كه توسط غزل بدیعی خوانده شد، آمده بود:
سال 92 شد و در این گذر عمر چیزی قسمت همه ماست. حالا 36 سالم است، دهه 30 هم گذشت با سرعت مثل همه چیز همچون دهه 20. شش سال را در ركود بودم. حالا می توانم مسلط باشم. ضعف درونی ام رنگ باخته است. اشتباه زیاد كردهام. اشتباه زیاد دیدهام، اشتباه ارزش دادم و اشتباه بیارزش كردم اما مهر خدا خواست که هنوز سالمم، توانمندم، ریشه دارم، جوانم، زیبایم، پسری دارم، عشق و مهر، خانوادهای مثل گوهر ناب و دوستانی مثل برگ گل و دنیایی كه هر روزش واقعه است. حالا انرژی خفتهای دارم برای رسیدن به زندگی. تمام توانم امسال بر این است كه شگفتی بیافرینم، شگفتیای كه پسرم “جانیار” و خانوادهام به آن افتخار كنند. من می دانم امسال سال من است.
ایرج جنتی عطایی:
ضیافتهای عاشق را خوشا بخشش، خوشا ایثار
خوشا پیدا شدن در عشق، برای گم شدن در یار
چه دریایی میان ماست، خوشا دیدار ما در خواب
چه امیدی به این ساحل، خوشا فریاد زیر آب
خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن
خوشا مردن، خوشا از عاشقی مردن
اگر خوابم اگر بیدار، اگر مستم اگر هوشیار
مرا یارای بودن نیست، تو یاری کن مرا ای یار
تو ای خاتون خواب من، من تن خسته را دریاب
مرا هم خانه کن تا صبح، نوازش کن مرا تا خواب
همیشه خواب تو دیدن، دلیل بودن من بود
چراغ صبح بیداری، اگر بود از تو روشن بود
نه از دور و نه از نزدیک، تو از خواب آمدی ای عشق
خوشا خود سوزی عاشق، مرا آتش زدی ای عشق
بانوی هنرمند مرحومه عسل بدیعی با اهدای اعضای بدن خود آخرین سکانس زندگی اش را هنرمندانه بازی کرد.روحش قرین آرامش ابدی و سرور ایثارگران، شافی روز محشرش باد.
بهار آمده است! این را صبح ، پنجره ی نیمه باز اتاقم گفت. ظهر بود که میز کارم آفتاب را دعوت به کار کرده بود و اکثرا تا بهار نباشد چنین اتفاقاتی نمی افتد. دمَ دمای عصر بود که سمفونی گنجشکها با بلیط باد به قیمت نسیم فروخته شده و اجرا شروع شده بود. این اکثرا مواقعی پیش می آید که بهار باشد. بعدِ عصر بود. درخت کوچه سر خم کرده بود و برگهایش را تاب میداد . تفریح میکرد. خود این هم یعنی بهار! شب ، اما حکم مطلق بهار بود وقتی تو زنگ زدی تا آخرین قطره ی عاطفه ات را مشتاقانه خریدار باشم و تو بگویی بهار آمده . این یعنی تو هنوز به فکر منی. این یعنی بهار، یعنی عشق … یعنی صبح… پنجره ی نیمه باز راست می گفت!