هشت روز مذاکره سخت بین ایران و ۱+۵ در لوزان به اعلام بیانیهای انجامید که قرار است مبنای تهیه برنامه جامع اقدام مشترک میان ایران و ۱+۵ برای حل و فصل پرونده هستهای ایران باشد. تفاهم اولیه به دست آمده میان ایران و ۱+۵ در روند رسیدن به توافق جامع هستهای گام مهمی است. اکنون دو […]
هشت روز مذاکره سخت بین ایران و ۱+۵ در لوزان به اعلام بیانیهای انجامید که قرار است مبنای تهیه برنامه جامع اقدام مشترک میان ایران و ۱+۵ برای حل و فصل پرونده هستهای ایران باشد. تفاهم اولیه به دست آمده میان ایران و ۱+۵ در روند رسیدن به توافق جامع هستهای گام مهمی است. اکنون دو طرف از موانع اصلی نهایی کردن توافق جامع عبور کردهاند، ولی حالا باید بتوانند از نتیجه به دست آمده نزد منتقدین داخلی خود دفاع کنند. این وظیفهای است که اکنون بر دوش جان کری و محمدجواد ظریف، وزرای خارجه آمریکا و ایران قرار گرفته است.
به گزارش «تابناک»، هر دو طرف حق دارند نگران باشند. در ایالات متحده، جمهوریخواهان مخالف اوباما کنگره را در اختیار گرفتهاند و این کنگره است که نقش مهمی در لغو تحریمهای ایران دارد. در مقابل در ایران نیز برخی بازیگران قدرتمند سیاسی از دوره پیشین مذاکرات هستهای و عهدشکنیهای اروپاییها خاطرات تلخی دارند.
در این تفاهم اولیه موارد زیادی هست که چندان خوشایند یک طرف مذاکرات نیست، ولی این طبیعت هر مذاکراتی است. به نظر میرسد ایران ظرفیت غنیسازی را برای خود حفظ کرده که چندان مورد علاقه آمریکا و متحدان آن نبود و در مقابل سرعت برداشته شدن تحریمها، کمتر از چیزی است که ایرانیها میخواستند.
علی واعظ تحلیلگر ارشد گروه بینالمللی بحران تلاش کرده است در مطلبی در رویترز، به دلایلی بپردازد که هر یک از طرفین میتوانند در کشور خود برای دفاع از تفاهم هستهای مطرح کنند. این متن در قالب پاسخ به سؤالهایی که ممکن است در دو طرف مطرح شود، نگاشته شده است.
چرا ظرفیت غنیسازی ایران بیشتر/ کمتر از چیزی است که قول آن را داده بودید؟
ایالات متحده: ارزیابی این توافق تنها با تکیه بر یکی از جنبههای آن درست نیست، بلکه باید با در نظر داشتن تأثیر آن بر کاهش قابلیتهای هستهای ایران و نیز بهبود کارایی کشف تلاشهای آتی ایران برای حرکت به سمت ساخت سلاح درباره آن قضاوت کرد. این توافق، زمان گریز هستهای ایران را از دو ماه به حدود دوازده ماه افزایش میدهد که هر دو معیار فوق را برآورده میکند.
ما تعداد سانتریفیوژهای نصب شده ایران را به نحو قابل توجهی کاهش داده و آن را تحت نظارت آژانس قرار دادهایم، میزان غنیسازی اورانیوم ایران را به ۵ درصد محدود کردهایم و ذخایر اورانیوم غنیشده ایران را تقریبا به اندازه ۹۸ درصد کاهش خواهیم داد. این عملا امکان تلاش پنهانی ایران برای ساخت سلاح هستهای را از بین برده است. تحت چنین شرایطی چندصد یا چندهزار سانتریفیوژ کمتر یا بیشتر تفاوت چندانی ایجاد نخواهد کرد. دانشمندان آمریکایی و اروپایی، این روش را تأیید کردهاند.
ترجیح ما این بود که ایران همه پیچ و مهرههای برنامه هستهای خود را از بین ببرد ولی این عملا غیرممکن است. تسلط ایران بر چرخه سوخت هستهای را نمیتوان بمباران کرد. ما ده سال هدف تعطیلی برنامه غنیسازی ایران را تعقیب کردیم ولی نتیجه آن رسیدن تعداد سانتریفیوژهای ایران به ۲۰هزار دستگاه بود.
از بین بردن برنامه غنیسازی ایران هدفی غیرقابل دسترس بود و هست، مگر اینکه آمادگی استفاده از حمله نظامی را داشته باشیم؛ ولی مردم آمریکا بعد از هزینههایی که در دهه اخیر در منطقه دادهاند، تمایلی به جنگ با ایران ندارند. به علاوه حمله نظامی میتواند باعث تحریک ایران به ساخت سلاح هستهای شود و در منطقه، درگیریهایی ایجاد کند که اسرائیل را نیز در بر بگیرد. بدتر از این، کسی از حمله نظامی به ایران هم پشتیبانی نخواهد کرد. ائتلاف بینالمللی که در این گفتوگو حضور دارد، با آمریکا در درخواستهای غیرواقعبینانه از ایران همراه نخواهد بود.
ولی بدون رسیدن به این توافق، ایران برنامه خود را بدون هیچ محدودیت و تاخیری گسترش میداد. زمان گریز ایران به کسری از دو ماه میرسید.
سانتریفیوژهای جدید ایران سه تا پنج برابر قدرتمندتر هستند. ایران به زودی بر ساخت سانتریفیوژهایی با توانایی هشت تا بیست برابر هم مسلط میشد. با بیست هزار سانتریفیوژ موجود و ذخایر اورانیوم غنیشده، ایران میتوانست یک جین کلاهک هستهای بسازد و زمان گریز ایران هر روز کمتر میشد.
ولی اشتباه نکنید. هیچ چیزی در این توافق تمیتواند مانع توانایی ایالات متحده و متحدانش برای اقدام قاطع در صورت تخطی ایران از تعهداتش شود. ما اکنون در موقعیت بسیار بهتری برای کشف اقدامات احتمالی ایران خواهیم بود.
ایران: استراتژی مذاکرات ما بر پایه اصول سیاست خارجی ایران، یعنی عزت، حکمت و مصلحت بود. این اصول ما را به رد درخواستهای غربیها که با باقی گذاشتن تنها ۵۰۰ یا ۱۵۰۰ سانتریفیوژ برنامه غنیسازی ایران را عملا بیارزش میکرد، رهنمون میسازد. ۵+۱ پذیرفته که برنامه غنیسازی ایران دکوری نیست. برنامه ایران جدی است و باید برای پاسخ به نیازهای انرژی ایران ادامه یابد. این توافق، حق ما برای داشتن برنامه غنیسازی صنعتی صلحآمیز را که این همه سال برای داشتن آن مبارزه کردیم به رسمیت میشناسد.
در مقابل، ما برخی محدودیتهای داوطلبانه را پذیرفتهایم، ولی واقعیت این است که اکنون نیازهای عملی ما به غنیسازی محدود است. روسیه اکنون سوخت تنها نیروگاه هستهای ایران در بوشهر را فراهم میکند و پذیرفته که بعد از سال ۲۰۲۱ نیز این کار را ادامه دهد؛ بنابراین واقعیت این است که اکنون ما نیازی به گسترش فعالیت غنیسازی یا حفظ ذخایر خود نداریم.
ما برای فعالیت چند ساله راکتور تحقیقاتی تهران، اورانیوم ۲۰ درصد مورد نیاز را در اختیار داریم و آژانس تعهد کرده که نیازهای اتی آن را تأمین کند. از آنجایی که تولید سوخت بیست درصدی اقتصادی هم نیست، این توافق به نفع ماست.
از این مهمتر، این توافق بهانهها برای ادامه فشارها به ایران را از بین میبرد و امکان تسلط ایران بر دانش تولید سوخت را نیز در همکاری با ۱+۵ فراهم میکند.
نگرانیهای ایمنی نیز اهمیت دارند. رئیس سازمان انرژی اتمی اشاره کرده است که اگر بدون رسیدن، غنیسازی با سرعت ادامه مییافت، به علت نداشتن فناوری ارزیابی تشعشعات، در سنجش ایمنی سوخت تولید داخل با مشکلاتی مواجه میشدیم. هیچ کس این وسایل سنجش تشعشعات را به ما نمیفروخت و قرار دادن سوخت آزمایش نشده در نیروگاه هستهای ما کار خردمندانهای نیست.
به علاوه، غنیسازی تنها قسمت این ماجرا نیست. برنامه ما صلحآمیز است و نباید تنها همین یک جنبه آن را در نظر گرفت. با در پیش گرفتن مسیر توافق، ما میتوانیم به فناوری پیشرفته راکتورهای تحقیقاتی و قدرت در اروپا دسترسی پیدا کنیم، در تحقیقات مربوط به همجوشی هستهای در فرانسه شرکت و با روسها در ساخت سوخت همکاری کنیم و قادر خواهیم بود که دانشمندان خودمان را به کارگاههای بینالمللی ایمنی و امنیت هستهای بفرستیم.
بگذارید شفاف بگویم، این توافق هیچ چیزی که قابل جایگزینی نباشد از ما نمیگیرد. اصلیترین ثروت ما دانشی است که در ذهنهاست و قرار نیست ما این دانش را فراموش کنیم. دنیا دستاوردهای ما را به رسمیت شناخته، ولی در صورتی که غرب یک بار دیگر به تعهداتش عمل نکند، ما هم به سرعت برنامه خودمان را از سر خواهیم گرفت.
چرا اجازه ادامه برنامه تحقیق و توسعه ایران را دادید؟ / چرا پذیرفتید که تحقیق و توسعه با محدودیت همراه شود؟
ایالات متحده: ایران محدودیتهایی جدی در مورد تحقیق و توسعه را پذیرفته است. این فعالیتها به مدت یک دهه در سطح صنعتی انجام نخواهد شد. این فعالیتها در سطح آزمایشگاهی انجام میشود که باعث تسهیل نظارت و کاهش هزینهها خواهد شد. ما کانالی مشخص برای خریدهای ایران تعیین کردهایم و آژانس بر همه روند ساخت و تولید سانتریفیوژها نظارت خواهد داشت و میتواند به سرعت هر اتفاق غیرطبیعی را کشف کند.
فراموش نکنید که ایرانیها مردمی مغرور هستند و مانند آمریکاییها عمیقا به حاکمیت و پیشرفتهای خود دلبسته هستند. اگر برنامه تحقیق و توسعه ایران به هم بریزد، صدها دانشمند را وادار میکردیم که به فعالیتهای زیرزمینی یا یک فعالیت نظامی هستهای پناه ببرند. بدون رسیدن به یک توافق، سانتریفیوژهای ایران به سوی پیشرفته شدن میرفت و هیچ محدودیتی بر برنامه تحقیق و توسعه ایران وجود نداشت.
ایران: فعالیتهای تحقیق و توسعه ما ادامه مییابد. هیچ کس نمیتواند تحقیقات دانشگاهی ما را محدود کند. ما محدودیتهایی را در مورد توسعه توان غنیسازی پذیرفتهایم ولی این پیگیری اهداف واقعی ما را محدود نخواهد کرد. در حال حاضر امکان توسعه سانتریفیوژهای پیشرفتهتری که باعث نگرانی بینالمللی نشود وجود ندارد و این پیششرط عادیسازی و توسعه نهایی برنامه هستهای ایران است.
ما اکنون بر جنبههای دیگر چرخه سوخت متمرکز خواهیم شد که به هر حال برای حرکتهای بعدی ضروری هستند. ولی به هر حال در دورهای ده ساله، تحقیق و توسعه در حوزه غنیسازی هم به جلو خواهد رفت و نهایتا ما سانتریفیوژهای بسیار کارآمدتری خواهیم داشت که به ما امکان تأمین سوخت نیروگاهها را خواهد داد.
چرا شما دوره توافق کوتاهتر / بلندتر از چیزی که وعده داده بودید پذیرفتید؟
ایالات متحده: ما همواره به دنبال طولانی کردن زمان گریز هستهای ایران بودهایم تا از بروز این اتفاق جلوگیری کرده و به آژانس این امکان را بدهیم که اطمینان حاصل کند همه مواد و فعالیتهای هستهای ایران صرفا صلحآمیز هستند. آژانس معتقد است که زمان تعیین شده برای توافق با ایران و محدودیت غنیسازی ایران، برای رسیدن به این هدف کافی است.
عناصر مختلف توافق، دورههای زمانی متفاوتی دارند. برخی اقدامات دهساله، برخی ۱۵ ساله، برخی ۲۵ ساله و برخی دائمی هستند. ولی به هر حال اجرای توافق تا پاک شدن پرونده ایران نزد آژانس تمام نمیشود. به علاوه اینکه بازرسیهای سرزده طبق پروتکل الحاقی دائمی خواهند بود. مسأله دیگری هم هست که با پایان یافتن توافق، از بین نمیرود: تعهد ایالات متحده به جلوگیری از اشاعه هستهای در خاورمیانه.
تعیین زمان پایان دوره محدودیتها هم در توافقنامههای بینالمللی کنترل تسلیحات و هم در قوانین تحریمی آمریکا در مورد ایران سابقه دارد. امکان رسیدن به یک توافق ایدهآل با ایران وجود ندارد، به گونهای که ایران از غنیسازی دست بردارد. این کار از طریق حمله نظامی نیز ممکن نیست.
حتی اگر مردم آمریکا مسائل منطقهای و جهانی را هم در نظر نگیرند، انجام حمله به ایران بسیار خونبار و پرهزینه است. یک دهه به تأخیر انداختن گریز هستهای احتمالی ایران هم برای حفاظت از آمریکا و متحدانش، دستاوردی با عمر بیشتر است.
ایران: ما هرگز نمیپذیریم که عضو درجه دوم پیمان عدم اشاعه باشیم و بنابراین هیچ یک از محدودیتها دائمی نیست. ما یک جدول زمانی را پذیرفتهایم که مطابق با نیاز آژانس برای حل و فصل مسائل اصلی پرونده ایران و رسیدن به این نتیجه است که مواد و فعالیت هستهای اعلام نشدهای در ایران وجود ندارد.
این مسأله برای کشورهایی مانند ژاپن و کانادا که پروندههای آنها کمتر هم سیاسی شده بود نیز چندین سال به طول انجامید. ایران همچنین به چند سال زمان نیاز دارد تا نیروگاههای جدید بسازد و بر دانش ساخت سوخت مسلط شود. در انتها هم اینکه فاصله بین زمان ایدهال ایران برای افزایش غنیسازی خود و متن توافق تنها هفت سال است. این زمان برای کشوری با هفت هزار سال تاریخ چه اهمیتی دارد؟!
چرا پذیرفتید راکتور آب سنگین اراک باز بماند/ تغییر داده شود؟
ایالات متحده: این تفاهم میزان پلوتونیوم تولیدی در اراک را به شدت کاهش خواهد داد. طراحی اولیه راکتور در هر سال پلوتونیوم لازم برای ساخت یک بمب را تولید میکرد ولی طبق تفاهم ما، راکتور در آینده پلوتونیوم تسلیحاتی تولید نخواهد کرد.
برای استخراج پلوتونیوم، ایران نیازمند بازفرآوری سوخت مصرفی در اراک است، طبق تفاهم جدید، ایران نه تنها تاسیسات بازفرآوری نخواهد ساخت، بلکه همه سوخت مصرفی راکتور در همه عمر آن را به خارج انتقال خواهد داد.
ایران: ما نه تنها توانستیم راکتور اراک را حفظ کنیم، بلکه این راکتور بعد از بازطراحی پلوتونیوم تسلیحاتی تولید نمیکند بلکه در عوض ایزوتوپهای پزشکی بیشتری تولید خواهد کرد که مورد نیاز بیماران سرطانی است. انتقال سوخت مصرفی و نساختن تأسیسات بازفراوری هم به نفع ایران است، زیرا سوخت مصرفی به محیط زیست آسیب میزند و بازفرآوری هم غیراقتصادی است؛ بنابراین، ما از دستاورد دانشمندان ایرانی حفاظت کردهایم؛ نگرانیهای بینالمللی را خنثی کرده و کارایی اراک در حوزه تحقیقات و پزشکی را افزایش دادهایم.
چرا پذیرفتید که تأسیسات زیرزمینی فردو باز بماند/ تغییر داده شود؟
ایالات متحده: تأسیسات فردو به عنوان تأسیساتی مقاوم در برابر حملات هوایی و محل استقرار سههزار سانتریفیوژی ساخته شده بود که قرار بود، شبانه روزی کار کنند. طبق این توافق، دو سوم این سانتریفیوژها برچیده میشوند و باقی آنها هم اورانیوم غنی نمیکنند. فردو به مرکزی برای تحقیقات فیزیک و فناوری هستهای تبدیل خواهد شد و تحت نظارت و پادمانها قرار خواهد گرفت. در پانزده سال آینده در فردو غنیسازی صورت نخواهد گرفت. بسته شدن فردو البته گزینه بهتری بود، ولی ما شبانهروزی بر آن نظارت خواهیم کرد تا در آن کار نظامی نشود.
ایران: فردو به عنوان تضمینی در برابر تهدیدات مکرر برای حمله احتمالی به تأسیسات نطنز ساخته شد. این تفاهم آن تهدید را از بین میبرد. ولی ما هنوز بخشی از زیرساخت فردو را حفظ کردهایم. کار غنیسازی در نطنز ادامه پیدا خواهد کرد ولی فردو باز خواهد ماند و از آن برای تحقیق و توسعه استفاده خواهد شد.
شما چرا اجازه دادید که موضوعات مرتبط با ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای ایران حل نشده باقی بماند/ همچنان در دست بررسی باشد؟
ایالات متحده: ما همچنان در حال نهایی کردن مجموعهای از اقدامات هستیم که ایران آنها را اجرا خواهد کرد تا به نگرانیهای آژانس در باره فعالیتهای قبلی ایران پاسخ دهد ولی ما نمیتوانیم در تحقیقات آژانس دخالت کنیم. کامل شدن این تحقیقات زمان زیادی خواهد برد.
اگر ما منتظر پایان این تحقیقات میماندیم، مهلت رسیدن به توافق را از دست میدادیم. مسأله مهم اینکه هیچ یک از آن فعالیتها ادامه نداشته باشد و یا اینکه از سر گرفته نشود. ما شدیدترین اقدامات نظارتی در سطح جهان را اجرایی خواهیم کرد تا اطمینان حاصل شود که هر اقدام نظامی ایران متوقف شده باشد. روشن است که در غیاب این تفاهم، ایران نه تنها به این سؤالات پاسخ نمیداد بلکه امکان این را هم داشت که فعالیتهای مخفیانه خود را از سر بگیرد.
ایران: در دهه گذشته، غرب از موضوع ابعاد نظامی احتمالی استفاده کرده تا همه فعالیتهای هستهای ایران را بیاعتبار سازد. ما باید ثابت کنیم که همه برنامه ایران صرفا صلحآمیز است؛ در غیر این صورت، هیچ گاه با آن برخورد عادی نخواهد شد. بدون این تفاهم، غرب میتوانست به اتهامپراکنی ادامه دهد، ولی این تفاهم تضمین خواهد کرد که غرب نخواهد توانست در آینده بهانههای جدیدی برای به درازا کشاندن این مسأله جعل کند.
چرا تسهیل در تحریمها بیشتر/ کمتر از چیزی است که وعده داده بودید؟
ایالات متحده: اولویت امنیت ملی حل مسأله هستهای با ایران است و هدف از طراحی و اعمال تحریمها رسیدن به این هدف بود. ما نمیتوانستیم بدون ارائه این تخفیفها در تحریمها به هدف خود برسیم. در صورت خودداری از برداشتن تحریمها، ایالات متحده خود منزوی میشد و ائتلافی بینالمللی که به شکلی موثر در حال اعمال تحریمها بود از هم میپاشید.
ما هنوز اختلافاتی جدی با ایران داریم و به همین سبب است که تحریمهای مرتبط با حقوق بشر و تروریسم از این تفاهم تأثیر نمیپذیرد. پیوستن دوباره ایران به اقتصاد جهانی، انگیزههای ایران برای ساخت سلاح هستهای را کاهش خواهد داد. اگر ایران به تعهدات خود عمل کند، ما به کنگره مراجعه کرده و خواهان پایان تحریمهای مرتبط با موضوع هستهای خواهیم شد. این مسأله تأکیدی بر اهمیت نقش کنگره در نظارت بر اجرای توافق و تصمیمگیری نهایی درباره سرنوشت تحریمهاست.
همچنین به یاد داشته باشید که ما تحریمهای سازمان ملل در موضوع انتقال فناوریهای حساس، تسلیحات متعارف و مواد مرتبط با برنامه موشکی ایران را حفظ خواهیم کرد.
ایران: این تفاهم به پایان همه تحریمهای ناشی از بحران هستهای منجر خواهد شد. منطقا ما نمیتوانیم مجموعهای تعهدات چندساله را یکشبه عملی کنیم و برداشته شدن تحریمها هم با اقداماتی که ایران اجرایی خواهد متناسب است. این یک تفاهم متقابل و عملگرایانه گام به گام است. رژیم سخت تحریمها که بر روابط ایران و جهان سایه افکنده است، وقتی که توافق هستهای مورد تأیید شورای امنیت قرار گرفت و تحریمهای اقتصادی برداشته شد، از بین میرود.
ولی اشتباه نکنید. ما اهرمهای خود را از دست ندادهایم. اگر غرب فریبکاری کرد و به تعهدش در برداشتن تحریمها عمل نکرد، ما هم همه محدودیتها را کنار گذاشته و برنامه خود را توسعه خواهیم داد.
چرا شدت اقدامات شفافیتساز کمتر/ بیشتر از چیزی است که وعده داده بودید؟
ایالات متحده: پادمانهای این تفاهم بیسابقه و سختترین مورد در جهان است. پذیرش پروتکل الحاقی از سوی ایران، برای بازرسان آژانس دسترسی بهتر به تأسیسات اعلام شده و اعلام نشده را فراهم خواهد کرد.
هیچ کشور دارای حق حاکمیتی به بازرسان اجازه نخواهد داد که هر زمانی به هر جایی بروند، ولی این تفاهم تضمین خواهد کرد که ایران برنامه پنهانی ساخت سلاح نخواهد داشت. بدون رسیدن به این تفاهم، بازرسیهای روزانه از تأسیسات غنیسازی ایران متوقف میشد و در بهترین حالت هفتگی میشد. ما امکان نظارت بر جنبههای گوناگونی از برنامه ایران از جمله معادن و آسیابهای اورانیوم، تأسیسات تولید سانتریفیوژ و محلهای نگهداری زبالههای هستهای را از دست میدادیم. برخی از این اقدامات به مدت ۲۰ یا ۲۵ سال ادامه خواهد داشت و برخی دیگر دائمی خواهد بود.
ایران: همان گونه که یک ضربالمثل فارسی میگوید: «آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است». از آنجا که ما چیزی برای پنهان کردن نداریم، حداکثر شفافیت را برای برنامه هستهای خود خواهیم داشت. البته ما به بازرسان آژانس کارت سفیدی برای پرسه زدن در اطراف تأسیسات نظامی خود نخواهیم داد. مکانیزم دسترسی مدیریت شده که ما برای بازرسی از تأسیسات اعلام نشده در نظر خواهیم گرفت، از امنیت ملی و کرامت ما حفاظت خواهد کرد.
در موضوع پروتکل الحاقی نیز ما به ۱۲۴ کشوری خواهیم پیوست که در حال حاضر آن را اجرا میکنند. البته ما کار تصویب پروتکل الحاقی و یا هر تعهد نظارتی بینالمللی را تا زمانی که غرب تعهدش در برداشتن تحریمها را اثبات نکند، نهایی نخواهیم کرد. با انتخاب این مسیر، ما به دنیا اثبات خواهیم کرد برنامه هستهای ما صلحآمیز است. در صورت به شکست رسیدن مذاکرات، ما پروتکل الحاقی را اجرا نخواهیم کرد، ولی در این صورت، آژانس هم پرونده ایران را پاک نخواهد کرد. با این روند، بحران برای همیشه ادامه خواهد یافت.
واعظ در پایان یادآور میشود که این نقطهنظرها نه جامع و نه با جزئیات کامل است. هنوز باید جزئیات زیادی مورد مذاکره قرار گیرد و بسیاری از این جزئیات در جلسات محرمانه توضیح داده شود.
در این رابطه بیشتر بخوانید: http://www.tabnak.ir/fa/news/487642 © www.tabnak.ir
ظریف در پاسخ به انتقادات : مومن کاغذ رو بخون!
http://fararu.com/fa/news/228680/%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%81-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%A8%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D9%88%D9%85%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%BA%D8%B0-%D8%B1%D9%88-%D8%A8%D8%AE%D9%88%D9%86
به نقل از آتلانتیک، در حال حاضر هزاران مفسر و سیاست مدار در حال بحث در مورد جزئیات چارچوب توافق هسته ای روز پنج شنبه با ایران هستند. این مسئله بد نیست. البته که این جزئیات بسیار بسیار بهتر از گزینه جایگزین است که شکست روند دیپلماتیک و از سوی دیگر به دلیل بازگشت روسیه و چین به مبادلات تجاری با تهران، شکست تحریم های بین المللی و همچنین شکست توانایی جهان برای اعزام بازرسان به ایران می بود. اما نهایتا، آنچه اهمیت دارد، جزئیات نیست. آنچه اهمیت دارد، پایان احتمالی جنگ سرد ۳۶ ساله آمریکا با ایران است.
پایان یافتن این جنگ سرد سه مزیت بزرگ برای آمریکا خواهد داشت. نخست، این مسئله از وابستگی آمریکا به عربستان خواهد کاست. پیش از سقوط شاه پهلوی در ۱۹۷۹، آمریکا روابط خوبی هم با تهران و هم با ریاض داشت و این یعنی وابستگی بیش از اندازه ای به هیچ یک از این دو کشور نداشت. با این حال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عربستان متحد اول تولیدکننده نفت آمریکا در خلیج فارس بوده است. پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، زمانیکه ۱۹ هواپیماربا – ۱۵ تن از آنها سعودی بودند- برج های دوقلو را ویران کردند، بسیاری از آمریکایی ها خطرات وابستگی زیاد به کشوری که این اندازه آسیب صادر می کند را دریافتند. یکی از اهداف اعلام نشده جنگ عراق، ایجاد یک متحد بزرگ، باثبات و تولیدکننده نفت به عنوان سدی در مقابل آینده نامطمئن روابط با آل سعود بود.
آنچه جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور سابق آمریکا نتوانست از طریق نظامی به دست آورد، شاید باراک اوباما امروز از طریق دیپلماتیک کسب کرده باشد. طی هفته های اخیر، جنگ طلبان آمریکا نگرانی عربستان از توافق احتمالی با ایران را دلیلی بر لزوم محتاط بودن در این زمینه عنوان می کردند. اما یکی از عمده دلایل نگرانی سعودی ها این است که می دانند با بهبود روابط ایران و آمریکا، نفوذ آنها بر ایالات متحده از بین خواهد رفت. این مسئله به معنای شکست اتحاد آمریکا-عربستان نخواهد بود. حتی اگر این اتحاد تعدیل شود، آمریکا همچنان به نفت عربستان نیاز خواهد داشت و عربستان نیز به حمایت آمریکا. اما شاید در آینده ای نزدیک روابط آمریکا با تهران و ریاض بهتر از روابط این دو کشور با هم شود و این دقیقا همان هماهنگی است که ریچارد نیکسون در دهه ۱۹۷۰ میلادی بر محوری سه گانه میان وانشگتن، مسکو و پکن ایجاد کرد.
حتی در درازمدت ممکن است ایران ثابت کند که متحدی به مراتب قابل اعتمادتر از عربستان برای آمریکا است. ایرانیان تحصیل کرده تر از همسایه خلیج فارسی خود هستند و برخلاف عربستان، دارای تاریخی از دموکراسی نیز هستند. یکی از بزرگترین مشکلات سیاست خاورمیانه ای آمریکا در سال های اخیر این بوده است که دولت های مورد حمایت آمریکا از عربستان و پاکستان گرفته تا مصر بر جمعیتی ریاست می کنند که از آمریکا متنفر هستند. توافق هسته ای روز پنج شنبه اما مسیر ایجاد روابط مثبت با ایرانی را هموار می کند که در واقع زیربنای روابط مثبت با مردم ایران است.
همین مسئله دومین مزیت پایان دادن به جنگ سرد آمریکا با ایران است. حسن روحانی، رئیس جمهور ایران خواستار پایان دادن به جنگ سرد کشورش با آمریکا است چراکه این مسئله به اقتصاد ایران ضربه می زند. ضمن اینکه باید در داخل نیز باید با نخبگانی مقابله کند که از این جنگ سرد برای کسب قدرت سیاسی و امتیازات اقتصادی نفع می برند. همانطور که گری سیک، کارشناس ایران در دانشگاه کلمبیا اخیرا متذکر شد، روابط خصمانه با آمریکا باعث شکوفایی برخی گروه ها و منفعت هنگفت آنها از تحریم های و قاچاق در ایران شده اما اگر تحریم ها برداشته شود، شرکت های خارجی باز می گردند و کارآفرینی ذاتی ایرانیان آزاد خواهد شد.
نهایتا اینکه خاتمه جنگ سرد با ایران می تواند پایان دادن به جنگ های داخلی خاورمیانه را آسانتر کند. جنگ های سرد به ندرت از این جهت «سرد» هستند که کسی در آنها کشته نمی شود. آنها معمولا جنگ های نیابتی هستند که از سوی کشورهای قدرتمند و توسط عناصر داخلی انجام می شوند. جنگ سرد آمریکا با شوروی سابق کشورهایی چون آنگولا و السالوادور را در نوردید و امروز جنگ سرد ایران و آمریکا در سوریه و یمن رخ می دهد.
مطمئنا آمریکا باید به دنبال بهترین توافق ممکن با ایران باشد اما حال پس از گذشته سه دهه از امضای پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد ریگان با گورباچف، کاملا مشخص است که جزئیات فنی چندان مهم نیستند و آنچه اهمیت دارد پایان یک جنگ سرد است. حال باراک اوباما روند پایان دادن به جنگ کوچکتر با ایران را آغاز کرده است.
به نقل از آتلانتیک، در حال حاضر هزاران مفسر و سیاست مدار در حال بحث در مورد جزئیات چارچوب توافق هسته ای روز پنج شنبه با ایران هستند. این مسئله بد نیست. البته که این جزئیات بسیار بسیار بهتر از گزینه جایگزین است که شکست روند دیپلماتیک و از سوی دیگر به دلیل بازگشت روسیه و چین به مبادلات تجاری با تهران، شکست تحریم های بین المللی و همچنین شکست توانایی جهان برای اعزام بازرسان به ایران می بود. اما نهایتا، آنچه اهمیت دارد، جزئیات نیست. آنچه اهمیت دارد، پایان احتمالی جنگ سرد ۳۶ ساله آمریکا با ایران است.
پایان یافتن این جنگ سرد سه مزیت بزرگ برای آمریکا خواهد داشت. نخست، این مسئله از وابستگی آمریکا به عربستان خواهد کاست. پیش از سقوط شاه پهلوی در ۱۹۷۹، آمریکا روابط خوبی هم با تهران و هم با ریاض داشت و این یعنی وابستگی بیش از اندازه ای به هیچ یک از این دو کشور نداشت. با این حال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، عربستان متحد اول تولیدکننده نفت آمریکا در خلیج فارس بوده است. پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، زمانیکه ۱۹ هواپیماربا – ۱۵ تن از آنها سعودی بودند- برج های دوقلو را ویران کردند، بسیاری از آمریکایی ها خطرات وابستگی زیاد به کشوری که این اندازه آسیب صادر می کند را دریافتند. یکی از اهداف اعلام نشده جنگ عراق، ایجاد یک متحد بزرگ، باثبات و تولیدکننده نفت به عنوان سدی در مقابل آینده نامطمئن روابط با آل سعود بود.
آنچه جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور سابق آمریکا نتوانست از طریق نظامی به دست آورد، شاید باراک اوباما امروز از طریق دیپلماتیک کسب کرده باشد. طی هفته های اخیر، جنگ طلبان آمریکا نگرانی عربستان از توافق احتمالی با ایران را دلیلی بر لزوم محتاط بودن در این زمینه عنوان می کردند. اما یکی از عمده دلایل نگرانی سعودی ها این است که می دانند با بهبود روابط ایران و آمریکا، نفوذ آنها بر ایالات متحده از بین خواهد رفت. این مسئله به معنای شکست اتحاد آمریکا-عربستان نخواهد بود. حتی اگر این اتحاد تعدیل شود، آمریکا همچنان به نفت عربستان نیاز خواهد داشت و عربستان نیز به حمایت آمریکا. اما شاید در آینده ای نزدیک روابط آمریکا با تهران و ریاض بهتر از روابط این دو کشور با هم شود و این دقیقا همان هماهنگی است که ریچارد نیکسون در دهه ۱۹۷۰ میلادی بر محوری سه گانه میان وانشگتن، مسکو و پکن ایجاد کرد.
حتی در درازمدت ممکن است ایران ثابت کند که متحدی به مراتب قابل اعتمادتر از عربستان برای آمریکا است. ایرانیان تحصیل کرده تر از همسایه خلیج فارسی خود هستند و برخلاف عربستان، دارای تاریخی از دموکراسی نیز هستند. یکی از بزرگترین مشکلات سیاست خاورمیانه ای آمریکا در سال های اخیر این بوده است که دولت های مورد حمایت آمریکا از عربستان و پاکستان گرفته تا مصر بر جمعیتی ریاست می کنند که از آمریکا متنفر هستند. توافق هسته ای روز پنج شنبه اما مسیر ایجاد روابط مثبت با ایرانی را هموار می کند که در واقع زیربنای روابط مثبت با مردم ایران است.
همین مسئله دومین مزیت پایان دادن به جنگ سرد آمریکا با ایران است. حسن روحانی، رئیس جمهور ایران خواستار پایان دادن به جنگ سرد کشورش با آمریکا است چراکه این مسئله به اقتصاد ایران ضربه می زند. ضمن اینکه باید در داخل نیز باید با نخبگانی مقابله کند که از این جنگ سرد برای کسب قدرت سیاسی و امتیازات اقتصادی نفع می برند. همانطور که گری سیک، کارشناس ایران در دانشگاه کلمبیا اخیرا متذکر شد، روابط خصمانه با آمریکا باعث شکوفایی برخی گروه ها و منفعت هنگفت آنها از تحریم های و قاچاق در ایران شده اما اگر تحریم ها برداشته شود، شرکت های خارجی باز می گردند و کارآفرینی ذاتی ایرانیان آزاد خواهد شد.
نهایتا اینکه خاتمه جنگ سرد با ایران می تواند پایان دادن به جنگ های داخلی خاورمیانه را آسانتر کند. جنگ های سرد به ندرت از این جهت «سرد» هستند که کسی در آنها کشته نمی شود. آنها معمولا جنگ های نیابتی هستند که از سوی کشورهای قدرتمند و توسط عناصر داخلی انجام می شوند. جنگ سرد آمریکا با شوروی سابق کشورهایی چون آنگولا و السالوادور را در نوردید و امروز جنگ سرد ایران و آمریکا در سوریه و یمن رخ می دهد.
مطمئنا آمریکا باید به دنبال بهترین توافق ممکن با ایران باشد اما حال پس از گذشته سه دهه از امضای پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد ریگان با گورباچف، کاملا مشخص است که جزئیات فنی چندان مهم نیستند و آنچه اهمیت دارد پایان یک جنگ سرد است. حال باراک اوباما روند پایان دادن به جنگ کوچکتر با ایران را آغاز کرده است.
انروز که قرارداد گلستان و ترکمانچای را امضا می کردند خیلی ها خوشحال بودندکه عجب برد-برد است ولی حالا به ان قرارداد ننگین میگوییم داده ها و ستانده ها را دقیق بخوانید ببینید چه کلاهی برسر ما رفته
بدون شک در اینده از امضا کنندگان قرارداد سعد اباد و لوزان به عنوان قهرمان ملی یاد نخواهیم کرد
بگذار تا چند صباحی بگذرد و مناظره انتخاباتی شروع شود ان وقت ببینیم اقایان چگونه از اینهمه خفت دفاع میکنند
اقای امین همین الان هم بدانید اقای بنی صدر مخالف است
ایا می دانید اگر ما هنوز در دوران تحریم نبودیم وگفتن تاثیر تحریم ها بر اقتصاد و سرمایه های کشور به به ضرر کشور نبود و به نفع و خوشحالی تحریم کنندگان نبود چه می گفتید مثل زمان دعوا که هرچی ضربه خوردی بعد از جنگ و دعوا می فهمی چه بر سرت امده و حقیقتا تحریم ها یک جنگ اقتصادی با کشور ما بوده و راه حل دکتر روحانی و دکتر ظریف با حمایتهای بی دریغ رهبری معظم انقلاب در باب مذاکره با غرب حقیقتا یک اتش بس و قطعنامه برای پایان این خرابی های جنگ اقتصادی است.جنگ چه نظامی باشد و چه اقتصادی ضرر و زیانهای زیادی داشته است و لج بازی ها و بی تدبیری ها دولت دکتر احمدی نژاد در بخش موضوع سیاست و هسته ای همانند بقیه بخش های کشور بعد از پایان دوران دولت ایشان اثرات ان مشخص شد و در باب پافشاری صرف بر روی تعداد سانتریفوژها وبی توجهی به سایر بخشهای اقتصادی و سرمایه ای و عمرانی و معیشتی کشور هم بعد از خروج از دوران تحریم تاثیرات و خسارتهای این جنگ اقتصادی مشخص و گفته خواهد شد. تک روی و تک بعدی نمی شود به موضوعات نگاه کرد و با شعار زدگی نمی توان به همه امور پرداخت.
برای اینکه هم هسته ای را ازمان گرفتند وهم تحریم ها لغو نشد