آنهایی که کشاورز زاده هستند به خوبی بافه گندم را میشناسند ، از سختی کار در گرمای مرداد ماه میمه خبر دارند ، از هرم داغی که بر ساقه های خشگیده گندم میتابد باخبرند ، هر چه کم دولا میکنی و داس را به قسمت انتهایی ساقه گندم میزنی ، تمامی ندارد ، وقتی کمرت […]
آنهایی که کشاورز زاده هستند به خوبی بافه گندم را میشناسند ، از سختی کار در گرمای مرداد ماه میمه خبر دارند ، از هرم داغی که بر ساقه های خشگیده گندم میتابد باخبرند ، هر چه کم دولا میکنی و داس را به قسمت انتهایی ساقه گندم میزنی ، تمامی ندارد ، وقتی کمرت را صاف میکنی تا بافه چیده شده را بر زمین بگذاری ، میبینی تا چشم کار میکند ، گندم زاری است که چیده نشده ، هر از چندی خود را به زیر سایه درختی میکشانی تا از قمقمه ای که گونی پیچ شده آبی بنوشی و داس را تیز کنی ، متوجه سختی کار میشوی ، با خودت فکر میکنی اگر وسیله ای اختراع میشد که کار چیدن گندم را انجام میداد ، چه خوب بود.اما این افکار درهم و برهم و آرزوهای خیالی هیچ کاری برایت نمیکنند .باید همت کنی و یک یاعلی بگویی و به جان گندم های نچیده بیفتی ، کم کم خورشید به وسط آسمان رسیده و کار چیدن گندم پیشرفت ندارد، امروز تصمیم گرفته بودی قبل از این که هوا گرمتر شود نیمی از کرت گندم را بچینی ، اما چه فایده ظهر نزدیک است و تو به هدفی که از پیش تعیین کرده بودی نرسیدی .
آب قمقمه را که دیگر برای دم کردن چای مناسب است به پای درخت ریخته و آن را در خورجین دوچرخه گذاشته و راهی منزل میشوی ، همینطور که در فکر هستی و با نفسهای خسته رکاب میزنی چشمت به وسیله نقلیه ای می افتد که تا به حال ندیده ای ، از سرعت خود کم میکنی تا ببینی این وسیله چیست و چه کاربردی دارد.مرحوم کربلایی احمد زمانی را میبینی که رانندگی این وسیله را در اختیار دارد.آخه در آن زمانه کمتر کسی در میمه بود که به فنون رانندگی و کاربا دستگاههای جدید آشنایی داشته باشد .
مرحوم کربلایی احمد زمانی که به کل احمد معروف بود را خوب میشناختم ، به واسطه همسایه بودن با منزل پدر بزرگم بیشتر اوقات ایشان را میدیدم .شاید کمی اغراق باشد ، اما برای اولین بار شلوار جین را به پای ایشان دیدم .شاید همانطور که راننده اولین گندم چین بود ، اولین شلوار جین را هم ایشان به میمه آورد.
مرحوم کل احمد کارمند کارخانه برق میمه بود و جزو دسته افراد فنی آن زمان میمه به حساب می آمد .
خوب که به دستگاه دقیق میشوی میبینی که ظاهری متفاوت با دیگر وسایلی که تاکنون دیده ای دارد، با راننده اش سلام و علیکی میکنی و از سر کنجکاوی میپرسی : کل احمد این چه وسیله ای است ؟ کل احمد که هنوز خودش هم به جزییات کار با این وسیله آشنا نشده ، جواب میدهد : گندم چین ، گندم های خشگ شده را میچیند ، اما تنها عیبی که دارد گندم کنار مرزها را نمیتواند بچیند ، و بهتر است که در زمینهای بزرگ کار کند .البته این وسیله مال حاجی آقا خالقی است که برای استفاده خودش خریده و اگر کار خودش به اتمام برسد برای دیگران هم کار میکند .
در دلت میگویی : کاش چیز دیگری از خدا میخواستم ، ساعتی نیست که آرزوی اختراع چنین وسیله ای را کرده بودم .کاش از خدا آرزوی بزرگتری را میطلبیدم .اما این هم وصال به کرت گندم من نمیدهد ، شاید اشخاص دیگری پیدا شوند و بروند نمونه آن را بیاورند تا کار مردم راحت تر گردد ، گرچه امسال بایدهمت کنم و با همین داس و قمقمه گندمها را بچینم و خرمن کنم و گندمش را به منزل ببرم .
انشالله سال دیگر از گندم چینی راحت میشویم .بله اولین راننده گندم چین مرحوم کربلایی احمد زمانی پدر خانم مهندس ساربان خودمان بود .اولین مالک چنین وسیله ای نیز مرحوم حاج آقا خالقی بودند که اینک هر دوی آنها از میان ما رفته اند .روحشان شاد باد .تا مطلبی دیگر ایام به کامتان باد .شاد زی مهر افزون خدا نگهدار
نام ایشان احمد اسد بود که فامیل خود را به زمانی تغییر داده بود ضمنا این مرحوم معروف به احمد روقیه بود
پدر ایشان فوت کردند ومادرشان بشرط اینکه فامیل خودش بروی فرزندش باشد سرپرستی وی راقبول کرد.مادر ایشان زمانی بود.
جناب آقای ایراندوست با سلام
ای کاش اشاره ای هم به جناب آقا مرتضی طلایی همسایه ی دوست داشتنی ما میکردی که درتداوم این کار
دستگاه گندم چینی راخریداری کرده بود وسرویس دهی لازم راانجام میدادکه خاطره ی گندم چینی خودبا
دستگاهش درموقع چیدن گندمهای مرحوم مشهدی علی هاشمی ( علی آژدان )اززبان خودش بسیارجالب است واگرهم کسی میداند لطف کرده دریک کامنت بگذارد درپایان خداوندرحمت کند مرحوم کل احمدزمانی و
مرحوم حاج آقا خالقی ومرحوم علی هاشمی
خدا رحمت کند مرحومین کربلایی احمد زمانی و حاج آقا خالقی را.اولین شلوار جین جالب بود!
سلام آقای ایراندوست با تشکر از شما که یادی از مرحوم کل احمد کردید ،اما مالک دستگاه گندم چین خود کل احمد بود.
با سلام خداوند رحمت کنه مرحوم کربلایی احمد زمانی را که در اون زمان از اطلاعات بسیار بالایی برخودار بودند و فردی کاری و زحمتکش بودند روحشان شاد و یادشان گرامی
آقای ایراندوست .قصد بنده مزاح بود .چرا ناراحت شدید.بله شرایط بنگاههای مسکن سخت شده اما باید دید چقدر هم خود این صنف در ایجاد این ماجرا مقصر هستند . همه تقصیر را نباید به گردن دولت انداخت.من دیدم ماشاالله متنهای با یال و کوپالی مینویسید که هم نیاز به فکر زیاد داره هم وقت برای تایپ کردن و بعد هم فرمایش کردید در محل کارم که هستم … گفتم شاید کارتون جوریه وقت برای فکر کردن به نوستالژی میمه براتون زیاد میگذاره و الا ما که ارادت داریم برادر.
ممنون آقای ایراندوست چقد قشنگ گندم چینی رو توصیف کردید.
بنده تا هم اکنون فکر میکردم که گندم چین فوق توسط مرحوم حاج آقا خالقی خریداری شده که از این بابت پوزش میطلبم .
به هر حال خداوند رحمت کند تمامی اموات را ،حاج خالقی هم یکی از افرادی بود که از قدیم یه گندم چین داشت و تو مزرعه ی شخصی خود مشغول به فعالیت بود
سلام اقای ایراندوست
ممنون از اینکه یادی از پدربزرگ من کردید.
سلام آقای مطلع مبخشید خیلی ،خیلی نا مطلع هستید یعنی اگر قبول نمی کرد که فامیلش زمانی باشه بچه ی خودش را رها میکرد به امان خدا،نه داستان چیز دیگریست خواستید بیایید تعریف کنم..
بحث جالب شد قضیه رابگویید تااز داستان باخبر شیم.حالا اخرش اسد بود زمانی شد.یا زمانی بود؟
اولین تراکتور توسط مرحوم حاج اقا خالقی در سال ۱۳۳۹ خریداری شد و اولین دستگاه گندم چین توسط مرحومین کربلایی احمد زمانی و حاج اقا خالقی ب صورت شراکتی خریداری شده بود و مرحوم زمانی راننده آن بود.
یاد شبهای تابستان ودرو کردن در مهتاب به خیر
بنده با دستگاه آقای طلایی خاطراتی زیادی دارم و نکته جالب ان دستگاه این بود که دارای ۴ چرخ بود و فرمان که برروی چرخهای عقب دستور میداد که کار کردن با آن را سخت می کرد .در حالیکه سایر دستگاهها دارای ۳ چرخ بودند و کنترل مسیر بوسیله پا برروی چرخ عقب بود.که نمونه فعلی ان را اقای مهدی اسماعیلی (فرزند رضا) دارد و در فصل درو در خدمت مردم می باشد .
مرحوم کربلایی احمد یک دستگاه گندم چین میخرد وبه میمه می اورد ولی متأ سفانه دستگاه خوب کار نمی کند او مجبور میشود که دستگاه را با یک ماشین خاور برای تعویض به کارخانه برگرداند ولی در راه برگشت خاور چپ می کند ودستگاه گندمچین نیز خسارت میبیند ، او مجبور می شود دستگاه را به نصف قیمت بفروشد وبه میمه برگردد وبا …. زمین خیابان سعدی، خود خسارت را جبران کند،واین بود پایان ماجرای گندم چیدن مرحوم کل احمد..
ممنون آقای ایراندوست ک یادی از درگذشتگان کردید
روح مرحومین حاج آقا خالقی و کربلایی زمانی قرین رحمت
تا انجایی که من می دانم اولین تراکتور و گندم چین را حاج آقا خالقی به میمه آورد. روحش قرین رحمت.