به نام خداوند جان و خرد حال و هوای دانش آموز در دوران تحصیل خصوصا در مقاطع راهنمایی و دبیرستان ، با هیچ دوره ای از زندگی قابل قیاس نیست .در این برها دانش آموزان به قول امروزی ها اکتیو هستند ، از دیوار صاف بالا میروند ، کلا پر جنب و جوش بوده و […]
به نام خداوند جان و خرد
حال و هوای دانش آموز در دوران تحصیل خصوصا در مقاطع راهنمایی و دبیرستان ، با هیچ دوره ای از زندگی قابل قیاس نیست .در این برها دانش آموزان به قول امروزی ها اکتیو هستند ، از دیوار صاف بالا میروند ، کلا پر جنب و جوش بوده و شیطنت های مختص به سن خود را دارند.یکی از این شیطنت ها تقلب در سر امتحان است .در آن زمانی که ما پشت نیمکت های دانش آموزی نشسته بودیم ، بیشتر از این که به فکر درس خواندن و یادگرفتن باشیم ، به این فکر بودیم که چگونه تقلب کنیم و به چه وسیله ای تقلب را به دوستان صمیمی خود برسانیم .از کف دست گرفته تا آرنج جایی بود که با خط ریز نکات مهم امتحانی را بر روی آن یادداشت می کردیم .عموما هر امتحانی داشتیم ، کتاب مربوط به درس دیگر را به عنوان زیر دستی به سر جلسه برده و بر حاشیه اکثر اوراق آن نکات مهم درسی را به صورت رمز می نوشتیم .برخی ها کاغذ را به صورت نوارهای باریک بریده و بر روی آن کاغذ سوالاتی را که احتمال بیشتری میدادیم بر روی آن به ترتیب نوشته و با شیوه ای خاص چندین تا کرده و در زیر کمربند خودمان پنهان میکردیم .بعضی وقتها چندین جواب سوال را بر روی کاغذی باریک نوشته و آن را دور مغزی خودکار بیک پیچانده و داخل خودکار قرار می دادیم که به وقت نیاز بتوانیم با چرخاندن خودکار در دستها جوابها را به روی برگه امتحان منتقل نماییم .شیوه دیگری که آموزش آن نسل به نسل به ما رسیده بود ، بدین طریق بود که با خودکاری بدون جوهر بر روی برگه ای سفید جواب سوالات را با فشار بیشتر منتقل میکردیم و چون در آن سنین به اقتضای سن چشمانمان دید خوبی داشت به راحتی میتوانستیم جملات بی رنگ را بخوانیم ، در حالی که دبیران ما به مانند ما چشمان پردیدی نداشتند.خیلی از اوقات نیز جای نشستن بر سر جلسه را خودمان انتخاب کرده و از قبل بر روی صندلی و یا نیمکتی که قرار بود بنشینیم ، تعدادی جواب سوال را یادداشت می کردیم .شیوه دیگر نیز از این قرار بود که نفرات بغل دستی و جلو و عقب را خودمان انتخاب میکردیم و سعی میکردیم بغل دست شاگرد اولی ها بنشینیم ، گرچه آنها نیز در دادن تقلب آنچنان ناخن خشگ و سفت بودند که حاضر بودند ، جان بدهند ولی جواب سوالی را به کسی نرسانند.نمیدانم چرا آنقدر وقت و زمان که برای شیوه های مختلف تقلب تلف میکردیم را صرف خواندن همان درس نمیکردیم .در حالی که اگر نیمی از همان وقت تهیه تقلب را برای خواندن و فهمیدن درس اختصاص میدادیم ، به مراتب بهتر و بیشتر از آن کسانی که تقاضای کمک داشتیم ، نمره میگرفتیم .وقتی به نفر جلویی خودمان با هزار و یک زبان و ایما و اشاره حالی میکردیم که بعد از نوشتن و تکمیل برگه امتحانی خودش ورقه را به صورت یواشکی به سمت ما گرفته تا بلکه بتوانیم کپی پیست نماییم ، چنان ورقه را میچسبیدند و دستانشان را به مانند سپر بر روی برگه امتحانی میگذاشتند که از فاصله بیست سانتی متری هم نمی شد مطالب آن را خواند ، و زمانی که امتحان به اتمام میرسید و اعتراض میکردیم که چرا به قولی که داده بودی اعتنا نکردی و برگه را به طرف ما نگرفتی ، عموما این قشر از دوستان میگفتند: من در طول جلسه، برگه را به سمت شما گرفته بودم و شما به خوبی میتوانستی رونویسی نمایی .جالبترین حالت زمانی بود که ممتحن و ناظر به اعمال شما پی برده و مدام زیر چشمی و رو چشمی شما را بپاید، تا مبادا دست از پا خطا کنی .بارها و بارها به خاطر این که بغل دستی را متوجه خود نماییم ، خودکار خود را به زمین انداخته و با سر و صدای بیش از حد و با زمان بیشتری آن را برمی داشتیم .مدام سر و صدای صندلی و نیمکت را درآورده تا بلکه فریادرسی پیدا کنیم .به زور سرفه و عطسه ای از خودمان در می آوردیم اما شاگرد اول بغل دستی گوشش بدهکار نبود و اصلا به این سر و صدا ها فکر نمیکرد و فقط و فقط سرگرم نوشتن برگه خودش بود.وقتی کاملا به بن بست میرسیدیم با بلند کردن دستمان از معلم و یا ممتحن میخواستیم که به بالای سرمان بیاید تا بلکه بتوانیم از فحوای کلماتش یکی دو جمله در ارتباط با جواب سوال پیدا کنیم .اما ممتحن نیز کاملا دست ما را خوانده و گوشش بدهکار نبود و تنها جمله ای که می گفت این بود: چرا جواب سوالاتت را نمی نویسی ؟ وقت رو به اتمام است .حواست کجاست ؟ سرت به کار و برگه خودت باشد .و دست آخر با بلند کردنمان از جایی که برایش نقشه ها کشیده بودیم ، ما را به اول سالن برده و در جایی می نشاند که صدای نفسهایش را میشنویم .بله این شیوه امتحان دهی بسیاری از دانش آموزان دهه چهل و پنجاه بود .این روزها که به آن ایام فکر میکنم ، به این شیوه آزمون برگزار کردن آن زمانمان میخندم و با خودم میگویم چرا این همه زمان برای تقلب به هدر دادیم و نیمی از آن را برای درس خواندن به کار نبستیم .البته این روزها دانش آموزان شیوه های جدید تری را برای تقلب کردن دارند ، گرچه آزمونها و امتحانات به سختی زمان ما نیست و دانش آموزان امروزی امکانات بهتر و بیشتری دارند .اما تقلب ریشه در رفتار دانش آموزان کشور ما دارد.تا مطلبی دیگر خدا نگهدار شما باد.
خوش به حالت اینقدربیکاری وفارغ از مشغله!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ججناب وان…ادب زینت انسانه،،ایشون بیکار نیستن بلکه خیلی فعالن،درکنار کاراشون زمانی روهم واسه سایت میذارن.ما هم ازشون ممنونیم.
بدون خالی بندی باید بگم من ورفقام براهر امتحان دور هم میشستیم وبرا تقلب تو هر امتحان برنامه ریزی میکردیم روش هایی که به کار میبردیم اینقدر خلاقانه بودکه گاهی فکرمیکنم اگراین خلاقیت ها روجای دیگه ای به کارمیبردیم یه چیزی میشدیم البته ازذکر این موارد به دلیل شرمساری وبدآموزی معذورم
یادمه همیشه روی نوارهای کتونی ،مچ دست وجلد کتاب خواهرم موقع امتحانا تقلب نوشته شده بود اخرین باری هم تصمیم به تغییر رشته گرفت هفت تا تجدید داشت.
سلام
بیان این نوع خاطرات بد آموزی دارد لطفا از انتشار آن اجتناب فرمائید شاید برای دهه چهل خوشایند باشد و لی این مطالب صرفا برای آن نسل منتشر نمیشه نسلهای امروزی را تحت تاثیر نامربوط قرار میده
یعنی الان با وجود هندزفری و موبایلهایی که به شکل ساعت ساخته شده و خودکارهای دوربین دار و… می ترسین نسل امروز برند رو آرنج و کف دستشون چیز بنویسن؟ شما حرص نسل امروز رو نخور 20 سال دیگه که خاطره هاش رو نوشتن میفهمی چطور امروز تقلب می کردند.
دوست عزیز من معلم بچه های نسل امروزم شیوه های جدید تقلب به مراتب کاراتر از شیوه های قدیمه یادگیرش در کلاس موثرتر.نگران اموزشش در این پست نباشید
عزیزان تفهیم تقلب چه در نوع دیجیتالی یا …. بد آموزی دارد توجیه نکنیم مطالب بهتری میشه ارائه داد
منظور بنده وسیله یا ابزار تقلب در زمان قدیم و جدید نیست بلکه فرهنگ تقلب را باید نشانه گرفت که جامعه را به سمت و سوئی ببریم که تقلب در آن نباشد زمان دانشجوئی استاد سر کلاس فرمودند همان دانش آموزی که سر کلاس تقلب میکرد وقتی در جامعه تولید کننده شد قطعا در تولید خود هم تقلب خواهد کرد لذا منظور بنده عدم ترویج فرهنگ تقلب چه در زمان گذشته یا آینده است