منبع : کتاب شهادت نامه ی شهدای شهر میمه / وصيت نامه شهيد حسن كاشي پز «بايد عمل را خالص كرد معامله گر خيلي ريزبين است، بله بايد آماده ديدن ملك الموت شد، بايد آماده شد كه او را خيلي زيبا ببينيم، بايد هميشه مدّنظر باشد كه براي چه آمده ايم براي خوشگذراني يا براي […]
منبع : کتاب شهادت نامه ی شهدای شهر میمه /
وصيت نامه شهيد حسن كاشي پز
«بايد عمل را خالص كرد معامله گر خيلي ريزبين است، بله بايد آماده ديدن ملك الموت شد، بايد آماده شد كه او را خيلي زيبا ببينيم، بايد هميشه مدّنظر باشد كه براي چه آمده ايم براي خوشگذراني يا براي امتحان و سختي ديدن.»
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه
بنام الله پاسدار حرمت خون شهيدان و با درود و سلام خدمت ولي عصر(عج) و با درود به نايب برحقش امام خميني و با درود و سلام خدمت ملت و امت شهيدپرور و پدر و مادرم.
شروع مي كنم وصيت خود را با حديثي از پيامبر كه مي گويد:
چهار صفت در هر كه باشد در نور خداي بزرگ بسر مي برد:
1ـ به سبب ايمان به خدا و رسول گناه نكند
2ـ در مصيبتها كلمه انا لله و انا اليه راجعون را از ياد نبرد
3ـ چون خبري به او برسد گويد الحمد لله رب العالمين
4ـ اگر گناهي از او سر زند گويد استغفرالله ربي و اتوب اليه
خوب پدر جان و مادر عزيز انشاءالله كه گناهي از شما سر نمي زند و اما مطلب دوم مورد نظر ماست كه اگر مصيبتي رسيد كلمه انا لله و انا اليه راجعون را فراموش نكند. پدر جان من به خاطر خدا به جبهه آمدم و اگر لياقت شهادت پيدا كردم به حديث پيغمبر توجه كن و ناراحت نباش كه دنيا محل گذر است و هر چه باشد مي گذرد چه به خوشحالي و چه به ناراحتي، چه با نزديك هم بودن و چه با دور بودن سفري است كه همه بايد برويم، چه زود و چه دير، چه حالا كه در راه خداست و چه چهل و پنجاه سال ديگر، روي تخت بيمارستان بايد مرد ملك الموت مي آيد و تمام انسانها را ملاقات مي كند او خيلي خوب است اما هر كس او را به نوع مخصوصي مي بيند من گناهكار او را خيلي زشت مي بينم و ديگران به نوع بهتر مي بينند بايد آماده شد آماده كارزار آماده سفر، سفري طولاني بايد كشتي را نو كرد كه خيلي عميق است، بايد توشه كامل برداشت، كه راه دراز است، بايد بار را سبك كرد كه گردنه خيلي سخت است، بايد عمل را خالص كرد معامله گر خيلي ريزبين است، بله بايد آماده ديدن ملك الموت شد، بايد آماده شد كه او را خيلي زيبا ببينيم، بايد هميشه مدّنظر باشد كه براي چه آمده ايم براي خوشگذراني يا براي امتحان و سختي ديدن، خدا مي فرمايد: كه من شما را بيهوده نيافريدم پس ما را آفريده براي چه، براي چه بيايم و براي چه برويم آمده ايم تا امتحانات صداي صوت انفجار خمپاره نباشد و اگر قرار است بميرم چرا مرگمان شهادت در راه خدا نباشد و اگر قرار است كه از پدر و مادر و فرزند ببريم، چرا تا خوب نچسبيديم نبريم من خودم مي دانم كه در بهترين موقعيت براي مرگ هستم، درستي كه مي توانم انتخاب كنم كه در كجا بميرم حالا تمام آماده مي شوند مانند اصحاب حضرت حسين(ع) با هم وداع مي كنند از هم خداحافظي مي كنند و مي گويند كه هم را در آنجا در سراي ديگر شفاعت كنند اينجا محل خلوص است.
و اي مادر من در دامن تو تربيت شده ام و راه مبارزه را آموخته ام و صبر در زندگي را نمي خواهد برايت بنويسم كه صبر كن ولي اين را نيز مي دانم كه جدا شدن از فرزند جگر گوشه خود را از دست دادن خيلي سخت است ولي بايد صبر كني و استقامت داشته باشي و دشمن شادمان نكني من نمي گويم گريه نكنيد اشك چشم خاموش كنند ـ آتش جهنم است ولي نه گريه كه با فرياد باشد و مردم احساساتي شوند با گريه تو و چيزهائي كه نبايد بگويند، شيطان مجبورتان كند كه بگوئيد و پدر جان و مادر عزيزم شما بايد دفاع از اسلام را بر هر چيزي كه برايتان عزيز است بالاتر بدانيد و وظيفه خود قرار دهيد و شما تا قيامت از خطر كفار درامان نخواهيد بود و ما هم در قيامت كه هيچ به جز اعمال صالح به فرياد انسان نمي رسد جواب شهيدان عزيز را نتوانيم داد اگر سستي كنيم.
حاسبوا نفسكم قبل اَن تحاسبوا: قبل از اين كه به حسابتان رسيدگي كنند به حساب خود برسيد. پدر جان مادر عزيز و برادرانم نكند خداي نكرده شيطان بر شما غلبه كند و كفر ورزيد. همين كه يك لحظه فكر كني اگر حسن نمي رفت نمي مرد، همين كفر ورزيدن است، همين مشرك مردن است و چيزهائي از همين قبيل اگر چنين شده بود چنان مي شد شيطان هيچ وقت انساني را رها نمي كند يك لحظه كه به ياد خدا نباشي در اطاعت شيطان خدا را فراموش نكنيد و از او بخواهيد كه يك لحظه ما را به خودمان وانگذارد و من را نيز بيامرزد. انشاءالله
مطلب ديگر اين كه پدر جان من يك ماه روزه بدهكار هستم خودت مي داني و هيچ يك از آنها را نگرفتم.
خداحافظ
موفق و پيروز سربلند و كامياب، در دو دنيا باشيد با صبر و تحمل و عمل صالح« الا الذين امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر»
صبر را خدا سفارش كرده و عمل صالح
والسلام
استاد بزرگوار شهید مرتضی مطهری:
“شهید منطق ویژه ای دارد. منطق شهید را با منطق افراد معمولی نمی شود سنجید. شهید را نمی شود در منطق افراد معمولی گنجاند؛ منطق او بالاتر است، منطقی است آمیخته با منطق عشق از یك طرف، و منطق اصلاح و مصلح از طرف دیگر.یعنی دو منطق را اگر با یكدیگر تركیب كنید: منطق یك مصلح دلسوخته برای اجتماع خودش و منطق یك عارف عاشق لقای پروردگار خودش، و به تعبیر دیگر اگر شور یك عارف عاشق پروردگار را با منطق یك نفر مصلح با همدیگر تركیب بكنید از آنها منطق شهید درمی آید. شاید این تعبیر هم نارسا باشد.لهذا می بینیم وقتی كه اباعبداللّه علیه السلام می خواهد به طرف كوفه بیاید، عقلای قوم ایشان را منع می كنند، می گویند آقا این كار منطقی نیست، و راست هم می گفتند، منطقی نبود؛ با منطق آنها كه منطق یك انسان عادی معمولی است كه بر محور مصالح و منافع خودش فكر می كند و منطق منفعت و منطق سیاست است، آمدن اباعبداللّه منطقی نبود. امام حسین یك منطق بالاتری دارد، منطق او منطق شهید است؛ منطق شهید مافوق منطق افراد عادی است.”
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 462
( فناي في الله) درعملياتي كه حجم آتش ومقاومت دشمن بيش ازميزان پيش بيني شده بود واحتمال عدم الفتح موجود، مزدوري خمپاره اي را به سوي جبهه ي اسلام روان وتركشي ازآن بربازوي حسن مي نشيند. خون دست وآستينش راآغشته وهمرزمان ازوضع پيش آمده ووضعيت حسن نگران،هنوز فرصتي براي رهائي ازمهلكه وجود داشته وتردد خودروها وآمبولانسها بطوركامل قطع نشده ، به حسن پيشنهاد مي گرددكه بايكي ازوسايل به عقب جبهه برگردد. ازپذيرش اين موضوع خودداري واظهارمي دارد من توان ايستادن برپاهاي خود رادارم، بهتراست ديگراني كه اوضاع وخيم تري دارند بروند ودرخصوص من هرآنچه خداوند مقدّركرده باشد، رخ خواهد داد.ازرفتن با وسايل نقليه ابا مي كند وازقضا پيش بيني رزمندگان محقق وبه دستور فرماندهان، امربرترك منطقه مي گردد و باز همرزمان به اوضاع حسن مي انديشند. او بدون هيچگونه اضطرابي پاسخ مي گويد كه:« براي رضاي خدا آمده ام، وبه تكليفم عمل مي كنم، وبه خواست او راضي ام، اگر تقديرم شهادت وگمنامي باشد، با تمام وجود پذيرايم والّا همان خدا مرابا اين تن مجروحم قبراق ترازشما ازاين منطقه به عقب خواهد برد. نگران من نباشيد.» وسرانجام پس ازعمليات مي بينند كه بدون مدد ياران وهمرزمان به عقب برگشته وآن تركش نانجيب تا روز شهادت وهنوز هم ميهمان بازوي حسن مي باشد. خداوند انشاءالله روحش را با تمام شهداي اسلام وصالحين محشور وهمه ماراايماني واعتقادي ويقيني حسن وار عطا فرمايد.(آمين)
شهيد كاشي پز يك بسيجي مخلص بود كه باشجاعت در ابهاي هور العظيم به رزمندگان خدمت رساني ميكرد وهمچون ابوالفضل سقاي دشت كربلا جانش را فدا ي اسلام نمود روحش شاد باد حيف شد كه زود رفت وحال كه ما از غافله شهادت جا مانديم خدا به ما رحم كند كه ازانها فردا خيلي فاصله نداشته باشيم واين خيلي بعيد است او با من در يك سنگر بوديم خدا كند كه دست همسنگرانش را بگيرد چون شهدا شفاعت ما هم ميتواند بكند
شهيدان حاضر وناظر كار سياسي بازي ماهستند حواسمان باشد
روح شهیدحسن کاشی پز شاد وراهش مستدام باد خداوند رحمت کند مرحوم پدرش حاج احمد کاشی پز ازمردان نیک وخدمتگزارمردم بود روحش شاد