چوانترین وپیرترین رییس جمهور تا کنون بنقل از روزنامه شما جوانترین ایت الله خامنه ای ۴۲سال پیرترین هاشمی رفسنجانی ۵۵سال ، هرکدام ۲دور بقیه بنی صدر۴۶سال که بدلیل خیانت قبل از اتمام دوره کفایت سیاسی وی از طرف مجلس رد شد ، شهید رجایی ۴۸ سال یک ماه پس از انتخاب بهمراه نخست وزیرش دکتر […]
چوانترین وپیرترین رییس جمهور تا کنون
بنقل از روزنامه شما
جوانترین ایت الله خامنه ای ۴۲سال پیرترین هاشمی رفسنجانی ۵۵سال ، هرکدام ۲دور بقیه بنی صدر۴۶سال که بدلیل خیانت قبل از اتمام دوره کفایت سیاسی وی از طرف مجلس رد شد ، شهید رجایی ۴۸ سال یک ماه پس از انتخاب بهمراه نخست وزیرش دکتر باهنر توسط منافقین به شهادت رسید ، خاتمی ۵۴ساله ۲دوره احمدی نزاد ۴۹ساله ۲دوره
۲-ماشین کاندیداهای رییس جمهوری۱- ابوترابی پزوپارس۲-داود احمدی نزاد جی ال ایکس ۳-اصغرزاده نیسان قشقایی۴-باهنر پارس ۵-حداد سمند ۶-جهانگیری مگان۷-جلیلی پراید۸-رضایی زانتیا ۹-روحانی بی ام و ۷۲۰ ۱۰- زاکانی سمند۱۱-سبحانی ۲۰۶ سعیدی کیا جی ال ایکس ۱۲-شریعتمداری پارس ای ال ایکس ۱۲ عارف زانتیا ۱۳-قالیباف پزو ۱۴-کواکبیان پارس ۱۵لنکرانی ال۹۰ ۱۶-مشایی ماشین دولتی ۱۷- رفسنجانی بنز شبح ابی ۱۸- ولایتی پارس
شنیده ام وزوان رد صلاحیت شوراها ندارد و میمه بیشترین رد صلاحیت را در شهرهای بخش دارد. من به آقای حاجی رای دادم و می دانم واقعا زحمت کش است. اما بعضی اطرافیان او در میمه دنبال تسویه حساب هستند و افرادی تنگ نظرند. میمه در زمان حاجی هم پیشرفت نمی کند همانور که در زمان حسینی هم نکرد.
اقاي اسفندي اگر اهل دنيايي مجازي هستيد چرا وقتي اين همه انتقاد به شورا و شهردار مي شود پاسخي نمي دهيد حالا قبل از انتخابات اهل دنياي مجازي شدهايد اين کارها ر…….ا…….ي نمي شود
راستی راستیا….
یعنی کسی پیدا نمیشه تو صحن مسجد یا جلسات مهم این آقایون رو دعوت کنه برند پشت تریبون و در مورد عملکردشون در دوره گذشته صحبت کنن و در مورد اقداماتشون نظر خواهی بشه و نقد و بررسی های لازم صورت بگیره که اگر کاری نادرست انجام شده باشه اصلاح و یا حداقل از تکرارش جلو گیری بشه
قیمتها هم بر اساس مدل خودروها اعلام می شد بد نبود!
کاش احمدی نژاد سوار آخرین مدل پورشه می شد و وضع کنونی ایران این نبود!
خیلی عقبی اقای84
پ نه په می خوایند رفسنجانی با ژیان پاشه بیاد اقا جان رفسنجانیه باید با ماشین ضد گلوله بیاد کم آدمی نیست در ضمن مهم این نیست که با چه ماشینی میای مهم اینکه وقتی داری میری با چهماشینی میری در ثانی وزیر امور خارجه ماشین اصلیش پراید نه خودمونیم اگه بزنند بترکوننش چی میشه این ادم دیوونه ست مسلما حقوق جناب جلیلی بیش ازین حرفاست اینا بازی تکراری اقای احمدی نژاده ریا نکنید اقا جان این حال به هم زنی ها رو بی خیال
جناب اقای میشه لطفا بفرمایید اینا به چه صورت بازی احمدی نژاده؟اصلا حرف این خبر و پراید اقای فلان و بنز اقای فلان چه ربطی به احمدی نژاد داشت؟احمدی نژاد یه پژو اخوندی داغون داشت اون رو هم تو یه مزایده فروخت و مبلغ 2میلیاردیش رو داد برا بهزیستی خونه ساختند.شما به این میگی ریا یا عمل؟
حق تو و امثال تو اینه که امثال رفسنجانی رو فرق سرت بشینن و تو هم پادویی شون رو بکنی. اره امثال تو به پادویی و کارگری برای شاه و خان و اخوند و پاسدار پولدار گردن کلفت عادت دارید ،دست خودتون هم نیست،هرکسی یه جوریی دیگه. حقتونه که یه عده با احتکار بزارنتون توی صف،حقتونه که زیر چرخهای توسعه له بشید، حقتونه که یارانه رو بدن به یه عده که بیشتر مصرف میکنند و اونا برا شما تصمیم بگیرن، حقتونه که اقا زاده ها و خاندان های تودرتو براتون تصمیم بگیرن، حقتونه که بانکها بهتون وام ندن و …. شما هیچ وقت منطق کسی که رهبر یک کشوره و در ساده زیستی شهره حتی مخالفانشه رو نمیتونید بفهمید .شما امام رو نمیفهمی شما هنوز نقهمیدی و نخواهی فهمید عدالت چیست. شما منطق سفرهای استانی رو نفهمیدی،شما حق وتو را نمی فهمی شما باج ندادن به حتی برادرت را نمی فهمی. تف بر کسانی که دم از ساده زیستی میزنند و در عمل چیز دیگری هستند اما در مصادیق دچار اشتباه هستید چون براساس حرف دیگران قضاوت میکنید و اهل تحقیق نیستید.
آقایی که سنگ احمدی نژاد رو به سینه میزنی
میشه بگی اصلا از اقتصاد و سیاست سر در میاری یانه؟
باید به عرض برسونم امثال شمایی که حاضر نیستین اشتباهتونو قبول کنین و با منطق سروکاری ندارین
باعث شدین وضع مملکت اینی بشه که هست
تا امثال شما که نون همین حرفها و …مالیاتونو میخورین تو مملکت هستن اوضاع بدتر میشه که بهتر نمیشه- تویی که صحبت از آقازاده ها میکنی حتما در جریان رابطه خویشاوندی احمدی نژاد و مشایی هستی ، پس ببین آقای احمدی نژادم بیچیزش نیست ، واقعا شما لیاقت آیت الله اکبر هاشمی رو ندارین ، اونی که رو فرق سرش نشستن و خرابکاری کردن تویی نه دیگران
نکنه گونی سیب زمینی هایی که چند ماه قبل انتخاباتش داد یادت رفته واقعا فکر میکنین دلش واسه مردم سوخته بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یا اون صحنه ای که نشون داد تو باغچه خونش با اون سرووضع افتضاح داشت سبزی میچید…
اون گزارشی که چند سال پیش از تلویزیون پخش شدو شخصی راجع به گرونی سوال پرسید و گوجه رو مثال زد یادتون هست محمودجونتون چی جواب داد؟ برگشت با لحن مسخره آمیزی گفت این که مساله مهمی نیست بیان از میوه فروشی محل ما خرید کنین که ارزون میده
واقعا شرمم شد از اینکه این دومین مقام مملکتیمونه و اشکم دراومد حالا هم که پرروپررو دست اون خائنتر از خودشو هم گرقته آورده مردم بهش رای بدن
برین ی تجدید نظری تو افکاروعقایدتون داشته باشین
سلام.
1- بله از اقتصاد و سیاست سر در میارم . سوالتون؟
2- شما که اقتصاددان تشریف دارین اشتباه هات مارو بفرمایید تا ما قبول کنیم اگر اشتباهات ما این اراجیفیه که شما میگی باشه شما منطقی هستی!
3- وضع مملکت چشه؟واقعا؟وضع مملکت این 8سال بهتر شده یا بدتر؟با امار و ارقام و هر ملاک دیگه ای.
4-من اگه نون خور کسی میخواستم بشم میرفتم نون خور حضرت ایت الله میشدم که ماشاالله کم روزنامه و مجله و سایت حامی نداره نه احمدی نژاد که به داداش و وزیرش هم رحم نمیکنه و همه گروه های سیاسی بهش فحش میدن.
5-سابقه اقازاده ها هست سابقه احمدی نژاد و مشایی هم هست. مشایی یکی از مدیران این کشور بوده ،معلم اخلاق بوده ، یکی از مدیران شهرداری بوده ، قبلترها در صدای جمهوری اسلامی مدیر بوده، در سپاه کار فرهنگی میکرده، کوچکترین فساد اقتصادی و اخلاقی نداشته و سپس احمدی نژاد با شناختی که ازش داشته اونو انتخاب کرده مثل همه رئیس جمهورهای دیگه که همکارانشون رو انتخاب میکنند این فرق میکنه با اون اقازاده هایی که با رانت پدرانشان به مدیریت و ثروت های میلیاردی رسیده اند . اقای مشایی اول مدیر بوده و سپس با احمدی نژاد خویشاوند شده.
6- خدارو شکر که لیاقت رفسنجانی رو ندارم.
7-یعنی میگی مردم به خاطر گونی سیب زمینی به کسی رای میدن؟! یعنی اینقدر ملت احمقن؟ اون سیب زمینی ها که برای مردم مظلوم فلسطین فرستاده شده بود و برگشت خورد میتونست از بین بره اما قسمتی از اون برای اسراف نشدن بین مردم تقسیم شد حالا شما میخوای هرجور فکر کن و این تصمیمات خرد و بی ارزش به رئیس جمهور مربوط نمیشه و در رده های بسیار پایین تر چنین تصمیماتی گرفته میشه(درست یا غلط).
8- در فیلم انتخاباتیش ، لباس تو خونش تنش بود . حالا شما میگی افتضاح بود من میگم عادی بود و هیچ ربطی نداره.
9- شما که کارشناس اقتصادی و سیاسی هستی ایا هنوز فرق شوخی و لحن مسخره رو نمیدونی؟ لحن مسخره اونه که شخص دوم مملکت رو محمود جون خطاب کنی. رئیس جمهور اون روز قصد داشت با شوخی اون سوال رو جواب بده در صورتی که میدونست برای اینکه قیمتها تغییر نکنه باید شبکه و زیرساختی که وجود نداشت بوجود بیاد .
ضمن اینکه من که در مورد سوالی که بهش اشاره کردید تحقیق کردم میدونم که رئیس جهور همون موقع که تازه سرکار اومده بود میدونست که نظام توزیع نداریم یا خیلی ضعیف بود و به خاطر این ارتباط بین تولید و مصرف درست برقرار نمیشد و بر این اساس هرچند کارهایی انجام شد اما به دلیل ضعف قوانین هنوز این مشکل وجود دارد و در دولت بعدی باید به سرانجام برسد.
10- دلت برا خودت بسوزه که کوچکترین فهم و دلیلی نسبت به مسائل و قانون نداری و طوطی وار هرچه را گفته اند و نوشته اند باورکرده اید و به راحتی به شریف ترین انسانها تهمت میزنید.
اول بگم سوء تفاهم نشه من ادعا ندارم اقتصاددانم ایناروهم که گفتم هر شخص عامی میتونه درک کنه حالا تو خودتو به کوچه علی چپ می زنی اون ی بحث دیگس؟(اگرم از صحبتهای پیشینم کسی این برداشت رو کرده من معذرت خواهی می کنم ازش)
هیچ در جریان هستی تو این چند سال چند کارخونه دار و سرمایه دار دست از کارکشیدن
هدفمندی یارانه هاشم که خدا رو شکر به بنبست خورده ولی جرأت بیانشو نداره اگه در جریان باشی رهبر هم از اجرای فاز دوم جلوگیری کرده و موافق اجراش نیست اونی که داره میگه یارانه ها رو میخوام 250000تومان کنم ولی نمیذارن آیا از پیامدهای این کارشم چیزی گفته که داری خودشو خوب و بقیه رو بد جلوه میده
در مورد مشائی هم لابد اعضای محترم شورای نگهبان با مشایی پدر کشتگی داشتن که رد صلاحیتش کردن بعدشم تاحالا کجا دیده بودی رئیس جمهور مملکت رأی خودشو به کاندیدای مورد نظرش صراحتاً اعلام کنه
اتفاقا همین کارش باعث شد مردم عامی که از سطح پائینی از تحصیلات برخوردارند گولش رو بخورند و بهش رای بدن
در مورد اون شوخی هم باید یادآوری کنم این آقا شوخی زیاد کرده وقتی تو رسانه ملی خطاب به رئیس جمهور یه مملکت دیگه هر چند دشمن بگه اون آقا بره آب بریزه اونجاش که داره میسوزه و با این شوخی ها حیثیت و شآن مقامش و حفظ نمیکنه قبول دارین که شخص دوم مملکت در رسانه ملی شایسته نیست با این شوخیها جواب ابراز شجاعت کنه اونروزم اگه واقعا دلسوز میبود از شدت ناراحتی قدرت حرف زدن هم نداشت چه برسه به شوخی
کسی که نتونه ثبات قیمتها رو در کشور کنترل کنه که خودش به شوخی هم شده اشاره کرد که محل ما از بقیه جاها ارزونتره بایدم با شوخی بپیچونه
بعد اون زیرساختی رو که میگی درست شد؟ اگه شد پس چرا هنوز بی ثباتی هست؟ نظام توزیع بهبود پیدا کرد؟
شنیدی میگن برو فکر نون باش که خربزه آبه ؟ همین الان قیمت این آب از 2000 تومن بالا زده این یعنی چی؟ بقیه اجناس رو هم که میبینی؟ یعنی وخ تورم همینیه که هست؟
تورم یک ماهه مهر پارسالبالای 22% بود دیگه ببین یکسالش چقدر میشه؟
آیا هشت سال برای اصلاح قوانین فرصت کمی بود؟
تو کجایی ببینی که من با یه حقوق کارمندی و زندگی مجردی با چه فلاکتی روزم رو به شب میرسونم برا یه خونه اندازه ی قوطی کبریت چقدر کرایه میدم ؟ قدرت مالی برای ازدواج ندارم…مثل من تو این کشور کم نیستند
یه پیر مردی رو سراغ دارم شبا میاد دخترشو میاره لب خط تحویل میده و صبح میاد تحویلش میگیره خواستم برم ازش گله کنم برگشت گفت کسی که معاش نداشته باشه ، دینش و ایمانش و غیرتش از دستش میره(حدیث مشابه از ائمه هست من لا معاش له ،…یا ان یکون الفقر…) و چیزایی گفت که تا یک هفته خواب به چشمم نیومد
هیچ میدونی فقر و فحشاء تو این چند ساله چند برابر شده ؟
دیگه کسی حتی برا صدقه دادنم پول تو جیبش نداره
هیچ در جریان هستی چرا سن ازدواج انقدر بالا رفته و مسولین به خاطر احساس خطر دارن بچه های زیر بیست و پنج سال رو که نه سربازی رفتن نه درآمدی و کاری دارن به ازدواج سوق میدن (نمونش شرایط وام ازدواج)بدون اینکه اونا رو از عواقب این کار آگاه کرده باشن که درصد بالایی از اینها کارشون به جدایی ختم میشه چرا که مناسب ترین وسن بلای بیست و پنج تشخیص داده شده
هیچ میدونی آمار طلاق که بیشترین درصدش مربوط به وضع بد اقتصادیه تو این هشت سال چند برابر شده ؟
هیچ می دونی آمار جرم و جنایت و زندانیان مالی چند برابر شده؟
هیچ میدونی فساد مالی کارمندان دولتی سر به فلک کشیده ؟
بخدا خیلی از این آدمهایی رو که دست به خلاف زدن و من ازشون شناخت دارم با نون حلال بزرگ شده بودن ولی میگفتند از شرم نداری و خجالت زن و بچه مجبور به این کار شدیم
این انسان شریف چرا به شهرهای کوچک مثل همین میمه خودمون که بارها ازش میگذره سر نمیزنه ؟ چرا همیشه از شهرهای بزرگ و کلان سر در میاره
اون برنامه رو که آقای م .ر کاندیدای دوره قبل و جدید تو شبکه یک بود رو دیدی ؟ گفت چشم انداز برنامه پنج ساله این بودکه هر خانوار 4 نفری حداقل دو نفر شاغل با درآمد بالای یک میلیون وجود داشته باشه ولی حالا چی؟ ایشون گفت چرا باید کاری میکردیم که تحریم بشیم؟آیا نمیشد بدون این تحریمها به جاهای بالاتری برسیم؟
این مسائل و خیلی مسائل دیگه که در اینجا نمیشه مطرح کرد رو از دید عوام گفتم نه یک اقتصاد دان ، شخصیتهای مملکتی هم گاهی از دید مردم عادی به قضایا نگاه کنن بد نیست
جالبه بدونین من خودم هم به همین آقا رای دادم ولی به شدت پشیمونم اون روزم که رآی دادم ی محصل از همه جا بی خبر بودم ( واین انتقاد رو هم داشته باشم که سن ای دادن وقتی پائین باشه یه سری جوون دبیرستانی بی اطلاع از همه جا مثل اون روز خودم میان و سرنوشت ی ملت رو به اینجا میرسونن)
آقای شیبانی خواهشا متن رو حذف نکن توهینی هم به کسی نکردم به عنوان یه فردی که تو این کشور زندگی میکنه حق انتقاد کردن دارم اگه خلاف چیزایی که گفتم ثابت شه خوشحال میشم بهم بگین
معذرت میخوام این یادداشت بالا از همولایتی بود نه نام خود را وارد کنید…
سلام.
تو متن قبلی همچین حرف زدی گفتم کارشناسی. اخه حرفات خیلی کارشناسی شده بود!
1- چند سرمایه دار و کارخونه دار دست از کار کشیدن؟ واقعا میدونی یا فقط میخوای حرف بزنی؟ ایا تعداد کارخونه هایی که این چندسال اضافه شده رو هم میدونی؟ایا میدونی ما قبل از این 8سال وارد کننده سیمان و فولاد و … بودیم وحالا صادر کننده؟ ضمنا اون کارخونه هایی که تعطیل شدن و تو نمیدونی و میگی ، دلیل تعطیلیشون ایا تصمیمات دولت بوده؟اگر اره چرا بقیه کارخونه ها دارن ادامه میدن و خیلی هم پیشرفت کردن؟
2- هدفمندی یارانه ها یک طرح کاملا کارشناسی است در جهت توزیع عادلانه ثروت، استفاده بهینه از منابع،انضباط اقتصادی،کاهش هزینه ها، افزایش تولید، جلوگیری از قاچاق ، افزایش اشتغال و… و اجرای این طرح که قرار بود 5ساله اجرا بشه برعهده دولت بود و مانند هر طرح دیگه ای نیاز به همراهی مجلس،مردم و خلاصه همه اقشار رو داشت این طرح سال اول با همراهی مجلس به خوبی اجرا شد اما در سال دوم به دلیل کارشکنی ها و اخلال گری های ارزی و تحریم (خارج از شورای امنیت) امریکا و چند کشور اروپایی که از پیشرفت ایران در زمینه هسته ای و علوم و اصلاح اقتصاد نگران بودند ، و نه بدلیل اقتصادی، با نامهربانی مجلس متوقف شد.(توضیحات زیاد است و وقت محدود ولی پیشنهاد میکنم علمی و کارشناسی موضوع هدفمندی و روش دولت و روشهای دیگر را تحقیق کنید و عوامانه و بدون دلیل حرف نزنید)
3- رهبر به هیچ وجه و در هیچ کجا دخالتی در توقف اجرای فاز دوم هدفمندی نکرده اند و هدفمندی میبایست طبق قانون طی 5سال انجام میشد که با دخالت مجلس و نقض قانون مصوب متوقف شد و این حرکات است که باعث خراب شدن حال اقتصاد میشود.باز هم به شما تاکید میکنم که اینقدر عوامانه و بچه گانه ندانسته های خود را متوجه کسان دیگر نکنید.
4- بله اگر اهل تحقیق باشید دولت برای اجرای مرحله دوم هدفمندی سه روش را در نظر گرفته است که طبق یکی از این روشها قیمت حامل های انرژی حداکثر به 2160تومان میرسد و از درامد همین محل مبلغ یارانه پرداختی به خانوار به ازای هرنفر 250000 تومان تامین میشود و البته ملزومات دیگری که در این طرح دیده شده و مجال برای توضیح نیست.اینها بحث های کارشناسی است . گرانی های اخیر دلیلش هدفمندی یارانه ها نیست.تحقیق کنید همه چیز را که رئیس جمهور نباید بیاید در دهان شما بگذارد.
5- درمورد مشایی شاید شورای نگهبان ایشون رو برای مثال رجل مذهبی تشخیص نداده و این دلیل نمیشه که ایشان ادم مفسد یا منحرف یا هزار تهمت دیگه ای که به ایشان بسته شد باشد.ایشان ادم بسیار درستی است.تحقیق کنید. هیچ مدرکی علیه ایشان هیچکس ندارد و عده ای به دلیل دیدگاه هایشان قصد تخریب ایشان را داشتند و دارند.
6- در مورد رای رئیس جمهور من در دوره قبل دیدم که اقای احمدی نژاد به کاندیدای مورد نظر خودش رای داد، سال 84 که اقای خاتمی بود از اقای معین حمایت کرد سال80 که اقای خاتمی رئیس جمهور بود از کاندیدای موردنظرش (خودش) حمایت کرد به همین صورت سال 72 که اقای هاشمی رئیس جمهور بود از کاندیدای موردنظرش(خودش) حمایت کرد و صراحتا اعلام کردند. دوست عزیز رئیس جمهور میتواند به کاندید مورد نظر خودش رای بده و اعلام هم بکنه و در هیچ کجای قانون این نه جرم است نه خلاف قانون. رئیس جمهور نباید امکانات دولت رو در اختیار کاندید مورد علاقه خودش قرار بده و یا در فرایند انتخابات دخالت کنه که به هیچ وجه اقای احمدی نژاد چنین جرمی را مرتکب نشده و مخالفینش برای تخریب او کار قانونی او رو دارن برای من و تو عوام، غیرقانونی جلوه میدن و تخریبش میکنند.
7- رئیس جمهور شوخی زیاد میکنه بلاخره هرکسی یه روشی داره و هرکسی هم از یه روشی خوشش میاد من که از این روش رئیس جمهور رضایت دارم و شوخی و مثال های رئیس جمهور مطابق با شخصیت و شان مخاطبشه. مثلا درمورد همین مثالی که شما زدید شوخی و مثال رئیس جمهور متناسب با شان اقای اوباما و اقای بوش است که ملت ایران را تحت شدیدترین تحریم ها گذاشتند.با قلدرها باید به زبان خودشان صحبت کرد. شما نگران شان رئیس جمهور نباش و رئیس جمهور رو هم مثل بقیه مردم واقعی ببین ضمن اینکه این شخصیت رئیس جمهور بسیار تاثیرگذار است.
8- درمورد ناراحتی و حرف نزدن ، ایا شما اگر مثلا شغل نداشته باشید و مقصر هم خودتان نباشید کدام روش را انتخاب میکنید :از شدت ناراحتی به دنبال شغل نمیروید و فقط ناراحتی میکنید ؟یا با شوخی فعلا از کنارش گذر میکنید و برای یافتن شغل تلاش می کنید؟
9- درمورد ایجاد زیرساخت و سامان دادن نظام توزیع و اصناف اول باید 8سال پیش، رو در نظر بگیریم که تقریبا هیچ کاری نشده بود اما با وجود کارهایی که انجام شده من هم قبول دارم که روند ایجاد این نظام کند بوده و هنوز دچار نقص است و باید توسط دولت اینده چرخه تولید توزیع مصرف کامل شود.
10- بله نرخ تورم همینه که هست طبق امار بانک مرکزی و سازمان امار و روش محاسبه امار طی حداقل 30سال اخیر به همین صورت بوده است و هر دولتی که در اینده بیاید نیز همین خواهد بود. درمورد22درصد و اون حرفی که زدی برو تحقیق کن ببین چقدر حرفت بی منطقه.
11- همچین صحبت میکنی انگار در این دوره هیچ کاری نشده در حالی که بسیاری از زیرساخت ها و مسائل دیگر در این دوره انجام شده است و وضع مردم ضعیف بسیار بهتر از گذشته شده است. ببین پسر خوب اصلاح قوانین فقط دست دولت نیست و عوامل متعددی در ایجاد، اصلاح و تغییر قوانین نقش دارند، فقط کافیه همین قانون هدفمندی رو در نظر بگیری که چقدر تغییرات نه توسط دولت که توسط مجلس در قانون بوجود اومد. این دوره که گذشت اما برای اشنایی با کار دولت ها و خط و خطوط و فشارها و روش ها و روابط ، پیشنهاد میکنم دولت جدید رواونجوری که هست پیگیر باشی تا اینقدر عوامانه و غیرمنصفانه حرف نزنی.
12- در مورد سبک زندگی هم نمیدونم شما چطور زندگی میکنی ولی من با یه حقوق کارمندی و دو تا بچه به راحتی زندگی میکنم. افغانی سرکوچمون هم با 6تا بچه و خونه اجاره ای و بدون یارانه به خوبی زندگی میکنه . البته شرایط افراد مختلف با هم فرق میکنه و پدر بی عدالتی بسوزه ولی اوضاع شما ها خیلی بهتر از منیه که جوونیم هیچی نداشتم.
13- الکی شلوغش نکن فقر و فحشا تو این چندساله نسبت به قبل به حداقل رسیده. دلیل فحشا شک نکن که فقر مالی نیست. در حداقل ترین شرایط الان فقیرترین ادم که اهل کار هم نباشه با پول یارانه اش میتونه زنده بمونه چه اینکه 8سال پیش چنین چیزی نبود. ضمن اینکه اکثر مردم کشور اوضاع مالیشون نسبت به 8سال پیش در تمام زمینه ها بهتر شده است و توزیع ثروت در کشور عادلانه تر.
14- کسی برای صدقه دادن پول تو جیبش نداره؟؟؟؟؟!!!!!!خوبه یه سری به کمیته امداد بزنی تا ببینی درامد کمیته امداد افزایش پیدا کرده یا کاهش. ندونسته حرف نزن.
15- سن ازدواج بالا رفته بنا به دلایل متعدد مثل تغییر فرهنگ جوونا و سطح توقعات و…. وام ازدواج چند ساله که به جوونهایی که میخوان ازدواج کنند داده میشه (زیر و بالای25سال)از اون جهت که ازدواج باعث میشه فساد کمتر اتفاق بیافته، من پسرم دو سال پیش در حالی که سرباز بود زنش دادم ، چندوقت بعد از سربازیش هم بیکار بود الان هم سرکار میره و هم سر خونه زندگیشه (زیر25سالش هم بود). کجا تشخیص داده شده که سن 25 سال به بالا برای ازدواج مناسبه ؟!!!!!چندتا نمونه زیر 25 سال میخوای برات بگم؟ عجیبه که شما از عواقب ازدواج صحبت میکنی ، خب با همین طرز فکره که هم زن نداری و هم توهمی حرف میزنی. شاید گذشته رو یادت نیاد ولی من خوب به یاد دارم. امار طلاق به دلیل اوضاع خوب اقتصادی و بی فرهنگی و عدم شناخت بالا رفته است .
16- امار جرم وجنایت و زندانیان مالی نسبت به 8سال پیش کاهش داشته است.اخه تو که اطلاعی از گذشته نداری چرا بیخود حرف میزنی.کم مونده جنگ جهانی و حمله امریکا به افغانستان رو هم ربط بدی به این دولت.ضمن اینکه تنها دولت که در این مملکت همه کاره نیست که.
17- خوبه که بدونی این رئیس جمهور به شهرها و شهرستانها و حتی بعضی از روستاها سفر کرده و در هر سفر یکی از وزرا یا مسولین دولتی را برای رسیدگی به امور مردم و توزیع عدالت به شهرهای کوچک استان میفرستد این در حالی است که تا قبل از این دولت نه تنها سفری برای توزیع عدالت و بردن امکانات به تمام شهرهای کشور صورت نمیگرفت که قرار بود مردم و این شهرهای کوچک اصطلاحا زیر چرخ توسعه له شوند. چشم هات رو باز کن پسرم. عجیبه که شما به سفر نکردن قبلی ها اعتراضی ندارید ولی به رئیس جمهوری که بیش از 100سفر استانی انجام داده است ایرادهای بنی اسرائیلی میگیرید.
18- این اقای م.ر کلا حرف مفت زیاد میزنه.حرف زدن که کنتور نمیندازه.این اقا پسر خودش رو نتونست جمع کنه. شما از مسائل خیلی دوری و راستیتش من موندم چرا اینقدر وقت برای جواب دادن بهت گذاشتم . اما خیلی خلاصه بهت بگم ما کاری نکردیم که تحریم بشیم ما فقط حق پیشرفت و داشتن تموم علوم از جمله علم هسته ای رو داریم که وقتی استکبار میبینه روی حقوقمون میایستیم و داریم پیشرفت میکنیم برای توقف ما دست به تحریم میزنه حالا ما دو راه داریم میتونیم جلو اینا تسلیم بشیم چنانکه در زمان اقای خاتمی به انها اعتماد کردیم و انها نه تنها تحریم ها را لغو نکردند بلکه تهدید به حمله نظامی هم شدیم راه دوم هم ادامه فعالیت هسته ای و دور زدن تحریم ها و کشاندن انها به پای میز مذاکره است. اقای م.ر راه حل دیگری دارند بفرمایند. شما شک نکن این حرفهای عوام فریب باز هم ادامه خواهد داشت این ما هستیم که باید حق و باطل راتشخیص دهیم.
19- شخصیت های مملکتی وقتی می ایند و با زبان ما عوام صحبت میکنند و از دید ما به مسائل نگاه میکنند امثال شما پیدا میشوید و حرفهای بی در و پیکرو بی معنی افراد سیاسی رو که هیچ شناختی از ماهیت و اهدافشون ندارید رو،بیان میکنید.
20- به نظر من که هیچ فرقی با اون زمان محصل بودنت نکردی اون روز یکجور مسائل رو نمیفهمیدی الان یک جور دیگه. لااقل از الان سعی کن مطالعه و شناختت نسبت به گذشته ، حال و اینده رو بالا ببری تا چشم بسته و بر اساس توهماتت حرف نزنی. مشکل از سن رای دادن نیست مشکل از ما ادم هاست که اهل تحقیق و یافتن حق و حقیقت نیستیم و دنبال موج راه میافتیم.
بعضی مواقع تند حرف زدم امیدوارم ناراحت نشده باشید . دیدتان بازتر شده باشد و با پیگیری مسائل مربوط به دولت جدید و سیستم اداره مملکت و اخبار و اطلاعات صحیح، 4سال دیگر حرفهایم را تصدیق کنید.
این مطلب رو هم بخون مفیده باعث میشه چشماتو باز کنی
مقایسه عملکرد اقتصادی هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد
انتخابات نزدیک است و این مساله که چه کسی می تواند رئیس جمهور ایران در دوره یازدهم ریاست جمهوری باشد، نقل محافل سیاسی و عمومی است.
انتخابات نزدیک است و این مساله که چه کسی می تواند رئیس جمهور ایران در دوره یازدهم ریاست جمهوری باشد، نقل محافل سیاسی و عمومی است.
در این میان اما آمارهای ضد و نقیض اقتصادی، گرانی و تورم و بیکاری در 8 سال اخیر و در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد از یک سو و احتمال کاندیداتوری روسای جمهور دوره های گذشته در انتخابات پیش رو، مقایسه عملکرد دولت ها را ضروری ساخته تا مشخص شود کدام دولت عملکرد بهتری داشته است.
هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی در حالی هنوز به انتخابات یازدهم بله نگفته اند که مقایسه دولت اصلاحات و سازندگی با 8 سال ریاست محمود احمدی نزاد نشان می دهد، عملکرد اقتصادی آنها بسیار قابل دفاع تر بوده است.
نرخ تورم و دولت ها
مقایسه دورههای چهار ساله نخست دولتهای هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدینژاد نشانگر آن است که بالاترین نرخ رشد نقدینگی و نرخ تورم در چهار سال دولت نهم اتفاق افتاده است.
آمارهای مستند بانک مرکزی، از چهار سال اول سه دولت سازندگی، اصلاحات و عدالتمحور نشان میدهد نرخ تورم در دوره اخیر و در مقایسه با دورههای نخست ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی و خاتمی در بالاترین میزان خود در سال گذشته اتفاق افتاده و با رشد 5/144درصدی به 4/25درصد رسیده است.
این در حالی است که در سال آخر اولین دوره ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی و خاتمی نرخ تورم به ترتیب 4/24 و 6/12درصد بوده است.
بانک ها در دولت نهم بدهکارتر شدند
بدهی بانکها به بانک مرکزی نیز با 9/484درصد رشد در یک دوره چهار ساله به 210هزار میلیارد ریال در پایان سال 87 رسیده است.
آمارهای رسمی بانک مرکزی اما حاکی از این واقعیت است که حجم نقدینگی در سال 87 به 188هزار میلیارد تومان رسیده که در مقایسه با رقم 92هزار و 101میلیارد تومان سال 84 به میزان 12/104درصد رشد داشته است.
حجم نقدینگی در زمان احمدی نژاد 100 برابر شد
در حالی که درصد رشد نقدینگی در دولت هاشمی رفسنجانی و خاتمی به ترتیب 25/91 و 50/85درصد بوده است. حجم نقدینگی در پایان سال 71 به سههزار و 586میلیارد تومان و در پایان سال 79 به 24هزار و 911میلیارد تومان رسیده است. به این ترتیب حجم نقدینگی در 20 سال حضور سه دولت پس از جنگ، 9هزار و 924درصد رشد داشته است یعنی نقدینگی حدود 100برابر شده است.
درآمد نفتی دولت ها
در دوره اول ریاستجمهوری رفسنجانی و همزمان با افزایش درآمدهای نفتی و دریافت وامهای خارجی اما، دولت سیاست درهای باز اقتصادی را به اجرا درآورد. با اجرای این برنامه، حجم واردات به سرعت افزایش یافت و از 5/16میلیارد دلار در سال 1368 به بیش از 30میلیارد دلار در سال 1370 رسید.
متوسط قیمت نفت سنگین و سبک ایران در سال 1991 میلادی (سالهای 69-1368) به میزان 27/20دلار بوده که در سال 1993 (72-1371) به 57/14دلار کاهش یافت.
برنامههایی همچون خصوصیسازی، راهاندازی موسسات مالی و اعتباری درقالب برنامه اول، توسعه و بازگشایی بورس تهران از جمله برنامههایی بود که در دوره هاشمی رفسنجانی به اجرا درآمد.
پس از این دوره، ریاستجمهوری خاتمی در چهار سال اول با کاهش قیمت نفت همراه شد.
متوسط قیمت تک محمولهای نفتخام سبک و سنگین ایران در سال 1998میلادی(77-76 شمسی) 71/11دلار بوده که در سال 2000 میلادی (79-78 هجری شمسی ) به 38/26دلار رسید.
به گزارش حرا تشکیل حساب ذخیرهارزی، اصلاح سامانه مالیاتی، تثبیت نرخ ارز و تصویب و اجرای قانون سرمایهگذاری خارجی از مهمترین اقدامات دولت خاتمی در سالهای گذشته به حساب میآید.
پس از وی، احمدینژاد نهمین دولت را در نظام جمهوری اسلامی ایران در اختیار گرفت. ریاستجمهوری احمدینژاد از سال 1384 آغاز شد.
میانگین قیمت تک محمولهای نفتخام سبک و سنگین ایران در سال 2006 (85-84) به طور متوسط 52/60دلار بوده است که در سالهای 86-85 به 35/68دلار افزایش یافت.
اجرای سیاستهای کلی بند «ج» اصل 44 قانون اساسی (خصوصیسازی)، سهمیهبندی بنزین، واگذاری سهام عدالت به بخشی از اقشار جامعه، کاهش نرخ سود بانکی، ادغام شوراها نیز بخشی از برنامههای اجرایی دولت نهم بود برنامه هایی که هر کدام سهمی در بروز بحران های اقتصادی در کشور داشتند و آغاز مشکلات بودند.
رشد اقتصادی دولت هاشمی بیشتر از همه
اما در چهار سال ابتدایی ریاست سه دولت مذکور، میانگین رشد اقتصادی برای دوره هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدینژاد به ترتیب 52/9 ، 07/3 و 2/6درصد بوده است.
این نرخ در سال 68 معادل 9/5درصد، در سال 76 معادل 8/2درصد و در سال 84 معادل 7/5درصد بوده است. آخرین آمار رشد اقتصادی مربوط به سال 86 معادل 9/6درصد است. اما بالاترین نرخها در سالهای 69 و 70 به میزان 14/1 درصد ثبت شده است که مربوط به دولت هاشمی است.
به این ترتیب بررسی عملکرد دولت ها در سال هایی که گذشت نشان می دهد عملکرد دولت سازندگی و اصلاحات بسیار قابل قبول تر از دولت احمدی نژاد بوده است که با درامده های بالای نفتی اقتصاد کشور را به مرز بحران کشانیده است.
در این میان بسیاری معتقدند آمدن هاشمی به عنوان کسی که زمان امام(ره) در مسند کار بوده است و تجربه زیادی در زمینه اقتصاد دارد ، می تواند آرامش را به کشور باز گردانند و با میانجگری بین گروه های سیاسی که از سال 88 با هم دشمن شده اند فضای اعتماد را دوباره میان مردم بازگرداند.
وزارت صنایع یک ادعای انتخاباتی دیگر احمدینژاد را تکذیب کرد
در حالی که دکتر احمدی نژاد در نطقهای انتخاباتی خود که از سیمای جمهوری اسلامی نیز به دفعات پخش شده، از تولید 64میلیون تن سیمان در کشور خبر داده بود، وزارت صنایع با انتشار اطلاعیه ای اعلام کرد: به رغم رکورد شکنی این وزارتخانه در تولید سیمان، طی سه ماهه گذشته تنها 12میلیون تن سیمان در کشور تولید شده است.
به گزارش خبرنگار آینده، احمدی نژاد در نطق های انتخاباتی خود با اعلام اینکه تولید سیمان در انتهای دولت قبل به 41 میلیون تن رسیده بود، اظهار کرد: در طول 4 سال دولت نهم، این رقم با بیش از 50 درصد افزایش به 64میلیون تن رسیده است، در حالی که آمار وزارت صنایع در سه ماهه اول سال جاری، نشان می دهد تولید سیمان کشور حتی با توجه به رکورد بهار امسال، تنها به 48میلیون تن در پایان امسال می رسد که رشد تنها 4درصدی را در سال نسبت به دولت قبل نشان می دهد.
همچنین آمار منتشرشده توسط صنایع نشان می دهد در سه ماهه نخست سال گذشته، تولید سیمان 10 میلیون و 900 هزارتن بوده و کل تولید سیمان کشور کمتر از 44میلیون تن بوده است. بنابراین آمار اعلام شده توسط رییس جمهور تنها 20میلیون تن!! با اعداد واقعی اختلاف دارد.
وزارت صنايع و معادن اعلام کرد: در 3 ماهه منتهي به خرداد امسال، بالغ بر 12 ميليون و 131 هزار تن سيمان در کشور توليد شد که نسبت به مدت مشابه سال گذشته 9.8 درصد رشد نشان مي دهد.
ميزان توليد سيمان در خرداد 88 نيز بالغ بر 4 ميليون و 786 هزار تن بود که در مقايسه با خرداد سال گذشته، بيش از 23 درصد رشد نشان ميدهد.
گفتنی است با وجود آنکه محمود احمدی نژاد و پرویز داوودی، معاون اول سابق وی بارها در دوره تبلیغات انتخاباتی و قبل از آن مدعی شدند با رساندن تولید فولاد کشور به رقم بی سابقه 17میلیون تن، بیش از 70 درصد ظرف چهار سال رشد در تولید فولاد خام ایجاد کرده اند، وزارت صنایع پس از انتخابات اعلام کرد تولید فولاد خام کشور حدود ده میلیون تن یعنی معادل تولید در دولت قبل بوده است.
-اينده علی خامنه ای در سرمقاله روزنامه کيهان با تيتر «ماشاءالله،حزبالله»،انتخابات سال ۹۲ را با جنگ «جمل» در دوره خلافت علی بن ابیطالب در صدر اسلام مقايسه کرده و به صراحت اکبر هاشمی رفسنجانی و هوادارانش را تهديد کرده که «اگر خيال فتنه و آشوب در سر داشته باشند» نيروهای «حزبالله به اندازه چند ساعت نيز به آنها امان نمیدهند.»
روزنامه بهار در يادداشتی با تيتر «نماد تنفس سياست و چهره تبسم اميد» ضمن تاکيد بر حمايت اصلاح طلبان از اکبر هاشمی رفسنجانی،نوشته که اين حمايت «نه در نقش و انتظار منجی» بلکه به عنوان «مديری مدبر« است چرا که هاشمی می تواند «آبهای بهخطارفته در سياست و اقتصاد و فرهنگ را به جوی اعتدال و مصلحت بازگرداند.»
روزنامه جهان صنعت گزارشی از کارنامه «سياست های اشتغال زايی» دولت محمود احمدی نژاد منتشر کرده و نوشته «ادعای ريشهکنی بيکاری شکست خورد» تا «سه ميليون بيکار» ميراث دولت احمدی نژاد برای دولت آينده خواهد بود.
روزنامه جام جم «پرونده روز» شماره دوشنبه را به «ربا خواری» و «نزول خواری» در ايران اختصاص داده و در دو صفحه به بررسی گسترش «نزول خواری زير پوست شهر» پرداخته است.
آماده باش کيهان به حزب الله و فدائيان خامنه ای برای سرکوب حاميان هاشمی
نماينده علی خامنه ای در سرمقاله روزنامه کيهان با تيتر «ماشاءالله،حزبالله»،انتخابات سال ۹۲ را با جنگ «جمل» در دوره خلافت علی بن ابیطالب در صدر اسلام مقايسه کرده و به صراحت اکبر هاشمی رفسنجانی و هوادارانش را تهديد کرده که «اگر خيال فتنه و آشوب در سر داشته باشند» نيروهای «حزبالله به اندازه چند ساعت نيز به آنها امان نمیدهند.»
حسين شريعتمداری در سرمقاله کيهان نوشته «بعد از ثبتنام هاشمی رفسنجانی به عنوان نامزد انتخابات رياستجمهوری يازدهم» در آنچه وی «قاب مشترک اصحاب فتنه و حلقه انحرافی» خوانده،«رسانهها و مقامات خارجی و دنبالههای داخلی آنها در اقدامی هماهنگ و مانند دهها مورد مشابه ديگر،صدا به هلهله بلند کردند و صفحات اول روزنامهها و خروجی سايتها را از اين توهم انباشتند که چه نشستهايد کار نظام و انقلاب تمام شد و حزبالله میرود که خانهنشينی پيشه کند!»
نماينده رهبر جمهوری اسلامی با تاکيد براينکه «اين همه هياهو در حالی است که وقتی به صحنه نگاه میکنی به وضوح میبينی که هيچ اتفاق تازهای نيفتاده است» و «اين همه سر و صدای مشترک بيرونی و داخلی نيز برای هيچ است»،تنها يک روز پس از ثبت نام اکبر هاشمی رفسنجانی هوادرانش را «حاميان فتنه» خوانده و نوشته «کسانی که از آقای هاشمی طرفداری میکنند همانها هستند که پيش از اين و طی چند سال گذشته در ميان طرفداران و حاميان فتنه و انحراف حضور داشتهاند.»
کيهان همچنين به پيشبينی نادرست خود درباره عدم ثبت نام اکبر هاشمی رفسنجانی اشاره کرده اما نوشته «پيش از اين با محاسبه شرايطی که میدانستيم از نگاه آقای رفسنجانی پنهان نيست پيشبينی کرده بوديم ايشان نامزد نمیشود،ولی فاکتورهای ديگری که به برخی از آنها اشاره شد در ميدان محاسبات وی قرار گرفت» و پيشاپيش تاکيد کرده که اکنون «هاشمی رفسنجانی در معرض يک شکست قطعی و غيرقابل اجتناب ديگر قرار داد.»
اين روزنامه همچنين «حضورغيرقانونی آقای احمدینژاد در جريان ثبت نام اسفنديار رحيم مشايی و اعلام حمايت از وی» را «پيام احمدی نژاد به اصحاب فتنه» توصيف کرده و نوشته «آقای احمدینژاد با اين اقدام انتحاری خود به اصحابفتنه پيام میدهد که برای تنشآفرينی و فتنهانگيزی آماده است و میتوانند روی قانونگريزی و ساختارشکنی حلقه انحرافی حساب باز کنند.»
نماينده علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در کيهان به صراحت تهديد کرده و نوشته «اصحاب فتنه و انحراف میدانند و آزمودهاند که اگر بار ديگر خيال فتنه و آشوب در سر داشته باشند، حزبالله حتی به اندازه چند ساعت نيز به آنها امان نمیدهند.»
اين روزنامه که تحت نظر نماينده رهبر جمهوری اسلامی منتشر می شود، نوشته «فدائيان رهبر ايران،حضرت آقا،از چند هزار کيلومتر فاصله بحران سوريه را مديريت میکنند و در لبنان و فلسطين حضور دارند» و تاکيد کرده که «نبايد مقابله اين نيروی عظيم با آشوبهای داخلی را ناديده گرفت» و به طور ضمنی به گروه های فشار که وی آن ها را «حزب الله» ناميده برای حضور احتمالی در سرکوب هواداران کانديداها آماده باش داده و نوشته «ياد حاج بخشی بهخير، گوش کنيد هنوز فريادش طنينانداز است که؛ماشاءالله، حزبالله.»
حمايت اصلاح طلبان از هاشمی به عنوان «مدير مدبر»
روزنامه بهار در يادداشتی با تيتر «نماد تنفس سياست و چهره تبسم اميد» نوشته اکبر هاشمی رفسنجانی «نه در نقش و انتظار منجی» بلکه به عنوان «مديری مدبر« می تواند «آبهای بهخطارفته در سياست و اقتصاد و فرهنگ را به جوی اعتدال و مصلحت بازگرداند.»
خسرو طالب زاده يادداشت نويس اين روزنامه با اشاره به اينکه «هاشمی اهل تعصب و تحجر نيست و کلامش را بر تاريخ و حرکت زمانه و تغيير فضا تفوق نمیبخشد و چيره نمیسازد تا کلام مرد يکی باشد در تمامی زمانهها و زمينهها» نوشته «از منظر و موقعيت يگانه هاشمی،امروز هاشمی کاری میتواند بکند که از عهده هيچکس برنمیآيد.»
روزنامه بهار از جمله به «بحران گرانی و تحريم و تحديد زندگی متعارف مردم» و «زمانه تهديد و تحريم خارجی» اشاره کرده و نوشته «هاشمی میتواند به اتکای تجربههای گسترده و آزمودههای خود در اين سالهای غلبه سياست افراط،راهی را برای منافع و مصالح بازگشايد که هيچ جوان و ميانسالی نخواهد توانست.»
يادداشت نويس روزنامه بهار يادآوری کرده که «در رخداد دوم خرداد هم هاشمی بود که در خطبه نماز جمعه معروف راه را برای انتخاب اصلحترين مرد سياست و شکلگيری اصلاحات برگشود» و تاکيد کرده که «نقش و کارکرد» هاشمی رفسنجانی «از رخداد ۷۶ کمبهاتر و کمفايدهتر نيست» و « مصلحت تداوم و بقای اصلاحات در پس هاشمی بودن و ميانجیگری وی است.»
سه ميليون بيکار ميراث دولت احمدی نژاد برای دولت آينده
روزنامه جهان صنعت گزارشی از کارنامه «سياست های اشتغال زايی» دولت محمود احمدی نژاد منتشر کرده و نوشته «ادعای ريشهکنی بيکاری شکست خورد» تا «سه ميليون بيکار» ميراث دولت احمدی نژاد برای دولت آينده خواهد بود.
به گزارش اين روزنامه «ريشهکن کردن بيکاری يکی از بزرگترين و در عين حال مهمترين وعدههايی» بود که از ابتدای دولت محمود احمدی نژاد داده شد و «اين موضوع در سفرهای استانی هيات دولت نيز به دفعات مطرح شده است» اما «سياستهای اشتغالزايی دولتهای نهم و دهم چنگی به دل نزد و با صرف ميلياردها تومان هزينه و پرداخت تسهيلات بانکی برای ايجاد اشتغال، پرونده حل نشده سه ميليون بيکار به دولت يازدهم سپرده میشود.»
روزنامه جهان صعت از جمله به «طرح بنگاه های زودبازده» به عنوان «اولين گام و بزرگترين طرح دولت نهم برای مقابله با پديده بيکاری» نامبرده و نوشته «از اين طريق حدود ۲۸ هزار ميلياردتومان منابع بانکی به صدها هزار طرح اشتغالزايی کوچک در کشور تسهيلات پرداخت شد»اما «گزارش منتشر شده از سوی دولت در سال گذشته نشان داد که بيش از ۶۰ درصد هدف زودبازدهها در کشور محقق نشده و بخش قابل توجهی از منابع بانکی با وجود ادعای کنترل شديد دولت به انحراف رفته است.»
اين روزنامه با اشاره به «آمار سازی» و دستکاری آمارهای اشتغال زايی و بيکاری از سوی دستگاه های دولتی نوشته که حتی آمارهای منتشر شده از سوی مرکز آمار ايران به عنوان مرکزی تحت نظر دولت نيز «گواه نوعی شکست در برنامههای اشتغالزايی دولت در هشت سال گذشته» است چرا که «تعداد بيکاران کشور در سال ۸۴ و در آغاز فعاليت دولت نهم، ۲ ميليون و ۶۷۴ هزار و ۸۶۶ نفر بود» که «اين تعداد در پايان سال ۹۱» به « ۲ ميليون و ۹۴۴ هزار و ۱۵۸ نفر افزايش يافته است.»
روزنامه جهان صنعت همچنين نوشته «تعداد شاغلان» کشور هم «در اولين سال فعاليت دولت نهم ۲۰ ميليون و ۶۱۸ هزار و ۵۷۹ نفر بوده که در پايان سال ۹۱ به ۲۱ ميليون و ۱۶۰ هزار و ۸۸۷ نفر رسيده است» و نشان می دهد که «در اين فاصله هشت ساله، آمار شاغلان تنها ۵۴۲ هزار و ۳۰۸ نفر افزايش نشان میدهد.»
به گزارش اين روزنامه اکنون و درحالی که تا سه ماه ديگر عمر دولت منحمود احمدی نژاد به پايان می رسد مسوولان وزارت تعاون، کار و رفاه می گويند «به دليل بزرگ بودن حجم بيکاری و بالا بودن تعداد بيکاران کشور ايجاد فرصتهای جديد شغلی به وضوح قابل لمس نيست.»
گسترش «ربا خواری و نزول خواری زير پوست شهر»
روزنامه جام جم «پرونده روز» شماره دوشنبه را به «ربا خواری» و «نزول خواری» در ايران اختصاص داده و در دو صفحه به بررسی گسترش «نزول خواری زير پوست شهر» پرداخته است.
اين روزنامه نوشته «کم نيستند افرادی که همه روزه به دليل واپس زده شدن از سوی بانک ها و ساير منابع مشروع تأمين مالی به دليل قيود و شرايط دشوار يا غيرقابل اجرا به بازارهای ربوی روی می آورند و خود را در دام رباخواران می اندازند» و «در نهايت هم در گرداب ربا به مشکلات متعددی برخورده اند.»
جام جم با اشاره به منع و نکوهش رباخواری در اسلام نوشته «تاسف برانگيز است که در کشور اسلامی ايران ربا و ربا خواری به عناوين و رنگ و لعاب های مختلف وجود دارد و کسی را انگيزه مقابله با آن نيست» و «رباخواران در سايه بی تدبيری بانک مرکزی و مشکلات پيچيده سيستم بانکی برای وام دادن به مردم گرفتار رشد کرده اند و هر روز عده ای تازه را به کام خود می کشند.»
اين روزنامه درعين حال نوشته «بسياری بر اين باورند که ربا و نزول دقيقا به يک معنا بوده و هر دو واژه به مفهوم دريافت پول اضافه در قرض است: که «البته اين باور در بعد عاميانه درست است،ولی از نگاه تخصصی،نزول به اشکال ديگری از معاملات اقتصادی هم گفته می شود که برخی انواع آن حرام نيست.»
اين روزنامه همچنين در يادداشتی با تيتر «ماکنيزم مالی نزول» جدول هايی درباره «نرخ نزول خواری» در ايران منتشر کرده و نوشته ««هيچ فرد عاقلی برای راه انداختن کسب و کار يا تجارت اقدام به دريافت پول نزولی نمی کند،بلکه هميشه افرادی به دنبال پول نزول هستند که گرفتاری های خاصی دارند. بيماری،بدهی، تصادف و هرگونه مشکل حاد از اصلی ترين دلايل تقاضای پول ربوی است» و «هميشه اضطرار و شرايط غيرعادی باعث درخواست های اينچنينی خواهد بود؛آن هم زمانی که نظام رسمی پولی و بانک ها متقاضی را حمايت نمی کند يا اين که مال و دارايی او قدرت نقدشوندگی خوبی ندارد.»
جام جم نوشته «ربا چه در بازار تهران و شهرستان ها و چه در آگهی های درج شده در جرايد،ردپايی روشن و آشکار دارد»اما «بدتر اين است که انگيزه کاملی برای برخورد با آن وجود ندارد» و حتی « دادگاه های کشور نيز به خاطر پيچيده بودن و افزايش يافتن دعاوی مالی تلاش می کنند وارد پرونده های ربا خواری نشوند» و به همين دليل «بايد هشدار داد ربا زيرپوست کشور و شهر ما در حال رشد و نمو است.»
اين روزنامه همچنين در ياداشتی با تيتر «نزولخواران در همين نزديکی اند» نوشته «نيازی به پرس وجو هم نيست کافی است به صفحات آگهی برخی روزنامه ها نگاهی بيندازيد يا سری به بازار تهران بزنيد.قدم زنان فقط به کاغذ هايی که روی شيشه ويترين برخی مغازه ها نصب شده دقت کنيد: وام فوری.»
جام جم نوشته «نزولخواران نه در پستوها يا زيرزمين های دود گرفته بلکه در روز روشن و با پوششی به ظاهر قانونی در کوچه و بازار و صفحات روزنامه ها خودنمايی می کنند،آن هم زير بليت حکومت اسلامی که شديدترين دستورات صريح دينی را برای برخورد با نزولخواران در آستين دارد.»
به نوشته اين روزنامه «کافی است ضميمه آگهی روزنامه را باز کرده و بخش کار و سرمايه را ببينيد.در اين بخش با انبوهی از آگهی های دريافت وام فوری مواجه می شويد که عناوين مختلف برای آن يافت می شود؛پرداخت فوری سرمايه، وام فوری يکروزه، پرداخت وام بدون ضامن، پذيرش سند ملکی برای ترهين، پرداخت سرمايه به کارمندان دولت،رفع مشکل مالی با ارائه سند مسکونی و… . يک تماس کوچک با اين آگهی ها و دقت در مکانيسم مالی آنها نشان می دهد عملکرد آنها هيچ تفاوتی با نزول ندارد.»
_ اردیبهشت ۱۳۹۲
بدهکاری؛ میراث احمدینژاد برای دولت بعدی
حمید مافی
احمدینژاد بخواهد یا نه باید ریاست قوه مجریه را در نیمه مردادماه واگذار کند؛ آن هم با انبوهی از بدهیها و تعهدات به جای مانده که گریبانگیر دولت بعدی خواهد شد.
او که در سال ۱۳۸۴ با شعار مبارزه با فقر و آوردن نفت بر سر سفره مردم توانست از رقابت انتخاباتی پیروز بیرون بیاید، نه تنها بهبودی در وضعیت معاش مردم ایجاد نکرد بلکه اقتصاد ایران را تا آستانه سقوط پیش برده است.
اقتصاد ایران
شاید تنها نکته مثبت کارنامه اقتصادی احمدینژاد کاهش بدهیهای خارجی ایران باشد که البته ثمره اقدام دولت نیست، بلکه گسترده شدن تحریمهای بینالمللی اقتصاد ایران را از دریافت منابع مالی موسسات بینالمللی محروم کرده است.
بر اساس گزارش بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران بدهی خارجی ایران در زمستان سال گذشته به ۴. ۸ میلیارد دلار رسیده است.
شاید تنها نکته مثبت کارنامه اقتصادی احمدینژاد کاهش بدهیهای خارجی ایران باشد که البته ثمره اقدام دولت نیست، بلکه ناشی از محرومیت ایران از دریافت منابع مالی موسسات جهانی بخاطر گسترده شدن تحریمهاست.
با این حال واحد اطلاعات اکونومیست میزان بدهی خارجی ایران را چهار میلیارد دلار بیشتر از بانک مرکزی برآورد کرده است. بر اساس گزارش اکونومیست، میزان بدهی خارجی ایران در سال ۲۰۱۳ به کمتر از ۱۳ میلیارد دلار کاهش مییابد.
محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی ایران آمارهای اکونومیست را غیرواقعی دانسته و گفته است ایران در یک سال گذشته پنجاه درصد از بدهیهای خارجی خود را تسویه کرده است. اگر گفتههای رئیس کل بانک مرکزی را مبناء قرار دهیم و بپذیریم که ایران در بازپرداخت بدهیهای خارجی خود موفق عمل کرده، در داخل اما میزان بدهیهای دولت افزایش یافته است. به گونهای که بخش خصوصی، بانک مرکزی و شبکه بانکی کشور و شهروندان چشم به دست دولت دوختهاند تا شاید حداقل بخشی از مطالبات خود را دریافت کنند.
دست دولت در جیب بانکها
محمود بهمنی
محمود بهمنی رییس بانک مرکزی
دولت احمدینژاد در سالهای گذشته علیرغم برخورداری از درآمدهای نفتی همواره با کسری بودجه روبرو بوده است. اقتصاددانان ایرانی چند ماه قبل در نامهای به رئیس دولت نسبت به بیانضباطیهای مالی دولت هشدار دادند. بر اساس این نامه در سالهای گذشته بر خلاف برنامه چهارم توسعه، سهم درآمدهای نفتی در بودجه سالیانه به ۸۵ میلیارد دلار رسیده است و دولت نه تنها تعهدات خود به صندوق توسعه ملی را انجام نداده بلکه از منابع صندوق توسعه ملی نیز برداشت کرده است.
موجودی صندوق ذخیره ارزی بنا به گفته یک عضو هیات مدیره این صندوق، نزدیک به ۵۰ هزار میلیارد دلار است. اما بهمن ماه سال گذشته، عضو هیات عامل این صندوق موجودی آن را ۳۶ هزار میلیارد دلار اعلام کرد. در حالی که بر اساس برنامه چهارم و پنجم توسعه میزان اندوخته این صندوق در سال گذشته باید به ۴۵۰ میلیارد دلار میرسید.
میزان بدهیهای دولت در داخل افزایش یافته است. بخش خصوصی، بانک مرکزی و شبکه بانکی کشور و شهروندان چشم به دست دولت دوختهاند تا حداقل بخشی از مطالبات خود را دریافت کنند.
دولت علاوه بر برداشت از صندوق توسعه ملی، هر زمان که با کسری بودجه روبرو شده به خزانه بانکها متوسل شده است. به گونهای که بدهی دولت به بانک مرکزی و شبکه بانکی کشور بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان برآورد شده است.
بر اساس آخرین گزارش بانک مرکزی، دولت ۴۷ هزار میلیارد تومان به بانک مرکزی و ۵۳ هزار میلیارد تومان نیز به شبکه بانکی کشور بدهی دارد. میزان بدهی دولت به نظام بانکی کشور در هشت سال گذشته ۵۰ هزار میلیارد تومان افزایش یافته که ۲۵ هزار میلیارد تومان آن پس از اجرای قانون هدفمندی یارانهها بوده است.
افزایش ۱۰۰ درصدی بدهیهای دولت به نظام بانکی پس از اجرای قانون هدفمندی یارانهها بیانگر افزایش کسری بودجه دولت و افزایش استقراض از نظام بانکی است.
صنعتگران چشم انتظار
دولت با همه درآمدها و استقراضهایی که داشته، باز هم دست تولید کنندگان و صنعتگران ایرانی را در پوست گردو گذاشته است.
صنعت ایران
اگر چه علیرضا شجاعی معاون برنامه ریزی وزارت صنعت، معدن و تجارت گفته است که دولت در سال گذشته بستههای حمایتی صنعتگران را اجرایی کرده، اما رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران میگوید، دولت بیش از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان به فعالان بخش صنعت و تولید بدهکار است.
بخشی از مطالبات تولیدکنندگان از دولت، مربوط به تعهدات دولت در اجرای قانون هدفمندی یارانهها است. بر اساس قانون هدفمندی یارانهها دولت متعهد شده است که سی درصد از درآمدهای حاصل از هدفمندی یارانهها را به بخش تولید و صنعت کشور اختصاص دهد. اما دولت به دلیل آنچه که کسری بودجه و عدم تحقق درآمدهای این بخش اعلام کرد، مطالبات بخش صنعت را پرداخت نکرده است.
دولت با همه درآمدها و استقراضهایی که داشته، باز هم دست تولید کنندگان و صنعتگران ایرانی را در پوست گردو گذاشته است.
دولت متعهد شده است که ۱۷ هزار میلیارد تومان از درآمدهای حاصل از هدفمندی یارانهها را به بخش تولید اختصاص دهد. اما حمیدرضا فولادگر نماینده مجلس گفته است که دولت تنها دو هزار میلیارد تومان به بخش صنعت کشور پرداخت کرده است.
محمود احمدینژاد در یک برنامه زنده تلویزیونی اعلام کرد که دولت تنها پول را در جیب مردم میگذارد.
علاوه بر این پیمانکاران بخش خصوصی صنعت برق، مخابرات، چایکاران و کشاورزان نیز در شمار طلبکارهای خصوصی دولت هستند. رئیس سندیکای برقکاران میزان بدهی دولت به این بخش را سه هزار میلیارد تومان اعلام کرده و گفته است که بخشی از این بدهیها در قالب تهاتر پرداخت شده است.
با این حال حمیدرضا فولادگر میزان بدهی دولت به پیمانکاران صنعت برق را شش هزار میلیارد تومان اعلام کرده است.
صنعت چای
سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس هم گفته است: علیرغم وعدههای دولت تنها ۳۰ درصد مطالبات صنعت کاران برق پرداخت شده است. علاوه بر برقکاران، چایکاران نیز از دولت طلبکار هستند.
نایب رئیس اتحادیه چایکاران میزان بدهی دولت به این بخش را ۵. ۲۸ میلیارد تومان اعلام کرده و گفته است: برخلاف وعدههای دولت تا به حال اقدامی برای پرداخت مطالبات چایکاران صورت نگرفته است.
پیمانکاران بخش خصوصی صنعت برق، مخابرات، چایکاران و کشاورزان نیز در شمار طلبکارهای خصوصی دولت هستند.
میزان بدهی دولت به پیمانکاران خدماتی کشور هفت هزار میلیارد تومان اعلام شده است. پیمانکاران صنعت احداث و صنعت راه سازی نیز در مجموع هشت هزار میلیارد تومان از دولت طلبکار هستند.
تحمیل بدهی به دولت بعدی
انتشار اوراق قرضه بدون حساب و کتاب از دیگر اقدامات دولت احمدینژاد در هشت سال گذشته است.
بر اساس گزارشهای منتشر شده دولت در سال ۱۳۸۵، ۱۵۷۷ میلیارد تومان، در سال ۸۶ بیش از ۲۳۵۱ میلیارد تومان، در سال ۸۷، ۱۱۳۰ میلیارد تومان و در سال ۸۸، ۱۷۶۹ میلیارد تومان اوراق مشارکت به فروش رسانده است.
میزان اوراق قرضه منتشر شده در سال ۹۰ رشد چشمگیری داشته است. بر اساس گزارش خبرگزاری فارس دولت در این سال سه هزار میلیارد تومان اوراق مشارکت به فروش رسانده است. همچنین دولت در قانون بودجه سال گذشته نیز پیشبینی کرده بود که ۵۵ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان اوراق قرضه منتشر کند.
مرکز پژوهشهای مجلس این اقدام دولت را زمینه ساز افزایش بدهیهای دولت دانست و در یک گزارش کارشناسی اعلام کرد، انتشار ۵۵ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان اوراق قرضه، بدهی دولت از این بابت را به ۸۳ درصد منابع حاصل از فروش نفت و فرآوردههای نفتی در سال میرساند.
اوراق مشارکت
نمایندگان مجلس در نهایت به دولت اجازه انتشار ۲۵ هزار میلیارد تومان اوراق مشارکت را دادند.
دولت همچنین در لایحه بودجه امسال پیش بینی کرده است که ۲۶ هزار میلیارد تومان اوراق مشارکت منتشر کند. بدون محاسبه سود اوراق مشارکتی که در سال جاری منتشر و عرضه خواهد شد، دولت در هفت سال گذشته بیش از ۱۵ هزار میلیارد تومان بازپرداخت سود و اصل اوراق قرضه را به عنوان ارثیه به جا گذاشته است.
دولت در هفت سال گذشته بیش از ۱۵ هزار میلیارد تومان بازپرداخت سود و اصل اوراق قرضه را به عنوان ارثیه به جا گذاشته است.
مجلس شورای اسلامی ایران اعلام کرده است؛ بازپرداخت اصل و سود اوراق مشارکت عرضه شده در سال ۸۸ و ۸۹ سالانه ۵. ۵ هزار میلیارد تومان است که از سال ۹۲ آغاز خواهد شد. علاوه بر این دولت بعدی در سالهای سوم و چهارم باید بازپرداخت سود اوراق مشارکت منتشر شده در سال ۹۰ و ۹۱ را آغاز کند.
ارثیه احمدینژاد
۴۳ اقتصاددان کشور در نامهای که سال گذشته به احمدینژاد نوشتند، میزان بدهی دولت را بیش از ۲۰۰ هزار میلیارد تومان اعلام کردند که این تنها بدهیهای نمایان دولت او در هشت سال گذشته است. علاوه بر این دولت بعدی باید چارهای برای پرداخت یارانههای نقدی بیاندیشد که سالانه بخشی از بودجه را میبلعد. همچنین سیاستگذاریهای نادرست دولت، اقتصاد ایران را با رکود و تورم همزمان روبرو کرده است.
افزایش نرخ تورم و بیکاری و همزمان با آن کاهش رشد اقتصادی، اقتصاد ایران را در آستانه یک بحران مستمر قرار داده که برون رفت از آن به سادگی امکان پذیر نخواهد بود و همین کار را برای دولت بعدی دشوارتر خواهد کرد. چرا که بازپرداخت بدهیهای به جای مانده نیازمند بهبود وضعیت تولید و بازگشت به مسیر رشد اقتصادی است.
نمایندگان مجلس سال گذشته افزایش بدهی های دولت احمدینژاد را گروگانگیری او برای ماندن همراهانش در قوه مجریه خوانده بودند.
_رکورد دولت های احمدی نژاد در مفاسد مالی؛ اینبار در ارشاد
امروز: رکوردزنی در اختلاس و سوء استفاده های مالی، در دولتی که محمود احمدی نژاد آن را پاک ترین دولت تاریخ می داند و رهبری پاکدستی را از ویژگی های آن بر می شمرد، هم چنان ادامه دارد.
به گزارش کلمه، ظاهرا نام وزارت فرهنگ و ارشاد دولت احمدی نژاد هم از اختلاس ها و سوء استفاده های مالی مبرا نمانده و گزارش ها خبر از بازداشت تعدادی از مدیران میانی و مشاور معاونت سینمایی این وزارتخانه به اتهام تخلفات مالی می دهند تا بدین ترتیب کلکسیون مدیران و وزرا و معاونین و مشاورین دولت عدالت محور که در مفاسد مالی دست دارند و به اختلاس و رشوه گیری و … دست زده اند، کامل تر شود.
در گزارش های تاکنون منتشر شده، به جزییات و میزان این تخلفات مالی اشاره ای نشده است؛ اما اشاره شده که مدیران بازداشت شده در بخش مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال وزارت ارشاد فعالیت میکردهاند.
هم چنین از معاونت های سینمایی و فرهنگی نیز خبرهای مشابه از سوء استفاده های مالی می رسد که منجر به بازداشت تعدادی از کارکنان این دو بخش توسط نهادهای امنیتی شده که به گزارش فاطر نیوز مشاور معاونت سینمایی وزیر ارشاد و سازمان سینمایی نیز یکی از این افراد است که به اتهام فساد مالی و تحصیل مال نامشروع بازداشت شده است.
کشف ۲۱۸ اختلاس در سال ۹۰
پس از هفت سال تصدی دولت پاکدست عدالت محور، چندی پیش خبرگزاری مهر به نقل از پلیس آگاهی گزارش داد که تنها در سال ۱۳۹۰ تعداد اختلاس های کشف شده در بانک ها و ادارات دولتی به ۲۱۸ مورد رسیده است.
براساس اطلاعات ثبت شده در طول سال گذشته ۶۲ پرونده اختلاس مربوط به ادارات دولتی بوده است، و به گفته ماموران پلیس آگاهی ۱۵۶ مورد از اختلاس ها نیز در بانک های کشور کشف شده و برای آن پرونده تشکیل داده اند. بدین ترتیب بانک ها به علت تخلفات کارکنانشان همچنان در صدر مراکز مستعد برای اختلاس قرار دارند.
در این میان براساس گزارش های اعلام شده ۸۱ درصد اختلاس ها به صورت انفرادی و ۱۹ درصد نیز به صورت گروهی انجام شده است. مبلغ اختلاس پرونده ها در سال گذشته ۹٫۸۸۸۴٫۷۹۴ میلیون ریال بود که بیش از ۸۵۶٫۱۱٫۲۴۴ میلیون ریال آن کشف شده است. که نسبت به سال ۸۹، ۱۰ درصد رشد نشان می دهد.
براساس فراوانی تعداد پرونده ها استان هرمزگان با ۱۴ پرونده بیشترین و پس از ان استانهای البرز و گیلان با ۱۳ پرونده بیشترین نرخ وقوع اختلاس و استان های سمنان و خراسان جنوبی با یک پرونده کمترین فراوانی ارتکاب جرم را دارند.
روش های اختلاس از بانک ها و ادارات
برداشت غیرقانونی از حساب مشتریان با استفاده از جعل امضا، مدارک و اسناد مهمترین روش اختلاس در بانک ها و ادارات اعلام شده است. ضمن اینکه برداشت از حساب های بانکی همانند بازخزانه، وصول کلی، بستانکاران، راکد و واسطه به همراه واریز نکردن وجوه نقدی و چک های دریافتی از مشتریان حساب های پس انداز و جاری از دیگر روش های اختلاس در سیستم بانکی است. این در حالی است که برداشت وجه به نفع خود توسط مسئول فروش اداره یا سازمان پس از فروش مهمترین روش اختلاس در ادارات است.
سرلیست های دولتی
به این موارد باید نام ها و عناوین زیاد دیگری را اضافه کرد که تنها اشاره به محمدرضا رحیمی و کامران دانشجو به عنوان سر لیست های دولت کفایت می کند تا نشان دهد خانه پاکدستی این دولت از پای بست ویران است و تخلفات مالی در سطح میانی تنها نمونه کوچکی از آنها به شمار می رود. اگر چه نزدیکان احمدی نژاد طبق آنچه او هشدار داده، خط قرمز هستند و تا کنون از حاشیه امن حکومتی برخوردار بوده اند.
اختلاس تاریخی ۳ هزار میلیاردی، اختلاس ۱۵ میلیارد تومانی در سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران، اختلاس بانکی هرمزگان، رانت ۴۵۰ میلیارد تومانی در مناطق آزاد، اختلاس ۲۱ میلیاردی وزارت کشور و … از موارد معدود افشاء شده است.
_اکنش برخی نمایندگان مجلس به سخنان احمدي نژاد درباره معیشت مردم
کد خبر: ۱۱۲۸۹
۲۶ ارديبهشت ۱۳۸۷ – ۱۱:۰۴
تعدادي از نمايندگان مجلس از اظهارات محمود احمدي نژاد درباره بهبود زندگي مردم ابراز تعجب کردند و خواستار ارائه مستندات سخنان رئيس جمهور شدند.
احمدي نژاد در کنفرانس مطبوعاتي خود در روز سه شنبه اظهار داشت وضع زندگي مردم در دوره رياست جمهوري او بهبود يافته است.
البته او اذعان داشت که فشارهايي بر مردم نيز وارد شده است. اين بخش از سخنان احمدي نژاد واکنش هاي جالبي را ميان نمايندگان مجلس داشت.
برخي از نمايندگان به استناد اينکه هيچ گاه از رئيس جمهور انتظار ندارند که پذيراي اشتباهاتش باشد، سخنان اخير وي را بسيار طبيعي و قابل پيش بيني مي دانستند. علي عسگري نماينده مشهد سخنان احمدي نژاد مبني بر اينکه «مردم مشکل معيشتي ندارند» را نه شهامت و جسارت رئيس جمهور در نديدن حقايق بلکه ساده انگاشتن افکار عمومي تلقي کرد.
«اينکه اين نوع صحبت ها يک جسارت است يا نه بايد به قضاوت افکار عمومي گذاشته شود چرا که تصور نمي کنم مردم با شنيدن صحبت هاي احمدي نژاد، تصور کنند احمدي نژاد با چشمان بسته به مسائل نگاه مي کند بلکه تلقي افکار عمومي اين خواهد بود که احمدي نژاد آنها را آن قدر ساده پنداشته که به راحتي مي گويد اصلاً خبري از تورم نيست.»
هادي حق شناس نماينده بندر انزلي هم اظهارات احمدي نژاد را تکراري عنوان کرد؛ «مردم بارها اين صحبت ها را شنيده اند و کمتر کسي را مي توان سراغ داشت که حداقل چند باري اين فرافکني دولت را نديده باشد.»
حق شناس با بيان اينکه تورم آثارش را در زندگي مردم نشان مي دهد نه حرف هاي تبليغاتي احمدي نژاد، اين نوع رفتار دولت را بزرگ ترين ضربه به خودش عنوان کرد. کاظم دلخوش نماينده صومعه سرا هم با بيان اينکه تا ديروز مجلس مقصر بود و امروز به طور کلي از نگاه دولت تورم آن قدر منتفي است که در وضع معيشتي مردم هم اثر نگذاشته است، گفت؛ «دولت فرار به جلو دارد و هر بار شيوه جديدي را دنبال مي کند. يک بار مافياي اقتصادي را مطرح کرد و در مصاحبه اخير هم که به طور کلي گلايه هاي مردم را از فشار تورم بر زندگي شان منکر شد و اعلام کرد که اوضاع مردم خوب است. پس بايد ديد که مردم چرا بيهوده گلايه مي کنند که گراني هست.»
عادل آذر نماينده دهلران هم از دولت خواست مستنداتي که ثابت مي کند وضع مردم در اين سال ها بهتر شده، ارائه کند؛ «مردم که قدرت خريدشان کم شده و ديگر آنها نيازي به اثبات ندارند حال بايد ديد که دولت چه سندي براي اثبات سخنان رئيس جمهور دارد. تصور مي کنم قيمت برنج و ساير اقلام کفايت مي کند تا رئيس جمهور متوجه شود آنچه نزديکانش به وي از وضع خوب مردم گزارش مي دهند با آنچه واقعيت زندگي ملت است چقدر فاصله دارد.»
_
شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز):اسفندیار رحیم مشایی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ثبتنام کرد تا محمود احمدینژاد اثبات کند از مواضع خود در قبال مشایی عقبنشینی نمیکند؛ اما آیا مشایی شانسی برای تایید صلاحیت دارد؟
به گزارش خبرنگار شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز)، به نقل از مشرق، هر چند تصمیمگیری نهایی در مورد احراز صلاحیت کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری با شورای نگهبان است، اما مشایی حداقل به شش دلیل نباید برای خود شانسی برای تایید صلاحیت قائل باشد این پنج دلیل را مرور میکنیم :
مشایی رجل مذهبی نیست
حتی اگر عنوان رجل سیاسی با اغماض و به دلیل پستهایی که از سوی احمدینژاد به او هبه شده بر اسفندیار رحیم مشایی صدق کند، عنوان رجل مذهبی به هیچ وجه بر او صدق نمیکند. این امر نه تنها به دلیل عدم وجود سابقه مذهبی در کارنامه او قابل ذکر است، بلکه به ویژه با توجه به موضعگیریهای او در مورد اسلام، میتواند قابل استناد باشد. مشایی ارتباط با خدا و امام عصر (عج) را بدون واسطه مطرح میکند و به دلیل مسایلی که در این باب مطرح کرده، جریان حامیاو به عنوان جریان انحرافی مطرح شده است. بنابراین کاندیدای جریانی که به دلیل مواجه شدن با اتهام انحراف مذهبی، جریان انحرافی نام گرفته نمیتواند امید چندانی به تایید صلاحیت داشته باشد.
نامه مقام معظم رهبری درباره مشایی
در تیرماه ۱۳۸۸، پس از آنکه اعتراضات به اقدام محمود احمدینژاد مبنی بر انتخاب اسفندیار رحیم مشایی به عنوان معاون اول رییسجمهور افزایش یافت، ابوترابی فرد نایب رییس مجلس هشتم، نامهای را با امضای مقام معظم رهبری خطاب به محمود احمدینژاد در اختیار رسانهها قرار داد که حاوی مخالفت ایشان با معاون اولی مشایی بود و به همین دلیل احمدینژاد مجبور به تغییر مشایی شد. آیا فردی که مقام معظم رهبری، انتصاب او به عنوان معاون رییسجمهور را نپذیرفتهاند، میتواند برای تایید صلاحیت برای مسئولیت مهمتری که ریاست جمهوری است امیدوار باشد؟
اعتراض مراجع به عملکرد مشایی
مشایی در موارد مختلف، اعتراض مراجع و روحانیون را برانگیخته است که مهمترین آن، حمایت از طرح پیشنهاداتی همچون ورود زنان به استادیومهای ورزشی و نیز نشستن در مجلس رقص زنان در ترکیه و مواردی از این دست است. او به دلیل نظرات خاص خود، نگاه مثبتی به مراجع عظام تقلید و روحانیون ندارد و به همین دلیل بعید به نظر میرسد چنین نگرشی مورد تایید اعضای شورای نگهبان که حداقل نیمیاز آنان را روحانیون باسابقه تشکیل میدهند قرار گیرد.
پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی
تخلف مالی سه هزار میلیارد تومانی بدون کمک نیروهای دولتی به امیر منصور آریا امکانپذیر نبود مشایی با استفاده از نفوذ خود نزد رییسجمهور، زمینه تخلف را فراهم کرد و بارها در این پرونده اسم او برده شد و از ثبت امضای او پای اسناد تخلف سخن به میان آمد. در چنین شرایطی، چگونه میتوان انتظار داشت کسی که در تخلفات مالی متهم بوده است، صلاحیت اداره یک کشور را داشته باشد؟
دوستی با مردم اسرائیل
رژیم صهیونیستی به عنوان یک رژیم اشغالگر، هیچ جایگاهی در سیاست خارجی ایران نداشته است، اما اسفندیار رحیم مشایی ناگهان از دوستی با مردم اسرائیل سخن به میان میآورد و بر گفته خود تاکید میورزد؛ در حالیکه رژیم صهیونیستی، یک رژیم اشغالگر و دشمن ما معرفی شده و تفاوتی بین مردم اسرائیل و رژیم اسرائیل نبوده است. در این مورد خاص هم مقام معظم رهبری در نماز جمعه تهران به صراحت تذکر دادند و این گفته را حرف غلطی توصیف کردند. آیا دوستی با مردم اسرائیل به معنای عبور کردن از خطوط قرمز نظام نیست؟
نقش داشتن در ۱۱ روز خانه نشینی احمدینژاد
خانه نشینی ۱۱ روزه محمود احمدینژاد که اخیرا روزنامه رسمی دولت تلاش کرده بدون توجه به نفس موضوع، آن را به ۶ روز تقلیل دهد، عامل اصلی فاصله گرفتن بخش اعظم اصولگرایان از احمدینژاد بود و عامل وقوع آن هم اختلافاتی بود که اسفندیار رحیم مشایی در آن نقش داشت. انتقادات از خانه نشینی احمدینژاد به حدی افزایش یافت که اقدام او بر ضد مصالح نظام ارزیابی شد و عامل اصلی آن که مشایی بود به دلیل نقشی که در برکناری وزرای مختلف کابینه داشت مورد تخطئه قرار گرفت. البته به این فهرست میتوان موارد دیگری هم اضافه کرد اما شاید همین ۶ دلیل برای اقناع افکار عمومی درباره احتمال رد صلاحیت مشایی کافی باشد.
من هم از شما عذر میخوام جناب سجودی عزیز
ولی انصافا حالا دیگه وقتش نیست تو عقایدتون تجدید نظری بکنین
زمستون تموم شده و فصل بهاره مگه محمود جونت نمیگه زنده باد بهار
تخاب نوشت:
درحالیکه که همه منابع مطلع از تلاش شبانه روزی دولت برای جمع آوری هزاران نفر جهت شرکت در میتینگ انتخاباتی دولت خبر می دادند، خبرنگار «انتخاب» کسب اطلاع کرد که در اواسط این هفته، احمدی نژاد تصمیم گرفته همه برنامه های جنجالی میتینگ انتخاباتی را حذف کند و برنامه هایی عادی و ساده را جایگزین آن کند.
پس از فاش شدن برنامه های دولت برای برقراری میتینگ ورزشگاه آزادی و انتشار انتقادات گسترده شخصیت ها، نیروی انتظامی، رییس قوه قضاییه و دیگر علما و مراجع نسبت به سوء استفاده از امکانات دولتی، دولت دهم، از یک سو به دلیل واهمه از این همه هجمه (که حکایت از آن دارد که هزینه و ضرر اجرای این برنامه های جنجالی به مراتب بیشتر از منافع آن است) و از دیگر سو، برای مظلوم نمایی، تحقیر رقبای سیاسی و همچنین دروغ نشان دادن اخبار موثق رسانه ها و هشدار شخصیت ها، تک تک برنامه های جنجالی این میتینگ که اجرای آن از مدتها پیش، قطعی شده بود را کنسل کرد و به جای، برنامه هایی کاملاً عادی را اجرا کردند.
دولت با تغییر یکباره برنامه های انتخاباتی خود در ورزشگاه آزادی، البته توانست ذهن افراد ساده دل و زودباور را تحت الشعاع قرار داده و به آنها بقبولاند که ادعای شخصیت ها و رسانه های متعهد از این جنجال، کذب و فاقد اعتبار بوده است، اما فراموش کرد که هیچ ساده دلی هم، نمی تواند باور کند این همه ریخت و پاش و جنجال، آنهم در این برهه زمانی، هدفی انتخاباتی نداشته است!
به راستی چه کسی باور می کند دعوت از هزاران نفر از اقصی نقاط کشور و خرج هزینه ی هنگفت برای اسم نویسی، جمع آوری، خرید و طراحی لباس، اجاره اتوبوس، تامین وعده ها و میان وعده های مختلف غذایی، اعطای هدایای مختلف، دعوت از گروههای مختلف موسیقی، تهیه امکانات در ورزشگاه، تامین امنیت ورزشگاه و …. (که تنها بخشی اندک از میلیاردها تومان خرج از کیسه بیت المال بوده) تنها برای آن بوده که دولت دهم، از دست اندرکاران ستاد تسهیلات سفرهای نوروزی، تقدیر کند؟!
اساساً چه کسی باور می کند رییس جمهوری که در پیام نوروزی خود و دیگر مراسم و همایش ها، شعار زنده باد بهار را بارها و بارها تکرار می کند ، در چنین مراسم مهم، موثر و پرمخاطبی، حتی یکبار هم از «زنده باد بهار» استفاده نکند؟! رییس جمهور، در این سخنرانی، از هر نوع «زنده باد» ی استفاده کرده، به جز «زنده باد بهار» تا به خیال خود، منتقدان خود را به اصطلاح “ضایع” کند و “آب را بریزند هماتجا که….”
کیست که قبول کند آقای احمدی نژاد که این روزها از هر فرصتی برای ایستادن در کنار مشایی و تقدیر مبالغه آمیز از او استفاده می کند، این بار به این نتیجه برسد که اساساً مشایی را به جای حضور در این مراسم دولتی، به سر مزار مرحومه عسل بدیعی بفرستد؟!
قطعاً ساده دلان هم چنین چیزی را باور نمی کنند!
بخون اشاره به یارانه هم داره
روزنامه جمهوری اسلامی: نماينده ولي فقيه در استان و امام جمعه اصفهان با انتقاد شديد از اقدامات تبليغي دولت، پرداخت 250 هزار تومان يارانه نقدي به مردم را شعاري بيحساب ذكر كرد و گفت: كارشناسان وافراد خبره اقتصادي بايد در اين زمينه اظهارنظر كنند.
حجتالاسلام والمسلمين طباطبايي در خطبههاي نماز جمعه اصفهان كه درمسجد امام اين شهر اقامه شد با اشاره به چهار پروژه نيمهكاره تونل سوم كوهرنگ، ورزشگاه نقش جهان، مترو و مصلاي اصفهان گفت: اگر دولت پول دارد هزار ميليارد به اصفهان بدهد تا پروژههاي نيمه تمام استان را تمام كنيم.
وي با اشاره به سفر اخير رئيسجمهور به استان اصفهان تاكيد كرد: سفر اخير رئيس جمهورهمانند دو سفر قبل خود به استانهاي سمنان و اهواز تبليغاتي بود.
وی تصريح كرد: دليل اينكه در اين سفر بنده به استقبال ايشان نرفتم اين بود كه از سخنان وي درسفر به خوزستان تشخيص دادم كه اين سفرها تبليغاتي است وچون زمان تبليغات نيست اين كارها خلاف است ولذا با تشخيص خودم در مراسم استفبال شركت نكردم وديديد كه درست هم بود وقصد بياعتنايي نداشتم.
وي با بيان اينكه بيشترين ميزان ماليات پرداختي در كشور متعلق به اصفهان است كه مساوي با بيست استان كوچك ميباشد اما چهار پروژه نيمهكاره مترو، آب، ورزشگاه نقش جهان و مصلاي اصفهان كه در دولتهاي قبلي آغاز شده بود در اين دولت كندتر شده است ولذا بيان شعارهاي مردم اصفهان هنرمند هستند، خوب هستند، ايثار گر ودر كشور بينظيرند دردي را دوا نميكند اين مردم از قبل همينطور بودند.
وي سخنان رئيسجمهور دراهوازووعده غير واقعي پرداخت 250 هزار تومان يارانه نقدي به مردم را ياد آور شد و با اشاره به درخواست آيتالله مكارم شيرازي وبرخي از علما وشخصيتها براي بررسي كارشناسي اين سخنان، اضافه كرد: پولي كه بابت هدفمندي يارانهها در سال 91 بدست آمده 32 هزار ميليارد تومان ميباشد كه بنا بوده يك سوم آن نيز به توليد اختصاص پيدا كند كه آن هم پرداخت نشد اما مبلغي كه پرداخت شده 42 هزار ميليارد تومان است كه ده هزار ميليارد تومان بيشتر از پيش بينيها است.
وي ادامه داد: حالا حساب كنيد اگر يارانههاي نقدي مردم 5 برابر شود 220 هزار ميليارد تومان نياز است اگر پول داريد كه اين مقدار يارانه نقدي بدهيد پس چرا ارز مرجع دارو را قطع كرده ايد، هزار ميليارد از اين پول را به اصفهان بدهيد تكليف چهار پروژه را تمام ميكنيم.
حجتالاسلام والمسلمين طباطبايي تصريح كرد: چه كسي نميگذارد اين پولها را به مردم پرداخت كنيد، مجلس،.خوب اينها عاقل هستند، ميدانيد اگر اين شعار بيحساب شما اجرايي شود چه بلايي سر مردم وكشور ميآيد قيمت كالاها ده برابر افزايش مييابد. بنزين از 700 تومان به هفت هزار تومان وگازوييل به سه هزار تومان ميرسد.
وي خطاب به دولت ورئيس جمهور گفت:چرا حرف بيحساب ميزنيد با يك حساب ساده با جدول ضرب متوجه ميشويد كه امكان اين كار وجود ندارد كه به هر نفر 250 هزار تومان پرداخت كرد اگر داريد ونمي گذارند خدا لعنت شان كند.
وي اظهار كرد: يا كارشناسي نشده حرف ميزنيد يا افرادي هستند كه شما را فريب ميدهند البته دولت كارهاي خوب هم انجام داده است همانطوريكه در دولت قبلي پس از انقلاب كار شده وكشور پيشرفت كرده است ومخصوص اين دوره هم نيست، پول بوده كار انجام شده در كدام دولت 3 هزار ميليارد تومان دزدي شده بود اگر پردهها كنار بزنيد چطور ميشود. دفعه قبل چي شد رهبر عزيز انقلاب فرمودند اين كار غلط وغير اخلاقي وغيرشرعي وغير قانوني بود.
وي حركت دادن پرچم توسط رئيسجمهور وتحويل آن به ديگران را كاري نادرست خواند وگفت: كارهاي بچه گانه چيست كه انجام ميدهيد بخدا از مسئوليت شرعي كه دارم اين حرفها را ميزنم وگرنه قصد نداشته و ندارم در اين مباحث وارد شوم.
علی لاریجانی رئیس مجلس در نامه به مقام معظم رهبری از ایشان درخواست کرده است، بر اساس اصل 110 قانون اساسی از اختیاراتشان برای توقف اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها استفاده کنند. هشدار مصباحی مقدم به دولت برای تعقیب قضایی
همچنین پیش از اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانه اواخر دی ماه سال گذشته در پی وعده های رئیس جمهور مبنی بر اجرای فاز دوم هدفمندی رئیس کمیسیون ویژه مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه ایجاد تعهد در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها برای خزانه بدون آنکه منبع آن تامین شده باشد خلاف قانون و عقل است، به دولت هشدار داد در صورت ایجاد چنین تعهدی، این موضوع تعقیب قضایی خواهد شد.
حجت الاسلام غلامرضا مصباحی مقدم در گفتگو با خبرنگار پارلمانی مهر، در پاسخ به این سئوال که رئیس جمهور ابراز امیدواری کرده تا پایان سال فاز دوم قانون هدفمندی یارانه ها را اجرا کند، آیا استفساریه مجلس مبنی بر تاکید بر عدم افزایش قیمت حامل های انرژی خارج از قانون بودجه 90 به دولت ابلاغ شده است، اظهارداشت: استفساریه مجلس پیام روشنی برای دولت داشت.
کسری150 هزار میلیارد ریالی نتیجه تخلف دولت در هدفمندی یارانهها
علاوه بر این در آذر ماه سال گذشته گزارش کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی مجلس در خصوص تخلفات دولت در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در صحن علنی مجلس قرائت شد بر اساس این گزارش عدم تامین کامل منابع مورد نیاز قانون هدفمند سازی یارانه ها از محل اصلاح قیمتهای حاملهای انرژی منجر به انباشته شدن کسری حدود 150 هزار میلیارد ریال خواهد شد.
کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی در این گزارش 10 مورد تخلفات قانونی در اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها را بررسی کرده بود.
پس از قرائت این گزارش در صحن علنی مجلس رئیس کمیسیون طرح تحول اقتصادی مجلس خبر داد که علی لاریجانی رئیس مجلس در نامهای به وی بر بررسی گزارش این کمیسیون در مورد نحوه اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها طبق ماده 233 آیین نامه برای ارسال به قوه قضائیه تاکید کرده است.
حیف شد متنی رو در جواب نوشته بودم ولی ظاهرا حذف شده الانم دیگه فرصتشو ندارم تایپ کنم انشااله تا فردا دوباره مینویسم
احتمالا به خاطر این بوده که اسمم رو فراموش کردم بنویسم
به گزارش دیارمیرزاغلامعلی جعفرزاده،درباره صحبتهای اقتصادی امروز رئیس جمهور در جمع مردم اصفهان، گفت: من درباره صحبتهای رئیس جمهور زیاد به وی ایراد نمیگیرم چراکه احمدینژاد در ۸ سال گذشته نشان داده که با الفبای اقتصادی بیگانه است و با توجه به روحیاتی که دارد از کارشناسان اقتصادی استفاده نمیکند.
نماینده مردم رشت در مجلس شورای اسلامی، افزود: فرض کنید کسی علم یک موضوعی را ندارد اما اگر خروجی و نتایج امری را نگاه کند متوجه میشود که عمل انجام داده شده غلط است حال با این حساب آقای احمدینژاد جواب دهد با تمام تئوریهایی که داشته در کجای وضعیت اقتصادی کشور قرار گرفته است.IMG13095958.jpg
وی در تشریح اینکه امروز کشور در چه وضعیت تورم و رکود قرار دارد، تصریح کرد: به ما خبر میدهند که مردم حتی قدرت خرید یک روغن را هم ندارند و قیمت گوشت لحظه به لحظه افزایش پیدا میکند.
جعفرزاده ایمن آبادی ادامه داد: آقای احمدی نژاد شعار ندهد بلکه بگوید تئوریهایش چه خروجی داشته است.
این نماینده مردم در مجلس نهم، تاکید کرد: احمدینژاد ۸ سال برای کارکردن از حمایتهای رهبرمعظم انقلاب و تمام مردم برخوردار بود و قوه مقننه و قوه قضائیه بارها با رئیس جمهور همکاری کردند.
وی با تاکید بر اینکه اکنون زمان شعار دادن رئیس جمهور نیست، یادآور شد: احمدی نژاد باید خروجی عملکرد خود را ببیند که چه بلایی بر سر مردم آورده است.
جعفرزاده ایمن آبادی با بیان اینکه در بدترین شرایط اقتصادی هستیم، توضیح داد: گرانی و بیکاری بیداد میکند، جوانان تحصیل کرده از مشکلات افسرده شده و اوضاع درمان نابسامان است و در چنین شرایطی رئیس جمهور تمام انرژی خود را برای انتخابات گذاشته است.
عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس گفت: احمدینژاد چون در ۲ دوره قبل ریاست جمهوری با شلوغ کاری پیروز انتخابات شد تلاش میکند تا دوباره از همین شیوهها بهره بگیرد اما باید بداند که دستش برای مردم رو شده است
کست برنامه اشتغالزایی
محمود احمدینژاد، پنج سال پیش، هنگام تصرف پست ریاست جمهوری ایران اعلام کرد که اشتغالزایی یکی از محورهای اصلی برنامه اقتصادی دولت وی خواهد بود. در آن زمان، به استناد آمار رسمی، تنها ۷ درصد نیروی کار ایران بیکار بودند.
دولت احمدینژاد، با صرف دست کم ۲۰ میلیارد دلار از درآمدهای نفتی، طرح ایجاد واحدهای اقتصادی زودبازده را اجرا کرد. اما سه سال بعد، بانک مرکزی ایران اعلام کرد که مطالبات غیرقابل وصول بانکها به حدود ۱۷ میلیارد دلار رسیده است. بخش اعظم اعتبارات پرداخت شده برای اجرای طرحهای زودبازده که قرار بود ایجاد اشتغال فوری کنند، به کسانی پرداخت شد که اندکی بعد یا اعلام ورشکستگی کردند و یا از ایران گریختند.
در حال حاضر، بانکها به دلیل عدم بازپرداخت این اعتبارها و همچنین عدم پرداخت نزدیک به ۵۰ میلیارد دلار بدهی دولت، توانایی تامین اعتبار برای واحدهای اشتغالزا را ندارند.
دو برابر بیکار
نحوه ارائه آمار بیکاران، از آغاز ماموریت احمدینژاد مورد اختلاف مراکز مختلف بود. برای حل این اختلاف، مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۴ اعلام کرد که در ارائه آمار، به شاخصهای سازمان جهانی کار توجه خواهد کرد. سازمان جهانی کار کسی را آماده اشتغال میداند که به پایان ۱۵ سالگی رسیده باشد. افراد بین ۱۵ تا ۲۹ ساله، این این شاخص نیروی کار جوان محسوب میشوند.
با تکیه بر همین شاخصها، مرکز آمار ایران، درصد بیکاران را در بهار امسال ۶ / ۱۴ درصد اعلام کرده است. به گزارش خبرگزاری کار ایران، این رقم پیش از آغاز کار دولت نهم ۷ درصد و در بهار سال ۱۳۸۷ حدود ده درصد بود. به این ترتیب، نرخ بیکاری در دوران احمدینژاد دو برابر شده و ظرف دو سال گذشته نزدیک به ۴ درصد بالا رفته است.
از صفر تا ۱۷ درصد
مراکز مختلفی که با مساله کار و بیکاری در ایران سروکار دارند، حاضر به پذیرش درستی گزارش مرکز آمار نیستند و خود آمارهایی ارائه میدهند که به شدت در تناقض است.
حسن صادقی معاون دبیرکل خانه کارگر در گفتوگو با ایلنا گفته است که هم مرکز آمار و هم وزارت کار جمهوری اسلامی میکوشند حقایق مربوط به اقتصاد ایران را انکار و نرخ واقعی بیکاری را پنهان کنند.
به گفته صادقی، در نتیجه شکست برنامههای اشتغالزایی دولتهای نهم و دهم، ضریب بیکاری اکنون به ۱۷ درصد رسیده است. یعنی حدود ۵ میلیون نفر از افراد آماده به کار بیکار هستند. اگر متوسط افراد یک خانواده را در ایران ۳ نفر در نظر بگیریم، تعداد افراد بدون نانآور اکنون به ۱۵ میلیون نفر رسیده است.
۲۶ درصد جوانان بیکار
در این میان، وضعیت جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله از همه بدتر است. به گزارش مرکز آمار، نرخ بیکاری در میان این گروه سنی به بیش از ۲۶ درصد رسیده است. با این همه، ولیالله صالحی عضو شورای عالی کار، به خبرگزاری مهر گفته است: «درحال حاضر ما فرد بیکاری در کشور نداریم و باید تکلیف خودمان را با تعریف بیکاری روشن کنیم»!
شورای عالی کار، مامور سیاستگذاری درباره اشتغال و دستمزد است. آقای صالحی به عنوان عضو این شورا درباره تعریف بیکاری توضیح داده است: «همه افراد، صبح که از خواب بیدار میشوند، به دنبال انجام کاری هستند. اگر منظور از کار، شغل آن هم از نوع مولد باشد، مساله فرق میکند.»
از توضیحات عضو شورای عالی کار چنین استنباط میشود که در عرصههای مولد بیکاری وجود ندارد. ایننظر در شرایطی میتواند درست باشد که که واحدهای تولیدی و خدماتی یک کشور، با تمام ظرفیت کار کنند و رشد اقتصادی در آن پایدار باشد. برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و محافل اقتصادی ایران، تاکنون بارها هشدار دادهاند که صنایع ایران در حال حاضر با کمتر از ۴۰ درصد ظرفیت خود کار میکنند.
خبرگزاری کار ایران، در گزارشی با عنوان “اشتغال بنویسید، بیکاری بخوانید” از کاهش ظرفیت تولید صنایع ایران یک نمونه تکان دهنده آورده است. این خبرگزاری مینویسد: «شهرک صنعتی شمس آباد، بزرگترین شهرک صنعتی خاورمیانه است. از میان ۸۵۰ کارخانه موجود در این شهرک، تنها ۵ کارخانه با ۱۰۰ درصد ظرفیت خود کار میکنند.»
۵ کارخانه در میان ۸۵۰ کارخانه میشود فقط حدود نیم درصد.
جواد طالعی
***************اینم جوابت در مورد لحن مسخره آق محمود**********************
حمدینژاد: در مجلس بعضی با زدن چندتا شاسی فوق لیسانس شدند!
با وجود تلاش حامیان دولت برای لغو جلسه سؤال نمایندگان مجلس از رئیس جمهور، محمود احمدینژاد روز چهارشنبه به مجلس احضار شد اما وی در این جلسه انتقادهای نمایندگان را نپذیرفت و پرسشهای آنان را بعضاً با لحنی تمسخرآمیز جواب داد.
رئیس جمهوری اسلامی در این جلسه در پاسخ به این سوال که چرا تسهیلات مترو پرداخت نشدهاست، گفت که «با توجه به اینکه بانک مرکزی اعلام کرده موجودی حساب ذخیره ارزی صفر است، ما چطور میتوانیم در چنین شرایطی وام بدهیم؟»
محمود احمدینژاد همچنین گفت که دولت برای تخصیص بودجه فرهنگی به دستگاهها پولی ندارد و افزود که «اگر پول داشتیم میپرداختیم.» وی همچنین اینگونه اظهار نظر کرد که افزایش قیمتها ارتباطی با اجرای طرح هدفمندی یارانهها «ندارد.»
وی همچنین افزود که «به اعتراف دوست و دشمن ما در بحث هدفمندی یارانهها عالی عمل کردهایم.»
محورهای ۱۰ گانه سوال از محمود احمدی نژاد به مواردی مانند؛ تسهیلات ارزی برای متروی تهران، ضعف مدیریت اقتصادی و ادعای ایجاد یک میلیون و ششصدهزار شغل در کشور، خانهنشینی ۱۱ روزه، عبارت «مجلس در رأس امور نیست»، تأخیر در معرفی وزیر ورزش و جوانان، نامشخص بودن سرنوشت هزار و پانصد میلیارد تومان بودجه ارتقای شاخصهای فرهنگی کشور، نحوه عزل منوچهر متکی، اظهار نظر در مورد قانون عفاف و حجاب و ترویج مکتب ایرانی اشاره داشت.
زیر سؤال بردن مدارک تحصیلی برخی نمایندگان
به گزارش خبرگزاری فارس، محمود احمدینژاد در این جلسه با رد انتقادات نسبت به خود و عملکرد دولتش گفت که «در این مجلس بعضی از افراد با زدن چندتا شاسی فوق لیسانس شدند» و افزود که «آخر سال است میخواهم با هم یک مقدار صفا بکنیم.»
به گزارش فارس، علی لاریجانی، رئیس مجلس به بیان برخی سخنان از سوی احمدینژاد در مجلس انتقاد کرد، و گفت: «جایگاه استفاده از کلماتی مانند «شاسی و ماسی» در مجلس نیست.»
به نوشته خبرگزاری مهر، محمدرضا خباز، نماینده کاشمر، نیز نسبت به این حرف رئیس جمهور که «طراح سؤال با زدن شاسی فوق لیسانس گرفتهاست» انتقاد کرد و گفت: «طراح سئوال آقای دکتر مطهری هستند که مدرک دکترا دارند این چه حرفی است که رئیس جمهور میزند؟»
به گزارش فارس، عباسعلی نورا نماینده زابل نیز در این باره گفت: «زمانی که آقای احمدینژاد لیسانس نداشت بنده دکترا داشتم آیا بیان سخنی مانند فشار دادن شاسی و گرفتن فوقلیسانس از سوی رئیس جمهور در مجلس، پذیرفتنی است؟»
محمود احمدینژاد در بخش دیگری در مورد پرسشهای نمایندگان گفت: «اگر با ما مشورت میکردید حتما سوالهای بهتری میتوانستید طرح کنید.»
وی در مورد نحوه پاسخگویی خود به پرسشهای نمایندگان نیز گفت که «انصاف داشته باشید حالا که میخواهید نمره دهید نمره بالایی بدهید چرا که من خوب پاسخ دادم و حتی اضافه هم نوشتم و اگر کمتر از ۲۰ بدهید بیمعرفتی و نامردی است.»
گزارشهای خبرگزاریهای داخلی حاکی است که هم مجلسیان و هم رئیسجمهور از «لحن و ادبیات» یکدیگر در این جلسه ناراضی بودهاند.
به گزارش خبرگزاری مهر، محمود احمدینژاد در این جلسه گفت که «توهین به رئیس جمهور عین شجاعت نیست»، و از سوی دیگر عدهای از نمایندگان مجلس نیز «در تذکراتی نسبت به شوخیهای رئیس جمهور که آن را توهینآمیز خواندند انتقاد کردند.»
هماینک در میان ۲۹۰ نماینده کنونی مجلس، نمایندگانی که خواستار محدود کردن نفوذ محمود احمدینژاد هستند در اکثریت قرار دارند و انتخابات اخیر مجلس نیز نشان داد که در دوره بعدی مجلس هواداران محمود احمدینژاد اقلیت کوچکتری را نسبت به دوره حاضر تشکیل خواهند داد.
پیشتر برخی از سایتهای خبری در ایران نوشته بودند که طرح سوال از رئیسجمهوری در ۳۰ سال گذشته، یعنی در هشت دوره مجلس «سابقه نداشتهاست» و رؤسای جمهور «هیچ گاه مورد سوال نمایندگان مجلس» قرار نگرفتهاند.
خبرگزاری کار ایران، ایلنا، بامداد چهارشنبه خبر داد که در این روز حامیان رئیس جمهور در مقابل ساختمان مجلس با مخالفان دولت درگیر شدهاند که این درگیری منجر به دخالت یگان ویژه شدهاست. به گزارش ایلنا «وضعیت مقابل مجلس چندان حالت عادی ندارد و همچنان متشنج است.»
اقتصاد و مترو
محمود احمدینژاد در ادامه سخنانش در مجلس در مورد بودجه متروی تهران همان اظهارات دیماه وزیر اقتصاد خود را تکرار کرد که در مجلس حاضر شده و اعلام کردهبود که «در حساب ذخیره ارزی اصلا پولی نمانده است که برای تجهیز و گسترش متروی تهران استفاده شود.»
این در حالی است که بنا بر آمار بانک مرکزی جمهوری اسلامی، ایران از سال ۱۳۸۵ که محمود احمدینژاد به ریاست جمهوری رسیده است تاکنون حدود ۳۰۰ میلیارد دلار فروش نفت داشته است.
آقای احمدینژاد اما روز چهارشنبه اظهار داشت که دولتش نسبت به دولتهای پیشین پول بیشتری به شهرداریها دادهاست و گفت که افزایش قیمتها ارتباطی با اجرای طرح هدفمندی یارانهها ندارد.
وی در مورد عدم تخصیص بودجه فرهنگی از سوی دولت به دستگاهها گفت: «تخصیص به اندازه درآمدها است و اگر پول داشتیم میپرداختیم.»
رئیس جمهور در پاسخ به سوال دوم نمایندگان در خصوص آمار اشتغال و رشد اقتصادی ایران اظهار کرد: «شما نمایندگان مدعی هستید که این آمار اشتباه است اما من اعتقاد دارم که این آمار صحیح بوده و این اتفاق رخ دادهاست. صحبتهای من براساس گزارشهای بانک مرکزی و مرکز آمار ایران است که طبق آن ما در سال ۸۹ رشد اقتصادی ۶٫۲ درصد و مرکز امار هم عدد ۷.۱ درصدی را اعلام کردهاست.»
خانهنشینی ۱۱ روزه
محمود احمدینژاد در پاسخ به سؤال در مورد «خانهنشینی ۱۱ روزه» خود گفت که: «این هم از آن حرفهاست. احمدینژاد و خانه نشینی و استراحت. اکثر افراد میگویند یه کم استراحت کن و به خودت برس.»
وی افزود: «مطمئن باشید کهاین وصلهها به دولت نمیچسبد و من همواره سعی کردم با یک ادبیات صحیح و منطقی و درست در خصوص ولایت تعریف کنم.»
با آغاز ماجرای عزل و نصب دوباره وزیر اطلاعات و ۱۱ روز خانهنشینی محمود احمدینژاد در ابتدای سال جاری، اصولگرایان منتقد دولت موجی از حملات و انتقادات شدیداللحن را علیه رئیس جمهور و اطرافیان او یا به گفته آنان «جریان انحرافی» به راه انداختهاند که این حملات همچنان ادامه دارد.
«به دختران و پسران گیر سهپیچ ندهید»
رئیس جمهور ایران در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به سوال نمایندگان در مورد مواضعش در زمینه «عفاف و حجاب» گفت: «کار فرهنگی با برخورد و بگیر و ببند نمیشود. ما میگوییم به دختران و پسران گیر سهپیچ ندهید، والا اینها بچههای خودمان هستند و همین جوانان جنگ و انقلاب را اداره کردند.»
احمدینژاد در ادامه گفت: «میگوییم با ملت اینطور برخورد نکنید و سخت نگیرید اما اگر کسی بخواهد به طور سازمانیافته کاری کند، مسئول قوه قضائیهاست و نیاز به برخورد عمومی نداشته و نیاز به حکم قاضی دارد.»
وی افزود: «نمیتوان هر وقت که انتخابات و ۲۲ بهمن و… است دوربین را ببریم جلو و روی بعضی چهرهها زوم کنیم و وقتی که گذشت همانها را یقهشان را بگیریم، چرا که اینها تناقض است و تناقض روزی کار دستمان میدهد.»
«ایشان چند سال است که با مجلس و کشور شوخی میکنند»
به گزارش مهر، مصطفی رضاحسینی، سخنگوی طراحان سوال از رئیس جمهور در مورد سخنان روز چهارشنبه محمود احمدینژاد گفت: «ایشان چند سال است که با مجلس و کشور شوخی میکنند اما طراحان تا کنون به هیچ جمعبندی درباره عدم کفایت یا استیضاح رئیس جمهور نرسیدند.»
وی افزود که «میتوانیم برداشت کنیم که طرح سوال از رئیس جمهور اتمام حجت با رئیس جمهور بود» و گفت که «طراحان در قالب بیانیهای پاسخ سخنان امروز رئیس جمهور را خواهند داد.»
اقای مشایی ماشین ندارد.
به نقل ازعلی مطهری درمجلس شورای اسلامی آقای اسفندی پژوی آقای جنتی دست کمی ازبنزهاشمی ندارد بهتراست به این موضوع روزبیشتربپردازید
به تایید اقای شیبانی در دنیای حقیقی و مجازی بوده ام ضمنا بنز اقای هاشمی انطور که شنیده ام مدل پایین و ازقیمت بالایی ای برخوردار نیست و اخر اینکه مطالب فوق نقل خبر است خوب بود در مورد خبر اول هم اظهار نظر میشد خیلی سیاسی نگاه نکرده اید…
اما همه جا هم رد شدهاند هم تایید خیلی جاها شاید بدلیل عدم احراز شرایط بر گزاری نباشد ضمنا رد و تایی مراجع خاص خود را دارد و کاری به نماینده و اشخاص ندارد
به یاد دارم آقای اسفندی در زمان انتخابات دوره اول آقای احمدی نژاد در جلسات بسیج از آقای احمدی نژاد طرفداری می کردند.می خواهم بدانم سر حرفشان هستند؟
زنده باد احمدی نژاد
مردم دو بار از یک سوراخ گزیده نمی شوند این شعار ساده زیستی و این بازیهای احمدی نژادی را در نیاورید که مردم خسته شده اند فکری به حال مملکت بکنید . یعنی آقای جلیلی حقوقش کفاف نمی دهد که ماشین بهتری بخرد
احمدی نژاد خودش ساده زیست است و ساده زیست مانده است. اون کسای دیگه ای هستند که بازی درمیارند. به جای مردم هم لطفا حرف نزنید
جوابت در مرد ساده زیستی آق محمود:
عصرایران نوشت:
پرونده سفر محمود احمدی نژاد به نیویورک که با همراهی تعداد پرشماری از جمله اعضای خانواده و فامیل های رئیس جمهور صورت گرفت ، هر چند در آن زمان مورد انتقاد رسانه ها قرار گرفت و کسی به این انتقادات توجهی نکرد ولی در بین نمایندگان مجلس ، یک نفر به این حیف و میل بیت المال توسط رئیس جمهوری ساده زیست واکنش نشان داد و علیه او به کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شکایت کرد. البته رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس می گوید که تعداد شاکیان بیش از یک نفر بوده است ولی تا کنون نامی جز “نادر قاضی پور” نماینده ارومیه نبرده است.
به گفته “محمدعلی پورمختار” رئیس کمیسیون اصل ۹۰ ، «به جز هزینه هواپیما، هزینه هر اتاق که درهتل محل اقامت رییسجمهور در اختیار همراهانش قرار گرفت شبی ۴۰۰ تا ۷۰۰ دلار بود و بسیاری از همراهان خانواده و اقوام مسوولان دولتی بودند.»
قرار است در صورت احزار نهایی تخلف صورت گرفته ، مراتب جهت رسیدگی به قوه قضاییه ارسال شود تا کسانی که باپول بیت المال ، خانواده و دوستانشان را به نیویورک بردند ، علاوه بر تحمل مجازات قانونی ، خسارت وارده را از جیب خودشان جبران کنند. البته باید منتظر بود و دید که آیا نهایتاً کار بدانجا می کشد و چنین رأیی علیه مسوولان دولتی دست اندرکار این سفر صادر و اجرا می شود؟!
جالب اینجاست که مقامات دولتی ، در آن زمان رسانه هایی مانند عصرایران را که به این بریز و بپاش معترض بودند را متهم به دروغگویی و تشویش اذهان عمومی می کردند.
از این رو بد نیست ، نامه زیر راعیناً منتشر کنیم که کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی در جواب شکایت قاضی پور از احمدی نژاد، نوشته است:
جناب آقای قاضی پور
نماینده محترم ارومیه در مجلس شورای اسلامی
سلام علیکم
بازگشت به نامه شماره ۵۵۱۷۷۰۴۲ مورخ ۹۲/۱۱/۲ موضوع «سفر سال گذشته رئیس جمهور و همراهان وی به نیویورک برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل»، علیرغم عدم همکاری معاونت امور مجلس ریاست جمهوری در ارسال اطلاعات مورد نیاز کمیسیون، نکات ذیل به استحضار می رسد:
۱- تعداد ویزاهای درخواستی ۱۷۵ عدد بوده است.
۲- ویزاهای درخواست شده شامل حدود ۵۰ عدد برای گروه پرواز و ۱۲۵ عدد برای باقی افراد بوده است.
۳- در مجموع ۸۴ نفر از ۱۲۵ عدد ویزای درخواست شده (به غیر از کادر پرواز)، در سفر هیات اعزامی همراه رئیس جمهور بودند که شامل هیات اصلی، هیات همراه، اعضای خانواه، گروه خبری، گروه حفاظت و سایر عوامل دست اندرکار می گردد.
۴- از ۸۴ نفر مسافر نیویورک، ۲۷ نفر با گذرنامه سیاسی و ۵۷ نفر با گذرنامه خدمت اعزام شده اند.
۵- از ۵۷ نفر اعزامی با گذرنامه خدمت، حدود ۴۳ نفر از مدیران و کارکنان ریاست جمهوری و ۱۴ نفر از بستگان و اعضای خانواده رئیس جمهور ، معاونین و دیگران مدیران ارشد بوده اند.
۶- سفر افراد غیر مسئول در هیات اعزامی ضرورت نداشته و حضور همسران و اعضای خانواده آنان نیز فاقد توجیه می باشد.
۷- حضور زنان مقامات همراه رئیس جمهور در حالی صورت گرفته است که طبق عرف بین المللی تنها همسران رئیس جمهور در چنین اجلاس هایی حضور می یابند.
۸- از میان همراهان رئیس جمهور ، اسامی افراد زیر دیده می شود:
– خانم اعظم السادات فراحی همسر رئیس جمهور،
– خانم طیبه ترکستانی همسر بقایی،
– خانم شهربانو ذبیحان لنگرودی همسر رحیم مشایی،
– خانم قصری ضرغامی ثابت همسر ثمره هاشمی،
– آقای علیرضا احمدی نژاد فرزند رئیس جمهور،
– خانم حسنا احمدی نژاد فرزند رئیس جمهور،
– آقای رضا رحیم مشایی فرزند رحیم مشایی،
– آقای امیر رضا بقایی فرزند بقایی
۹- رئیس جمهور و همراهان در سفر سه روزه به نیویورک، در دو طبقه از هتلی در نیویورک مستقر شده بودند. هزینه هر شب اقامت هر اتاق ۲ تخته از این هتل ۴ ستاره در ماه سپتامبر ۲۰۱۲، از ۴۰۰ تا ۷۰۰ دلار اعلام شده بود.
۱۰- با توجه به تنگناهای اقتصادی و مشکلات ارزی ناشی از تحریم ها که از سال ۱۳۹۱ کشورمان با آن مواجه می باشد، تحمیل هزینه های کلان ارزی و غیر ضرور، کاری غیرعادلانه و تحمیل فشار مالی سنگین بر مردم است و با شعار عدالت و مهرورزی دولت منافات دارد.
۱۱- سفرهای غیرموجه در حالی صورت می گیرد که در نهاد ریاست جمهوری از تیرماه ۱۳۸۷، هیاتی متشکل از نماینده رئیس جمهور، معاونان وزارتخانه های اطلاعات و امور خارجه و همچنین دو نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به عنوان ناظر بر سفرهای خارجی کارکنان دولت نظارت می نماید.
۱۲- هیچ یک از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، رئیس جمهور را در این سفر همراهی نکرده اند.
محمدعلی پورمختار
رییس کمیسیون اصل نود
تمام اشتباهت همین جاست که به یک خبر سراسر دروغ و تهمت استناد میکنی.
حرفی نیست کذب بودنشون رو به من و دیگران ثابت کن
ما همه منتظریم دلایلت رو برای دروغ بودن مطالب بشنویم
چرا مثل بچه ها حرف میزنی و فقط هارتو پورت میکنی
جواب منطقی و قانع کننده میخوایم
مردم آگه و هوشیارند و با این حرفها نمیشه سرشونو شیره مالید
دیگه دوره گول زنی و عوام فریبی به سراومده آق سجودی
من کتابی دیدم به نام گلبرگ عفاف که در مورد حجاب می باشد که با تیراژ 1000 جلد با هزینه شهرداری میمه چاپ شده و در نمایشگاهی به همین اسم به صورت رایگان توزیع شده است من هم به عنوان یک فرد معتقد به انقلاب و نظام به ضرورت رعایت حجاب اسلامی در کشورمان کاملا موافقم ولیکن انتشار این کتاب با هزینه بالای آن توسط شهرداریی که مسئولانش هنگامی که مردم از رقم بالای عوارض شهرداری می نالند سخن از کمبود اعتبارات و خودگردانی شهرداری می دهند جور در نمی آید . آقایان باید جواب دهند شهرداری میمه مگر سازمان تبلیغات اسلامی است ،باید جواب دهند عوارضی که مردم در این وضعیت اقتصادی به شهرداری می دهند چگونه هزینه می شود
جهت اطلاع علی اقای خودمان بخشی از بودجه شهردار باید طبق قانون در امور فرهنگی هزینه گردد کمک به مدارس دفتر امام جمعه نهادهای هنری ورزشی فرهنگی چاپ وصیت نامه شهدا برگزاری همایشهای پیاده روی وعفاف وحجاب و… در همین راستاست که امید است بیش از پیش مسایل فرهنگی پرداخته و جای بعضی بد اخلاقیهای سیاسی اجتماعی موجود را بگیرد انشاالله
انشاا…مردم میمه امسال بدون فامیل بازی و هیئت بازی نازمزدهای اصلح که شجاع وکاردان باشند انتخاب کنند. افراد دلسوزی که که منافع شهرشان را بر منافع شخصی خودشان ترجیح دهند .
اقای اسفندی جواب سولات منو ندادیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
.
آقای ….. …
———————–
باسلام از ارائه ی کامنت شما معذورم .
حذف شد ناز شصتت جناب شیبانی
ما قبولتون داریم خواهشا نظر بنده رو شخصا به عرض ایشون برسونین
یا حق
دمت گرم حذف کردی کامنت هم ولایتی رو….
شد که شدخودمم که تشکر کردم
چی به تو ماسید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همشهریان محترم در تأیید یا رد نظرات دوستان دیگه هم نظر بدین
اقای اسفندی خارج از بحث های سیاسی
عاجزانه از شما و اقای و مختاری درخواست میکنم
خواهش میکنم وقتی که در نماز جمعه و کلا در مسجد دعا و یا قران و یا هر چیز دیگه ای پشت بلند گو میخونید انقدر داد نزنید که پرده گوش ادم پاره بشه
ببخشید وسط سخنان گهر بارتون
ادامه بدید کل کلتونو
فتاب: دکتر حسین راغفر تصریح کرد: «فقر از سال 63 با روند ملایمی کمتر میشد، اما از سال 84 با آغاز بهکار دولت فعلی تاکنون، میزان فقر و نابرابری افزایش یافته است».
به گزارش گروه اقتصاد و صنعت آفتاب، نشست دفتر جوانان باران با موضوع «عملکرد دولت نهم در قبال معیشت مردم» در محل بنیاد باران و با حضور شماری از جوانان و اعضای باران برگزار شد. در این نشست دکتر حسین راغفر و دکتر محمدرضا واعظ مهدوی، با ارزیابی سیاستهای دولت احمدینژاد در حوزه رفاه و تامین اجتماعی، برنامههای معیشتی این دولت در چهار سال گذشته را نقد و تحلیل کردند.
دکتر راغفر در سخنان خود با بیان این که فقر و نابرابری تاثیر بسیار تعیین کنندهای روی امنیت اجتماعی و امنیت ملی دارند، گفت: «از همین جهت دولتها نسبت به این دو مقوله خیلی حساس بوده و البته بررسی این مساله، نشانگر موفقیت یا عدم موفقیت دولت در مدیریت این دو مقوله نیز هست و طبیعی است که در جوامع در حال توسعه، به دلیل ساخت سیاسی آنها، مطالعه در باره این مقوله حساسیتهای زیادی را بر میانگیزد».
این صاحبنظر مسایل اجتماعی کشور افزود: «در همین راستا بررسی مسایل مرتبط با فقر از سالهای 63 تا 85 بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران، نشان میدهد به دلیل این که توزیع درآمد در ایران نامتوازن است، جمعیت زیادی از خانوارها در طبقات پایین در آمدی متمرکز هستند.
وی گفت: «اگر محاسبه خط فقر اندکی تغییر یابد، درصد کسانی که زیر این خط قرار میگیرند خیلی تفاوت میکند. در جهان بر اساس تحولاتی که رخ داده، به جای محاسبه کل سبد مورد نیاز افراد، یک مورد ضروریتر، یعنی «غذا» را اندازه گیری میکنند که در ایران “انستیتو تغذیه” این کار را انجام میدهد و اینکه چه چیزی در آن سبد غذا باشد را آنها تعیین میکنند».
این استاد دانشگاه افزود: «این مرکز حداقل نیاز یک فرد را 2100 کالری اعلام کرده است که ما در مطالعات خود حتی برای احتیاط، آن را به 2000 کالری کاهش دادهایم. همچنین مجموع قیمت آن نیز محاسبه میگردد به عنوان حداقل غذای مورد نیاز یک بزرگسال اعلام میگردد، در همه جای دنیا نیز خط فقر بر این اساس اندازه گیری میشود».
راغفر با بیان اینکه بر اساس روشهای گوناگون محاسبه نتیجه نیز متفاوت خواهد بود، گفت: «بر اساس محاسبات ما میزان فقر مطلق در ایران بین 25 تا 32 درصد است. براساس محاسبهای که در سال 83 انجام دادیم، میزان خط فقر در استان تهران 396 هزار تومان و برای سیستان و بلوچستان 178 هزار تومان بود و این اختلاف به خاطر تفاوتهای توسعه یافتی و قیمتها در سطح کشور است. لذا تعیین خط فقر ملی در ایران معنا ندارد، ولی به هر حال یک رقم تقریبی اعلام میشود».
وی با اشاره به تحقیقی که در این زمینه انجام شده است، افزود: «بر اساس این آمار، طی 3 سال گذشته در دولت احمدینژاد، هر سال 2 درصد به جمعیت فقر کشور (32 درصد) افزوده شده است. در این بررسی، وضعیت بازار کار بر اساس شغل رییس خانوار تعیین میشود».
راغفر با بیان اینکه مشاغل نیز به سه طبقه خصوصی، عمومی و اجاره بگیر (کسانی که از بهره مالکانه برخوردار هستند) تقسیم شدهاند گفت: «ترکیب مشاغل در ایران نیز اینگونه است که 76 درصد مشاغل خصوصی، 20 درصد عمومی و 4 درصد رانتیترها هستند. از گروه دوم نیز 2 درصد دارای پوشش بیمهای نیستند».
وی با اشاره به اینکه مشاغل را به رسمی و غیر رسمی تقسیم کردهایم، اظهار داشت: «در نوع اول، افراد مالیات میپردازند و بیمه نیستند، گروه دوم نیز افراد با پرداخت نکردن مالیات و فقدان پوشش بیمهای مشخص میشوند. از 76 درصدی که مشاغل خصوصی دارند، حدود 46 درصد نیروی غیر رسمی هستند و در کل کشور حدود 53 درصد مشاغل غیر رسمی هستند که از ابتدا این مساله مشخص بود».
راغفر افزود: «دلیل شکست طرح جمع آوری اطلاعات خانوار همین مساله بود، زیرا این مشاغل قابل ردیابی نیستند، ضمن آنکه اطلاعات موجود نیز قابل اتکا کردن نبود. ولی برای این کار میلیاردها تومان هزینه شد و میلیونها ساعت از وقت مردم نیز گرفته شد، در حالی که سوالات آن فرم نیز دارای اشکالات اساسی بود».
وی گفت: «از این 53 درصد، 86 درصد کسانی که در بخش خصوصی هستند، فقیر هستند. معنای این مساله این است که بخش خصوصی ما را عمدتاً دست فروشان و کسانی که ناامنی در شعل آنها زیاد است، تشکیل میدهند که جمعیت فراوانی را تشکیل میدهند و بررسی سبد غذایی آنها نشان میدهد که این خانوارها 5/35 درصد از سبد مخارجشان مصرف غذا میشود که رقم بالایی است و نشان میدهد که بسیاری از کالاها را مصرف نمیکنند».
راغفر با بیان اینکه 10 درصد از خانوادههای ایرانی «زن سرپرست» هستند که 48 درصد آنان زیر خط فقر مطلق قرار میگیرند گفت: «این رقم برای مردان 30 درصد است که نشان میدهد، 6/1 برابر امکان فقیر شدن زنهای سرپرست خانوار بیشتر بوده و در سطح روستاها این تفاوت بیشتر هم میشود که این مساله آسیب پذیری زنان سرپرست خانوار را نشان میدهد».
این کارشناس مسائل اجتماعی گفت: «بر اساس مطالعات، از سال 63 میزان فقر و نابرابری در کشور روند ملایم نزولی داشت، اما از سال 84 میزان فقر و نابرابری افزایش بافته است، به عبارتی فقر از سال 63 با روند ملایمی کمتر میشد، اما از سال 84 با آغاز کار دولت فعلی تا کنون شیب آن افزایش یافته است».
وی با اشاره به اینکه در ایران به مساله نابرابری توجه زیادی نمیشود، در حالی که تبعات آن بسیار ویرانگرتر از فقر است، گفت: «اگر ما جامعهای داشتیم که نابرابری در آن وجود نداشت و فقر بالسویه میان همه توزیع شده بود، تا این اندازه با آسیبهای فرهنگی و اجتماعی رو به رو نبودیم».
این استاد دانشگاه ادامه داد: «اگر چهره شهر در زمان فعلی را با ابتدای روی کار آمدن آقای احمدینژاد مقایسه کنیم و اتومیبلهای چند ده میلیونی که در خیابانها پراکنده شدهاند را در نظر بگیریم که در اختیار جوانان کم سن و سال است، تحقیری است که غرور و شخصیت جوانان را به چالش میکشد و این نابرابری فاحش، سبب شده که آثار آن را در آرایش و لباس جوانان مشاهده میکنیم. همچنین این بررسی نشان میدهد مهاجرتهای این چند ساله، نتایج اجتماعی خود را به شکل گسترش شهرکهای اقماری بروز میدهند».
راغفر افزود: «این مساله از پدیدههای آمریکای لاتین است و مع الاسف در ایران حساسیت کمتری نسبت به آن وجود دارد و با توجه به لاعلاج بودن آن انتظار میرود، مسوولان کشور ما قبل از رسیدن به چنین مراحلی، برای حفظ امنیت ملی اقداماتی را در قبال آن انجام دهند».
این کارشناس مسائل اجتماعی گفت: «در چنین جامعهای هزینه ارتکاب جرایم بسیار پایین میرود. به طور مثال در مکزیک شاهد این هستیم که در یکسال گذشته 8 هزار نفر از اعضای گروههای رقیب مواد مخدر، یکدیگر را به اشکال وحشیانهای به قتل رساندهاند 20 و تا 36 میلیارد دلار درآمد گردش مواد مخدر در این کشور است که تقریباً درآمد ملی یک کشور برابر است».
راغفر با بیان اینکه امروز شهرکهای اقماری که در کشور ما شکل گرفته و خود را به جامعه تحمیل کرده است و تا مدتها از خدمات اولیه مانند آب، برق، مدرسه و… محروم هستند گفت: «بچههایی که در چنین محیطی رشد محیط کنند، سرشار از آسیبهای روحی هستند و تحقیرهایی را که دیدهاند، به اشکال مختلف بروز میدهند ضمن آن که این افراد فاقد شغل و هرگونه مهارتی هستند و پدیدههایی مانند زورگیری و… هم از همین نقاط برمیخیزد».
راغفر تصریح کرد: «اگرچه دولت کنونی بیشترین بهرهبرداری را از این ظرفیت کرده و شعارهایی را درباره برقراری عدالت مطرح کرده است، ولی به نظر من عدالت، اولین قربانی سیاستهای دولت نهم است و راه دولتهای بعدی در تدوین سیاستهای مربوط به عدالت را بسیار مشکلتر خواهد کرد. زیرا مردم فکر میکنند که عدالت همین نابرابریها و مظاهر زشتی است که جامعه امروز شاهد آن است».
وی ادامه داد: «گرچه بخشی از فقر و نابرابریها ناشی از سیاستهای دولتهای گذشته نیز هست اما در این سه سال به نابرابریها بسیار دامن زده شد و مصیبت بزرگ این است که بادی که امروز دولت نهم کاشته است، طوفانی است که طی 20 سال آینده این کشور درو خواهد کرد و امنیت ملی و اجتماعی ما با حضور دولت نهم بسیار دچار مخاطره شده است».
راغفر در بیان علت اصلی این مساله گفت: «صرفنظر از اشکال در مدیریت منابع، این دولت فرصت تاریخی بزرگی را از ما گرفت. دولتهای قبلی این بهانه را داشتند که منابع کافی برای ایجاد یک سیستم تامین اجتماعی، آموزش و پرورش و… مناسب در اختیار نداریم. در حالی که این منابع در این دوره به دست آمد، ولی مشخص نیست که در چه جاهایی مصروف شده و آثار سوء این مدیریت غلط منابع به اشکال مختلف نابرابریها و اتلاف منابع و از بین بردن پایههای تولید کشور شاهد آن بودیم».
این استاد دانشگاه با بیان این مطلب که واردات بیرویه خیانت بزرگ دولت نهم به کشور بود و امروز تولید در کشور ما کاری پرهزینه و پر مخاطره است گفت: «امکان بازسازی این مشکل برای دولتهای بعدی بسیار دشوار است و لذا ما شاهد تغییر الگوی مصرف در جامعه هستیم و طبقاتی که از این نابرابریهای عظیم منتفع شدند، میتوانند هستههای اولیه گروههای مافیایی در جامعه باشند و مخاطرات جدی هستند که در آینده هر دولتی را تهدید خواهند کرد».
دکتر حسین راغفر در پایان اظهارات خود خاطرنشان کرد: «در اثر این سیاستها شاهد صف فروش کلیه و خون در کشور هستیم که طی چند روز گذشته، برخی نمایندگان مجلس و حتی یکی از مقامات وزارت بهداشت از آن ابراز نگرانی کرده بودند».
بسیار کارشناسان اعتقاد دارند که برای کاهش نرخ بیکاری، اقتصاد ایران باید رشدی بیش از ۸ درصد داشته باشد. اما، علیرغم تلاش ها و هزینه های کلان احمدی نژاد برای ایجاد شغل، رسیدن به چنین رشدی به دلیل پیروی وی از یک اقتصاد اعانه ای میسر واقع نشد. در این رابطه مسعود نیلی، استاد دانشگاه صنعتی شریف، می گوید که کمترین اشتغال خالص ایجاد شده در نیم قرن گذشته مربوط به دولت احمدی نژاد است. آقای نیلی آمار و وعده ۶ میلیون ایجاد شغل توسط دولت احمدی نژاد را بی اعتبار خوانده و تعداد کارهای ایجاد شده در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد را سالانه ۱۴ هزار دانسته که نسبت به دوره ریاست جمهوری خاتمی به یک پنجاهم کاهش یافته است. او تعداد ایجاد کار در دوره خاتمی را سالانه ۷۰۰ هزار شغل برآورد کرده است.
بیکاری و تورم دو چالش عمده اقتصادی هستند که در اداره امور کشور بخش عمده ای از تلاش دولتها برای مقابله با آنهاست. محمود احمدی نژاد زمانی پست ریاست جمهوری را ترک میکند که برای رئیس جمهوری آینده بحران ارزی، بیکاری، تورم و گرانی، فقر، شکاف طبقاتی، فرار مغزها، افزایش تحریم ها، و فساد مالی گسترده را به ارث خواهد گذاشت***میراث احمدی نژاد برای دولت آینده
درهمین راستا , یک عضو هیات رییسه مجلس با تاکید بر این که مشکلات اقتصادی امروز ناشی از بی تدبیری و عدم نظارت دولت است، افزود: تورم، گرانی های بی حساب و کتاب و بیکاری از جمله چالش های پیش روی دولت بعدی است که باید برای آن تدبیر کند.
حسین سبحانی نیا ، افزود: امیدواریم دولت بعدی با به کارگیری نیرو های متخصص و توانمند اوضاع اقتصادی کشور را به سمت بهبودی سوق دهد.
نماینده مردم نیشابور در مجلس شورای اسلامی با تاکید بر این که خلق حماسه ملی با وحدت و همدلی مجلس و دولت شکل می گیرد، گفت: تورم، گرانی های بی حساب و کتاب و بیکاری از جمله چالش های پیش روی دولت بعدی است که باید برای آن تدبیر کند.
وی وابستگی به نفت را از دیگر معضلات اقتصادی کشور دانست و افزود: راه رهایی از نفت و کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی تقویت و حمایت از صنعت و تولید و کشاورزی است.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: مهار تورم و گرانی ، حمایت از تورم و رفع مشکل بیکاری از شعارهای دولت نهم و دهم بود اما متاسفانه دولت به جای پرداختن به آن به مسایل دیگر پرداخت و بی تدبیری کرد.
سبحانی نیا در ارزیابی عملکرد اقتصادی دولتهای گذشته و دولت کنونی گفت: در اجرای برنامههای پنج ساله اول عملکرد خوبی داشتیم که این علتش آزاد شدن کشور از جنگ و استقراض منابع خارجی بود، اما آثار تورمی آن در آینده مشخص شد، یا مثلا آثار مفید مسکن مهر در دولتهای آینده خودش را نشان میدهد.
نماینده مردم نیشابور در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه در شرایط کنونی سطح فقر بالاتر آمده است، افزود: مسألهای که هست این است که کسانی که دارا بودند به شدت داراتر شدهاند و این یعنی نابرابری.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ریشه به هم ریختگی ارزشهای جامعه را درنابرابری ها دانست و گفت: فقر مشکل ما نیست، نابرابری مشکل ما است و این نابرابری نارضایتی تولید ایجاد میکند.
***مشکلات اقتصادی
یک عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس با بیان اینکهاگر از منابع و ظرفیتهای اقتصادی به درستی استفاده میشد مجبور نبودیم بسیاری از مشکلات اقتصادی ایجاد شده را به گردن تحریم بیاندازیم، گفت: بخش زیادی از مشکلات اقتصادی به سومدیریت و بی تدبیری در استفاده بهینه از منابع اقتصادی برمی گردد.
غلامرضا اسداللهی بااشاره به انتخابات پیش رو ، گفت:با یک جابجایی در قدرت ویک دوره زمانی دو ساله بسیاری از مسایل اقتصادی قابل حل خواهد بود.
نماینده مردم تربت جام وتایباد درمجلس شورای اسلامی افزود: اگر از منابع و ظرفیتهای اقتصادی به درستی استفاده می کردیم مجبور نبودیم بسیاری از مشکلات اقتصادی ایجاد شده را به گردن تحریم بیاندازیم.
وی با بیان این که تحریم ها تاثیر چندانی در وضعیت اقتصادی موجود نداشت ، افزود: اگربخشی از درآمد حاصل از یارانه ها را تنها به اقشار آسیب پذیروبخشی از آن را به تولید اختصاص می دادیم بسیاری از مشکلات امروز ایجاد نمی شد.
این عضو کمیسیون برنامه، بودجه،و محاسبات مجلس گفت: باید با حمایت از تولید و صنعت تحریم ها را به فرصت تبدیل کنیم.
اسداللهی با تاکید بر ضرورت تغییر درسیاستهای اقتصادی، گفت: متاسفانه ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی ناشی ازاین است که بسیاری از پروژه های عمرانی نیمه تمام مانده است درصورتی که اگر پروژه های کمتری را شروع و به اتمام می رساندیم به نفع اقتصادی بیشتری دست می یافتیم.
نماینده مردم تربت جام وتایباد درمجلس با بیان اینکه دولت به دلیل نداشتن برنامه های اقتصادی و عدم استفاده از متخصان نتوانست در اقتصاد ثبات ایجاد کند، گفت: متاسفانه این دولت نتوانست در جهت دهی منابع به خوبی عمل کند و ما شاهد این بودیم که موسسات مالی و اعتباری نقدینگی جذب شده را به سمت تهران و دربخش مسکن سوق داده وموجب رونق دلالی در این بخش شدند.
عضو کمیسیون برنامه،بودجه و محاسبات مجلس درادامه به دیگر مشکلات اقتصادی اشاره کرد و گفت: متاسفانه ارز مرجع در بسیاری از مقاطع زمانی به واردات خودروهای لوکس اختصاص یافت و درمقاطعی هم تعرفه واردات این نوع خودرو کاهش یافت که این خود شایبه ایجاد رانت را به ذهن متبادر می کند.
***کشیدن ترمز تورم
درهمین راستا , عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس با اشاره به اینکه وظیفه دولت آینده نظم بخشیدن به اقتصاد کشور است ،گفت: بیکاری، گرانی، تورم از جمله چالش هایی است که اقتصاد کشور را تهدید می کند و دولت بعدی باید برای رفع آن چاره ای بیاندیشد.
بهروز نعمتی ، افزود: بیکاری، گرانی، تورم از جمله چالش هایی است که اقتصاد کشور را تهدید می کند و دولت بعدی باید برای رفع آن چاره ای بیاندیشد.
نماینده مردم اسد آباد در مجلس شورای اسلامی به اینکه بسیاری از واحد های تولیدی سرمایه در گردش ندارند اشاره کرد و بر ضرورت حمایت از تولید در دولت بعد تاکید کرد و افزود: متاسفانه واردات قطعات تولیدی به صورت CKD اشتغال کشور را تهدید می کند از این رو باید بر استفاده و حمایت از تولید داخل تمرکز شود.
وی با بیان اینکه درآمدهای نفتی کشورکه طی 8 سال گذشته به دست آمد در هیچ دوره ای نبود، گفت: متاسفانه دولت نتوانست از پول حاصل از نفت ارزش افزوده ایجاد کند از این رو نقدینگی و به دنبال آن تورم در اقتصاد کشور رشد کرد.
نعمتی گفت: برخی از موضوعات مانند بیکاری، تورم و گرانی، کمبود نقدینگی واحدهای تولیدی، کشور و ملت را رنج میدهد و رفع این معضلات نیازمند همدلی، برنامهریزی دقیق و وحدت میان همه مسئولان کشور است و بنا بر تأکیدات مقام معظم رهبری باید با برنامهریزی لازم اقتصاد مقاومتی را در کشور حاکم کرد.
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس با اشاره به این که دولت،حداقل ها را در تولید در بودجه سال آینده دیده افزود: با توجه به بیانات رهبری و نیاز کشور، فعال کردن بخش تولید مد نظرمجلس و نمایندگان است.
نماینده مردم اسدآباد در مجلس با بیان اینکه سرمایه در گردش که بایدبه سمت تولید می رفت در اختیار تولید قرار نگرفت، افزود: یکی از مسائل اصلی دولت بعدی باید به آن بپردازد این است که نقدینگی کشور را به سمت تولید هدایت کند.
*** اقتصاد زمین گیر
دیگر عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس هم دراین خصوص ، با بیان اینکه چالش های پیش روی تجارت خارجی صرفأ به علت ناکارآمد بودن تیم اقتصادی دولت است، گفت: روحیه پرخاشگری رئیس جمهوراجازه هرگونه معامله و تجارت خارجی را از کشور گرفته و تا زمانی که این روند حکمفرماست هیچ پیشرفتی اتفاق نخواهد افتاد.
غلامعلی جعفرزادهایمنآبادی ، با یادآوری تحریم های اعمال شده بر علیه کشور از سوی استکبار جهانی، افزود: نباید بیتوجه به تحریمها بود چرا که یکی از عوامل اصلی مشکلدار شدن تجارت خارجی همین عامل است.
نماینده مردم رشت در مجلس شورای اسلامی،با انتقاد از رفتار برخی از نمایندگان مجلس با برگشت به لایحه پیشنهادی دولت و بیتوجهی به کار انجام شده در کمیسیون تلفیق، تصریح کرد: لابی کردن در بین مسئولان خود چالشی است که اجازه رشد را از اقتصاد کشور گرفته است.
عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس، با بیان اینکه چالش های پیش روی تجارت خارجی صرفأ به علت ناکارآمد بودن تیم اقتصادی دولت است، گفت: موارد بسیار زیادی وجود دارد که مسیر سیاست غلط دولت و به چالش کشیدن اقتصاد کشور را به خوبی نشان می دهد.
این نماینده مردم با اشاره به روند بررسی لایحه بودجه در صحن علنی مجلس، گفت: اینکه بودجه سال 92 بتواند تمامی چالشهای تجارت جهانی را برطرف کند ممکن نیست اما از بین 100 مشکل موجود توانسته به 40 مشکل پاسخ مثبت داده و برای رفع آنها بکوشد.
وی ادامه داد: روحیه پرخاشگری آقای احمدینژاد به عنوان رئیس جمهور کشور اجازه هرگونه معامله و تجارت خارجی را از کشور گرفته و تا زمانی که این روند حکمفرماست هیچ پیشرفتی اتفاق نخواهد افتاد.
نماینده مردم رشت در مجلس با بیان اینکه روحیه هیجانی آقای احمدینژاد و برخوردهای بیجهت با کشورهای دیگر اقتصاد را با مشکلات عدیده ای روبه رو کرده است، افزود: دولت باید بداند که برای داشتن اقتصاد و تجارتی سالم نیاز به دشمن شدن با همه کشورها وجود ندارد.
عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس، یادآور شد: دولت کنونی دیگر نمیتواند برای پیشرفت اقتصاد کشور و راه یافتن به اقتصاد جهانی برای تجارت کاری را از پیش ببرد و امید است با روی کار آمدن دولت آتی شاهد تغییر رویه کنونی باشیم.
.سهام عدالت که برای برقراری عدالت تدارک شده بود مطمنا امروز جزء طرح های شکست خورده دولت احمدی نژاد محسوب می شود انتقاداتی که بر این طرح وارد است و کارشناسان بر ان تاکید دارند به شرح ذیل می باشد:
اولین انتقاد به این طرح شتاب زدگی در تصویب و اجرای آن است به نظر می رسد که این طرح به دوره اولین سال دولت احمدی نژاد است بدون مطالعه ات کارشناسی و دقیق و اصولی مطرح و اجرا شده است و به همین علت در ساز و کار اجرایی با اشکال مواجع شده است ، عده ای شاهبه سیاسی بودن این طرح را به علت اجرای سریع آن مطرح کرده اند و زمانی که در سال 88 و پیش از انتخابات سود این سهام بین مردم توزیع گردید تا حدودی بر این نظر صه گذاشته شد .
دومین انتقادی که بر این طرح وارد است ایجاد زمینه راند خواری در این طرح است ، زیرا این سهام به قیمتی کمتر از قیمت بازار و آن هم با اقصاد 20 ساله ارائه می شود اگر بدون دقت عرضه شود رانت گزافی برای افراد و گروه هایی که استحقاق دریافت سهام ندارند ایجاد می کند .
سومین انتقاد امکان بی عدالتی در عرضه سهام است دهک های پایین برای رفع نیاز سهام خود را می فروشند و پس از مدتی سهام عملا در دست ثروت مندان و افراد سود جو می افتد . البته در آیین نامه تدبیر موقتی در انتقال رسمی آن به کار گرفته شده است .
در بحث دیگر می توان گفت در مرحله اول سهام شرکت های خوب و با سود بالا تقسیم می شود و در مرحله بعدی سهام شرکت هایی با سود پایین و حتی ضرر ده که باز هم در این صورت عدالت بین گروه ها رعاییت نشده و هدف اصلی طرح زیر سوال می رود
چهارمین انتقادی که به سهام عدالت وارد است به مسئله خصوصی سازی بر می گردد یکی از اهداف سهام عدالت خصوصی سازی و ترویج خصوصی سازی است اما منتقدان می گویند این خصوصی سازی نیست زیرا خصوصی سازی یعنی کارا تر شدن شرکت های دولتی ولی اکثر سهام در دست دولت است و خصوصی سازی صورت نگرفته است بلکه مقداری از ثروت بین مردم تقسیم شده است .
علاوه بر این موارد انتقادات دیگری نیز مانند مشکلات مقطعی و بار مالی فراوان را بر این طرح وارد دانسته اند .
در آستانه انتخابات سال 88 دولت سود سهام عدالت را بین کسانی که سهام به آن ها تعلق گرفته بود پخش کرد و مبلغ 40 هزار تومان را به حساب خانوادگانی را که اکثرا نیاز مند بودن واریز کرد این اقدام دولت با مخالفت رقبای انتخاباتی احمدی نژاد رو به رو شد و استفاده از ابزاری به نام سهام عدالت جهت ترقیب رای دادن به رئیس جمهور وقت برای همگی تقریبا آشکار گشت .
جدا از استفاده های سیاسی از سهام عدالت می توان گفت این طرح شکست خورده است و کسانی که امروز سهام عدالت را در دست دارند کار برد و فاءده آن را نمی دانند و شاید خیلی ها منتظر اشند در آستانه انتخابات سال 92 سودی به آن ها تعلق بگیرد .
آقای تقوی به عنوان یک اقتصاددان، وضعیت اقتصادی مردم در سال ۹۱ را چگونه ارزیابی میکنید؟
– وضعیت اقتصادی مردم روز به روز خرابتر میشود. براساس شاخصهایی مثل نرخ تورم و نرخ ارز می توان به این نتیجه گیری رسید. براساس آمار مرکز آمار ایران از سال ۱۳۸۴ تاکنون ۷۲ درصد قدرت خرید مردم ایران کاهش پیدا کرده است یعنی به طور متوسط ایرانیها میتوانند ۷۲ درصد کمتر از قبل کالا بخرند. در این وضعیت اقشار پایین جامعه ضربه شدیدتری میخورد. دولت به این اقشار ۴۵ هزارتومان یارانه نقدی میدهد اما از طرف دیگر کالاهایی که میخرند قیمتش بسیار بالاتر از گذشته است یعنی قبلا اگر این اقشار ۱۰۰هزار تومان پول داشت و با آن کالا می خریدند حالا همان پول را میدهند و فقط ۲۸ درصد کالا می خرند و اگر بخواهند همان مقدار قبلی کالا را بخرند باید ۳ برابر بیشتر پول بدهند. بنابراین مردم فقیرتر شده اند.
– فکر میکنید مهمترین دلایل فقیرتر شدن مردم چیست؟
– این مشکلات ۲ دلیل دارد؛ یکی هدفمندی یارانه ها و دیگری تحریم ها. وقتی اقتصاد شما به واردات وابسته است و دلار گران تر میشود این به معنی واردات گران تر است و واردات گران تر هم یعنی کالای گران تر در بازار.
– بسیاری از کارشناسان اقتصادی معتقد هستند که قانون هدفمندی یارانهها قانون خوبی است اما دولت به شکل درستی این قانون را اجرا نکرد. نظر شما در این زمینه چیست؟
– این نظر دکتر پژویان است؛ ایشان دوست من هستند و من برایشان احترام قائلم ولی با ایشان اختلاف نظر دارم. این جمله دکتر پژویان است که هدفمندی یارانه ها خوب است اما اجرایش بد است. خب، اگر دولت نمیتواند قانون هدفمندی یارانه ها خوب اجرا کند چرا اصلا این قانون را مطرح کرد؟! مثلا یک نمونه اجرای بد این قانون این بود که قرار بود درآمد حاصل از هدفمندی تقسیم شود و ۲۰ درصد آن به دولت برسد، ۳۰ درصد آن به بخش تولید و ۵۰ درصد بین مصرفکنندگان تقسیم شود که آن ۳۰ درصد سهم تولید را دولت پرداخت نکرد. هر دانشجوی اقتصاد میداند که وقتی که شما هزینه های یک بنگاه را بالا ببرید، منحنی هزینه به سمت بالا و چپ کشیده میشود و در نتیجه منحنی عرضه کل اقتصاد به سمت بالا و چپ میکشد. در این شرایط هم تولید پایین می آید و هم قیمتها بالا می رود. این را هر دانشجوی اقتصادی میداند و لازم نیست کسی استاد اقتصاد باشد تا این موضوع را بفهمد. این شرایط رکود تورمی در اقتصاد نام دارد. یعنی شما ۲ بد دارید یکی بیکاری و رکود است و دیگری تورم. شاهکار در اینجا بود که با آن ۳۰ درصدی که به تولید داده نشد هر ۲ اینها را ایجاد کردند. الان نرخ بیکاری نسبت به قبل از اجرای طرح هدفمندی یارانه ها بسیار افزایش پیدا کرده است. الان کارخانه ها یا تعطیل شده اند یا بخش بزرگی از کارگران خود را کنار گذاشتهاند. این تنها یکی از موارد اجرای غلط هدفمندی یارانه هاست.
– با این وجود دولت اصرار به اجرای فاز دوم هدفمندی دارد. به نظر شما اگر فاز دوم اجرا شود، وضعیت فعلی به کجا میرسد؟
– این یک فاجعه است و ۷۲ درصد کاهش قدرت خرید مردم در سال آینده به ۸۵ درصد میرسد. یعنی اگر قدرت خرید شما قبل ۱۰ بوده است الان به یک و نیم میرسد.
– یکی دیگر از انتقادهای که به دولت وارد است مربوط به تخطی دولت از قانون میشود. دولت هم از بودجه تخطی داشته و هم از قانون هدفمندی یارانهها.
– ببینید آقای احمدی نژاد هر کاری دلش میخواهد میکند! این وظیفه گروههای ناظر است که جلوی او را بگیرند. اگر پولها را برخلاف بودجه مصرف کرده دیوان محاسبات مسئول رسیدگی است. اگر قوانین را بد اجرا کرده است، مجلس باید نظارت میکرد. همه اینها تقصیر خود احمدی نژاد نیست.
– ولی رئیس جمهور بارها نشان داده است که به حرف نهادهای نظارتی هم گوش نمیکند. دولتی که در ابتدای تشکیلش سازمان برنامه و بودجه را تعطیل میکند، به نظر نمیرسد به دیگر نهادهای نظارت هم معتقد باشد. فکر میکنید نظارت برای چنین دولتی کافی است؟
– ببینید سازمان برنامه و بودجه، برنامه ریز و بودجه ریز بود که برخی از کارشناسانش خبره این کار بودند. خب الان اتفاقی که افتاده است این است که سازمان برنامه کنار گذاشته شده است و بودجه مستقیم میرود به دفتر ریاست جمهوری. اشکال دولت این است که به تخصص بها نمیدهد و معلوم است به این ترتیب برنامه ریزی درست نیست و در نتیجه اجرا درست نیست. از طرف دیگر اهرمهای کنترلی هم با قدرت کار نمیکند. مجلس باید از دولت بپرسد که چرا از بودجه تخطی کرده است. در همین ماجرای بودجه، دولت بودجه را در اسفندماه به مجلس داد. این کلک دولت است. این موضوع باعث میشود پروژه هایی که دولت میخواهد انجام دهد با مشکل روبه رو شود.
– پس این موضوع به ضرر خود دولت است!
– بله هست اما دولت ۵ ماه دیگر میرود، ضرری نمیکند بلکه این مردم هستند که ضرر اصلی را می کنند. من نمیدانم از نظر روانشناسی دولت چه در سر دارد اما این مسائل مثل قانون بودجه با قوانین اقتصادی موجود نمی خواند و این وظیفه نهادهای کنترل دولت است که جلوی آن را بگیرند.
– دولت فعلی مدعی است که پاکترین دولت در طول تاریخ است. به نظر شما میتوان از نظر اقتصادی این عنوان را به دولت آقای احمد ینژاد داد؟
– این را دیوان محاسبات میتواند بگوید که دولت چقدر تخلف مالی داشته است و آیا پاک هست یا نه؟ اما مسئله دیگر این است که دولت می تواند پاک باشد ولی بهره وری پایین داشته باشد. ادعای دولت پاک وقتی خوب است که بهروه وری بالا داشته باشد یعنی سیاستهای مالی مناسب اجرا کند، نرخ بیکاری را کاهش دهد، تورم را پایین بیاورد و رشد اقتصادی را بالا ببرد. اصلا دولت هر روز خودش را بشوید! وقتی تورم ۵۰ درصدی در کشور شاهد هستیم ادعای دولت پاک به چه درد می خورد؟!
– یکی دیگر از انتقادهایی که به آقای احمدینژاد وارد است این است که در دولت او بیشترین درآمد ارزی حاصل از فروش نفت نصیب کشور شد اما این درآمد صرف زیرساختهای اقتصادی نشد. نظر شما در این زمینه چیست؟
– بله این درست است در هیچ دولت دیگری نفت بشکهای ۱۰۰ دلار نشد. دولت میتوانست با این درآمد بیشتر نرخ رشد اقتصادی را بالا ببرد. البته در سال آخر دولت ما تحریم را داشتیم که در نتیجه این تحریمها فروش نفت کم شد اما در دوره اول احمدینژاد هم درآمد ارزی ناشی از فروش نفت بالا بود و هم صادرات نفت ولی استفاده بهینه از ارز حاصل از فروش نفت نشده است.
– به نظر شما در این چند ماه باقیمانده از عمر دولت آقای احمدینژاد او میتواند شرایط اقتصادی را بهبود ببخشد؟
– خیر، در این چند ماه نمیتواند کاری بکند. تنها دولت بعدی میتواند سیاستهای پیگیری کند که سیاستهای این دولت را خنثی کند. مثلا همین عیدی ۸۵ هزارتومانی که دولت به مردم داد با این تفکر بود که دولت دارد توزیع عادلانه درآمد انجام میدهد اما با این کار دارد قشر متوسط را حرکت میدهد به سوی قشر فقیر و آن وقت فاصله فقرا و ثروتمندان زیاد میشود و ضریب جینی بالا میرود. آقای احمدینژاد برود ضریب جینی را بخواند و ببیند که ما در ۲ دوره در اقتصاد ضریب جینیمان افزایش پیدا کرد و نابرابری درآمد زیاد شد؛ یکی دوره سیاستهای تعدیل آقای رفسنجانی است و دیگری سیاستهای هدفمندی یارانههای آقای احمدینژاد. فقط خدا کند دولت بعدی سیاستهایی را اجرا کند که این نابرابریها کم شود و وضعیت اقشار آسیبپذیر بهتر شود.
وقتی شاخص بیکاری در یک کشور از 12-11 درصد عبور می کند به این معنا است که یک توده انبوه از یک جمعیت فعال کشور بیکار مانده و معیشتشان نیز از هر نظر تحت خطر است و این جمعیت انبوه نگران وضعیت فعلی و آینده خود هستند.افقهی با اشاره به تاثیر این توده بیکار در جامعه ادامه می دهد: با افزایش نرخ بیکاری و افزایش توده بیکار، ارتباط و تجمعات این توده با یکدیگر می تواند جامعه را دچار مشکلاتی کند چرا که داشتن نقطه مشترک مشکل بیکاری با یکدیگر، ارتباطشان را بیشتر کرده و عصبانیت از اوضاع فعلی شان نیز آنها را به یکدیگر پیوند می دهد.
هم رشد طلاق و شیوع اعتیاد در کشور و همچنین کاهش میران ازدواج و تشکیل خانواده، از همین پدیده بیکاری در جامعه نشات گرفته که نمونههای آن در بسیاری از جوامع دیگر به چشم می آید؛ به همین دلیل بسیاری از کشورهای پیشرفته، نرخ بیکاری را به صورت ماهانه رصد و اعلام عمومی می کنند تا بر این اساس تصمیمات منطقی و درستی برای حل معضلات اتخاذ کنند اما متاسفانه در کشور ما نرخ بیکاری با وجود حساسیتهای بالا و تبعات اجتماعی روزافزون، به صورت سالانه محاسبه و درنهایت در مورد آمارهای ارائه شده هم شک و شبهه وجود دارد.شاخص بیکاری بر اساس اعلام بانک مرکزی و مرکز آمار ایران، بالغ بر 2.5 درصد است که البته این آمار هم مطلوب نیست؛ هرچند برخی از کارشناسان اقتصادی معتقدند که تعاریف نهادهای یاد شده از بیکاری نادرست بوده و بر این اساس، فرد بیکار را براساس شاخصهای دیگری معرفی کرده و اعلام می کنند که نرخ بیکاری در کشور بیش از 12.5 درصد در جامعه است و شرایط فعلی را با وجود این نرخ بالا و نامطلوب ارزیابی کرده اند. افقهی با اعلام اینکه بسیاری از جامعه و کارشناسان هشدارهای زیادی نسبت به رشد برخی از آسیبهای اجتماعی در کشور دادهاند میگوید: افزایش فعلی طلاق در کشور که به صورت مستمر در سالهای گذشته وفعلی رخ داده است را نباید بی ارتباط با افزایش نرخ بیکاری در کشور دانست.
دم های اصلي احمدي نژاد يا منحرفند يا متهم به فساد مالي يا هردو
تاریخ انتشار : جمعه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۰۹
احمد توكلي به تشريح ابعاد تازهاي از ماجراي جنجالي ادغام وزارتخانهها، نشست لاريجاني و احمدينژاد در حضور رهبري، تغيير رويه در برخورد مجلس با دولت، بروز اختلافات مبنايي با دولت با تشديد انحرافات اطراف رئيس جمهور و ناگفتههايي از انتخابات 88 پرداخت.
به گزارش الف احمد توكلي رييس مركز پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي و نماينده تهران در دوره هاي هفتم و هشتم مجلس است. او عزل وزيران وزارتخانه هاي ادغام شده را از اختيارات قانوني رييس جمهور مي داند اما معتقد است كه اين كار خلاف مصلحت است. با دكتر توكلي در خصوص ادغام وزارتخانه ها و انتقاداتي كه نسبت به مواضع او وارد مي شود به گفت و گو نشستيم.
احمد توكلي در اين گفت و گو به تشريح ماجراي اخير ادغام 8 وزارتخانه و اتفاقات پس از آن مي پردازد و ضمن بيان ريشه هاي اختلاف دولت و مجلس در اين قضيه دلايل خلاف مصلحت بودن عزل وزرا را شرح مي دهد.
جزئيات تازه اي از نشست لاريجاني و احمدي نژاد در حضور مقام معظم رهبري با موضوع ادغامها بخش ديگري از سخنان توكلي بود كه در اين گفت و گو به آن پرداخته شد.
احمد توكلي با تصريح بر اينكه موضع مجلس در برابر رئيس جمهور ديگر همانند گذشته نيست تاكيد مي كند كه حلم گذشته مجلس در برابر قانون شكنيها تكرار نخواهد شد.
وي در عين حال با برخي ديگر هم عقيده است كه احتمالاً عزل 3 وزير نفت، صنايع و رفاه به دليل مساله داشتن آنها با فرد معلومالحال كنار آقاي احمدي نژاد بوده است.
بخشهاي پاياني اين گفت و گوي تفصيلي به حاشيه ها مي پردازد و وي به منتقداني كه مي گويند توكلي هميشه مخالف است، پاسخ مي دهد. وي با تصريح بر اينكه اكنون با دولت اختلاف مبنايي دارد، چون اصليترين افراد دور دكتر احمدي نژاد يا منحرفند يا متهم به فساد مالي يا هردو، براي اولين بار دليل اضطرار خود براي راي دادن به احمدي نژاد در انتخابات سال 88 را فاش مي كند.
مشروح گفت و گوي تفصيلي خبرنگار اقتصادي خبرگزاري فارس با احمد توكلي به شرح زير است:
* عزل سه وزير با استناد به ماده 53 برنامه پنجم تعجبآور است
آقاي دكتر توكلي! با وجود آن كه شوراي نگهبان در خصوص ادغام وزارتخانه ها نظر خود را اعلام كرده است، اما باز هم شاهد برخي اختلاف نظرها ميان دولت و مجلس هستيم. اين اختلاف نظرها بر سر چيست؟
– فكر مي كنم علت اين موضوع به اصرار آقاي احمدي نژاد به روشي كه از ابتدا درست مي دانست، بازمي گردد و مي خواهد اين روش را بازسازي كند. به عنوان مثال هنگامي كه ايشان در حكم عزل وزيران صنايع و معادن، نفت و رفاه به ماده پنجاه و سوم قانون برنامه پنجم استناد مي كند و در حكم سرپرستي آقاي غضنفري و آقاي شيخ الاسلامي همين جمله را تكرار مي كند، واقعا تعجب آور است. چرا كه عزل يك وزير يا سرپرستي يك وزير ديگر بر يك وزارتخانه از لوازم ماده 53 برنامه پنجم نيست. ايشان فرض را بر اين گرفته كه چون تشخيصش در خصوص ادغام وزارتخانه نفت با نيرو و صنايع و معادن با بازرگاني درست است، در حال بازسازي همان روش سابق است. ماده 53 قانون برنامه پنجم تصريح مي كند كه دولت مكلف است يك يا چند وزارتخانه را به نحوي در وزارتخانه ديگر ادغام كند كه تعداد وزارتخانه ها از 21 وزارتخانه به 17 وزارتخانه كاهش يابد و در ادامه بلافاصله مي گويد كه دولت بايد شرح وظايف و اختيارات وزارتخانه جديد را براي تصويب به مجلس ارائه كند. بنابراين معناي اين ماده از برنامه پنجم اين نيست كه ما ابتدا وزارتخانه ها را در هم ادغام كنيم و سپس به مجلس بگوييم كه كار ما را امضا كند؛ بلكه به اين معناست كه دولت ابتدا شرح وظايف را تدوين كند و پيشنهاد دهد به مجلس كه مثلا وزارتخانه هاي نفت و نيرو با يكديگر ادغام مي شوند و وزارت انرژي تشكيل مي شود. مجلس نيز ممكن است دربست بپذيرد يا وزارت نيرو را به دو بخش آب و بخش برق تقسيم كند؛ بخش آب را به وزارت جهاد كشاورزي واگذار كند و بخش برق نيز در وزارت نفت ادغام شود. اگر قرار است ماده 53 تحقق يابد دولت بايد ابتدا شرح وظايف وزارتخانه جديد را تدوين و به مجلس ارائه كند و مجلس نيز اين شرح وظايف را تصويب نمايد. در مرحله بعد دولت موظف است وزراي پيشنهادي خود را براي آن وزارتخانه يا وزارتخانه هايي كه مجلس شرح وظايف آن را تصويب كرده و شكل ساختاري و شرح وظايف آن مشخص است به مجلس معرفي كند.
* برداشت رئيس جمهور از ماده 53 برنامه پنجم از ابتدا اشتباه بود
يعني بر اساس قانون وزراي جديد بايد بعد از تصويب شرح وظايف به مجلس معرفي شوند؟
– اگر شما شرح وظايف يك وزارتخانه را ندانيد، مي توانيد وزير پيشنهادي را ارزيابي كنيد؟ هنگامي كه شما به كسي گواهينامه پايه 2 مي دهيد و او مي تواند از ماشين سه چرخ تا خاور پنج تن را براند، آيا براي آن كه يك تريلي را به او بدهيد دوباره او را آزمايش نمي كنيد؟ آيا ارزيابي نمي كنيد كه اين شخص مي تواند گواهينامه پايه يكم بگيرد يا نه؟ اين مثال را از آن جهت مطرح كردم كه به روشني نشان مي دهد كه اگر مجلس به فردي مانند آقاي نامجو براي وزارت نيرو راي اعتماد داد، دليل بر اين نمي شود كه اگر وزارتخانه هاي نفت و نيرو با يكديگر ادغام شوند و وزارت انرژي تشكيل شود، توانايي اداره آن را نيز دارد؛ بلكه بايد دوباره ارزيابي و راي اعتماد داده شود. بنابراين ما مسئوليت ها را مشخص مي كنيم و بر حسب مسئوليت، توانايي فرد معرفي شده را مي سنجيم.
آقاي رييس جمهور از ابتدا برداشت نامناسبي از ماده 53 قانون برنامه پنجم داشت كه مجلس و شوراي نگهبان و حقوقدانان آن را تاييد نمي كنند. در نتيجه استناد ايشان به ماده 53 در احكام صادره براي وزارتخانه هايي كه قرار است ادغام شوند، استناد بي وجهي است؛ چراكه ماده 53 نمي گويد كه شما ابتدا يك وزير را عزل كنيد، چند وزارتخانه را دچار سرگرداني نماييد، ادغام را انجام دهيد، يك وزير را به عنوان سرپرست وزارتخانه جديد بدون راي اعتماد مجلس نصب كنيد و در آخر شرح وظايف وزارتخانه هاي جديد را براي تصويب به مجلس ارائه كنيد.
استدلال آقاي احمدي نژاد در گفت وگوي ويژه تلويزيوني هفته گذشته اين بود كه چون اين فرآيند طولاني است، نمي توان 8 ماه يك وزارتخانه را سرگردان كرد و كار آن را لق كرد. اما چون مشخص نيست كه كدام وزارتخانه ها در يكديگر ادغام مي شوند، تمام وزارتخانه ها سست مي شوند. سوال من اين است كه اگر مسيري قانوني شد، آيا بايد عمل كنيد يا عمل نكنيد؟ و اگر مسيري منطقي شد بايد به آن عمل كرد يا نه؟ اگر ايشان مي خواهد وزارتخانه ها را در يكديگر ادغام كند، بايد كار مطالعاتي انجام دهد و همانطور كه شرح داده شد، در آن مسير طي طريق كند.
* احمدينژاد ميخواهد مجلس را در برابر عمل انجام شده قرار دهد
همان طور كه شوراي نگهبان اعلام كرده وزارتخانه ها بايد بر اساس قانون به كار خود ادامه دهند و اگر قرار است وزارتخانه اي منحل شود، بايد قانون اجازه دهد. ايشان با اين كار در حقيقت مي خواهد مجلس را در برابر عمل انجام شده قرار دهد؛ در حالي كه ممكن است مجلس چنين كاري را به مصلحت نداند. وزارتخانه ها بايد كار خود را ادامه دهند.
رئيس جمهور مدعي است كه اگر قرار بر ادغام باشد، چون وزير نمي داند كه در كابينه باقي خواهد ماند يا نه، در كار انجام وظايف خود سست مي شود. ما مي بينيم كه هر 4 سال يك بار انتخابات برگزار مي شود آيا از يك سال و نيم، دو سال قبل همه كارها متوقف مي شود؟ خود آقاي احمدي نژاد در اواخر سال 87 و اوايل سال 88 به درستي اعلام كرد كه انتخابات نبايد موجب كندي كارها شود و همه بايد محكم كارهاي خود را انجام دهند؛ درست هم مي گفت. پس ثبات و انجام وظايف وزارتخانه ها به اين معنا نيست كه كسي خيال كند قرار است تا قيامت وزير بماند.
* عزل همزمان 3 وزير خلاف مصالح ملي بود
شما و برخي نمايندگان در اظهارنظرهاي خود اعلام كرديد كه عزل وزرا غيرقانوني است. چه مستندات و استدلالاتي براي اين صحبت شما و برخي نمايندگان وجود دارد؟
– من نگفتم كه عزل وزرا غيرقانوني است؛ بلكه تصريح كردم كه عزل وزرا قانوني است اما با مصالح ملي مغايرت دارد. علتش هم روشن است. در حالي كه ما از سوي كشورهاي بيگانه به وسيله تحريم و فشارهاي سياسي و تبليغاتي تحت فشار هستيم، در داخل با مشكلات اقتصادي جدي دست و پنجه نرم مي كنيم، رييس جمهور به يكباره 3 وزير اقتصادي – اجتماعي را عزل مي كند. پيام اين كار براي جامعه و خارج از كشور چيست؟ آن هم وزير نفت كه يك وزير كاملا اقتصادي، سياسي و فني است. از اين لحاظ سياسي است كه ما در بازار تمام سياسي نفت نقش داريم و پس از 38 سال نقش جديدي را كه حق ما بود و بايد به ما مي دادند، بعد از سال ها به ما واگذار كرده اند و آن هم رياست اوپك است. البته اگرچه نقش رييس اوپك از دبيركل پايين تر است اما در عين حال مسئوليتي است كه ما بايد در آن به شكل جدي ايفاي نقش كرده و جاي پاي خودمان را براي سال هاي آينده محكم كنيم. بايد از اين فرصت نهايت بهره را برد و بخش نفت را تقويت كرد.
* همنشيني با وزرا يا معاونان وزراي اوپك در شان رئيس جمهور ايران نيست
در اين شرايط مي بينيم كه آقاي رييس جمهور سرپرستي وزارت نفت را بر عهده مي گيرد؛ آيا در شان رييس جمهوري اسلامي ايران هست كه با وزراي كشورهايي كه هم سطح او نيستند يا با قائم مقام وزراي اوپك در يك جلسه بنشيند؟ معناي اين كار آقاي رييس جمهور اين است كه ما در واقع نمي توانيم رياست اوپك را به خوبي بر عهده داشته باشيم. كدام مصلحت ملي اقتضا مي كرد كه ايشان وزير نفت را عزل كند؟ آيا اشكالي داشت كه وزير نفت وزارت خود را ادامه دهد و اگر روزي مجلس پذيرفت كه وزارت نفت با وزارت نيرو ادغام شود، در اين صورت آقاي رييس جمهور آقاي نامجو يا هر كس ديگري را كه مد نظرش بود به مجلس معرفي مي كرد و مجلس هم اگر صلاح مي ديد به وزير پيشنهادي راي اعتماد مي داد.
از سوي ديگر آيا درست است كه وزير صنايع كه براي مذاكرات سياسي – اقتصادي عازم سفر چين بود، عزل شود و ما در برابر طرف خارجي كه ارتباطات زيادي با آن داريم، كوچك بشويم؟ چه لزومي داشت؟ همان طور كه رييس جمهور اعلام كرد، وزير صنايع از دوستان آقاي احمدي نژاد بود؛ حالا اگر دو – سه ماه ديگر ايشان در وزارت صنايع مي ماند اين وزارتخانه بهتر اداره مي شد يا سرپرستي آقاي غضنفري كه همزمان مسئوليت سنگين وزارت بازرگاني را نيز برعهده دارد؟ كداميك به مصلحت نزديكتر بود؟ البته من به آقاي محرابيان براي وزارت صنايع راي ندادم اما حالا كه وزير شده، عزل او را در اين وضعيت به مصلحت نمي دانستم. چرا ما فردي را كه در ابتدا چندان كاردان نبود و با افت و خيز تجربه اندوخته، عزل مي كنيم و فرد ديگري را كه مسئوليت سنگين ديگري بر عهده دارد را جايگزين او مي كنيم؟
* حلم گذشته مجلس در برابر قانون شكنيها تكرار نخواهد شد
شما اخيرا در اظهارنظرهاي خود اعلام كرديد كه برخورد مجلس از اين پس تغيير خواهد كرد و ديگر شاهد رفتار گذشته مجلس در برابر دولت نخواهيم بود. بر اين اساس شاهد چه تحولاتي در روند تعاملات دولت و مجلس در آينده و در 2 سال باقي مانده از عمر دولت خواهيم بود؟
– من فكر مي كنم كه مجلس به اندازه كافي حلم به خرج داده است. از اعتراضات سنگيني كه ما در فضاي مجلس به طور خصوصي مي شنويم، برداشت من اين است كه مجلس مانند گذشته رفتار نخواهد كرد. بعد از حوادثي كه در يكي دو ماه اخير در خصوص وزارت اطلاعات رخ داد و آزمايش هايي كه افراد پس دادند، مجلس ديگر دليلي نمي بيند كه حلم گذشته را به خرج دهد.
معني سخن من درگيري و كشمكش نيست؛ معني سخن من اين است كه آقاي رييس جمهور بايد بداند كه بايستي بر خلاف گذشته به قانون اهميت بدهد و وظيفه خود بداند كه قانون را اجرا كند. مجلس نيز احتمالا براي اجراي قانون سخت گيري بيشتري به خرج خواهد داد و همان طور كه مقام معظم رهبري در ديدار با اعضاي كميسيون كشاورزي فرمودند، قانون مورد احترام رهبري و مردم است و همه بايد قانون را رعايت كنند.
اين كه رهبر معظم انقلاب در اين شرايط بر اجراي قانون تاكيد مي كنند پيام روشني دارد و مجلس نيز اصرار دارد كه ديگر مسير گذشته تكرار نشود. در سالهاي پيش قانون شكني هايي صورت گرفته است كه مجلس حلم به خرج داد و به تعبير برخي ديگر از خود ضعف نشان داد كه شايد هر يك از اين تعابير به نحوي درست باشد.
* دليل حمايت مجلس از دولت اميد به اصلاحاتي بود كه توان آن را در احمدي
578/000/000/000 دلار کجا رفته؟
براساس اعلام اوپک، طی هشت سال ریاستجمهوری احمدینژاد، کشور از طریق صادرات نفت بیش از 578میلیارددلار درآمد داشته است.
این یعنی در هشت سال احمدینژاد درآمدهای نفتی نسبت به دوره قبلتر، یعنی سیدمحمد خاتمی 246درصد افزایش داشته است. این افزایش فوقالعاده میتوانست به یک فرصت تبدیل شود. در دو دوره ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی کشور جنگزده ایران را تنها با 123میلیارددلار اداره کرد و دولت میرحسین موسوی جنگ را با 103میلیارددلار اداره کرد.
کل درآمدهای نفتی ایران از سال 1360 تا سال 1392 برابر 92/1010 میلیارددلار بوده که درآمد هشت سال احمدینژاد از این 31 سال، بیش از 57درصد بوده است. یعنی 57درصد درآمدهای نفتی کشوردر دو دولت احمدینژاد تجمیع شده است. کل درآمدهای سه دولت قبلی روی هم برابر 59/432 میلیارددلار بوده، یعنی شش دولت موسوی، هاشمی و خاتمی روی هم تنها نزدیک به 75درصد دو دولت احمدینژاد، درآمدهای نفتی داشتند.
هواداران دولت با استدلال افزایش تورم، این موضوع را توجیه میکنند، این درحالی است که تورم در حوزه یورو طی این سالها کمتر به بیش از دودرصد رسیده است. یعنی خود دلار میتواند در این مقایسه معیار مناسبی باشد. با وجود افزایش چشمگیر درآمدهای نفتی طی سالهای دولتهای نهم و دهم، مردم با مشکلات اقتصادی عدیدهای مواجه بودند که به جز دولت (و حتی در مواردی خود دولت) همگان به آن اذعان دارند و برای همه روشن است. حال سوال اینجاست که چه کسی باید پاسخگوی حیفومیل درآمدهای عظیم نفتی طی این هشت سال باشد که نهتنها به بهترشدن معیشت مردم کمکی نکرد، بلکه اوضاع را به آنچه همه در جریان آن هستند تبدیل کرد.
به گزارش شرق، در حالی احمدینژاد با نرخ رشد اقتصادی منفی دولت را تحویل میدهد که در سال پایانی پنج دولت قبل از آن هیچگاه این نرخ عدد زیر صفر را تجربه نکرده است. بر اساس آمار بانک مرکزی، رشد اقتصادی کشور در سال 1375 به 1/6درصد رسیده بود و هشت سال بعد در سال آخر دولت هشتم این نرخ 4/6درصد برآورد شده است. اما طبق پیشبینی مرکز پژوهشهای مجلس، دولت احمدینژاد نرخ رشد اقتصادی بین 7/0 تا منفی چهاردرصد را امسال تجربه میکند.
بر این اساس کارشناسان معتقدند افزایش درآمدهای ارزی دولت نهم و دهم نهتنها موجب رشد اقتصادی کشور نشده بلکه به افزایش تورم، فساد و عدم تعادل در اقتصاد انجامیده و این در حالی است که بیشترین زیان متوجه حوزه تولید شده است.به طور کلی آمارها نشان میدهد متوسط نرخ رشد در دولت پنجم و ششم 5/5درصد، در دولت هفتم و هشتم 4/9درصد و در دولت نهم و دهم 8/2درصد بوده است. در واقع در دوره سازندگی نرخ رشد اقتصادی نوسانات زیادی را تجربه کرد.
نرخ رشد اقتصادی، ابتدا طی یک روند صعودی تا پایان سال ۶۹ به محدوده ۱۵درصد میرسد، اما در سال ۷۱ نرخ رشد اقتصادی با افت شدید مواجه شده و تا پایان سال ۷۳ در محدوده صفر یا حتی ارقام منفی نوسان داشته است. پس از آن با افزایش مجدد در سال ۷۵ به محدوده هشتدرصد نیز میرسد. نرخ رشد اقتصادی در مجموع در دوره هشتساله سازندگی به طور میانگین برابر ۵/۵درصد بوده است.
همچنین در دوره اول اصلاحات نرخ رشد اقتصادی در محدوده کمتر از پنجدرصد و در دوره دوم در محدوده بالاتر از پنجدرصد بوده و در مجموع نرخ رشد اقتصادی در دوره هشتساله اصلاحات به طور میانگین برابر4/9درصد رقم خورده است. در دوره پس از اصلاحات، ابتدا نرخ رشد اقتصادی تا ۹درصد در سال ۸۵ افزایش یافته، اما پس از آن روند نزولی به خود میگیرد. در سال ۱۳۸9 نرخ رشد مجددا افزایش یافته و به پنجدرصد میرسد، اما نرخ رشد اقتصادی در این دوره تا پایان سال ۸۸، به طور میانگین برابر 5/1درصد بوده است.
ار نهادهای بینالمللی
پس از آن در سال 90 با اجرای طرح تحول اقتصادی نرخ رشد به صفر میرسد و در سال 91 بنا بر گزارش بانک جهانی منفی سه و بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول منفی 9/1درصد بوده است. این دو نهاد بینالمللی نرخ رشد اقتصادی ایران را برای سالجاری مشترکا منفی 3/1درصد پیشبینی کردهاند و گزارش مرکز پژوهشهای مجلس هم نوسان نرخ رشد بین منفی 7/0 تا منفیچهاردرصد را محتمل میداند.
بررسی شرایط اقتصاد ایران در دهه 70 نشان میدهد اجرای طرح تعادل اقتصادی نوسانات شدیدی را در نرخ ارز و تورم کشور به وجود آورد. در این سالها قیمت ارز از 130 به 600 تومان افزایش یافت و تورم، رقم 49درصد را لمس کرد. با وجود تمام تلاطماتی که در قیمتها حادث شد و افزایش هزینههای تولید، اما رشد اقتصاد روند صعودی گرفت و پولهایی که صرف پروژههای عمرانی شد توسعه اقتصاد را نتیجه داد.
حسین راغفر، استاد دانشگاه و کارشناس مسایل اقتصادی درباره تفاوت دولت ششم با دولت احمدینژاد میگوید: مهمترین اقدامی که در دولت نهم و دهم در راستای عدمتعادل در اقتصاد صورت گرفت و با گذشت زمان عمیقتر و عمیقتر شد، آسیبی است که به بخش تولید وارد آمده است. این اتفاق عمدتا ناشی از واگذاریها در بخش اقتصاد به برخی از نهادهای فرادولتی و شبهدولتی صورت گرفته است. به همین دلیل بخش خصوصی بهتدریج از چرخه اقتصادی حذف شد چرا که در یک رقابت نابرابر در استفاده از منابع ارزی که عمدتا در اختیار دولت است بخش خصوصی با گذشت زمان هر چه بیشتر عقب ماند. این درحالی است که در دولت ششم تولید محور توجهات بود.
باید بیش از 8درصد رشد اقتصادی به دست میآمد
آنچه موجب میشود منابعی که باید صرف فعالیتهای تولیدی در کشور شود؛ به هزینههای مصرفی و دیوانسالاری دولت تعلق میگیرد؛ حجم بزرگ دولت است که این خود نوعی از اتلاف منابع بوده و زمینهساز تورم بعدی خواهد بود. در این دولت با افزایش قیمت نهادهها، قیمت تمامشده کالا افزایش یافته و در نتیجه قیمت کالاهای تولید با افزایش روبهرو شد و قدرت خرید مردم کاهش یافت. با کاهش قدرت خرید مردم نیروی کار درخواست افزایش درآمد میکند که این به معنی افزایش دوباره هزینههای تولید و ادامه روند مارپیچی تورم میشود.نباید فراموش کرد که دولت نهم و دهم به استناد آمار، پولدارترین دولت از نظر درآمدهای نفتی بوده است.
استفاده مناسب و منضبط از این درآمدها نه تنها موجب رشد اقتصادی بالای هشتدرصد در کشور میشد بلکه باید معضلاتی از قبیل بیکاری و گرانیها به کلی رفع میشد. این درآمدهای سرشار نفتی اما به جای اینکه صرف بخش تولید و صنعت کشور شود و برای مردم کشورمان اشتغال ایجاد کند و باعث رفاه زندگی آنها شود، صرف هزینههای جاری دولت شد که بخش گستردهای از آنها هیچ دستاوردی برای کشور نداشته است. محمدرضا باهنر، عضو ائتلاف پنجگانه اصولگرایان از نقاط ضعف دولت نهم و دهم در حوزه اقتصاد یاد کرده و میگوید: متاسفانه در حوزه اقتصاد، دولت فعلی عملکرد ضعیفی داشته و به مساله کارآفرینی، اشتغال پایدار و رشد تولید نگاه مطلوبی نداشته است. معضلاتی نظیر بیکاری و نبود شغل مناسب برای نیروی کار جوان کشور از دلایلی است که رشد اقتصاد کشور را به زیر صفر رسانده، این در حالی است که اگر اشتغال برای نیروی کار ما فراهم بود نهتنها اقتصاد کشور رشد را تجربه میکرد بلکه بیش از تواناییهای خود هم با پیشرفت روبهرو میشد.
وعده نافرجام مهار تورم احمدینژاد
پیش از اینکه محمود احمدینژاد قبای ریاستجمهوری را به تن کند، وعدههای نابی داد که اکنون با نگاهی به عملکرد هشتساله او هیچیک از آنها را محققشده نمیبینیم. از معرفی مافیای نفتی تا ارزانی هدفمندی و ریشهکنشدن بیکاری جزو شعارهای احمدینژاد بود. در بین این جملات به یادماندنی یکی از نابترین و اصلیترین وعدههای او را میتوان«تک رقمیکردن نرخ تورم» نام برد! در سال ۱۳۸۴ که محمود احمدینژاد سخن از تکرقمیکردن نرخ تورم آورد؛ این نرخ در کشور و به استناد گزارشات مرکز آمار ایران 1/12درصد بود. در سال بعدی نرخ تورم به 6/13درصد رسید و در سال ۱۳۸۶ هم نرخ تورم با یک جهش چشمگیر به نرخ 4/18درصد رسید. پیشروی نرخ تورم اما به اینجا ختم نشد زیرا در سال ۸۷ مرکز آمار گزارش داد نرخ تورم به 4/25 رسیدهاست.
براساس این آمار میتوان گفت وعده تکرقمیکردن نرخ تورم تا سال پایانی دولت نهم یعنی سال ۱۳۸۸ محقق نشد.در سال ۱۳۸۸ اما نرخ تورم با کاهش روبهرو شد و به 8/10درصد رسید. با وجود این کاهش اما باز هم وعده نرخ تورم تکرقمی عملی نشد. چراکه در سال ۱۳۸۹ این آمار با رشد نزدیک به دودرصدی به 4/12درصد رسید و در سال ۹۰ هم بار دیگر با یک جهش بزرگ نرخ تورم عدد 5/21درصد را تجربه کرد. بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار اما این نرخ در سالجاری به عدد 36درصد رسیدهاست.
منبع : شرق/ امیر هادی انواری 1392/2/29 کد خبر : 54844
ساعت درج خبر : 08:21:00
طی سه دهه گذشته، مجموعا 703 میلیارد و 550 میلیون و 671 هزار و 100 دلار كالا به كشورمان وارد شده است. میانگین ارزش واردات سالانه در 7 و نیم دولت مورد بررسی در اینجا 23 میلیارد و 451 میلیون و 689 هزار دلار بوده است. از سویی، بررسی ها نشان می دهد، میانگین رشد سالانه واردات در ایران برابر 8.52(8ممیز52) درصد بوده است.
نگاهی به ارزش واردات طی مدت مذكور نشان میدهد در دوران 6 ساله احمدی نژاد ارزش واردات با بیش از 304 میلیارد و 607 میلیون و 321 هزار و 100 دلاربه تنهایی تقریبا با ارزش واردات تمام سه دولت 8 ساله دیگر برابری میكند.
به بیانی ارزش واردات در این شش سال برابر با 43 درصد ارزش كل واردات ایران از ابتدای دهه 60 تاكنون است. دولت خاتمی با 22 درصد، دولت هاشمی با 21 درصد و دولت میرحسین موسوی با 14 درصد، در رتبه های بعدی قرار دارند.
افزایش قابل توجه واردات، تعطیلی كارگاه های كوچك و به تبع آن، افزایش شمار كارگران بیكار موجب می شود تا دشمنان نظام از این فرصت ها استفاده كنند و گروه های چپ در پی فضا سازی برایند. بی شك كنترل واردات و بها دادن به تولید داخلی می تواند نقش بسازیی در جلوگیری این شرایط داشته باشد.
واردات و صادرات، دو اهرم شناخته شده در جهان امروز هستند و هیچ كشوری خود ا بی نیاز از این دو اهرم نمی داند، اما برای ایرانی كه ادعای “درحال توسعه” بودن را دارد و از سویی ایدئولوزی آن بر تقابل با جهان مصرفی قرار گرفته است، زیاد مناسبت ندارد كه ان حجم واردات را داشته باشد، صادراتش به مواد خام و نفتی محدود شود و از سوی دیگر تولید آنچنانی نداشته باشد.
نگاهی كنید به تراز تجاری كلی كشورمان طی این چهار سال. در مجموع تراز تجاری ایران در مدت فعالیت محمود احمدی نژاد از ابتدا تاكنون حكایت از وضعیت 74 به 26 درصدی به نفع واردات دارد.
بدترین وضعیت در سال 84 بوده و بهترین شرایط را از فروردین تا اسفند 1389 تجربه كرده ایم. علی رغم ادعاهای مطرح شده در خصوص رشد فوق العاده صادرات، تراز تجاری كشورمان نشان میدهد، در مقایسه با فزونی واردات، صادرات رشد آنچنانی نداشته و با تمام تبلیغات انجام شده، از سال 1384، كه تراز 79 به 21 درصد به نفع واردات سنگینی میكرده است، به گزارش اینده در 11 ماهه سال گذشته(كه آخرین آمار تجاری در دست است) این تراز تنها 8 درصد جابجا شده و به 71 به 29 رسیده است و هنوزآمار سال 89 به طور كامل منتشر نشده تا قضاوت صحیحی انجام شود.
این دیگر ادعای مشتی منتقد، بدخواه دولت و.. نیست، رهبری نظام شخصا به وضعیت واردات، ورود و صریحا انتقاد كردند و خواهان بها دادن به تولید داخلی شدند.
كارگران بیكار، كارخانه های تعطیل، هدفمندی یارانه ها و وضعیت تورم و… همگی نشان میدهند امروز باید كاری كرد، تا وضعیت از این بغرنج تر نشود. دست كم چشم ها را باید باز كرد تا عدالت را در معیارهای عینی و واقعی بررسی كرد، اگر نه شعار جذاب و مردم پسند عدالت دادن، چندان كار مشكلی نیست!
آینده نیوز-امیرهادی انواری: جالب است كه 43 درصد از كل واردات جمهوری اسلامی ایران (تقریبا از بدو تاسیس تا كنون) تنها در 6 سال دولت احمدی نژاد انجام شده است؛ دولتی كه اتفاقا بیش از تمام دولت های قبلی در خصوص عدالت، توجه به تولید، جلوگیری از تجمل گرایی، مبارزه با تبدیل بازارهای ایران به محل فروش كالاهای امپریالیسم و استكبار جهانی و… حساسیت نشان داده است.
زمانی كه مراجع و رهبری وارد مساله واردات می شوند و نسبت به كثرت كالاهای وارداتی و آسیب آن به تولید داخلی هشدار می دهند و از سوی دیگر، كارگران برای دریافت حقوق عقب افتاده خود جلوی ریاست جمهوری تجمع میكنند، دیگر مساله واردات مساله پر شدن جیب عده ای نوظهور نوكیسه و سیاه بختی كارگران یك كارخانه نیست؛ موضوع، موضوعی ملی به شمار می رود.
رشد واردات در كشور اگر در زمان رونق اقتصادی رخ دهد، كه تولید خود آن كشور مناسب است و وارداتش یا برای تامین مواد اولیه باشد، یا برای تامین بخشی از نیازهای خود كه تولید آنها در داخل كشور صرفه اقتصادی ندارد، معقول به نظر می رسد.
اما در كشوری مثل ایران، كه اگر نفت را از صادرات آن بگیریم، چیز زیادی باقی نخواهد ماند، واردات چونان سم مهلكی است كه آرام آرام اشتغال را می خورد، چرخ كارخانه ها را از كار باز می دارد و نهایتا امنیت اقتصادی مردم جامعه را بر هم می زند.
دبیرمجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین درباره نوسانات بازار ارز و طلا نیز گفت: یک عامل این نوسانات عدم آمادگی دولتمردان ما بوده است، شاید شناخت و در نتیجه آمادگی نداشتهاند اما از همین روزها شاهدیم که دولت سیاستهایی پیش گرفته که به سمت تثبیت قیمت ارز در حال حرکت هستیم.
وی افزود: قیمت ارز در دوره آقایان هاشمی و خاتمی افزایش هایی در حد 2 برابر داشت ولی این افزایش در طی هشت سال به آرامی صورت گرفت؛ اما در دوره آقای احمدینژاد این قیمت ثابت ماند و فشاری ایجاد شد که باعث حالتی مانند در رفتن فنر پیش بیاید؛ در حالی که قیمت ارز در 7 سال گذشته میتوانست آرام آرام و متناسب با تورم داخلی و خارجی انعطاف داشته باشد، به علت رعایت نکردن این موضوع و ضعف مدیریتها حالت در رفتگی فنر ایجاد شد اما وضع ارز قابل کنترل است.
گفتم به اطلاعاتت اضافه شه بد نیست
درضمن خوشحال میشم بتونی خلافشونو ثابت کنی
شاید من اشتباه میکنم
منتظرم
یعنی خداییش اینا همه رو خودت خوندی….بابا من اگه به جات بودم و این قدر حال چیز خوندن رو داشتم تا حالا دکترام رو هم گرفته بودم.
مرسی گلم که نظر دادی
البت من خیلی تو مسائل ریز نشدم من کلیات رو مطالعه کردم فکر نمی کنم کار سختی باشه
ریزشو گذاشتم اونایی که اقتصاد دانی و سیاستمدارای دارن مطالعه کنن و جوابشون رو با استدلال علمی و کارشناسی شده بیان کنن نه حرفهای دریوری که از احمدی نژاد و اعضای کابینش شنیدن
کدوم بقاله که بگه ماسته من ترشه؟
ضمناً به عنوان ی ایرونی باید ی چیزایی راجع به عملکرد مسؤلین بدونیم و آگاهانه تصمیم بگیریم
مزایا و معایب رو بررسی کنیم و ببینیم کدوم کفه ترازو سنگینتره
متآسفانه در این دولت کفه معایب به قدری سنگین شد که اهرم ترازو شکست
منم دیدم بعضیا مثل آق سجودی خودمون (شاید برا گول زدن خودشون یا طی طریق محمود جونشون با عوامفریبی) فقط مزایا رو میبینند غافل از اینکه پی بردن به معایب و جلوگیری از تکرارشون اصلی مهم در انتخاب کاندیدای اصلحه و این انتقاده سازندست که باعث پیشرفت و توسعه کشور میشه
وای گللللللللللللللم.
خیلی خوبه که شما کلیات رو مطالعه میکنید!!!!. روش مطالعه کلیات رو هم به ما بیاموزید لطفا.
درسته مسائل سیاسی و اقتصادی رو دنبال میکنیم اما مثل شما اینقدر بیکار نیستیم که یکسری مطالب چرند که هیچکدام از امار و ارقامش سندیت نداره و فقط نظرات فضایی عده ای بیکارتر از شماست است جواب بدیم. حال انکه بسیاری از این مسائل در موقع خودش پاسخش توسط دولت داده شده. شما لطف کنید بجای کپی پیست و مطالعه کلیات !! کمی هم منطق دولت را پیگیری کنید. خواهش میکنم نسبت به عملکرد مسولین اطلاعاتتان را زیاد کنید.
8سال پیش که شما محصل بودی و دوران قبل از خودت رو ندیده بودی همونهایی که الان این تحلیل های چرند رو مینویسند مملکت دربست در اختیارشون بود و نه تنها همین تحلیل های توهمیشون رو عملی نکرده بودند بلکه انروز حقوق کارمندان دولت رو هم نداشتند بدن برو اینها رو مطالعه کن.
احمدی نژاد اندازه مخ تو یعنی حدی که تو بفهمی برات توضیح میده و اونو هم نباید توضیح میداد اگرنه خودش و وزراش از همه کسانی که قبلتر بودند سوادشون بیشتره و هیچ کس جرات مناظره باهاش رو ندارند. همین انتقاد سازنده که میگی فرق میکنه با خلط امار و تخریب و دولت برای برنامه ریزی از انتقادات استفاده کرده.
اگه یادتون باشه آقای احمدی نژاد هم حتی آمارهای مطرح شده کاندیداهای رقیب رو نپذیرفت شماهم از همون قماشی و بر نادانی خودت پافشاری میکنی؟
اگر قرار باشه آمارهای دقیق مطرح بشه که خیلی بالاتر و نگران کننده تر خواهد بود چون این آمارها همه توسط مراکز معتبر و نیز آمارهای اعلامی از سوی بانک مرکزی مطرح شده
آیا شما افرادی رو که مسائل مهم مملکت و مسؤلینشون رو پیگیری میکنند و اهل تحقیق و بررسی مسائل هستند رو بیکار خطاب میکنی
از یه طرف منو متهم به بی اطلاعی و نادانی کردی و از طرفی به مطالعات و استدلالاتی که ارائه دادم و سندیتش هم قابل اثبات برای سایرینه ایراد میگیری؟
لحن شما هم دست کمی از آقای احمدی نژاد نداره اونم بالحن مسخره آمیزی قصد پیچوندن پرسشگران و منتقدان رو داشت و استدلال دیگران رو چرندیات فرض کرده و فقط خودشو عقل کل دونسته ددرست مثل شما
حالا معلوم شد کی اهل مطالعه و تحقیقه و مسائل رو علمی و کارشناسانه مطرح کرده و کی اطلاعاتش از روی سادگی و جهالتشه
آمار و ارقام مطرح شده از طرف من غیر واقعیه خوب حرفی نیست شما آمار دقیق بدین و ما رو آگاه کنین آقای همه چیزدون من که بارها گفتم با جون و دل میپذیرم البته به شرطی که منطقی و کارشناسانه باشه نه اینکه بیای از رو عصبانیت و صرفاً جهت رد دلایل من چرت و پرت بگی
در ضمن هر کسی در دفاع از خودش حاضر یه جوری قضیه رو به نفع خودش بپیچونه و مطالبی رو بگه که عوامفریبانه باشه ولی این دلیل بر صحیح بودن مطالب و جوابهای ارئه شدش نمیتونه باشه چرا که این جوابها باید به تأیید کارشناسان و صاحبنظران در حوزه های مربوطه برسه ودر غیر اینصورت صحتشون رد خواهد شد همونطور که قبلا اشاره شد آقای احمدی نژاد نتونست جواب نمایندگان محترم مجلس رو به درستی بیان کنه و نتونست نماینده ها رو قانع کنه و بلافاصله مجلس رو ترک کرد و منتظر نموند تا در مباحث باقی مونده که به ایشون مربوط میشد شرکت کنه و پاسخ گو باشه و دقت کرده باشین نظر نمایندگان و رئیس مجلس هم همین بوده هر چند که از این موارد تو مصاحبه هاشون زیاد مشاهده شده – در ضمن فراموشتون نشه این آقا در مقابل نظرات مقام معظم رهبری حاضر به تمکین نبوده و بر جهل خودش پافشاری میکنه نمونش خونه نشینی یازده روزه و نیز حمایت مجدانه از مشایی و جریان انحرافی حتی بعد از رد صلاحیتش بد نیست در مورد آقای مشائی هم اطلاعاتتون رو افزایش بدین و از مسائل پشت پرده ایشون آگاه شید
حالا چجوری انتظار دارین کسی که نمایندگان و کارشناسان رو قانع نکرده منو قانع کرده باشه
البته ناگفته نمونه افراد کوته فکری مثل … جوابها رو قانع کننده تشخیص دادند
اگه کپی نمیکردم که متهم به نادانی و نفهمی میشدم
کپی کردم که افراد کم سواد بدونن از منابع معتبر دلیل آوردم و عوامفریبی نیست
وقتی کسی با مدرک دیپلم میاد راجع به مطالعه و تحقیق اظهار فضل میکنه بهتر از این جوابها ازش انتظار نمیره مثل محمود جونت فقط قصد تخریب و توهین داری و میخوای با توهین به طرفت و نادان جلوه دادنت نزد دیگران نظراتت رو توجیه و از جواب دادن بپرهیزی
از سواد وزرا و کابینش بگم؟؟؟؟؟؟؟؟بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میگم
اظهارات پرتناقض در مورد مدرک تحصیلی
رئیس دولت نهم در جلسهی استیضاح وزیر سابق کشور، علی کردان، مدارک تحصیلی را کاغذپاره خواند و گفت، آنها برای خدمت به مردم اهمیتی ندارند. به رغم این، محمود احمدینژاد در مناظره تلویزیونی با میرحسین موسوی، همسر او زهرا رهنورد را متهم کرد که مدرک تحصیلیاش از راههای غیرقانونی کسب شده و بیاعتبار است. این ادعا واکنشهای منفی فراوانی در پی داشت. بسیاری از ناظران معتقدند، با توجه به سوابق زهرا رهنورد، چنین اتهامی در جریان مبارزات انتخاباتی به ضرر محمود احمدینژاد تمام شد، به ویژه آنکه به جز کردان که به جعلی بودن مدرک دکترایش اعتراف کرد، تردیدها و شایعاتی نیز در مورد اصالت مدرک تحصیلی برخی دیگر از اعضای کابینه، از جمله محمد رضا رحیمی، معاون احمدینژاد وجود دارد.
تردید در اصالت مدرک احمدینژاد
از زمان استیضاح علی کردان، بحث در مورد چگونگی اخذ مدرک تحصیلی مدیران ارشد جمهوری اسلامی به یکی از موضوعهای روز تبدیل شد. این بحثها اکنون به مدرک دکترای احمدینژاد و علی لاریجانی کشیده است. بنابر گزارشهایی که در برخی از سایتهای اینترنتی از جمله آینده منتشر شده، احمدینژاد در جلسهی دفاع از پایاننامهی دکترایش اصلا حضور نداشته است. درستی یا نادرستی این ادعا مشخص نیست، اما شواهد نشان میدهد که او تقریبا تمام سالهای تحصیل در مقطع دکترا را در تهران نبوده است.
تحصیل در تهران، استانداری در اردبیل
مطابق اطلاعاتی که در سایت رسمی دانشگاه علم و صنعت موجود است، احمدینژاد تحصیل در رشته مهندسی عمران را در سال ۱۳۵۴ آغاز کرد و دورهی کارشناسی را ۱۳۶۵ به پایان رساند. او سه سال بعد با مدرک کارشناسی ارشد عضو هیات علمی دانشکده عمران این دانشگاه شد و همزمان مشعول تحصیل در دورهی دکترا شد. رئیس دولت نهم، ۸ سال بعد، در سال ۱۳۷۶ مدرک دکترای خود را رسما دریافت کرده است. او چهار سال آخر دوران تحصیل را استاندار اردبیل بود و چند سال پیش از آن هم در فرمانداری شهرهای ماکو و خوی و در استانداری کردستان مشغول خدمت بوده است.
از دانشگاه تا کابینه دولت نهم
آییننامهی اجرایی دورهی دکترای دانشگاه علم و صنعت، تحصیل در این مقطع را کاری تمام وقت خوانده است. این آییننامه که سال ۸۴ با تغییراتی دوباره به تصویب وزارت علوم رسید، تسلط به یک زبان خارجی را شرط تحصیل در این دوره عنوان میکند. پایگاه اطلاعرسانی دولت در معرفی محمود احمدینژاد نوشته است که او با زبان انگلیسی آشنایی دارد. به نوشتهی این پایگاه، احمدینژاد همچنین تا پایان جنگ ایران و عراق در قسمتهای متعدد جبهه به ويژه مهندسی رزمی به خدمت پرداخته است. این سالهایی است که او دوران کارشناسی ارشد را نیز طی میکرد. استاد راهنمای احمدینژاد در دوره دکترا حمید رضا بهبهانی بود که یک سال پیش به عنوان وزیر راه وارد کابینهی دولت نهم شد.
مدرک یک مدیر دیگر
علی سعیدلو معاون اجرایی دولت نهم و یکی از گزینههای جدی ریاست سازمان تربیتبدنی در دولت نهم است. او در چهار سال اخیر مسئولیت ساماندهی سفرهای استانی هیأت دولت را برعهده داشت. سایت خبری رخداد در روزهای اخیر مدرک دانشگاهی این مقام دولتی را زیر سؤال برد.
به گزارش این سایت «علی سعیدلو ادعا کرده که دکترای مدیریت استراتژیک خود را در سال 82 از دانشگاه هارتفورد دریافت کرده است. رخداد طی مکاتبهای با مسئولان این دانشگاه، از نادرستی این ادعا مطلع شد». رخداد در ادامه گزارش داد: «آقای کارول نویز که معاون نامنویسی این دانشگاه است در پاسخ به این ادعای سعیدلو گفته که من در پیگیری پروندههای دانشآموختگان دانشگاه، به هیچ شخصی به عنوان آقای سعیدلو برخورد نکردم و اساساً چنین فردی در دانشگاه هارتفورد تحصیل نکرده است.
آقای کارول نویز در پایان گفت که این رفتار از سوی یک مقام دولتی دور از انتظار است و امیدوارم هر چه زودتر تکذیبیهای در این مورد صادر کند». خبرنگار ما برای کسب توضیحات احتمالی سعیدلو در مورد این خبر با او تماس گرفت اما موفق به مکالمه با او نشد. وی نیز تاکنون پاسخی به این ابهامات نداده است. سعیدلو پیش از این مسئولیتهایی چون مشاور رئیس کل دیوان عالی کشور و معاون اداری مالی شهرداری تهران در دوره احمدینژاد را برعهده داشته است.
انتشار آگهی های گران قیمت در روزنامه های کثیر الانتشار ایران که طی آن حمید بهبهانی، وزیر معزول کار از طرف کارمندان شرکت ملی نفتکش ایران به خودش به خاطر خرید یک مدرک قلابی با عنوان”استاد نمونه بین المللی” تبریک گفته بود، با واکنش گسترده و انتقاد آمیز رسانه ها درباره ریخت و پاش های دولتی مواجه شد.
این آگهی گران قیمت درحالی به نام کارمندان شرکت ملی نفتکش ایران در روزنامه هایی چون ایران و جام جم به چاپ رسیده که خبرآنلاین از کسری بودجه این شرکت که بهبهانی از سوی احمدی نژاد و پس از عزل به ریاست آن گمارده شد، خبر داده است.
این حالی است که موسسه اعطاء کننده این گواهی به حمید بهبهانی، با وجود آنکه از نام محل استقرار خود استفاده می کند، اما هیچ ارتباطی به دانشگاه کمبریج بریتانیا ندارد و هر فردی در جهان می تواند با پرداخت مبلغ 25 هزار دلار، گواهی مشابهی از این موسسه دریافت کند.
سایت های داخلی روز گذشته درباره چاپ این آگهی در روزنامه های ایران و جام جم چنین نوشتند: “شرکت ملی نفتکش ایران به بهانه واگذاری مدال طلا و گواهینامه تحقیقاتی و بین المللی یک موسسه خارجی به مدیرعامل خود (حمید بهبهانی وزیر سابق راه)، آگهیهای میلیونی به روزنامهها سفارش داده است. آگهیهای تمام رنگی شرکت ملی نفتکش ایران در برخی از روزنامههای کثیر الانتشار کشور همچون روزنامه ایران و جام جم چشم هر خواننده ای را به خود جلب می کند.در این آگهی که در روزنامههای کثیر الانتشار صبح ایران به صورت نیم صفحه منتتشر شده است، تصاویری از مدال طلا و گواهی نامه تحقیقاتی و بین المللی کمبریج انگلستان مدیرعامل شرکت ملی نفتکش با تیتر درشت وجود دارد”.
در متن این آگهیها آمده است: “جناب آقای دکتر حمید بهبهانی مشاور محترم رئیس جمهور و مدیرعامل شرکت ملی نفتکش ایران، با خرسندی و تهنیت فراوان دریافت گواهی جامع از سوی مرکز مطالعات پژوهشی، تحقیقاتی و بین المللی بیوگرافی کمبریج انگلستان به عنوان استاد نمونه (اینترنشنال پروفشنال سال 2012 میلادی) که به پاس پژوهش، تحقیق و توسعه در حوزه مهندسی عمران از میان نفرات برتر دانشگاه های بین المللی جهان به جنابعالی اهدا گردیده را حضورتان صمیمانه تبریک عرض می نمائیم. هیات مدیره و کارکنان شرکت ملی نفتکش”.
خبرگزاری مهر درباره قیمت این آگهی ها می نویسد: “تماس با بخش آگهیهای روزنامهها نشان می دهد که هزینه انتشار آگهی در صفحه 4 این روزنامه حدود 19 میلیون و 200 هزار تومان و در صفحه 4 روزنامه جام جم 20 میلیون و 400 هزار تومان است. از سوی دیگر باید به این موضوع اشاره کرد که شرکت ملی نفتکش ایران یکی از مردمیترین شرکتهای نفتی و اقتصادی کشور است به طوریکه 100 درصد سهام این شرکت به صندوقهای بازنشستگی صنعت نفت، تامین اجتماعی و کشوری واگذار شده است. ذکر این نکته ضروری است در حالی شرکت ملی نفتکش ایران اقدام به هزینه چاپ این آگهی تبلیغاتی میلیونی در روزنامه ها می کند که به گفته نادر ظهوری رئیس انجمن صنفی کارگری دریانوردان جمهوری اسلامی در خلیج فارس، در یکسال گذشته 30 نفر از کارکنان این مجموعه به دلیل مشکلات اقتصادی تعدیل شدهاند”.
با مراجعه به پایگاه اینترنتی این موسسه مشخص می شود که مرکز بینالمللی زندگینامهها یا همان
“International Biographical Centre ” متعلق به شرکت انتشاراتی ملزوز است و نام کمبریج تنها به این دلیل در گواهی های پولی این موسسه ذکر شده که مقر این موسسه در شهر کمبریج قرار دارد.
این موسسه که در ازای دریافت مبلغ 260 دلار مدرک علمی “استاد نمونه” و به ازای 196 دلار “مدال طلا” به علاوه 10 پوند هزینه پست دریافت می کند، از سوی وزارت علوم به عنوان یک شرکت قلابی و مدارک آن نامعتبر محسوب شناخته می شود.
هرکس می تواند با مراجعه به صفحه سفارش های این شرکت از این موسسه بخواهد که در ازای دریافت مبالغ مذکور و به میزان هزینه ای که می کند، گواهی علمی دریافت کند.
یادآور می شود، حمید بهبهانی وزیر کار عزل شده دولت نهم محمود احمدی نژاد که به عنوان بی کفایت ترین عضو کابینه، قبل از بقیه وزرا برکنار شد، به دلیل اینکه استاد راهنمای محمود احمدی نژاد در دانشگاه علم و صنعت بوده، از توجه ویژه وی برخورداراست.
او پس از برکناری و با وجود نداشتن حتی یک روز تجربه کاری در حوزه نفت و پالایش به عنوان رئیس شرکت ملی نفتکش ایران منصوب شد و کماکان در این سمت باقی است.
علاوه بر بهبهانی، محمد رضا زاهدی، وزیر علوم دولت نهم نیز از همین موسسه و البته با هزینه ای کمتر، مدرکی یک درجه نازل تر خریده است.
محمد رضا زاهدی که خود را “نابغه ریاضی” می داند و بارها ادعا کرده چند فرمول ریاضی به نام اش ثبت شده، از همین موسسه مدرک قلابی خریده بود و در جلسه استیضاح اش به آن استناد کرد.
زاهدی با سفارش یک مدرک 195 دلاری، خود را فارغ التحصیل دانشگاه آکسفورد معرفی کرده بود.
علاوه بر این دو وزیر، علی کردان وزیر معزول و متوفی کشور دولت احمدی نژاد هم که به دلیل جعل مدرک و شیوه ناشیانه آن، اقدامش به “کردانیسم” شهرت یافته در این زمینه پیشتاز بوده است.
محمدرضا رحیمی، معاون اول دولت احمدی نژاد هم که سالها خود را “دکتر رحیمی” معرفی می کرد، پس از آنکه نمایندگان مجلس فاش کردند او مدرک لیسانس خود را از داشگاه آزاد، آنهم با پرداخت رشوه خریده است و هرگز دکترا نداشته، به دستور احمدی نژاد از دکتر نامیدن خود کوتاه آمد.
همچنین شائبه هایی درباره جعلی بودن مدارک تحصیلی کامران دانشجو، وزیر علوم دولت احمدی نژاد وجود دارد.کامران دانشجو (زادهٔ ۱۳۳۶ در دامغان -) رئیس سابق ستاد انتخابات وزارت کشور در زمان برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و وزیر فعلی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در حکومت جمهوری اسلامی ایران است. دانشجو پیش از این در زمان دولت محمود احمدی نژاد سمتهای استاندار تهران، قائم مقام و معاون سیاسی وزارت کشور، سرپرست وزارت کشور را بر عهده داشتهاست. شبهههای زیادی در مورد مدرک تحصیلی وی وجود دارد و علاوه بر آن یک مورد سرقت علمی وی نیز توسط نشریه نیچر محرز شناخته شدهاست.[۱] برادر او خسرو دانشجو عضو و سخنگوی شورای اسلامی شهر تهران و دیگر برادر او فرهاد دانشجو رییس دانشگاه آزاد اسلامی است.
محتویاتسوابق علمی
شبهه درباره مدرک دکترا
وی همچنین وزیر پیشنهادی علوم، تحقیقات و فناوری از سوی احمدینژاد در دولت دهم میباشد.[۲] به گفته وبگاه دانشگاه علم و صنعت کامران دانشجو دارای مدرک دکترای هوافضا از دانشگاه منچستر است و در دولت و در نهادهای غیر دولتی تجربه کاری اجرائی و پژوهشی و علمی دارد[۳] (لازم به ذکر است که طبق وبگاه شخصی فارسی کامران دانشجو، وی دارنده مدرک دکترا از دانشگاه منچستر، [۴] انگلستان و طبق وبگاه شخصی انگلیسیاش، دانشجو دارای دکترا از انستیتو سلطنتی علم و تکنولوژی منچستر (Manchester Imperial Institute of Science and Technology) است.[۵] ا. پس از شبهات و تناقضاتی که در این خصوص طی روزهای پیش از جلسه رای اعتماد یازدهم شهریور هشتاد و هشت مطرح شده بود، صفحه مربوط به کامران دانشجو در وبگاه دانشگاه علم و صنعت ویرایش شده و نام محل تحصیل کارشناسی ارشد و دکترای وی از منچستر به امپریال کالج لندن تعییر یافت و مقابل مدرک دکترای وی قید شد که دفاع از پایان نامه در ایران صورت پذیرفتهاست. او بعداً رزومه خود را در سایت اش تغییر داد.[۶]
اخراج از انگلستان و ممنوعیت ورود به اعضای پیمان شنگن
او در مصاحبه با روزنامه قدس، گفت که در دوران دانشجویی از انگلیس اخراج شده و به این کشور و همه کشورهای عضو پیمان شنگن ممنوعالورود شدهاست. او هنگامی که سمت استانداری تهران را در اختیار داشت، درباره برخی اخبار منتشر شده غیررسمی در مورد احتمال سفیر شدناش در لندن، گفت: من به انگلیس ممنوعالورود هستم.وی توضیح داد: من در قضیه سلمان رشدی به همراه هفت دانشجوی دیگر، از انگلستان اخراج شدیم و در گذرنامه من درج شده تا زمانی که موضوع سلمان رشدی وجود داشته باشد، من حق ورود به انگلستان و کشورهای پیمان شنگن را ندارم.[۷] با توجه به مورد بالا وبگاههای منتسب به اصلاح طلبان چنین استدلال کردهاند که وی که در سال ۱۹۸۹ در زمانی که در حال اخراج از دانشگاه بودهاست، همزمان قضیه سلمان رشدی به دلیل آتش زدن کتابفروشی پنگوئن[۸] از انگلستان اخراج و ممنوعالورود به کشورهای عضو پیمان شینگن شده، نمیتوانستهاست بعد از این تاریخ از انگلستان دکترا گرفته باشد. لازم به ذکر است که دانشجو ادعا میکند که سه مدرک دانشگاهی از آن کشور گرفتهاست.[۹] [۱۰]
فرهاد دانشجو رئیس سابق دانشگاه تربیت مدرس و رئیس فعلی دانشگاه آزاد اسلامی و برادر کامران دانشجو هشتم شهریور یک روز پیش از شروع مراسم رای اعتماد در مجلس مدعی شد برادرش در ایران دکتری گرفتهاست. در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن اشاره به شبهات مطرح شده اخیر درباره مدرک دکتری کامران دانشجو گفت: «همزمان با قضایای سلمان رشدی من هم در انگلستان دوره دکتری خود را میگذراندم و به همراه برادرم در انجمن اسلامی دانشجویان فعالیت میکردم. پس از قضایای سلمان رشدی و فتوای امام (ره) ما در راستای فرمایشات ایشان به اقدامات دولت انگلیس اعتراض کردیم که به همین خاطر از دانشگاه و کشور انگلستان اخراج شدیم. از آنجا که تاریخ دفاع از پایان نامه دکتری من مشخص شده و اخراج بنده به فاصله چند روز تا تاریخ مذکور صورت گرفت با هماهنگی دانشگاه و موافقت اعضای هیئت علمی تیم ویژهای از دانشگاه به یونان آمده و من در کشور یونان از پایان نامه خود دفاع کردم. برادرم بلافاصله بعد از ورود به ایران با هماهنگی وزارت علوم و اساتید هیئت علمی طی جلسهای ویژه از پایان نامه خود دفاع کردو موفق به اخذ مدرک دکتری شد.» [۱۱]
بررسی مدرک در مجلس
امیر طاهرخانی عضو کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی هشتم ایران ضمن یادآوری عدم همکاری وزارتخانهها برای بررسی مدارک تحصیلی مسئولان دولتی، درباره مدرک کامران دانشجو اعلام کرد: دانشجو خود را استادتمام دانشگاه علم و صنعت معرفی کرده و فردی که استادتمام دانشگاه است باید مدرک دکترا داشته باشد. البته در مورد برخی مسوولان و صاحبان قدرت مواردی دیده میشود که بدون داشتن مدرک دکترا استادتمام دانشگاه میشوند که باید با آنها برخورد شود.[۱۲] ولی از سوی دیگر علی عباسپور تهرانی فرد رئیس کمیسیون آموزش مجلس، درباره مدرک تحصیلی دانشجو با تائید اینکه دانشجو از هیچ دانشگاهی مدرک دکترا ندارد افزود که چون وزارت علوم با صدور گواهینامهای کامران دانشجو را فارغ التحصیل کالج سلطنتی لندن محسوب کردهاست مجلس نیز این گواهینامه را ملاک قرار خواهد داد.[۱۳]
علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی روز چهارشنبه اعلام کرد بر اساس بررسی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس مدرک تحصیلی کامران دانشجو، وزیر پیشنهادی علوم هیچ مشکلی ندارد و وی مراحل استادی و دانشیاری را گذراندهاست. وی اظهار داشت که نمایندگان مخالف در خصوص مدرک دانشجو مبسوط صحبت کردند. وی در عین حال توضیح داد که هنگامی که دانشجو در انگلیس تحصیل میکرده، دو سه هفته قبل از دفاع از تز خود به خاطر اعتراض به موضوع سلمان رشدی از انگلیس اخراج میشود.[۱۴]
مقالات علمی
عدم وجود مقالات مورد ادعا
او در وبسایت اش مقالات فراوانی را از سال۱۹۹۹ فهرست کرده، ولی به گزارش سایت موج سبز آزادی با جستجو در اینترنت این مقالات یافت نمیشوند. ولی همه اینها ممکن است به دلیل رزومه نویسی بد و درهم و برهم باشد.[۱۵]
تحقیقی در این زمینه توسط وبگاه موج سبز نشان دادهاست که کامران دانشجو هیچ مقاله علمی در دوران ادعایی تحصیل نداشته و در فهرست دانشگاههای ذکر شده پایان نامه دکترایی تحت نام او وجود نداشتهاست. با ذکر این دلایل و دلایلی دیگر پایگاه موج سبز داشتن مدرک دکترا از انگلستان توسط ایشان را ادعایی نادرست میداند. [۱۰]
دستبرد فکری
کامران دانشجو در سال ۲۰۰۸ به همراه مجید شهروی مقالهای با عنوان
Analysis of critical ricochet angle using two space discretization methods[۱۶]
برای مجله Engineering with Computers ارسال نموده و این مقاله در سال ۲۰۰۸ توسط این نشریه به چاپ رسیدهاست که بسیاری از بخشها و تصاویر آن کلمه به کلمه کپیبرداری از مقالهٔ دو دانشمند کرهای است که با عنوان
Ricochet of a tungsten heavy alloy long-rod projectile from deformable steel plates [۱۷]
در سال ۲۰۰۲ در مجله Journal of Physics D: Applied Physics به چاپ رسیدهاست.[۱۸][۱۹][۲۰] البته مجید شهروی که اکنون استادیار دانشکده راه آهن دانشگاه علم و صنعت ایران است در چند مرحله از صحت مقالات دفاع کرد. [۲۱] همچنین بخشهای دیگر این مقاله کپیبرداری از مقالهای است که در سال ۲۰۰۳ در یک کنفرانس ارایه شدهاست.[۲۲][۲۳] مقاله ای تقریباً با همین مضمون در سه جای مختلف Journal of Mechanical Science and Technology و Taiwanese Journal of Mechanics و Iranian journal Mechanical & Aerospace Engineering Journal توسط این نویسندگان به چاپ رسیده است.
تاکنون سه ژورنال علمی مقالات وی را بعد از چاپ پس گرفتهاند. سرویراستارJournal of Mechanical Science and Technology گفت «ما به این نتیجه رسیدهایم که نیمی از این مقاله کپی برداری شده از مقاله دیگری است.» Journal of Mechanics هم گفت «نتیجه بررسیها نشان می دهد که این مقاله تقلبی است»[۲۴]
همچنین مقالهای دیگر در سال ۲۰۰۹ از همین نویسندگان در ژورنال تایوانی مکانیک به چاپ رسیدهاست که از مقاله دو دانشمند آمریکایی در Journal of Impact Engineering که در سال ۲۰۰۶ منتشر شده، کپی برداری شدهاست.
پروفسور گرجی، متخصص مغز و اعصاب در این باره تصریح کرد کامران دانشجو توسط جامعه دانشگاهی ایران انتخاب نشده و توسط آنان نیز حمایت نمیشود وی همچنین گفت:[۲۵]
این اتفاق برای جامعه دانشگاهی ایران تلخ است و یک افتضاح به حساب میآید. من به جامعه علمی جهان اطمینان میدهم که دانشمندان ایرانی درستکار و با اخلاق هستند و همگی از این عمل ابلهانه رنجیده خاطر گردیدهاند.
عوضعلی کردان[۱][۲][۳] معروف به علی کُردان (۱ آبان ۱۳۳۷ در شهرستان ساری – ۱ آذر ۱۳۸۸ در تهران)، وزیر کشور دولت محمود احمدینژاد بود که بدلیل جعلی بودن مدرک دکترای افتخاری از دانشگاه آکسفورد و دارا نبودن مدارک تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد مورد ادعا از دانشگاه آزاد اسلامی و دریافت حقوق دولتی بر پایه مدرک تحصیلی دکترا و عضویت در هیات علمی دانشگاه آزاد با استفاده از مدارک جعلی، توسط مجلس شورای اسلامی، استیضاح و پس از رای عدم اعتماد اکثریت نمایندگان، از سمت خود، برکنار شد.
ماجرای مدرک تحصیلی مدیران دولتی
کد خبر: ۲۹۳۶۱
۱۸ مرداد ۱۳۸۸ – ۰۹:۳۳
مخدوش شدن مدرک تحصیلی یک مقام دولتی، فقط اعتبار دولت را زیر سؤال نمیبرد بلکه به اعتبار کشور در سطح بینالمللی آسیب میرساند.
مرحوم سیدرضا زوارهای عضو سابق شورای نگهبان در معرفی خود میگفت: «من دکترای حقوق قضایی دارم البته دکترای قبل از انقلاب» طنز نهفته در سخنان او به یک بیماری فراگیر اشاره داشت که سالهاست در بین برخی صاحبان سرمایه و مسئولان دولتی مشاهده میشود و آن چیزی نیست جز بیماری «مدرکگرایی» کسانی که برای حفظ موقعیت خود به مدرک دانشگاهی احتیاج دارند اما فرصت، حوصله و شاید هم چندان استعداد آن را ندارند. این افراد یک راهکار میانبر در اختیار دارند: «خرید مدرک».
چندی پیش که نمایندگان مجلس پیگیر مدرک تحصیلی جعلی برای برخی دولتمردان شدند، ماجرا به ظاهر با استیضاح وزیر کشور وقت و خروج وی از دولت خاتمه یافت.
در همان گیر و دار استیضاح وزیر سابق کشور بود که احمدینژاد در نامهای به وزیر علوم خواهان ارزیابی مدارک تحصیلی برخی مدیران اجرایی شد.
وزارت علوم در اجرای این دستور احمدینژاد با ارسال نامهای از مدیران دولتی تقاضا کرد مستندات مدارک تحصیلی خود را به این وزارتخانه ارائه دهند. زاهدی وزیر علوم ماهها پس از این دستور، به گفتن یک جمله ناامیدکننده بسنده کرد: «80 درصد مدیران دولتی مدرک مورد نظر را به وزارت علوم ارائه نکردهاند».
هشداری که جدی گرفته نشد
همان روزهایی که نمایندگان مجلس و افکار عمومی سرگرم بررسی مدرک تحصیلی وزیر سابق کشور بودند، محمدرضا رحیمی معاون حقوقی و امور مجلس رئیسجمهور، با شدت با جریانهای افشاگر به مقابله پرداخت.
حتی شایع شد یکی از معاونان او چکهای چند میلیون تومانی در بین نمایندگان منتقد توزیع میکرد و خود او نیز به شکایت از سایت الف وابسته به احمد توکلی نماینده تهران پرداخت.
دکتر علیرضا زاکانی نماینده مردم تهران در واکنش به این شکایت گفت: «علت این موضعگیری معاون رئیسجمهور آن است که مدرک تحصیلی وزیر کشور دوقلوست و قل دوم آن نزد آقای رحیمی است…. خود آقای رحیمی نیزچنین مدرکی دارد…. ما تاکنون این دو نفر را پیدا کردهایم و ممکن است از این افراد بیشتر هم باشند».
در آن روزها نمایندگان معتقد به برکنار کردن وزیر کشور خرسند بودند و کسی از میان آنها، زاکانی را در بررسی مدرک غیرمعتبر سایر اعضای کابینه نهم همراهی نکرد. گواینکه درباره مدرک خود زاکانی نیز پرسشهایی مطرح شد.
در این مدت محمدرضا رحیمی معاون رئیسجمهور از مسکوت ماندن پرونده مدرک تحصیلی خود راضی بود تا آنکه چند روز پیش، عوض حیدرپور عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، بار دیگر ماجرای مدرک این دوست قدیمی رئیسجمهور را مطرح کرد.
این نماینده مجلس تصریح کرد: «در گفت و گویی که بنده با وزیر علوم داشتم، وی تأکید کرد که طبق گزارش جالبی، مدرک دکترای حقوق آقای رحیمی جعلی است و هیچ پایه و مبنای علمی ندارد».
حیدرپور تأکید کرد: «بنده به مدرک فوقلیسانس وی نیز مشکوک هستم به همین دلیل در این خصوص از وزیر علوم سؤال کردم که براساس نظر کمیسیون امنیت ملی، این سؤال به عنوان یک سؤال ملی در دستور کار مجلس قرار گرفت».
این نماینده مجلس افزود: «استفاده و جعل عناوین علمی برای ارتقای سمت از سوی برخی افراد، فریب دادن مجلس و مردم است. مجلس و دولت باید با این فریبکاری برخورد کنند. متأسفانه رحیمی با جعل مدرک دکترا چندین سال عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد بوده و با این مدرک در سمتهایی همچون ریاست دیوان محاسبات و استانداری کردستان حضوریافته است».
مدرک یک مدیر دیگر
علی سعیدلو معاون اجرایی دولت نهم و یکی از گزینههای جدی ریاست سازمان تربیتبدنی در دولت نهم است. او در چهار سال اخیر مسئولیت ساماندهی سفرهای استانی هیأت دولت را برعهده داشت. سایت خبری رخداد در روزهای اخیر مدرک دانشگاهی این مقام دولتی را زیر سؤال برد.
به گزارش این سایت «علی سعیدلو ادعا کرده که دکترای مدیریت استراتژیک خود را در سال 82 از دانشگاه هارتفورد دریافت کرده است. رخداد طی مکاتبهای با مسئولان این دانشگاه، از نادرستی این ادعا مطلع شد». رخداد در ادامه گزارش داد: «آقای کارول نویز که معاون نامنویسی این دانشگاه است در پاسخ به این ادعای سعیدلو گفته که من در پیگیری پروندههای دانشآموختگان دانشگاه، به هیچ شخصی به عنوان آقای سعیدلو برخورد نکردم و اساساً چنین فردی در دانشگاه هارتفورد تحصیل نکرده است.
آقای کارول نویز در پایان گفت که این رفتار از سوی یک مقام دولتی دور از انتظار است و امیدوارم هر چه زودتر تکذیبیهای در این مورد صادر کند». خبرنگار ما برای کسب توضیحات احتمالی سعیدلو در مورد این خبر با او تماس گرفت اما موفق به مکالمه با او نشد. وی نیز تاکنون پاسخی به این ابهامات نداده است. سعیدلو پیش از این مسئولیتهایی چون مشاور رئیس کل دیوان عالی کشور و معاون اداری مالی شهرداری تهران در دوره احمدینژاد را برعهده داشته است.
هاوایی دیگر تنها نیست
اواخر دولت خاتمی بود که رسانههای گروهی از یک رسوایی علمی در بین مسئولان ردههای مختلف 3 قوه خبر دادند.
بر این اساس، دانشگاه هاوایی با فروش مدارک کاغذی بیآزمون به مدیران حکومتی و برخی افراد دیگر، سود هنگفتی را به دست آورده بود. در فهرست دانشآموختگان این دانشگاه تخیلی، اسامی مدیران اصلاحطلبی همچون مرتضی حاجی، رضا ویسه، محمد ملاکی، سیدحسن الحسینی، حسن جاهد و علی رئوف به چشم میخورد.
همچنین برخی نمایندگان اقلیت و اکثریت مجلس ششم و تعدادی از مدیران ارشد قوه قضائیه در این فهرست قرار میگیرند. ماجرای مدارک غیرمعتبر یا جعلی در دولت نهم نیز ادامه پیدا کرد.
تا چندی پیش برخی رسانهها از منوچهر متکی وزیر خارجه با عنوان دکتر منوچهر متکی یاد میکردند اما اینروزها این عنوان علمی کمتر در مورد وی به کار میرود و عمدتاً به لیسانس که او از هندوستان اخذ کرده، اشاره میشود. چنین تردیدهایی در مورد مدرک دکترای عبدالرضا مصری وزیر رفاه، صفارهرندی وزیر ارشاد و محمد عباسی وزیر تعاون نیز مطرح میشود.
غلامحسین نوذری وزیر نفت نیز مهندسی نفت خود را طی دو ترم تابستانه سالهای 63 و 64 در دانشکده صنعت نفت اخذ کرده است. او در آن زمان رئیس حراست شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب بود.
حدود یک سال است سیدمصطفی تاجزاده سرپرست وزارت کشور دولت خاتمی از سیدمحمد جهرمی وزیر کار دولت احمدینژاد پرسیده است که مدارک تحصیلی لیسانس، فوقلیسانس و دکترای خود را درچه سالهایی و چگونه اخذ کرده است. شاید بهتر است این نوع سؤالها را نمایندگان مجلس هنگام رأی اعتماد به وزرای دولت دهم مطرح کنند.
این اقدام هرچند ممکن است مانع راهیابی برخی افراد مورد نظر رئیسجمهور به کابینه شود ولی میتواند از بحرانهای احتمالی دولت دهم در مسیر فعالیتهای آن بکاهد. توجه به این نکته نیز ضروری است که مخدوش شدن مدرک تحصیلی یک مقام دولتی، فقط اعتبار دولت را زیر سؤال نمیبرد بلکه به اعتبار ایرانیان در سطح بینالمللی آسیب میرساند.
امتیازهای اداری یا جایگاه اجتماعی
هیچ قانون یا آییننامهای وجود ندارد که وجود مدرک دکترا را برای عضویت در هیأت دولت الزامی کرده باشد. اما داشتن مدرک دکترا، جایگاه اجتماعی حاصل از آن را ارتقا میدهد. هرچند این جایگاه با لو رفتن شیوه اخذ مدرک، میتواند به راحتی مانند یک قلعه شنی فروریزد. متأسفانه روحیه مدرکگرایی از سالهای پایانی دهه 60 آغاز شد. برخی مدیران دولتی چه در دوره سازندگی و چه در دوره اصلاحات، همزمان با اشتغال در مسئولیتهای سنگین و وقتگیر، مشغول گذراندن دورههای تحصیلی فوقلیسانس و دکترا نیز بودند. طبیعی است این افراد در یکی از دو مشغله خود (تحصیل و کار) ناموفق بودند. از سوی دیگر شأن کاذب اجتماعی ناشی از کسب مدرک تحصیلی و تب داغی که از این ناحیه گریبانگیر جامعه شد، بنیان رفتارهای نادرستی را پیریخت که پیامدهای آن همچنان ادامه دارد.
در هر حال به نظر میرسد موضوع مدرک تحصیلی مدیران، آنگونه که در رسانهها منعکس شده، آگراندیسمان و بزرگنمایی شده است و در میان خیل مدیران دستگاههای مختلف، تعداد نادری هستند که چنین مشکلاتی را میآفرینند. اما انتظار میرود با تدابیری که اندیشیده میشود، این پرونده برای همیشه بسته شود.
١٢٣٤
مایندگان مجلس در اندیشه آن بودند که سایر دولتمردان را نیز از ذره بین خود بگذرانند که چنین نیز کردند. قربانی بعدی علی سعیدلو معاون اجرایی رئیس دولت بود؛ آنگاه که یکی از روزنامه های صبح با انتشار خبری مدرک دکترای او را جعلی خواند. از همین رهگذر شک ها به محمدرضا رحیمی که سنگ کردان را به سینه می زد نیز برانگیخته شد و علیرضا زاکانی نماینده اصولگرای تهران مدعی شد مدرک دکترای رحیمی «قل» دوم مدرک علی کردان است. با آنکه رحیمی قاطعانه این موضوع را تکذیب و تهدید کرد که در صورت ادامه ادعاها، مدعیان را به دادگاه می کشاند اما نمایندگان منتقد عقب ننشستند و خواستار توضیح دولت درباره این مدرک دکترا شدند. دور تازه مجادله بر سر دکترای رحیمی پس از آن آغاز شد که عوض حیدرپور نماینده شهرضا در یک سوال رسمی وزیر علوم را درباره مدرک دکترای رحیمی به پرسش گرفت. به گفته منابع موثق وزیر علوم در توضیحات خود به اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس که در پشت درهای بسته ارائه شد، نهایتاً اصالت این مدرک را مورد تایید قرار نداد و صرفاً به این جمله بسنده کرد که مدرک دکترای رحیمی نیز مانند سایر مدارک مدیران در دست بررسی است. پس از این ماجرا کمیسیون فرهنگی مجلس تصمیم گرفت سوال نماینده شهرضا درباره مدرک تحصیلی معاون پارلمانی رئیس جمهور را به صحن علنی بکشاند تا نمایندگان تصمیم نهایی را برای تحقیق و بررسی کمیسیون درباره این مدرک اخذ کنند. رئیس دولت به پارلمان آمد و نشست تا معاونش پاسخ نمایندگان را بدهد. رحیمی در پاسخ به نمایندگان مجلس، پرسش آنان را «غیرقانونی» دانست و در کنایه یی گفت؛ «آیا تنها مشکل مملکت مدرک تحصیلی من است؟» حین سخنان رحیمی یکی از نمایندگان فتوکپی از مدرک او را در بین سایرین پخش می کرد. شنیده ها حاکی از آن بود که بر اساس اسناد نخستین مدرک تحصیلی رحیمی که شائبه جعلی بودن دارد مربوط به یک مدرک دکترای افتخاری از یکی از موسسات آکسفورد در ایران است که در تاریخ
20/6/87 صادر شده است. رحیمی اما برخلاف کردان، دکتر ماند تا پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری و بازنشستن احمدی نژاد بر صندلی ریاست دولت و در پی برکناری پر هیاهوی اسفندیار رحیم مشایی از سمت معاون اولی رئیس جمهور، به این سمت دست یابد. گرچه بار دیگر فوراً موج انتقادات به وی باز هم بر سر مدرکی که صحت یا عدم صحتش مشخص نشده است بالا گرفت و نمایندگان مجلس او را دوباره خطاب قرار دادند. معاون پارلمانی سابق و معاون اول رئیس جمهور در دولت دهم این بار اما بدون اشاره به مدرک دکترای خود و در پاسخ به اتهام مدرک جعلی که به وی نسبت می دهند، گفت؛ «اینجانب پیش از انقلاب در رشته حقوق از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شده و جزء اولین نفراتی بودم که مدارک مربوط به مدارج علمی خود را پس از اظهارات رئیس جمهوری درباره مدارک جعلی مدیران برای بررسی و ارزشیابی به وزارت علوم ارائه کردم.» توکلی اما این بار در برابر رحیمی نیز کوتاه نیامد؛ «مدرک رحیمی قلابی و مانند مدرک کردان است.» الیاس نادران نیز اینچنین گفت؛ «رحیمی از عنوان جعلی دکترا در سمت رئیس دانشکده حقوق دانشگاه آزاد اسلامی واحد جنوب استفاده کرده و بر اساس آن حقوق دریافت کرده است.»
—
موضوع مدرک جعلی اما آنجا بسیار بیشتر مورد توجه قرار گرفت که شایعه شد مدرک وزیر علوم جدید دولت جعلی است. گویا قرار نبود کامران دانشجو که از عالم سیاست رهسپار وزارت بر علمی ترین وزارتخانه کشور شده از کمند موضوع مدرک برهد. در برخی گزارش ها اعلام شد دانشگاهی که کامران دانشجو- وزیر علوم- ادعای گرفتن مدرک از آن را دارد، اساساً وجود خارجی ندارد. این در حالی است که دانشجو در جلسه رای اعتماد مجلس خود را فارغ التحصیل کالجی در لندن در رشته هوافضا معرفی کرد در شرایطی که در بخش انگلیسی تارنمای شخصی خود دانشگاه منچستر را به عنوان محل تحصیل در مقطع دکترای خود معرفی کرده بود. در بحبوحه این شایعات بود که نشریه علمی «نیچر» ادعای تازه یی را مطرح کرد. این نشریه نوشت؛ «مقاله یی که در سال جاری توسط کامران دانشجو و مجید شهروی از دانشکده مهندسی مکانیک دانشگاه علم و صنعت در تهران نوشته شده در خیلی از موارد کلمه به کلمه مقاله یی را که در سال 2001 توسط دانشمندان کره جنوبی در نشریه یی علمی منتشر شده بوده، کپی کرده است.» نیچر همچنین مدعی شد؛ «تعداد کمتری از جملات مقاله نیز عیناً از مقاله یی که در سال 2003 در جریان یک کنفرانس علمی توسط گروه دیگری از محققان ارائه شده، برداشته شده است.» این بار اما کامران دانشجو مجبور به تایید شد و چند روز بعد در توضیحاتی با حضور در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس گفت؛ «در یک پروژه استاد راهنمای دانشجویی بوده است که این مقاله توسط او ارائه شده و به عنوان استاد راهنما از سرقت علمی دانشجویش خبر نداشته است.» او گفت؛ «این مقاله توسط دانشجوی مورد اشاره استفاده شده نه وزیر علوم.» دعوا بر سر مدرک دکترای دانشجو اما بیشتر از مقاله کپی برداری شده ادامه یافت تا رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس توضیح دهد؛ کامران دانشجو مدرک لیسانس خود را از دانشگاه کوئین مری کالج لندن و کارشناسی ارشد خود را از امپریال کالج لندن اخذ کرده است. همچنین وی تحصیلات دکترای خود را در دانشگاه امپریال کالج لندن گذرانده است. پس از این توضیحات و طرح موضوع اخراج دانشجو از امپریال کالج لندن، توضیح داده شد که وی دوره دکترا را در این دانشگاه گذرانده و تاریخ دفاع نیز برایش تعیین شده بوده که به دلیل حمایت از حکم حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر مرتد دانستن سلمان رشدی و شرکت در تظاهرات مسلمانان علیه سلمان رشدی از انگلستان اخراج شده است گرچه بعدها با موافقت دانشگاه امپریال کالج لندن، در دانشگاه امیرکبیر تهران از پایان نامه خود دفاع کرده است. رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ضمن تایید مدارج طی شده از سوی دانشجو تاکید کرد دانشجو مدرک دکترا ندارد و تنها یک گواهی از وزارت علوم مبنی بر گذراندن تحصیلات در دوره دکترا دارد.
—
در میان دولتمردان محمود احمدی نژاد اما وزیر تازه راه و ترابری او نیز از اتهام سرقت علمی مصون نماند. روز 25 سپتامبر برابر با سوم مهرماه جاری روزنامه فرانسوی لیبراسیون حمید بهبهانی را به سرقت علمی از مقاله های «کریستف کلارمونت»، «جری فوربز» و تنی چند از همکاران چینی آنها که در سال های 2002 تا 2004 منتشر شده بود متهم کرد. این اتهام نیز باعث شد وزیر راه دولت دهم برآشفته شود و در نمابری به رسانه ها اعلام کرد؛ «درخصوص این اتهام ناروا چون روشنایی روز مشخص است که مقاله مذکور نوشته خود اینجانب است و این مقاله حداقل پنج تا هفت سال قبل نگاشته شده است. برای عموم کارشناسان ارشد و دارندگان مدرک دکترا کاملاً مبرهن است که به کارگیری قسمتی از مقالات دیگران با ذکر منبع و ماخذ کاملاً مجاز بوده و اینجانب که صاحب بیش از 500 مقاله علمی هستم نیز بر این مساله وقوف دارم.» بهبهانی در ادامه توضیحاتش گفت تنها مشکل این است که به دلیل ازدیاد منابع و مآخذ تنها نام برخی از آنها از قلم افتاده است. اینچنین بود که وزیر راه دولت دهم نیز ناچار شد برای رهیدن از کمند اتهاماتی نظیر مدرک جعلی و سرقت علمی، دست به کار توضیح ببرد. اما به هرحال آنچه عیان شد این است که گویا به رغم تلاش های دولتمردان برای انحراف افکار از صحت مدارک این موضوع راه به جایی نبرده است. نه روزی که علی اکبر جوانفکر از تهیه بخشنامه یی در دولت خبر داد که طی آن خطاب کردن افرادی که دکتر یا مهندس نیستند با این القاب ممنوع شود و نه روزی که احمدی نژاد بررسی مدرک تحصیلی مدیران خلف را در بوق و کرنا کرد
گزارش شهابنیوز، ماجرای لیسانس و فوق لیسانس نامعلوم و دکترای جعلی وزیر کشور باعث شده است که اسامی تعداد دیگری از اعضای کابینه محمود احمدینژاد هم به میان کشیده شود.
چند روز پس از ابراز تردید چهرههایی مانند روحالله حسینیان و علی مطهری درباره اصالت مدرک دکترای علی کردان؛ برخی از نمایندگان اصولگرای مجلس ابهاماتی را نیز درباره مدرک دکترای محمد رضا رحیمی معاون پارلمانی احمدینژاد مطرح کردند و مدرک تحصیلی او را «قل دوم» مدرک کردان نامیدند. با آن که رحیمی این موضوع را قاطعانه تکذیب و تهدید کرد مدعیان را در صورت تکرار ادعا به دادگاه میکشاند، با این حال نمایندگان مزبور عقبنشینی نکردند و چند روز بعد با صراحت بیشتری خواستار پاسخگویی رحیمی درباره نحوه اخذ مدرک دکترای خود شدند.
چند روز پس از این ماجرا و در شرایطی که علی کردان هنوز به «جعلی» بودن مدرک خود اعتراف نکرده بود، نام سومین مسئول بلندپایه دولت نهم نیز به میان کشیده شد. رسانههای منتقد دولت این بار ابهامات صریحی را درباره مدرک تحصیلی «دکتر منوچهر متکی» وزیر خارجه کابینه محمود احمدینژاد مطرح کردند و مدعی شدند که در پرونده استخدامی او فقط یک مدرک دیپلم وجود دارد. البته وجهه دیپلماتیک متکی و عدم دخالت او در مناقشات سیاسی داخلی باعث شد که این بحث ظرف سه – چهار روز فروکش کند.
در این میان، رسانههای حامی دولت مخصوصاً خبرگزاری ایرنا در اقدامی عجیب که حتی اعتراض کیهان را هم برانگیخت، سیاست «فرار به جلو» را در دستور کار خود قرار دادند. این رسانهها با اشاره به ماجرای دانشگاه هاوایی که چند سال پس از فعالیت در ایران توسط دستگاه قضایی منحل شد، 13 تن از مسئولان دولتهای قبلی را متهم کردند که از مدارک تحصیلی جعلی (مدارک اخذ شده از دانشگاه هاوایی) استفاده کردهاند. البته مدارک این افراد زمانی صادر شده است که دانشگاه هاوایی به صورت کاملاً علنی و آزادانه در ایران فعالیت میکرد و هنوز غیر قانونی شناخته نشده بود؛ با این حال رسانههای دولت نهم معتقد بودند که این مساله نشانهای از مسبوق به سابقه بودن استفاده از مدرک جعلی است و به همین دلیل، اعتراضات به کردان باید خاتمه پیدا کند. مرتضى حاجى، رضا ویسه، محمد ملاکى، سید حسن الحسینى، سید محمدامین طالب شهرستانى، حسن جاهد و على رئوف، 7 تن از 13 مدیر دولت خاتمی بودند که رسانههای حامی دولت مدراک اخذ شده آنها از دانشگاه هاوایی را با رسوایی مدرک جعلی کردان مقایسه میکردند.
در این شرایط، البته رسانههای نزدیک به اصلاح طلبان هم ساکت ننشستند و روز گذشته نام چهارمین مقام بلندپایه دولت احمدینژاد را نیز به میان کشیدند. این چهارمین مقام بلندپایه دولت نهم که مدرک تحصیلی او پس از علی کردان، محمد رضا رحیمی و منوچهر متکی با تردید مواجه شده است؛ کسی نیست جز «دکتر» سید محمد جهرمی وزیر کار دولت احمدینژاد.
روز گذشته یکی از فعالان سیاسی جناح اصلاحطلب طی مصاحبهای از جهرمی خواست نه تنها توضیح دهد که مدارک لیسانس، فوق لیسانس و دکترای خود را در چه سالهایی و چگونه اخذ کرده است، بلکه توضیح دهد که چرا حکم استانداری وی در فارس به نام «علینقی جهرمی» صادر شده اما امروز به نام «دکتر سید محمد جهرمی» در جایگاه وزیر کار مشغول فعالیت است.
مدرك تحصيلي تقلبي در كابينه احمدي نژاد رسوايي تازه آفريد
منتشر شده در 10 اسفند 1388
پست الکترونیک پرینت
Twitter
inShare
استفاده از مدارك تقلبي در ميان باندهاي مختلف رژيم چنان گسترده است كه براي آن قانون وضع كرده و اسمش را هم «استفاده غيرمجاز از عناوين علمي» گذاشته اند.
طرح مجازات استفاده غيرمجاز از عناوين علمی که از شورای نگهبان به مجلس بازگردانده شده است، دوباره در مجلس بررسی میشود.
گزارش كميسيون آموزش و تحقيقات درمورد بررسی طرح مجازات استفاده غيرمجاز از عناوين علمی چندی پیش از شورای نگهبان به مجلس بازگردانده شد.
الیاس نادران نماينده مجلس ارتجاع, هفته گذشته در صحن علنی مجلس نسبت به مدرک دکترای محمدرضا رحیمی، معاون پارلمانی و حقوقی رئیس دولت تذکر داد و خواستار بررسی این مدرک و صحت و سقم آن شد.
او همچنین در نامهای به محمدرضا رحيمی از او خواست به مواردی مانند اسناد مدرک دکترای ونكوور كانادا و برخی مبالغ واريزی به حسابش، پاسخ دهد.
پس از آن، مخبر کميسيون اصل ۹۰ مجلس خبر داد که شکايت احمد توکلی، عليرضا زاکانی و الیاس نادران، از رحیمی در این کميسيون بررسی میشود.
با رای اين کميسيون به وارد بودن شکايت سه چهره شاخص جريان اصولگرا از معاون اول رئیس جمهوری، حساسيت مجلس در اين باره تحريک شد و در پی آن خبرهايی در مورد جعل امضای چند تن از نمايندگان در نامهای که در حمايت از معاون اولی آقای رحيممشایی در مجلس مطرح شده بود، منتشر شد.
در پی جنجال مربوط به تقلبی بودن مدرک معاون پارلمانی احمدینژاد با توجه به مورد دکترای تقلبی کردان، وزیر کشور وقت، مجلس ارتجاع براي رفع و رجوي اين رسوايي, طرح «قانونمند کردن به کارگیری عناوین علمی» را با درخواست ۸۰ نماینده دوباره در دستور کار قرار داد و یک فوریتش را تصویب کرد. این طرح بهمن ماه سال گذشته با اصرار باند احمدي نژاد در مجلس از دستور کار مجلس خارج شده بود.
و….
اینم از سوادشون
در مورد مناظره راست میگه با کارشناسان خبره و کاردان مناظره کنه این مطلبو هم بخون
نقویان با اشاره به گفت و گوی چند روز پیش احمدی نژاد با تلویزیون ، می گوید: آیا ایشان فکر میکند که با این مصاحبههای بدون حضور خبرنگار یا حضور یک یک خبرنگار نابلد و با سؤالات از پیش مشخصشده ، میتواند مردم ما را گول بزند؟
او می گوید: اگر مرد است با ده نفر کارشناس خبره در موضوعات مختلف اقتصادی، سیاسی و …. مناظره برگزار کند. به قول معروف: «خود گویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی!».
************عضو كميسيون فرهنگي مجلس با بيان اينكه احمدينژاد سخنانش را در مورد بهار و تحول روزگار آغاز كرده است ادامه داد: ايشان سپس سراغ مساله هدفمند كردن يارانهها رفتند و از سه نمايندهاي كه در جلسه غيرعلني مجلس در مخالفت با درآمد 40 هزار ميليارد توماني دولت صحبت كرده بودند، به شدت انتقاد كرد و گفت كه حرفهاي آنها هيچ پاسخي نداشته است.
وي در پاسخ به سوالي كه به بيانيه مشترك نادران، مصباحيمقدم و توكلي در واكنش به سخنان رئيسجمهور اشاره داشت و يادآور ميشد كه****** اين سه نماينده درخواست مناظره با رئيسجمهور را عنوان كردهان*****د، افزود: آقاي احمدينژاد شب گذشته گفتند كه ما با كسي دعوا و نزاع نداريم كه درخواست مناظره كردهاند اما لحن سخنان ايشان نشان ميداد كه اختلاف نظرشان با اين نمايندگان شديدتر از حد معمول است و به نزاع نزديكتر است.
لابد متوجه شدی که برای مناظره با محمودخان داوطلب میشن ولی خودش به هر دلیلی زیر بار نمیره البته انتقادهایی به لحن زشت ایشون در مناظرات هست که بهشون اشاره خواهم کرد
گفتار محمود احمدینژاد در دوران زمامداری مقالهای است که به بررسی و نقد گفتارها و رفتارهای بحثبرانگیز محمود احمدینژاد در دوران رئیس جمهوری وی میپردازد.
محموداحمدینژاد در دوران زمامداریش از ادبیات منحصربهفردی استفاده میکرد که اغلب بازتابی جهانی داشت. ادبیات او بارها مورد انتقاد شدید نمایندگان مجلس ایران اعم از اصلاحطلب و اصولگرا قرار گرفته و حتی اعتراض شدید صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه ایران را هم برانگیختهاست.[۱]
سبک گفتاری ویژه احمدینژاد طرفدارانی نیز دارد. از جمله غلامحسین الهام که گفته بود به ادبیات ویژهٔ احمدینژاد «غبطه میخورد». یا دفتر پژوهش و بررسیهای خبری خبرگزاری ایرنا در اسفند ماه سال ۸۷ اعلام کرده بود که «احمدینژاد با ابداع گفتاری به دور از تکلف، قدم در مسیر احیای عزت و اقتدار ملی و افزایش ضریب امنیت میگذارد.»[۲] یک استادیار دانشگاه استکهلم[۳] میگوید این لحن متعلق به گروه خاصی از جامعهاست و ادامه میدهد در ادبیات سیاسی از نوعی گروه و زبان به نام لمپن پرولتاریا نام برده میشود. او میگوید: این گروهها نه فقط محرومترین گروهها به دلیل در حاشیه ماندن هستند، بلکه هیچ قانونی و عرفی را به رسمیت نمیشناسند و از خشن ترین و بی ادبانه ترین ادبیات و لحن در جامعه برخوردارند. به گمان وی اگر به زبان، ادبیات و لباس آقای احمدی نژاد نگاه کنیم، باید گفت جمهوری اسلامی ایران روز به روز بیشتر به سوی یک حکومت لمپنها سوق پیدا کردهاست وی همچنین معتقد است که این زبان آقای احمدی نژاد تلاشی است برای اینکه او نشان دهد از گروههای محروم جامعه برخاسته و به یک معنی خود را به عوام نزدیک تر کند. زبان آقای احمدی نژاد روز به روز عامیانه تر می شود، به این معنی که تلاش این است که چنین جلوه داده شود نخبگان سیاسی ربطی به توده مردم ندارند.منشا اظهارنظرهای عجیب محمود احمدی نژاد
شواهد مهمی وجود دارند
تو رو نمیدونم کی هستی ولی من با خوندن این مطالب بزرگ شدم میفهمی؟ فقط یهت توصیه میکنم خیلییییییییییییییییییییییی زود قضاوت نکن، تمام نظرات یعنی سایت ها و روزنامه های گروه های مختلف رو بخون بعد تصمیم بگیر. ادمی که از مسائل اگاهی نداره با گارد نسبت به کسی یا چیزی نبایداظهارنظر کنه شاید کس دیگه ای رو هم مثل خودش با گفتن نقل قول های فریبنده گمراه کنه. رسانه ها اهداف خودشون رو دنبال میکنند و به فکر من و تو نیستند سعی کن همه جانبه به مسائل نگاه کنی
جناب چرا از این اخبار و روزنامه ها مارو بی نصیب میذاری؟
چرا سعی داری اطلاعات منقدانه رو تکذیب کنی؟ لا اقل دلیل بیار ….
خوبه که همه شماها رو فریبکار میدونن …
ضمناً کتابات قدیمی شدن جونم
باید اطلاعاتت رو به روزتر کنی و خودتو به بقیه برسونی
خیلی عقبی جناب……………….
حکایت ما و شما حکایت خرگوش و لاک پشته شماها خودتونو همه چیز دون دونستین و ماها رو نادان فرض کردین ونیازی ندیدین که علمتون به مسائل رو بالاببرید و در همون حد موندین
ولی ما به نادانی خودمون پی بردیم و تلاشمون رو ادامه دادیم و سرعتمونو بالابردیم و به جاهای بهتری دست پیدا کردیم
آقای اسفندی زرنگ بودی در مورد عملکرد آقایون ابراز نظر میکردی نه ماشینشون
زنده باد بهار
آق سجودی مخلصیم
منتظر جوابیت هستم
اقای هم ولایتی شما باید جواب بدید نه اقای سجودی
آقای سجودی عزیز(یا همون نام خودراوارد کنید…)چرا سعی داری قضیه رو بپیچونی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یعنی واقعا جوابهای من قانعت نکرده؟
فکر میکردم جواب تک تک سؤالات رو داده باشم
اگه میدونستم انقدر قدرت درکت پائینه و هضمش برات سنگینه به زبان ساده تر و به قولی زیر دیپلم مینوشتم
شایدم نمی خوای بفهمی که اون یه بحث دیگست
راستی یادم رفت بگم از آدمی مثل شما با سوابقی که تو ارگانهای خاص مردم نهاد دارین بعیده از آدمی مثل مشایی حمایت کنین آیا در جریان هستین ایشون از لیدرهای اصلی جریان انحرافی تشریف دارن؟؟؟
وحمایت از اونها هم مهر تأیید بر انحرافاتشونه؟
جناب س….
فرق منو شما میدونی تو چیه ؟
من بارهاگفتم ادعای صحیح بودن نظراتم رو ندارم و با مطالعه نظر کارشناسا و مسؤلین مملکتی و اندکی تحلیلات خودم به این نتایج رسیدم و از استدلالهای منطقی در رد نظراتم به شدت استقبال خواهم کرد
ولی شما به شدت روی نظرات خودت پافشاری کردی و حتی در پایان سخنان زیر بند 20 نوشتی امیدوارم…۴سال دیگر حرفهایم را تصدیق کنید.و یا این جمله که گفتی بله از اقتصاد و سیاست سر در میارم
سقراط – هرکس بداند که نداند از همه داناتر است
اول بگم سوء تفاهم نشه من خودمو با ارسطو مقایسه نمی کنم
این متنو نوشتم مختص خودت که بدونی جهالت من که بارها اشاره کردی از روی بی اطلاعی و نادانی نبود
متنو بخونی متوجه میشی تجاهل من نسبت به مسائل حساب شده بود برای به چالش کشیدن درکت از مسائل و روشن شدن عقایدی که پایه مستدل و محکمی نداره و و مشخص شد تو واتوره کردی نه من فکر می کنم دلایلی که در بالا اشاره کردم برای رد نظراتت کافی باشه
تو خودت تو این چالشها ناخودآگاه به مسائلی اشاره کردی که من شناختمت مثلا اونجا که گفتی من با یه حقوق کارمندی و دو تا بچه به راحتی زندگی میکنم. افغانی سرکوچمون هم با ۶تا بچه و خونه اجاره ای و بدون یارانه به خوبی زندگی میکنه و نیز اونجا که گفتی :من پسرم دو سال پیش در حالی که سرباز بود زنش دادم ، چندوقت بعد از سربازیش هم بیکار بود الان هم سرکار میره و هم سر خونه زندگیشه (زیر۲۵سالش هم بود) متوجه شدم منظورت سجاده.
و اما متن مورد نظر…………
سقراط هنگام بحث با افراد مختلف به شرايط افراد و موقعيت اجتماعى آنان توجه اى نمىكرد. گاهى نيز پرسشهاى او از افراد متشخصى كه با اوبحث مىكردند موجب مى شد كه تزلزل پايه هاى فكرى وتضاد در عقايد آن شخص روشن گردد. كه اين موضوع موجب مسخره شدن اينگونه افراد در ملا عام ونتيجتا خشمگين شدن آنها مىشد. روش سقراط بدين گونه بود كه ابتدا در بحث اظهار تجاهل مىكرد وسپس براى رفع جهل خود از شخص مقابل سوالاتى مىپرسيد سپس شخص را با پرسيدن سوالاتى به نقطه اى خاص هدايت مىكرد و تناقض در افكار و عقايد شخص مقابل را برايش روشن مىساخت. در اين پروسه تعريف كردن موضوعات براى سقراط از اهمييت خاصى برخوردار بود. چون به اعتقاد او ابتدا بايد دانست كه منظور از مفاهيمى مانند عدالت , فضيلت ,شجاعت و پرهيزگارى چيست , سپس مىتوان در مورد اين مفاهيم صحبت كرد.
او براى رسيدن به تعريفى صحيح از يك مفهوم از شيوه اى استقرايى استفاده مىكرد بدين معنا كه ابتدا مثالها و شواهدى را در باره موضوع مورد نظرش پيدا مىكرد و از اين جزييات بدست آمده براى رسيدن به كليات مطلب استفاده مىكرد.او پس از فهميدن قاعده كلى آن را براى موارد خاص تطبيق و تعميم مىداد . مثلا او هنگام گفتگو نظر طرف مقابلش را در باره عدالت جويا مىشد ,مخاطب هم براى رسيدن به تعريف مثالهايى را ارايه مىكرد سپس سقراط با نشان دادن روابط و مشتركات مثالها شخص را به تعريفى از مفهوم مورد نظر( مثلا عدالت) مىرساند. بعد از اين مرحله سقراط موارد مخالف و متضاد با تعريف را يادآورى مىكرد بدين ترتيب فرد مورد نظر دايما مجبور مىشد كه تعريف خود را تغيير دهد تا به تعريف صحيحى برسد در اين ديالوگها شخص به اشتباهات و ناتوانيهاى خود پى مىبرد.
علىرغم اينكه روش فلسفى سقراط براى ما مشخص و معلوم است ولى افكار و عقايد او در مورد بسيارى از مسايل مهم فلسفى براى ما روشن نيست. زيرا هيچگاه در مورد مسئله اظهار اطمينانى قطعى نمىكرد و افكار خود را نمىنوشت. همين موضوع باعث شده است كه تمام دانسته هاى ما در باره سقراط از مطالبى است كه شاگردانش مانند افلاطون در باره او ذكر كرده اند. در بسيارى از متون افلاطون نمىتوان تشخيص داد كه مطلب افكار سقراط است يا عقايد افلاطون است كه آنها را از زبان سقراط بيان كرده است.
شايد بتوان گفت بارزترين موضوعى كه هنگام مطالعه سقراط به آن برمىخوريم هنر گفت و شنود سقراط باشد. او خود در اين باره مىگويد: من نيز مانند مادرم هنر مامايى دارم. مامايى من مامايى حقيقت و دانش است او دايما تاكيد مىكرد كه خود چيزى نمىداند بلكه مانند مامايان عمل مىكند يعنى با گفتگويى هدفمند نقاط ضعف و قوت افكار عقايد افراد را به آنها نشان مىدهد و از اين طريق به زاده شدن حقيقت و دانش در آنها كمك مىكند
سلام پسرم. کلی بهت خندیدم. وقتی بهت میگم خیلی خام و تازه کار هستی ناراحت نشو. اینجا دنیای مجازیه. اینهایی که تو واتوره کردی رو من قبلا خوندم، جوابهاش رو هم دارم اما جور کاهلی شما رو که من نباید بکشم. شما میخوای اطلاعاتت در مورد سوالاتت زیاد بشه اول برو قانون اساسی رو بخون، امارو اطلاعات رو بررسی کن بعد با اهداف رسانه ها ،مسولان، مردم اشنا بشو بعد بیا اظهار نظر کن. شما اساس حرف هات رو گذاشتی روی شخصیت و حرف های طرف مقابلت در حالی که شما باید مطابق با واقعیات به دنبال حق باشی و از منابع رسمی و اصلی اطلاعاتت رو پیدا کنی .
اینجا دیگه اوج خنده است که گفتی (تو خودت تو این چالشها ناخودآگاه به مسائلی اشاره کردی که من شناختمت مثلا اونجا که گفتی من با یه حقوق کارمندی و دو تا بچه به راحتی زندگی میکنم. افغانی سرکوچمون هم با ۶تا بچه و خونه اجاره ای و بدون یارانه به خوبی زندگی میکنه و نیز اونجا که گفتی :من پسرم دو سال پیش در حالی که سرباز بود زنش دادم ، چندوقت بعد از سربازیش هم بیکار بود الان هم سرکار میره و هم سر خونه زندگیشه (زیر۲۵سالش هم بود) متوجه شدم منظورت سجاده.).
اینجا هم من از روش سقراط استفاده کردم و ادرس یکی از همشهری ها رو دادم و از اونجایی که شما خیلی ساده هستی سریع اقای سجودی رو متهم کردی. این جا فضای مجازی و رسانه است پسرم. امیدوارم این مثال هم شما رو از ماهیت سیاست و رسانه و دنیای مجازی اگاه کرده باشه. ضمن اینکه من هم اصراری به حق بودن حرف هایم ندارم شاید از نظر شما استدلال من درست نیاد اما شما حتی از بدیهیات هم سر در نمیاری و رفتی نظر کسانی که کوچکترین شناختی از اهدافشون رو نداری اوردی اینجا منتشر میکنی و توقع پاسخ از دیگران داری. اهل تحقیق باشی به راحتی با یک سرچ کوچک به اصل موضوع پی خواهی برد. شما یک پایت پله اول و پای دیگرت پله اخر باشد، البته که جرررررررر میخورید.
مثال دیگه اینکه کلیه مطالبی که به نقل از کارشناس و مسولان مملکتی نوشتی فقط نظر خود این افراد است و هرکدام از اینها جهتگیریها و افکاری دارند که ممکنه با افکار مثلا رئیس جمهور مطابقت نداشته باشه و چون اجازه اظهارنظر دارند به راحتی هرچیزی به ذهنشون میرسه مطابق با اهدافشون رو بیان میکنند و اینجا باید شما حقیقت و امار رسمی رو دنبال کنی و نه اشخاصی که تریبون و رسانه دارند.
برای رسیدن به جواب سوالاتتون شما میتونی به سایت ریاست جمهوری. سایت امار. سایت های وزارت خانه ها. سایت خبرگزاری رسمی دولت مراجعه کنی. من اینقدر وقت ندارم که برم برا شما از ارشیو با سند جواب در بیارم.
برای نمونه شما برو درباره جریان انحرافی، اینکه چی هست؟چه کسی اینو دراورده؟افراد این جریان کیا هستن؟ اهدافشون چیه؟ایا تا به حال اقدامی علیه کشور انجام دادن؟ از چی منحرفن؟ انحراف از چه شاخصی دارن؟ ایا جن و رمالن؟ ایا علیه اسلامند؟ ایا علیه ایرانند؟ایا فساد اقتصادی و اخلاقی دارن؟ ایا علیه ولایت فقیه هستند؟ چرا قبل از نظر شورای نگهبان به شدت در رسانه ها واژه جریان انحرافی بکار برده میشد و الان هیچ خبری از اون نیست؟ تحقیق کن. تا ببینی جریانی وجود دارد که وجود ندارد و برای تخریب چه کارها که به اسم تحلیل و استدلال توسط خیلی از کسانی که اسمشان کارشناس و ایت لله و استاد و رسانه و روزنامه و… است و به گونه ای مسولند، انجام نمیشود.
این همه ماها به شماها میخندیم حالا شما هم یه بار بخند شاید از عصبانیتت کم میشه
سخنی از احمدی نژاد : برو آب بریز اونجات که داره میسوزه………………..
خوب شد یادت اومد کی گفت بهت اینجوری بگی؟ هان؟
جناب سجودی ماکه گوشامون مخملی نیست بخوای رد گم کنی و بخوای بگی همسایه سجودی هستی
گفتم که اون دوره ای که مردم خام حرفاتون میشدن گذشت>>>>>>>>>
احمدی نژاد: اون ممه رو لولو برد…….
من ادعای دانایی نداشتم وندارم و من دنبال همین بودم که بگم توهم نادان و جاهلی که به لطف حق به هدفم رسیدم
من که گفتم دلیل رد نظرات کارشناسارو بهم بگو تا بدونم چرا چیزی نگفتی؟؟؟؟؟
یعنی به نظر تو احمدی نژاد انقدر مرد شده که به واقعیات تو سایت خودش اشاره کنه؟
اینکه هر کی بگه بالا چشت ابرویه فحش کشش میکنه…
به نظر من جوابهای شما مغلطس نه آقای شیبانی و دیگران
تو کار مهمت چیه که وقتشو نداری برامون دلیل مستند بیاری؟
کارتوشرکت تعاونی انقدر مهمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بعدشم هنوز رو حرفت در مورد مشائی هستی؟؟؟
یکی از اقدامات مشایی دعوت از سلطنت طلبان فراری که از نزدیکان شاه مخلوع ایران هستند به بهانه جذب سرمایه گذاری در ایران است
مشایی و جاسوس بهایی
یکی دیگر از اقدامات مشایی ارتباط با برخی از بازیگران زن است
ملاقات مشایی با مهتاب کرامتی
مشایی و هدیه تهرانی
دعای ارتباط با منبع غیب است که باز هم از طرف مشایی و دار و دسته اش شنیده می شود. اما نکته جالب تری که در مورد مشایی وجود دارد اذعان برخی از رسانه مبنی بر فرماسون بودن مشایی است. در خصوص مشایی و سحر کردن احمدی نژاد
گزارش سایت تابناک از محفل مشکوک به سرپرستی مشایی و بقایی
سایت تابناک نوشت:
از جمله فعالیت های تشکیلاتی این جریان [جریان انحرافی موجود در دولت نهم و دهم]که سال هاست تداوم دارد ـ تشکیل جلسات محفلی به صورت منظم و هفتگی موسوم به پارسه است. در این جلسات حول محور موضوعات کلان و راهبردی همچون انتخابات، منابع مالی اقدامات جریان انحرافی و هماهنگی های تشکیلاتی، جابجایی نیروها و… بحث و تصمیم گیری می شود.
بررسی های «تابناک»، حکایت از اطلاعات و ابعاد جالب توجهی درباره این جلسات دارد:
یک ـ این جلسات تاکنون هر هفته، پنجشنبه ها بعد از ظهر برگزار شده و محل تشکیل آن عموما در محل سازمان میراث فرهنگی و یا مرکز مناطق آزاد بوده است.
دو ـ افراد شرکت کننده که دارای مناصب مهم دولتی هستند، موظفند از هر کجای کشور خود را به این جلسات برسانند. این جلسات در حال حاضر با محوریت بقایی اداره می شود، ولی در گذشته، مشایی شخصا این جلسات را اداره می کرده که به دلیل برخی حساسیت ها کمرنگ تر شده است.
سه ـ افراد مختلف که دارای سمت های گوناگون دولتی هستند در این جلسات شرکت می کنند، که از جمله آنان می توان به افراد زیر اشاره کرد:
ـــ «محمد حسین برزین»، مدیر گروه هتل های هما. این فرد از دوستان نزدیک و صمیمی مشایی است که اتفاقا همشهری وی نیز هست. وی نقش موثری در برگزاری این جلسات داشته و همزمان مسئول برگزاری نمایشگاه های خارج از کشور سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بوده است.
ـــ «رمضانعلی علیزاده شیروانی»، معاون حج و عمره سازمان حج و زیارت. علیزاده شیروانی هم همشهری مشایی است که تا پیش از این، مدیر کل دفتر هماهنگی امور استانهای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور بود و با حمایت مشایی به سازمان حج و زیارت عزیمت کرد. علیزاده شیروانی از زمان حضور در سازمان حج و زیارت، اقدامات سوال برانگیز زیادی انجام داده است که تصمیمات آن در این جلسات گرفته شده است؛ از آن جمله، می توان به اعزام خارج از نوبت بسیاری از مسئولین و هنرپیشگان به حج عمره جهت تلطیف روابط آنان با مشایی اشاره کرد. همچنین اخیرا به واسطه وی بخشی از ساختمان سازمان حج و زیارت در خیابان آزادی به میراث فرهنگی واگذار شده که این اقدامات بخشی از برنامه جریان انحرافی به منظور در دست گرفتن سازمان حج و زیارت قلمداد می شود.
ـــ آزاده اردکانی، مدیر موزه ملی ایران و مهمترین موزه کشور. این فرد که در جریانات اخیر شایعه بازداشت وی مطرح بود، معلم خصوصی زبان آقایان بقایی و مشایی است. وی چنانکه پیش از این نیز در «تابناک» اشاره شده بود، دارای لیسانس میکروبیولوژی بوده و اخیرا با دستور، دانشجوی کارشناسی ارشد «ام بی ای» دانشگاه چابهار شده است.
وی همچنین دارای پست های متعدی است از جمله ریاست هیأت مدیره کانون اتومبیلرانی و جهانگردی، عضو هیأت مدیره موسسه علوم و فنون کیش که به زودی به ریاست در هیأت مدیره آن خواهد رسید و…
از جمله خدمات رسانه ای آزاده اردکانی که با حمایت بقایی انجام شده، راه اندازی خبرگزاری میراث آریا، وابسته به سازمان میراث فرهنگی و گردشگی ـ با وجود منع قانونی دستگاه های دولتی، مبنی بر داشتن خبرگزاری ـ مجله پارسه برای سازمان میراث فرهنگی و راه اندازی خبرگزاری بنا و مجله آغاز برای مناطق آزاد بوده که رقم های دریافتی برای تولید این مجلات، عموما خارج از عرف بوده است.
ـــ فریبرز انصافی، مدیر عامل کانون اتومبیلرانی و جهانگردی. این کانون که به عنوان نهادی خصوصی قلمداد می شود، از جمله حیاط خلوت های جریان انحرافی به منظور اقدامات خلاف قانون آنها به شمار می رود. کانون اتومبیلرانی برای بقایی آن قدر مهم است که پس از عزیمت وی به معاونت اجرایی و نهاد ریاست جمهوری، آن را به این مجموعه منتقل کرده است.
بقایی تاکنون درآمدزایی های قابل توجهی برای کانون فراهم کرده است. از جمله این اقدامات، می توان به قراردادهای کانون با مناطق آزاد کشور اشاره کرد. این قرارداد برای مدت شش ماه منعقد شده و کانون در ازای دریافت 12000000000 ریال ـ یک میلیارد و دویست میلیون تومان، از هر منطقه 200 میلیون تومان خدمات اقامتی ـ دقت کنید، تنها خدمات اقامتی ـ برای کارکنان این شش منطقه، جهت سفر به مشهد مقدس فراهم می کند.
با بررسی هتل هایی که کانون با آنها طرف قرارداد شده و همچنین تعداد پرسنل کل مناطق آزاد کشور، می توان به خیلی مسایل رسید. از جمله دیگر اقدامات درآمدزای بقایی برای کانون، واگذاری بهره برداری به صورت کامل از تمام مجموعه های فرهنگی و تفریحی میراث فرهنگی به کانون بوده است؛ گذشته از اینکه این فعالیت ها اساسا به کانون اتومبیلرانی چه ارتباطی دارد؟!
سوال اساسی تر اینجاست که کانون اتومبیلرانی چه ربطی به نهاد ریاست جمهوری دارد که به آنجا منتقل شود؟!
ـــ از جمله دیگر شرکت کنندگان در جلسات پارسه ،مدیران عامل مناطق آزاد کشور هستند؛ از جمله علی اصغر پرهیزگار، مدیرعامل منطقه آزاد اروند. وی از دوستان قدیمی بقایی است که از زمان رادیو تهران با او بوده است (البته بنا بر شنیده ها در آن زمان راننده بوده). پرهیزگار قبل از مدیرعاملی اروند، مدیر عامل کانون اتومبیلرانی بود. ایشان فاقد مدرک تحصیلی معتبر و حتی دیپلم است، که پیرو همین موضوع، پس از انتصاب به عنوان مدیرعاملی اروند، برخی نهادهای نظارتی موضوع را به بقایی متذکر می شوند و پس از آن پرهیزگار به فکر گرفتن مدرک دیپلم فنی و حرفه ای افتاده است.
ـــ علیرضا مقیمی، مدیر عامل منطقه آزاد ارس. مدرک تحصیلی وی نیز ظاهرا در حد دیپلم عنوان شده است. وی قبل از ارس مدیر کاخ موزه سعد آباد بود که برخی گزارش ها در خصوص سوء مدیریت وی در آنجا وجود دارد. وی در جلسات متعدد، خود را سرباز وفادار بقایی به شمار برده و در جلسه معارفه از او به عنوان صحابه خاص بقایی نامبرده شده است. اخیرا یکی از سایت های خبری، اسناد تخلفات مالی جدیدی از وی در منطقه آزاد ارس را منتشر ساخته است.
ـــ علیرضا بهمنی، مدیر عامل منطقه آزاد انزلی و مدیر عامل سابق شرکت توسعه گردشگری و ایرانگردی از دیگر شرکت کنندگان در جلسات پارسه است. عدم آشنایی بهمنی با فعالیت های اقتصادی، باعث شده است در چند ماه اخیر سرمایه گذاری و توسعه در این منطقه مختل شود.
نکته اینکه از جمله اولین اقدامات جالب توجه برخی مدیران عامل جدید مناطق، خرید اتومبیل های خارجی و گرانقیمت در اولین فرصت ممکن بوده است. این موضوع در مورد بیشتر مدیران عامل صدق می کند، به گونه ای که در آخرین اقدام، مدیرعامل 33 ساله کیش که دو ماهی از انتصاب وی می گذرد، دو دستگاه لندکروز مشکی لوکس خریداری کرده است. در حالی که مدیران دولتی، اغلب از خودروهای ساخت داخل استفاده می کنند، علاقه وافر همگی مدیران عامل مناطق آزاد به خودروهای گرانقیمت و لوکس خارجی جای تعجب دارد.
ـــ حسین فاضلی، معاون سرمایه گذاری میراث فرهنگی و گردشگری از دیگر شرکت کنندگان جلسات پارسه است. کلیه وام ها و اعتبارات مربوط به حوزه گردشگری در کشور اعم از هتل ها و مراکز اقامتی بین راهی و… در اختیار این معاون است که…
با توجه به آنچه گفته شد، به نظر می رسد، همه دلسوزان مردم، نظام و انقلاب باید با چشمانی باز و هر یک در هر جایگاهی که هستند، این مسائل را جدی گرفته و از پایمال شدن زحمات و خون های ریخته شده برای به ثمر نشستن این انقلاب و نظام، جلوگیری نمایند.
نسخه چاپيارسال به دوستان
تمجيد سلطنت طلبان از مشايي
به به از اين آقاي مشايي خيلي خوشم ميآيد
خبرگزاري فارس: شهرام همايون ضد انقلاب فراري و گرداننده يك شبكه ماهواره اي نزديك به پسرشاه معدوم رضا پهلوي در اظهاراتي از ظاهر متفاوت رحيم مشايي تعريف و تمجيد كرد.
خبرگزاری فارس: به به از اين آقاي مشايي خيلي خوشم ميآيد
Tweet
به گزارش گروه”فضاي مجازي” خبرگزاري فارس به نقل از جهان، وي كه شب گذشته در شبكه ماهواره اي عليه اقدام احمدي نژاد در انداختن “چفيه” برگردن “كاوه آهنگر” و ” كوروش” در مراسم پرده برداري از “ستون منشور كوروش” سخن مي گفت از عدم تطابق ويژگي ظاهري آقاي رحيم مشايي با ديگر مسئولين ايراني ابراز خرسندي كرد. در اين برنامه كه با اجراي خود اين روزنامه نگار ضد انقلاب پخش مي شد در حالي كه عكس معروف آقاي مشايي در كنار خانم هديه تهراني و خانم اردكاني پخش مي شد اين فرد با اشاره به خنده هاي آقاي مشايي، گفت : به به از اين آقاي مشايي خيلي خوشم مي آيد چونكه نه پيراهن يقه 3 سانتي مي پوشد و نه… بالاخره … ( در اين قسمت وي با گفتن كلمه “بالاخره” و …. از بقيه تمجيد هايش صرف نظر كرد). وي همچنين در ادامه صحبت هايش ضمن انتقاد از برنامه ريزي “اردكاني” معاون موزه ملي سازمان ميراث فرهنگي براي انداختن چفيه از سوي رييس جمهور بر گردن اين دو چهره تاريخي ايران مدعي شد خانم اردكاني كه يك ميكروب شناس است و سابقه كار فرهنگي ندارد، در13 بهمن ماه سال 88 به عنوان معلم خصوصي زبان آقاي رحيم مشايي وارد اين مجموعه شده است و به علت حمايت هايي رحيم مشايي از وي به سرعت پله هاي ترقي را در اين سازمان طي نموده است؛ بطوريكه ظرف مدت كوتاهي به سمت معاون موزه ملي به جاي آقاي مصطفي ميرزاخاني كه سابقه 28 سال كار فرهنگي را دارد منصوب شده است. انتهاي پيام/ك
دستور لیدر حلقه انحرافی: برایم امضا جمع کنید!
وقتی مهندس از این وضعیت مفتضح مطلع شد گفت به دکتر بگویید که چرا خودش ورود جدیتری نمیکند. خودش عدهای را برای جمع کردن امضاء راه بیندازد و خودش امضاها را به رؤیت مقامات عالی برساند. الآن آن 48 ساعت هم گذشت و هیچ فرجی حاصل نشد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از رجا نيوز، اخبار موثق حاكي است که لیدر حلقه انحرافی از اینکه رد صلاحیتش هیچ گونه عکسالعملی در پی نداشته و حتی مورد توجه محافل سیاسی و رسانهها هم قرار نگرفته، دچار افسردگی شدید و کسالت جسمانی ناشی از آن شده است.
یکی از اعضای حلقه انحرافی ضمن بیان این مطلب گفته است: حوالی ظهر دوشنبه گذشته به اتفاق حاج آقا “بهمن.ش” به دیدار مهندس در کاخ سعدآباد تجریش رفتیم. گفتند به خاطر کسالت ایشان، فقط حاج آقا “ش” داخل شوند و ما چند نفر، بیرون به انتظار نشستیم. بعد از مدتی حاج آقا با چهرهای برافروخته برگشتند و گفتند جناب مهندس بشدت ناراحت است، هم بدلیل اینکه کسی به حمایت از او نیامده، هم از اینکه “پیروان و مریدان(؟!)” در حال ریزش هستند و حتی کادرهای اصلی و دوستان مشترک ایشان و آقای دکتر نیز کارها را رها کرده و خود را از مهندس پنهان میکنند. لذا مهندس پیغام دادند که به رفقا بگویید 48 ساعت دیگر هم صبر کنند چون “خبر آمده که مشکل حل خواهد شد!؟”
این عضو حلقه انحرافی افزوده است: مهندس رهنمود داده که بروید حمایت علما و طومار امضاء از طلاب جمع کنید و برای مقامات عالی کشور بفرستید. به همین خاطر آقای “ح.ق” نامهای را برداشت و همراه با یک تیم آشنا به حوزهها به قم رفتند و کلی به این طرف و آ« طرف زدند، اما تا نصف شب نهایتاً توانستند فقط از 3 طلبهی جوان سال اول و دومی امضا جمع کنند!
نامبرده اضافه کرده است: وقتی مهندس از این وضعیت مفتضح مطلع شد گفت به دکتر بگویید که چرا خودش ورود جدیتری نمیکند. خودش عدهای را برای جمع کردن امضاء راه بیندازد و خودش امضاها را به رؤیت مقامات عالی برساند.
این عضو حلقهی انحرافی در انتها گفته است: الآن آن 48 ساعت هم گذشت و هیچ فرجی حاصل نشد. حالا اگر ما حرکت مجددی را هم شروع کنیم، هیچ امیدی نیست که امضاها به 20 تا برسد چون همه به این نتیجه رسیدهاند که کار ما تمام است و کسی بیخودی خودش را هزینه نمیکند.
شایان ذکر است که از دید اعضای حلقه انحرافی، نقل قولهایی از قبیل “خبر آمده که…” از قول لیدر حلقهی انحرافی، معمولاً بعنوان اخبار واصله از ماوراء الطبیعه تلقی شده و برای آن حساب خاصی باز میکنند.
اما در شرایط فعلی، حتی اخباری از این نوع نیز برای این جماعت، منشأ اثر نمیشود.
علاقه مشایی به بازیگران زن
1389/02/07
”اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر رئیس جمهور، در ادامه دیدارهای خود با هنرمندان و بازیگران سینما، با الناز شاکر دوست بازیگر سینما هم دیدار کرده است.
رئیس دفتر رئیس جمهور در آخرین روزهای سال گذشته پذیرای الناز شاکر دوست بوده و در خصوص مشکلات این بازیگر سینما گفتگو کرده است.
پیش از این اسفندیار رحیم مشایی با چهره های دیگری از اهالی سینما همچون، محمدرضا گلزار، مهتاب کرامتی، هدیه تهرانی، مهناز افشار، تهمینه میلانی و جهانگیر کوثری دیدار کرده بود”
به احتمال فراوان گلشیفته فراهانی، نیکی کریمی، لیلا حاتمی، نیوشاضیغمی هم در لیست مشایی قرار دارند و در آینده نزدیک با آنها هم دیدار خواهد داشت و بازیگران محبوب و دوستاشتنی سینمای ایران همچون عزت الله انتظامی، جمشید مشایخی، فاطمه معتمد آریا، پرویز پرستویی به دلیل اینکه مورد علاقه مشایی نیستند نمی توانند از نزدیک مشکلات خود را گفته و منتظر حل آنها باشند!!(آق سجودی نکنه خودتم میخوای؟؟؟؟؟)
مهتاب کرامتی درباره دیدارش با اسفندیار رحیم مشایی توضیح داد.
این بازیگر سینما در گفت و گو با روزنامه بهار در پاسخ به این سوال که « شما که درگیر مسایل ممنوع التصویری نبودید، چرا تصمیم گرفتید با رحیم مشایی دیدار کنید؟ » ، گفت :
دیدار من با آقای مشایی به عنوان سفیر حسن نیت یونیسف به این دلیل بود تا درباره مسائل کودکان در ایران گفت وگو کنیم.
کرامتی افزود : مثل هر کشور دیگری که سازمان ملل یا صندوق کودکان ملل متحد حضور دارد، برنامه های این سازمان نیز با دعوت، توافق و میزبانی دولت آن کشور انجام می شود. به همین ترتیب دولت ایران شریک اصلی و میزبان برنامه های همکاری یونیسف برای کودکان ایران است. در زمینه این مشارکت دولت ایران و یونیسف به طور مداوم گفت وگوهایی دارند تا پیشرفت ها و چالش های مرتبط با حقوق کودکان و رفاه آنان در ایران را بررسی کنند. این گفت وگوها از فعالیت های هنری من کاملاً منفک هستند و باید در چارچوب فعالیت من به عنوان سفیر حسن نیت یونیسف در نظر گرفته شوند و هیچ ارتباطی هم به برنامه کمیسیون فرهنگی دولت ندارند.
گفتنی است طی ماههای گذشته علاوه بر کرامتی ، بازیگرانی همچون محمد رضا گلزار و مهناز افشار نیز با رییس دفتر احمدی نژاد دیدار کرده اند .
یکی از رسانه های اینترنتی منتسب به آقای میـــــم در خبری پریوش سطوتی سلطنت طلب مشهور را زنی مومنه!!!! و افشاگریهای یک روزنامه صبح تهران را علیه وی یک ادعای واهی خواند.
به گزارش البرز این رسانه وابسته به جریان انحرافی که از نماد فراماسونری بعنوان نماد خود استفاده میکندبا طرح مطالبی باموضوع اقدام برعلیه منافع ملی و جاسوسی به نفع انگلیس توسط این فرد را یک ادعای بی اساس خوانده و علنا وکالت این خانم را که اسنادی نیزعلیه وی بدست آمده را بر عهده گرفت.
نویسنده خبر با سپر قرار دادن آقای میم درمقابل اتهامات سلطنت طلب مومنه! مینویسد :”انتظار می رود این اقدام بی سند و مدرک و غیراخلاقی در ادامه سایر حرکت های اقتدارگرایان برای ضربه زدن به مهندس مشایی طراحی شده است.”
نویسنده در ادامه این مطلب آورده است: “مشخص نیست این روزنامه با چه مجوز شرعی و قانونی اتهام جاسوسی به این بانوی مومنه!! وارد کرده است؟ ”
گفتنی است پریوش سطوتی همسردکتر فاطمی است که پس از مرگ همسرش رابطه نزدیکی با تیمسار معدم رحیمی از افسران وفادار رژیم پهلوی بعنوان همسر خواهرش برقرار میکند و از مستمری دربار زندگی مرفهی را در لندن برای خود آغاز میکند.
وی در زمان حضورش در انلگیس بامحافل سلطنت طلب روابط نزدیکی داشته و به میزبانی آقای میم واردتهران شده و باتحمیل هزینه گزاف در هتل لاله تهران اقامت گزدیده است.
خانم مومنه و اقامت ۸۰ میلیونی !
از فروردین ۱۳۸۸ تا كنون، بیش از دو سال می گذرد كه پریوش سطوتی بخش اعظم آن را در هتل لاله اقامت داشته كه با یك حساب سرانگشتی هزینه این اقامت دو ساله حدود ۸۰ میلیون تومان ارزیابی می شود.
پرداخت این هزینه در حالی است كه خانم پریوش منكر هرگونه انگیزه مالی برای حمایت از احمدی نژاد شده و نوشته مطبوعات را كه در آن گفته شده وی برای باز پس گیری اموال مصادره ای خانواده خود به ایران آمده و با كمك مشایی قصد بازپس گیری آنها را دارد، رد كرده است.
با این حال روابط عمومی شورای ایرانیان خارج از كشور، در جوابیه ای كه به یكی از رسانه های فارسی زبان در سال ۸۸ داده است، مدعی شده كه خانم سطوتی برای پیگیری مسائل حقوقی و املاك شخصی در ایران اقامت كرده است. هرچند وی در مصاحبه ای با خبر آنلاین گفت هنوز یك چهار دیواری هم برای زندگی ندارد.
تصوير زير خانم پريوش فاطمي را در ژوئن سال 1979 (آستانه پيروزي انقلاب اسلامي) در هتل دربند تهران در کنار رحيمي، وفادارترين فرمانده نظامي به دربار پهلوي نشان ميدهد.
این تصویر را تابناک چندی پیش به بهانه حضور این سلطنت طلب در تهران منتشر کرد.
هری که به دل این خانم نشست!
در اولین دیدار مهر مشایی به دلم نشست، احمدی نژاد همان فاطمی است!
تعریف و تمجید های خانم پریوش از احمدی نژاد كمی از دایره اظهار نظرهای شخصی فراتر رفته است! این زن ۷۵ ساله، تقریبا چیزی در ستایش دكتر كم نگذاشته است و جالب است شباهت پیام اخلاقی اولین برگ یادداشت های شهید فاطمی با ستایش، در این تك برگ از دستنوشته های دكتر فاطمی كه سایت ریاست جمهوری ان را منتشر كرده است آمده: «بر روی ستایشگران خاك بریزید» در اینجا برخی مدح های پریوش از احمدی نژاد و مشایی را دوره می كنیم:
*بعد از این كه دكتر محمود احمدی نژاد رییس جمهور شدند، احساس كردم كه ایشان با آن رویه های مردمی كه مورد قبول دكتر بود همخوانی دارند وبه همین دلیل تصمیم گرفتم كه به همراه پسرم تنها بازمانده دكتر به ایران آمده و با رییس جمهور مردمی ایران ملاقات كنم.
* وقتی به ایران آمدیم اولین ملاقاتمان با آقای رحیم مشایی بود كه ایشان را در آن زمان نمی شناختم و از همان روز مهر بزرگی از آقای مشایی در دل ما جای گرفت.
* قطعا در انتخابات آینده ریاست جمهوری(خرداد ۸۸) شركت می كنم و به احمدی نژاد رای می دهم.
*با آقای احمدی نژاد دیدار كردیم و آن دیدار نیز همه به گریه گذشت. در تمام دوران قبل و بعد از انقلاب تمام آقایان نهایت محبت و احترام را به دكتر فاطمی گذاشتند، ولی من احساس نزدیكی بیشتری با آقای احمدی نژاد می كنم و تنها موقعی كه به ایران آمدم و خاطرات تلخی از آن ندارم این مقطع زمانی است.
*من تا آن جایی كه از این دو نفر(محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی) شناخت دارم، آن ها تمام وقت خود را جهت خدمت به مردم قرارداده اند.
* من تا حالا رییس جمهوری به مانند دكتر احمدی نژاد و رییس دفتری به مانند آقای مشایی و اعضای هیات دولتی به مانند آنها ندیده ام كه به تمام استان ها چندین بار سفر كنند و با مردم دیدار و در جهت حل مشكلات مردم تلاش و مشكلات را حل كنند و در واقع این یكی از كارهای آنهاست.
* در مورد آن همایش بعضا مطالب نادرستی گفته شد. در صورتی كه آن همایش منفعت زیادی برای كشور داشت؛ افرادی به ایران آمدند كه بعد از سال ها برای اولین باربه كشور می آمدند و وقتی به وطن خود رسیدند خاك آن را بوسیدند. اكنون عاشق اینجا هستند و مرتب می آیند و می روند و در كشور سرمایه گذاری كرده اند. آیا این خدمت بزرگی نبوده است؟ برای برگزاری این همایش آقای مشایی زحمت زیادی كشیدند و جای آن نبود كه در مورد این همایش این همه تبلیغات منفی بشود و دروغ گفته شود.
*پروردگار یكتا یك نفر (احمدی نژاد) را برای رسیدگی به وضعیت مردم رسانده و این فرد در راهی كه همسر من نتوانست دنبال كند، قدم گذاشته و مسیر او را ادامه می دهد.
*پس از دیدار(با احمدی نژاد) تحولی عمیق در زندگی من و فرزندم ایجاد شد.
*افرادی كه این مطالب(تخریب چهره ایران در مجامع بین المللی) را مطرح می كنند، درواقع فقط به دنبال منافع خود هستند. دولت در ایران درپی خدمت است و آبادانی و سازندگی میهن را برنامه های خود قرار داده است.
دكتر احمدی نژاد هم مانند دكتر فاطمی به خاطر عشق به وطن كه ساعت چهار صبح به خانه می آمد و پنج و نیم صبح منزل را با پای سوخته و حال بد ترك می كرد، تمام توان و اندیشه اش را برای سربلندی كشور به كار گرفته است.
*زمانی كه با دكتر احمدی نژاد دیدار كردم متوجه شدم كه ایشان را خدا به مردم داده و همان سلوك دكتر فاطمی كه همانا با مردم بودن و برای مردم زیستن بود را در ایشان دیدم. بنابراین علاقه ایشان در دل من افتاد چون اقدامات ایشان همان كارهایی است كه فاطمی قصد انجام آن را داشت، اما ناتمام ماند.
*من با ایشان یك رابطه انسانی برقرار كردم چون ایشان همه ویژگی های مردان بزرگی مانند فاطمی را در خود دارند و همین مساله موجب وابستگی من شد به گونه ای كه قرار بود من برای سه هفته در ایران بمانم اما تاكنون در ایران ماندگار شدم.
*ایشان نیز مانند دكتر فاطمی مزایایی دریافت نمی كند. من به یاد دارم كه دكتر فاطمی هزینه بسیاری از جلسات وزارت امور خارجه و هزینه نهار و شام را از جیب خود تامین می كرد. البته من نمی توانم در مورد بقیه اظهارنظر كنم اما ایشان به من بسیار نزدیك هستند.
آقای مشایی را در دیدار با آقای احمدی نژاد برای بار اول دیدم و تحت تاثیر صمیمیت، وطن پرستی، ادب و متانت ایشان قرار گرفتم. من این خصوصیت را به مقدار بیشتری در آقای احمدی نژاد و مشایی دیدم.
*دكتر فاطمی، روزنامه نگاری شجاع و سرسخت بود و رقیبی نداشت اما دكتر احمدی نژاد در این دوران باید با رقبای بسیار زیاد و سرسخت مبارزه كند. او دارای دشمنان زیادی است و با شهامتی وصف ناشدنی در مقابل آنان ایستاده است.
*من محبت از آقای احمدی نژاد و مشایی دیدم كه من را مورد لطف قرار دادند و سراغی از من گرفتند در حالی كه این افراد (اعضای جبهه ملی كه دكتر فاطمی عضو آن بود) هرگز سراغی از من و پسرم نگرفتند.
سفندیار مشایی با لحنی عصبانی تلاش کرد آلودگی های فراوان موجود در همایش ایرانیان مقیم خارج را بپوشاند.
به گزارش سرویس سیاسی جهان، کیهان در گزارشی نوشت:درباره حضور امیراحمدی در تهران هم اگر ضرورت پیدا کند کیهان اطلاعات جزئی ارائه خواهد کرد که وی چگونه صبح روز اول همایش جلوی درب هتل استقلال حضور داشت و در حالی که بقیه میهمانان با اتوبوس به محل همایش منتقل شدند، یک زانتیای مشکی به سراغ او آمد و … چیزهایی هم می توان گفت درباره شرکای تجاری آقای امیراحمدی در کیش و خواندنی است اظهاراتی که خود او در این باره داشته و … که فعلاً بماند تا بعد.
مهم ترین نکته اما این است که مشایی اصرار دارد خطاها و مشکلات عجیب و غریب همایش ایرانیان را در موضوع خاص هوشنگ امیراحمدی خلاصه کند، در حالی که حقیقت مسئله بسیار فراتر از اینهاست. کیهان در این زمینه چند درخواست ساده از آقای مشایی دارد که اگر اجابت شود بسیاری چیزها روشن خواهد شد.
اولاً خوب است آقای مشایی لیست کامل میهمانان همایش را منتشر کند تا مردم خود قضاوت کنند که خانم (پ- س) همسر یک بهایی شناخته شده، آقای (ر-د) متهم به جاسوسی یا فلان مقام مسئول رژیم پهلوی و … در میان آنها چه می کرده اند؟
ثانیاً آقای مشایی خوب است توضیحی در این باره بدهد که چگونه به وزارت اطلاعات و بقیه نهادهای مسئول اجازه نداد حتی گذرنامه این افراد را که پس از 30سال به ایران می آمدند نگاه کند؟!
ثالثاً آقای مشایی این را هم خوب است به مردم بفرمایند که کل هزینه این مراسم -که ظاهراً جز دو سخنرانی ایشان هدف دیگری نداشته- چقدر بوده است؟ فقط یک عدد به مردم بگویند، چیز دیگری لازم نیست!
و رابعاً این هم موضوع مهمی است که اعلام شود افرادی که در همایش دو سال قبل به ایران آمدند و به طور میلیاردی از آنها پذیرایی شد، چند دلار در ایران سرمایه گذاری کردند، چقدر از ایران در جامعه جهانی دفاع نمودند و تا چه حد چهره ایران را بهبود بخشیدند؟!
تدارک برنامه های مفصل جریان انحرافی علیه قالیباف/ لو رفتن سخنان مشایی
در : ۱۵ شهریور. ۱۳۹۱ | دسته خبری : سیاسی | بدون نظر
انعکاس: انتشار سخنان بیسابقه اسفندیار رحیم مشایی، لیدر جریان انحرافی در یک ضیافت افطاری ماه رمضان در ساختمان کوثر دولت، از برنامه بزرگ جریان انحرافی برای تخریب محمد باقر قالیباف حکایت دارد.
آنگونه که یک سایت خبری خبر داده و تاکنون با واکنش یا تکذیبی از سوی دفتر رییس جمهور مواجه نشده است، مشایی در این سخنان که علی الظاهر در آستانه شب قدر هم بوده ضمن اعلام آمادگی برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری از « تمام بودن» کار اصولگرایان سخن گفته و درباره محمد باقر قالیباف هم افزوده است: «خیلیها الان میترسند که قالیباف رئیس جمهور شود، اما او که از هاشمی بزرگتر نیست…ما برای او برنامه مفصلی داریم، البته نباید الان برنامههایمان را رو کنیم…. من به صراحت میگویم از آقایانی که در انتخابات ریاست جمهوری مطرح هستند، من هیچ کم ندارم، نباید بگذاریم برنامههای این دولت زمین و ابتر بماند و به فضل خدا و کمک دوستان، دولت آینده هم دست ما خواهد بود، شخص خودم هم اعلام آمادگی کرده ام و میآیم، آقای احمدینژاد بنده را متقاعد کرد تا حضور داشته باشم….مدیریت این کار در دستان آقای احمدینژاد است، اگر او بگوید بیا میآیم و اگر بگوید نیا نمیآیم ، من دلایل مخالفت خود را در خصوص حضوردر انتخابات به ایشان گفتم و ایشان هم دلایل خود را گفتند و من قانع شدم. احمدینژاد شهر به شهر خواهد رفت و خواهد گفت که اگر میخواهید برنامه من (احمدینژاد) ادامه پیدا کند، به فلانی (مشایی)رای بدهید و این امر هم کاملاً قانونی است و ربطی به امکانات دولتی هم ندارد. برنامههای دولت هم بر روی مردم بیتاثیر نبوده است.»
اعلام رسمی «برنامه دار» بودن جریان انحرافی برای مدیریت شهری تهران، در حالی از سوی لیدر جریان انحرافی مطرح می شود که به نوشته برخی رسانه ها هفته گذشته مجتبی ثمره هاشمی از مردان حلقه نخست محمود احمدی نژاد رسماً به عنوان مسئول ستاد حامیان احمدینژاد فعالیت خود را آغاز کرده است.
به نوشته این رسانهها در ابتدا قرار بوده حمیدرضا بقایی اسپانسر مالی جریان انتخاباتی حلقه انحرافی شود که بعد از مخالفت مشایی به دلیل برخی مسائل، سید حسن موسوی معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به عنوان رئیس ستادهای انتخاباتی جریان انحرافی منصوب می شود.
در ماههای گذشته دور جدیدی از تخریب مدیریت شهری و بخصوص شخص محمد باقر قالیباف در رسانه های جریان انحرافی – بخصوص روزنامه ایران- آغاز شده بود. اگرچه برخی تحلیل ها از سلیقه ای و بدون برنامه بودن این تخریب ها حکایت داشت اما با آنچه از زبان اسفندیار رحیم مشایی گفته شده – و مورد تکذیب هم قرار نگرفته- تردیدی نسبت به فعالیت بزرگ و برنامه ریزی شده ای برای تخریب مدیریت شهری باقی نمی ماند. تخریبی از نوع آنچه جریان انحرافی پیش از این هم بر ضد رقبای سیاسی خود بهکار برده و هیچ گاه هم نیازی برای اثبات آن تهمت ها از سوی این جریان احساس نشد. مهمترین نشانه فعالیت انتخاباتی جریان انحرافی ماجرایی بود که نیمه دوم اردیبهشت ماه سال جاری اتفاق افتاد و رسانه ها از آن با عنوان «سودای بازگشت به بهشت» یاد کردند. ماجرا از افشای جلسه اعضای حلقه انحراف در دولت برای انتخابات ریاست جمهوری و تسخیر شوراها کلید خورد و جالبتر اینکه مورد تکذیب دولتیها هم قرار نگرفت.
بر اساس این راهبرد، مجتبی ثمره هاشمی ( مردی که اینک ریاست ستاد انتخاباتی جریان انحرافی است) و مسعود زریبافان برای ساماندهی فعالیتهای انتخاباتی و تبلیغاتی دولت در خصوص انتخابات شورای شهر مامور شده و وظیفه انتخاب کاندیداهای مطلوب و مناسب را عهده دار شده اند.
نکته جالب اینکه بر اساس راهبرد این حلقه تخریب مدیریت شهری و شخص محمد باقر قالیباف یکی از مهمترین رویکردهای این جریان برای دستیابی به هدف تعیین شده بود. شواهد امر حاکی از آن است که این جریان خیلی زود کاندیدای مورد نظر خود را یافته و این کاندیدا هم کسی نیست جز اسفندیار رحیم مشایی.
مردی که پس از خانه نشینی پربحث احمدی نژاد آرام آرام به حاشیه رفت و در حاشیه ماند و در سایه بلند خیابان پاستور فعالیت های خود را ادامه داد. اینک وی برای پیشبرد آنچه به دنبال آن است از «برنامه های طول و دراز» خود برای تخریب محمد باقر قالیباف خبر می دهد.
نشانه های تخریب
نشانه های خیز بلند جریان انحرافی برای فتح دوباره پاستور از اسفندماه گذشته و با تخریب گسترده مدیریت شهری در جریان انتخابات مجلس کلید خورد. در چند ماه اخیر نگاهی گذرا به آنچه در صفحات روزنامه دولتی ایران ( که از بودجه بیت المال ارتزاق می کند) گویای یک نکته است: جریان انحرافی تخریب قالیباف و مجموعه تحت مدیریت وی را ماموریت ذاتی و روزانه خود می داند و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نمی کند.
اوج تخریب مدیریت شهری در چند ماه گذشته در ماجرای سیل بیسابقه تهران بود که اهالی سیاست این جریان هم پا به میدان گذاشتند و با جریانسازی رسانهای به نشر اخبار بیپایه علیه مدیریت شهری پرداختند.
به گزارش تهران امروز موج تخریب مدیریت شهری اگرچه توسط اصلاح طلبان و جبهه پایداری هم دنبال می شود اما شدت آن در جریان انحرافی بیش از سایر جریان هاست چه آنکه به مدد وجود موسسات عریض و طویل نظرسنجی که در پژوهشگاهها، سازمانها و وزارت خانههای متفاوت دولتی وجود دارد، آگاهترین جریان به میزان محبوبیت چهرهها در میان مردم همین جریان است.
آنچه مشایی گفته و لااقل تا امروز کسی در آن جریان حاضر به تکذیب آن نشده است تنها یک نشانه است. سخنی است که سال ها در سینه و ذهن این جریان بود و اینک لبریز شده و آن هم در جمعی خصوصی. مشایی اگر احتمال می داد این سخنان به بیرون درز کند حاضر به افشای برنامه های خود برای قالیباف نمی شد.
نکته آخر اینکه در ماجرای دادگاه فساد بزرگ مالی قوه قضائیه کشور زحمت زیادی کشید و با وجود همه فشارهایی که برای به سرانجام نرساندن این پرونده بر مسئولان قضایی وارد شد، شجاعانه ایستاد. در اعترافات مقصران جریان انحرافی مشخص است خواهرزاده های کدام افراد دست داشتند و چه ها کردند. توصیه نامه های عجیب و غریب برای پرداخت تسهیلات بیحساب و کتاب به افراد همین پرونده هم مشخص است توسط کدام چهره امضا شده است. ای کاش آنچه رئیس سازمان بازرسی کل کشور از آن با عنوان «مصالح کشور» یاد می کند، مانع از این رسیدگی ها نشود و مردم آن « وقت دیگر» را هم هرچه زودتر مشاهده کنند.
منبع: شفاف
حاشيههای ناگفته از نقش مشايی و جریان انحرافی در عزل وزير اطلاعات
عزل آقاي مصلحي از وزارت اطلاعات كه در پوشش «استعفاء» صورت گرفته بود و مخالفت رهبر معظم انقلاب با عزل ايشان كه بازگشت وي به وزارت را در پي داشت با حاشيههاي ناگفتهاي همراه بود.
حسين شريعتمداري مديرمسئول روزنامه كيهان در سرمقاله امروز (سهشنبه) اين روزنامه با عنوان “چه كساني بايد عزل شوند؟! “نوشت:
عزل آقاي مصلحي از وزارت اطلاعات كه در پوشش «استعفاء» صورت گرفته بود و مخالفت رهبر معظم انقلاب با عزل ايشان كه بازگشت وي به وزارت را در پي داشت با حاشيههاي ناگفتهاي همراه بود كه بايسته نبود ولي اين حاشيه هاي ناشايست با نگاهي دقيقتر و از زاويهاي ديگر، نه فقط نگران كننده نيستند بلكه هشدار دهندهاند و شكرانه نيز دارند. مانند آژير خطري كه از ورود «دزد» خبر مي دهد و صداي آن اگرچه گوشخراش است اما هيچ صاحبخانهاي از شنيدن اين صدا آزرده خاطر نميشود و يا از نصب آژير، ابراز پشيماني نميكند. شايد نگارنده را بيش از اندازه خوشبين تلقي كنيد! ولي…
1- فرض كنيد دوران تبليغات انتخاباتي است و يكي از نامزدها در سخنرانيها، مصاحبهها و پوسترها و برگههاي تبليغاتي خود اعلام ميكند كه؛ «از نظر من دوران اسلامگرايي گذشته است! به جاي مكتب اسلام بايد از مكتب ايران به عنوان نسخه و الگوي حكومتي استفاده كنيم! صهيونيستهايي كه به بهاي قتل عام مردم و آواره كردن آنها در فلسطين اسكان داده شدهاند «مردم اسرائيل»! و مستحق دوستي هستند! هركس با خواست و نظر من موافق نباشد در دولت من جايي ندارد! تنها معيار و ملاك من در به كارگيري افراد، اطاعت بي چون و چرا از دستورات و خواستههاي من است! مبالغ كلان و نجومي بيتالمال مسلمين را هر طور كه بخواهم و در هر كجا كه مايل باشم هزينه ميكنم و در مقابل هيچ كس هم پاسخگو نيستم! ايجاد تفرقه در ميان جريانات ارزشي و متعهد را به عنوان يك هدف استراتژيك دنبال ميكنم! هروقت كه بخواهم به آمريكا و انگليس و ساير كشورها سفر ميكنم و با هر يك از مقامات سياسي خارجي و يا ايراني فراري كه مايل باشم به گپ وگفت مينشينم و اگر مثلاً در وزارت اطلاعات كسي بخواهد از علت اين سفرها و ماهيت آن ملاقات ها سر در بياورد بلافاصله او را عزل مي كنم و…»
خب! حالا بر فرض نامزدي با اين خصوصيات از فيلتر شوراي نگهبان عبور كرده باشد! آيا حدس مي زنيد بيشتر از آقاي كروبي – يعني كمتر از آراء باطله- رأي بياورد؟ به يقين نه!
2- حالا اگر مردم متعهد و پاكباخته ايران اسلامي به يك نامزد متعهد، مردم دوست، پاك دست و مقاوم در برابر باج خواهي قدرت هاي استكباري رأي بدهند و اين نامزد منتخب و محبوب، بعد از حضور در رأس قوه مجريه، فرد يا افرادي با خصوصيات ياد شده در بند اول اين نوشته را نه به عنوان «رئيس دفتر» و يا صاحب دهها پست كليدي ديگر، بلكه در جايگاهي نظير «قائم مقام» و «همه كاره دولت» بنشاند و هشدار دلسوزانه و مستدل ديگران را درباره خطر حضور او در كنار خود نپذيرد آيا به راي صادقانه مردم بي اعتنايي نكرده و اعتماد خالصانه آنها را ناديده نگرفته است؟! مي دانيم و بر اين باور خود اصرار داريم كه شائبه و ترديدي درباره احترام و اعتقاد رئيس جمهور محترم به رأي و نظر مردم وجود ندارد ولي متاسفانه با به كارگيري باند منحرف و نفوذي مورد اشاره، اين بي توجهي چه بخواهند و چه نخواهند- و صد البته كه نمي خواهند- صورت پذيرفته است و البته بديهي است از آنجا كه اين انقلاب به قول حضرت امام(ره) «كشتي نوح است و خدايش پشتيبان و كشتي بان است» و مخصوصا، از آن روي كه نگاه توده هاي عظيم مردم به رهبر انقلاب است و جايگاه و وزن هر كس را در ميزان نزديكي به آن رهبر فرزانه و نايب امام زمان(عج) ارزيابي مي كنند، به يقين باند منحرف كذايي راه به جايي نخواهد برد و ضربه اصلي را به جايگاه مردمي رئيس جمهور و تلاش درخور تقدير و خستگي ناپذير ايشان وارد مي كند و دلشوره دلسوزان اين است كه چرا؟!
3- سال گذشته- شهريورماه 89- در حالي كه باند مورد اشاره يكي از پروژه هاي خود را براي محاصره بيشتر آقاي دكتر احمدي نژاد تدارك ديده و در دست اجرا داشت، اطلاعات مربوط به پروژه ياد شده و شماري از جزئيات آن را كه از طريق برخي اعضاي همان باند به دست آورده بوديم فاش كرديم و انتظار آن بود كه رئيس جمهور محترم با مشاهده آن نشانه ها از اجراي پروژه جلوگيري كنند ولي متاسفانه چنين نشد و باند نفوذي، آقاي احمدي نژاد را به مصاحبه مفصلي با روزنامه دولتي ايران كشاند- و همانگونه كه كيهان پيش بيني كرده و خبر داده بود- تلاش كرد ميان رياست محترم جمهوري و دوستان وفادار و اصولگراي ايشان مرزبندي كند.
همان روز در بخشي از يك يادداشت و با نگاهي دلسوزانه خطاب به رئيس جمهور محترم نوشتيم؛ «كاش برادر عزيزمان جناب آقاي دكتر احمدينژاد نگاهي به اطراف خويش مي انداخت و مشخصات و هويت برخي از اين اطرافيان را كه امروزه در شمار نزديكترين افراد به ايشان هستند، با كساني كه طي چند سال گذشته در كنار وي بودهاند به مقايسه مي نشست. برخي از آنان- تاكيد مي شود كه فقط برخي از آنها نظير آن آقاي اخراجي فلان وزارتخانه و…- چگونه آمده اند؟ و برخي از ياران فداكار، اصولگرا و كارآمد قبلي چرا در كنار ايشان نيستند؟! بي آن كه – خداي نخواسته- قصد مقايسه مثل به مثل در ميان باشد، و فقط به عنوان يك هشدار منطقي بايد گفت كه ماموريت عوامل نفوذي دشمن تنها ترور و انفجار نيست، بلكه مهره چيني بي خاصيت هاي گوش به فرمان و دور كردن كارآمدهاي متعهد از كنار مسئولان، يكي از اصلي ترين و شناخته شده ترين ماموريت آنهاست. اينگونه نفوذي ها را چگونه مي توان شناخت؟! به يقين نبايد در جيب و كيف آنها، كارت شناسايي سازمان هاي ماموريت دهنده را جستجو كرد! آنان بعد از نفوذ و جايگزيني دست به كار ماموريت خود مي شوند، و از جمله با اهميت ترين و شناخته شده ترين انواع ماموريت آنها علاوه بر خالي كردن اطراف يك مسئول بلندمرتبه از نيروهاي وفادار و متعهد كه به آن اشاره شد، تنگ كردن دايره دوستان، متهم كردن ياران متعهد و دلسوز به دشمني، دست زدن به اقدامات ضد ارزشي و نسبت دادن آن به مسئولان و هنجارشكني هاي ديگري از اين دست نيز هست.»
اكنون بايد پرسيد كه آيا در ماجراي اخير يعني عزل آقاي مصلحي بار ديگر پاي همان باند منحرف در ميان نبوده است؟!
رئيس باند مورد اشاره بعد از اطلاع از مخالفت رهبر معظم انقلاب با عزل آقاي مصلحي، حاضر نشد اين خبر در خبرگزاري ايرنا كه مدتي است مانند برخي ديگر از مراكز و نهادها به طور كامل در اختيار عوامل سرسپرده او قرار گرفته است، درج شود و در حالي كه يادداشت كتبي رهبر معظم انقلاب حاوي دستور ايشان مبني بر لغو عزل آقاي مصلحي به دست رئيس جمهور محترم رسيده بود و ايشان دستور را ابلاغ كرده بود، رئيس باند بهانه مي آورد كه بايد اين دستورالعمل از طريق منابع رسمي بيت معظم له اعلام شود!! و حال آن كه، پيش از اين اعتراض داشت كه چرا دستور حضرت آقا مبني بر ضرورت عزل وي از معاون اولي رئيس جمهور، رسانه اي شده است!! طرفه آن كه ايشان در همان هنگام نيز قبل از رسانه اي شدن دستور آقا، گلايه داشت كه چرا اين دستور رسانه اي نمي شود؟!
بعد از صدور دستور آقا مبني بر بازگشت آقاي مصلحي به وزارت اطلاعات و ابلاغ اين دستور از سوي آقاي احمدي نژاد، روزنامه ايران، خبر قبلي خود مربوط به استعفاي ايشان را حذف كرده و خبر بعدي يعني، مخالفت حضرت آقا با عزل وزير اطلاعات را تيتر كرده بود. اما رئيس باند ياد شده ضمن تماس با عوامل خود در روزنامه دولت به آنها دستور مي دهد كه همان خبر استعفا را چاپ كنند و روزنامه ايران به فرموده!! ايشان و در حالي كه چند هزار نسخه از آن چاپ شده بود، چرخه چاپ را متوقف كرده و دستور ابلاغ شده را اجرا مي كند!!
قلم را در اين باره به نيام و زبان را به كام مي كشيم، زيرا شنيدن همين اندازه نيز براي توده هاي عظيم مردمي كه همواره از امام راحل(ره) و خلف حاضر او به يك اشاره بوده است و از آنان «به سر دويدن»، سخت و آزاردهنده است. و اين پرسش برخاسته از ژرفاي دل آنان را پيش مي كشد كه حضور تحميلي اين باند در كنار رئيس جمهور منتخب با كدام توضيح قابل توجيه است و چرا آقاي احمدي نژاد به عنوان كسي كه مردم با اعتقاد به پيروي بي چون و چراي وي از رهبر و مقتداي خويش به ايشان رأي داده اند، دست اين باند منحرف و نفوذي را كوتاه نمي كند؟!
4- خوشبختانه جناب آقاي احمدي نژاد، رئيس جمهور محترم، همانگونه كه از ايشان انتظار مي رفت با دريافت نظر رهبر معظم انقلاب، فرمان واجب الاطاعه حضرتش را به اجرا درآورد و نشان داد كه بر عهد ديرين با خداي خويش، مردم و مقتداي خود پابرجا و استوار است اما، گلايه اي برادرانه از ايشان نيز در ميان است و آن اين كه، چرا علي رغم هويت برملا شده باند مورد اشاره باز هم براي چندمين بار فريب حركت سالوسانه آنها را خورده است؟! و به آنان اجازه سوءاستفاده از جايگاه مورد احترام خويش در ميان مردم را داده است؟!
اگرچه گفتني است خبرگزاري دولت- ايرنا- بعد از آنكه با تاخير چند ساعته خبر مخالفت رهبر معظم انقلاب با عزل مصلحي را روي خروجي خود گذاشت، بعدازظهر ديروز مجدداً اين خبر را حذف كرد و مطابق يك گزارش موثق كه به كيهان رسيده است، دستور حذف دوباره خبر را مديرعامل ايرنا كه در هند به سر مي برد با اشاره رئيس باند ياد شده و از طريق تماس تلفني به خبرگزاري تحت مديريت خود صادر كرده است!!… كه اميد است آقاي احمدي نژاد از آن بي خبر باشد.
5- نگارنده سالهاي متمادي است كه برادر عزيزم حجت الاسلام والمسلمين مصلحي را از نزديك مي شناسد و همواره به مراتب بالاي ايمان، تقوي، شجاعت و پاكباختگي ايشان غبطه خورده است و مي داند كه جناب مصلحي تنها به عنوان اداي وظيفه و انجام تكليف حاضر به پذيرش وزارت شده است. اين نگاه در تمامي كساني كه طي سه دهه گذشته با فراز و نشيب هاي انقلاب همراه بوده و عبور از عقبه هاي تند و نفس گير را شاهد بوده اند، مشترك است ضمن آن كه كارآمدي و مديريت ايشان بر كسي پوشيده نيست و موفقيت هاي چشمگير و بعضاً حيرت انگيز وزارت اطلاعات در دوران تصدي ايشان نظير دستگيري عبدالمالك ريگي، نفوذ در شبكه موساد، بازداشت عوامل ترور دانشمندان هسته اي، مقابله سايبريك با ويروس استاكس نت، ريشه كني شبكه هاي هرمي و شايد بااهميت تر از همه، برخورد با جريان فتنه 88 و… شاهدي بلامنازع بر اين كارآمدي هوشمندانه است. از اين روي اگرچه مي دانستم و مي دانم كه بركناري ايشان از وزارت اطلاعات براي شخص ايشان نوعي سبكبار شدن است ولي اين بركناري حيرت انگيز و غيرقابل توجيه بود. مخصوصا آن كه چندي قبل رهبر معظم انقلاب بر جلوگيري از ورود افراد منحرف به وزارت، پيشگيري از دخالت در امور وزارت از سوي جريانات بيروني و حساسيت در مقابل نفوذ دشمن تاكيد ورزيده و فرموده بودند وزارت اطلاعات متعلق به هيچ دولتي نبوده و به اصل نظام تعلق دارد و جناب مصلحي به گواهي كارنامه درخشان ايشان، مجري همين رهنمودهاي حكيمانه در وزارت اطلاعات بوده اند و دقيقا با نگاه از همين زاويه، عزل ايشان تعجب مضاعف همگان را در پي داشت كه خوشبختانه با تدبير حكيمانه رهبر معظم انقلاب منتفي شد.
6- و بالاخره، ماجراي اخير با ذوق زدگي فراوان دشمنان بيروني و برخي از دنبالههاي داخلي آنان روبرو شد كه سال هاست اختلاف و تفرقه در ميان خيل عظيم اصولگرايان را به عنوان يك آرزوي دور و دراز در سينه هاي پركينه خود حمل مي كنند. آنان به خوبي مي دانند كه اولا؛ باند منحرف مورد اشاره حساب جداگانه اي از حساب رئيس جمهور مكتبي و مردمي دارد و توده هاي عظيم مردم باز هم مثل هميشه اجازه سوءاستفاده از گلايه هاي دروني و خانوادگي خويش را به دشمنان بيروني و دنباله هاي دروني آنها نمي دهند و ثانيا؛ مردم همانگونه كه دشمن، بارها آزموده است، چشم جان و گوش دل به نگاه و نظر رهبري دارند و در ماجراي فتنه 88 همگان شاهد بودند كه با همين اعتقاد و با پيروي مومنانه از ولي امر خويش بر توطئه فراگير و همه جانبه دشمن پيروز شدند.
ناگفتههایی از گروه انحرافی
حجتالاسلام حمید رسایی :
مشایی “الیاس ” دولت احمدینژاد و منحرفکننده مسیر اصلی دولت نهم و دهم و مأمور محدودکردن ولی فقیه و منحرفکردن نظام اسلامی است .
حجتالاسلام حمید رسایی عضو فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس و از جمله حامیان محمود احمدینژاد است که هراندازه از عملکرد دولت دفاع کرده، به همان اندازه و از چند سال قبل مخالف جدی اسفندیار رحیممشایی رئیس دفتر رئیس جمهور بوده و منتقد دیدگاهها و رفتارهای اوست.
حجتالاسلام رسایی در مطلع بحث، در خصوص ویژگیها، اهداف و ترفندهای جریان انحرافی در دولت به سرکردگی اسفندیار رحیم مشایی اظهار داشت:
سابقه انقلاب اسلامی و بررسی عملکرد شخصیتها نشان میدهد دشمنان همواره تلاش کردهاند اگر نتوانستند بهطور مستقیم شخصیتی را تحتتا
طبل رسوایی تو توهمین بند آخری که به حمایت از مشایی و جریان انحرافی صحبت کردی زده شد
چه خوب که نقاب از چهره خودت کنار زدی و خود واقعیتو نشون دادی
و ثابت کردی حمایتت از ولایت و نظام تظاهر و ریاست
تو و امثال تو جاهلین عصر بیداری هستین
یعنی گروهی که از بیداری مردم واهمه دارن و میخواند به هر شکلی منحرفشون کنند و به هیچ وجه نمیتونن شاهد به خطر افتادن منافع خودشون باشند
بالاخره یه عمری پول این حرفا رو خوردین دیگه…
فقط برات متاسفم.
طبیعتا تعداد مسئولانی که از این نوع حفاظت برخوردار هستند، محدود است. تیم حفاظت از آقای هاشمی از سوی سپاه «انصار المهدی» تعیین میشود. تمام وسائل و تجهیزات مورد نیاز برای حفاظت از آقای هاشمی از جمله ماشین بنز، از سوی محافظان آقای هاشمی در خواست میشود و از سوی سپاه انصار المهدی تامین میشود.هیچیک از این وسائل مورد نیاز برای محافظ از اشخاص، در تملک آن فرد قرار نمیگیرند. بلکه تجهیزات مورد نظر جز اموال دولت یا سپاه محسوب میشود. بنابر این خودروهای تیم محافظ آقای هاشمی هم، در تملک او نیست.محافظان هاشمیرفسنجانی در مجموع چند ماشین در اختیار دارند که یکی یا دو تا از آنها بنزهای ضدگوله هستند و از 28 سال پیش در اختیار تیم محافظان رییس مجمع تشخیص مصلحت قرار دارند.»
بنزهایی که این مقامات سوار میشوند، بنزهای 20، 30 سال پیش است که قیمتش در حد پراید است، به نظرم این حرف خیلی خامی بود. وی در واکنش به اینکه اظهارنظر جنتی تاکیدی بر لزوم دوری رییسجمهور آینده از اشرافیگری بود، گفت: موضوع برسر این است که تیم حفاظت آقای هاشمی برای ایشان مشخص میکند که با بنز و ماشین ضدگلوله برود، این کار به دلیل موقعیت ایشان است، آقای جنتی هم با پژو تردد میکنند که فکر نمیکنم بنز آقای هاشمی گرانتر از پژوی آقای جنتی باشد. ضمنا آقاي جنتي تويوتا سوار هم هستند که دست کمي از بنز
اینم جالبه
کهولت سن؛ جنتی را از تریبون نماز جمعه کنار گذاشت
منتشر شده در دوشنبه, 1اکتبر , 2012 | 7:26 ب.ظ
سحام نیوز: رئیس ستاد نماز جمعه تهران گفت که با توجه به کهولت سن جنتی، طوری برنامه ریزی شده که ایشان کمتر در نمازجمعه حضور یابند.
یدالله شیرمردی در گفت و گو با فارس، با بیان اینکه آیت الله جنتی هیچ مشکلی با استمرار حضور در نماز جمعه ندارد گفته است: با توجه به کهولت سن آیت الله جنتی حضور ایشان را طوری برنامه ریزی کردهایم که کمتر به نمازجمعه بیایند اما اینکه ایشان درخواستی برای عدم حضور در نماز جمعه داشته باشند، صحت ندارد.
وی گفت: آیت الله جنتی هیچ درخواستی برای کناره گیری از نماز جمعه تهران نداشته است.
به گزارش سحام، احمد جنتی اکنون ۸۶ سال دارد و عضو فقها و دبیر شورای نگهبان و امام جمعه موقت تهران است. جنتی در سال ۱۳۷۹ از آیت الله علی خامنهای خواسته بود که با کناره گیری اش از امام جمعگی موافقت کند.
وی در مرداد ۱۳۸۹ طی یک سخنرانی در مسجد جمکران قم، کروبی و موسوی را متهم به دریافت کمک مالی از آمریکا کرد.
در همین راستا میرحسین موسوی و مهدی کروبی در یک نامه مشترک به مراجع تقلید از سخنان جنتی شکایت نموده و کهولت سن او را دلیل ناتوانی ذهنی او دانسته بودند.
حالا کسی که نمیتونه نماز بخونه چجوری تو شورای نگهبان مشغوله و نظر میده من موندم
مگه قدرت فکری آدما تا کجا کار میده ، سلولهای مغزش هنوز زندن
همه سخنان و اقدامات جنجالی اسفندیار رحیم مشایی
در : ۲۳ مهر. ۱۳۹۱ | دسته خبری : سیاسی, ویژه, یادداشت | ۳۲ نظر
انعکاس: تاکنون بسیاری از سخنان و اقدامات جنجالی مشایی در دوران حضور دولت نهم و دهم انتقادات زیادی را برانگیخته است. اظهاراتی همچون: «دوران اسلامگرایی به پایان رسیدهاست. البته این دوره تمام نشده بلکه رو به پایان است.»، «در ایران استفاده از حجاب آزاد است و هیچ فشاری از طرف حکومت در استفاده از حجاب اعمال نمیشود.»، «جلوگیری از برپایی شادی اهانت به اسلام و استفاده از رنگ سیاه مکروهاست.»، «آذربایجان غربی، ایلام و کرمانشاه متعلق به کردستان است و این قوم از برترین قومهای ایرانی است.»، «اگر حجاب الزام نداشت، چند درصد خانمها با حجاب بودند؟»، «ملائکه مرتب در عرصه کشور در حال پرواز هستند.»، «چرا نمیتوانید سحرم را باطل کنید و احمدینژاد را نجات دهید؟!»، «اهل سکته پکته هم نیستم، ولی باور کنید که به خاطر من بعضی ها سکته می کنند، بعداً می بینیم.»، «کسی که ریاضیات را درک نکند، بهشت را نخواهد دید.»، «موسیقی را نمیفهمند و میگویند حرام است.»، «ایران امروز با مردم امریکا و اسرائیل دوست است.»، «۲۰ میلیون از ۲۴ میلیون نفری که به احمدینژاد رای دادند، منتقد نظام هستند.»، «شاید رازی و بوعلی سینا در عصر خود قامتی برجسته داشتند، اما قرار نیست افتخار هزار سال بعد آدمیان باشند.»، «از ذکر چه میجویند شاعران، همان را بجویند از ایران، ایران ذکر است و تاریخ ایران آکنده از ایمان است.»، «انسان را که حذف کنیم، خدا خودش حذف میشود.»، «ما مردم امریکا را از برترین ملتهای دنیا میدانیم.» و «نام خلیج فارس و دریای پارسی از ۳۰ میلیون سال پیش به موازات شکلگیری تمدنهای انسانی در منطقه موجودیت یافتهاست.» و اقداماتی همچون حضور در مجلس رقصی در ترکیه، مراسم حمل قرآن همراه با نوای دف، ادغام سازمان حج و زیارت با سازمان میراث فرهنگی، گوشهای از عملکرد جنجالی اسفندیار رحیم مشایی مرد مورد اعتماد محمود احمدی نژاد است.
به نظر صاحب نظران سیاسی هیچ فردی به اندازه مشایی در تخریب اهداف و برخی ارزشها قدم بر نداشتهاست. همچنین میتوان گفت که وی جنجالیترین فرد در دوران انقلاب است. حتی برخی می گویند او برای برنامهریزیهای خود از مشورت مرتاضان هندی هم سود برده است.
– حضور در مجلس رقص
اسفندیار رحیم مشایی در سال اول تصدی اش بر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، در کشور ترکیه در جلسهای حضور یافت؛ که در آن رقصندگان زن به پایکوبی میپرداختند. در زمستان سال ۱۳۸۵ فیلمی منتشرشد، که مشایی را در مجلس رقصی در افتتاحیه اجلاس گردشگری کشورهای اسلامی در ترکیه نشان میداد. زمان فیلم یک ساعت و ۵ دقیقه و ۲۶ ثانیه بود. یک دقیقه و ۴۰ ثانیه پس از آغاز مراسم، در این فیلم رقص زنان آغاز میشود و تا ۱۳ دقیقه و ۳۰ ثانیه، سه رقص جداگانه برگزار شد. در حین شکایت رحیم مشایی از دو نماینده مجلس یعنی عماد افروغ و سعید ابوطالب، بر سر طرح این موضوع، اعلام شد که فیلم مونتاژ شدهاست. ولی سعید ابوطالب نماینده مجلس ضمن تکذیب آن اعلام کرد که شرکت ترکیهای (tour sab) این فیلم را تهیه کرده و آن را برای خبرنگاران عکاسان و شرکتهای گردشگری حاضر در یک جشنواره در حاشیه اجلاس وزرای اقتصادی کشورهای اسلامی ارسال کردهاست. مشایی این فیلم را تصاویر گزینش شده از یک مجلس دو ساعته دانست و افزود: «مجلس رسمی بوده و لهو لعب هم نداشته است. ضمن اینکه رقص نبوده و از دیدگاه بسیاری هنر است و آنها برخلاف ما آن را حرام نمیدانند».
درسال ۱۳۸۸ در مقالهای درسایت شخصی رحیم مشایی در پاسخ به انتقادات از این اقدام مشایی عنوان شد که:«در صورتی که آنچنان صحنههایی در افتتاحیه بازیهای آسیایی قطر با حضور آقای احمدینژاد نیز انجام شد، پس چرا تنها مشایی باید برای شرکت در چنین جلسهای مورد سؤال و انتقاد قرار گیرد»؟
– حمل قرآن به صورت دف زنان در مراسم فرصتهای سرمایه گذاری در صنعت گردشگری ایران
در مراسم افتتاح همایش فرصتهای سرمایه گذاری در صنعت گردشگری ایران در روز ۱۸ آبان ۱۳۸۷ در حضور وی و قبل از مراسم قرائت قرآن، افرادی با لباس محلی، دف زنان قرآن را حمل و به قاری تحویل دادند.
آیتالله صافی گلپایگانی و آیتالله مکارم شیرازی در این مورد موضع تندی گرفتند و با وجود اینکه خود اسفندیار رحیم مشایی در این جلسه حضور داشت، معاون وی به ناچار استعفا نمود. وی در نامه استعفا نوشت: این کار را صرفاً برای تکریم قرآن کریم بودهاست.
– اظهارنظر در مورد اسرائیل
مشایی در اظهارنظری در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۸۷، مردم اسرائیل را دوست خواند و با این اظهاراتش موجب برانگیختهشدن خشم بسیاری از کسانی شد که اسرائیل را دشمن خود میدانستند. در پی این ماجرا ۲۰۰ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، با امضای بیانیهای خواستار برخورد جدی با وی شدند. پس از انتشار این بیانیه، وی در ۲۴ مرداد ۱۳۸۷ طیّ نامهای به حداد عادل، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی واژهٔ اسرائیل در جهان امروز را منفورترین واژهای دانست، که مترادف نژادپرستی، خیانت، خشونت، مکر و فریب است.
وی با تکرار ادّعاهای خود با شدّت بیشتر در مرداد ۱۳۸۷، موجی از اعتراضات را علیه خود و دولت برانگیخت. بلافاصله پس از این ماجرا تجمّع دانشجویان روبهروی سازمان میراث فرهنگی برگزار گردید. حاشیهها در مورد اظهارات وی تا جایی بالا گرفت که رهبری نیز، در خطبههای نماز جمعه سخنان وی را کاملاً اشتباه دانسته و خواستار پایانبخشی به این حواشی، شدند. این در حالی است که محمود احمدینژاد از سخنان مشایی دفاع کرده بود. پس از آن نمایندگان مجلس که به دنبال سئوال از رئیس جمهور در مجلس بودند، آن را از دستور کار مجلس خارج کردند. وی برای بیان توضیحات در مورد سخنانی که گفتهاست به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ایران دعوت شد.
– دخالت در سازمان حج و زیارت
در سال ۱۳۸۸ دولت، طی آیین نامهای سازمان حج و زیارت را به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ملحق نمود و مشایی نیز بلافاصله رییس این سازمان را تغییر داد. این تغییر ابتدا با مخالفت محمد ریشهری مواجه شد و در نهایت، این تصمیم لغو شد.
– نظرات درباره نوح و سایر پیامبران
مشایی در تاریخ ۲۰ دی ۱۳۸۸ در پانزدهمین جشنواره تحقیقاتی علوم پزشکی رازی گفت:
اگر امروز به افرادی مانند رازی و ابوعلیسینا افتخار میکنیم، به طوری که قد آنها از اعماق تاریخ بیرون است؛ برای بلندی قد آنها نیست، بلکه کوتاهی قد نسلهای بعدی آن را نمایان کردهاست. شاید بوعلیسینا در عصر خود قامتی برجسته داشته، اما قرار نیست افتخار هزار سال بعد آدمیان نیز باشد و این نشانه فقر انسانها در دهههای بعدی است، چرا که نشان میدهد فرصت شکوفایی در دورههای متعدد پدید نیامدهاست. اگر قرار باشد طی چند هزار سال، فقط چند صد ابوعلیسینا به وجود آید افتخارآمیز نیست. حضرت نوح با ۹۵۰ سال عمر نتوانست مدیریت جامع کند چرا که عدالت را ایجاد نکردهاست. آمدن پیامبران در طول تاریخ برای تمام شدن دورههای قبلی پیامبری بودهاست اگر هر پیامبر مدیریت درستی میکرد عدالت برقرار می شد.
این اظهارات با واکنش شدید برخی روحانیون مواجه شد، از جمله حسن ممدوحی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: در صورت صحت خبر، مشایی باید توبه کند، زیرا سخنانش کاملا نادرست است. سخنان وی بیش از حد، احمدینژاد را اذیت میکند که ما راضی نیستیم. اگر مشایی چنین سخنانی را گفته باشد، رئیسجمهور باید در مورد وی تجدید نظر کند.
سید موید علویان یکی از برگزیدگان جشنواره رازی نیز هنگام دریافت جایزه خود، با عکس العملی قابل تامل، به شدت نسبت به اظهارات مشایی اعتراض کرد و هنگام حضور بر روی سن از دست دادن با مشایی خودداری نمود و یک جلد قرآن را برای مطالعه به رحیم مشایی اهدا نمود.
محمد صادقی تهرانی، مفسر قرآن نیز نامهای در پاسخ به اظهارات مشایی منتشر کرد و در پایان با شکایت بردن به خداوند و امام زمان (عج) اعلام کرد: «ابقاء رحیم مشایی در هر سمتی حرام است.» هرچند برخی صدور چنین سخنانی از سوی رحیم مشایی را عادی تلقی کردهاند. در همین حال خبرگزاری ایرنا در دفاع از مشایی در صفحهٔ اصلی خود از وی با عنوان «پهلوان»، «اسطوره»، «متفکر»، «بزرگ»، «تهذیب نفس»، و «ساده زیست» یاد کرد و منتقدانش را «رانده از عقل و باطل» دانست.
-طرح مکتب ایرانی
مشایی در مراسم اختتامیه دومین همایش ایرانیان خارج از کشور از اصطلاح «مکتب ایرانی» استفاده کرد، که بعدها به «مکتب ایرانی» معروف شد. وی گفت:
“برخیها از من خرده میگیرند که چرا نمیگویی مکتب اسلام و میگویی مکتب ایران، گفت: از مکتب اسلام دریافتهای متنوعی وجود دارد، اما دریافت ما از حقیقت ایران و حقیقت اسلام، مکتب ایران است و ما باید از این به بعد مکتب ایران را به دنیا معرفی کنیم.”
سخنان مشایی با واکنش شدید آیت اله محمد یزدی، سید احمد خاتمی، احمد توکلی و علی مطهری روبهرو شد.
آیت اله محمد یزدی در اینباره گفت: «آقای مشایی به مسائلی که در حوزه تخصص او نیست وارد نشود.» احمد توکلی هم این سخنان را برخاسته از یک ذهن بیمار دانست. اقدامات مشایی به نحوی شد که حتی نیروهای ستادهای احمدی نژاد از وی انزجار کردند و کار بجایی رسید، که روح الله بجانی رییس ستاد احمدی نژاد شهرستان تبریز، وی را تلویحا تهدید به ترور در صورت ادامهٔ انحراف کرد و گفت: اگر مشایی مثل کسروی همه را مشغول خود کند، نوابها بپا میخیزند.
-شکایت از روزنامه کیهان
در پی شکایت رحیم مشایی از روزنامه کیهان، به علت انتشار خبری در این روزنامه مبنی بر دیدار مشایی با هوشنگ امیراحمدی، مشایی اعلام کرده بود که اگر کیهان محکوم نشود، او مسلمان نیست. اما در نهایت دادگاه، روزنامه کیهان را تبرئه کرد.
-علاقه وافر به دیدار با هنرمندان!
ملاقات های اسفندیار رحیم مشایی با بازیگران، خوانندگان و کارگردانان موجب جنجال ها و اعتراض های زیادی از سوی اصولگرایان نظیر روحالله حسینیان شد.
رحیم مشایی به دلایل مختلف مانند اعطای وام و کمک های مالی به برخی بازیگران ممنوع التصویری و کمک به حضور هنرمندان و برگزاری کنسرت موسیقی در ایران با هنرمندانی نظیر هدیه تهرانی، حبیب محبیان (خواننده لس آنجلسی)، محمد رضا گلزار، مهناز افشار، رخشان بنی اعتماد، بنیامین بهادری و مهتاب کرامتی دیدار کرد.
اسفندیار رحیم مشایی همچنین با حبیب محبیان یکی از خوانندگان موسیقی خارج نشین دیدار کردهاست. مشایی، در دیدار خود با “حبیب محبیان” مطالبی را در خصوص مسایل هنری و فرهنگی مطرح کردهاست.
همچنین بازدید غیر منتظره مشایی از نمایشگاه عکس هدیه تهرانی و خرید یکی از تابلوهای گرانقیمت این هنرپیشه مشهور، نیز برای مدتی توجه رسانه ها و محافل سیاسی را به خود جلب کرد.
گفتنیاست، دیدارهای خصوصی ستارههای سینما، با رئیس دفتر و مشاور فرهنگی احمدی نژاد، با حضور محمدرضا گلزار در نهاد ریاست جمهوری به رسانهها درز کرد. رسانهها درباره آن ملاقات خبردادند؛ گلزار در دیدار خود از رئیس دفتر رئیس جمهور می خواهد برای حل مشکلاتش به وی کمک کند. در پایان این دیدار، مشایی امکان ملاقات چند دقیقهای گلزار با احمدی نژاد را نیز فراهم کرده بود. پس از آن دیدار، ممنوعیت تصویر این ستاره سینما نیز اتوماتیک وار حذف شد.
در این میان علایق اسفندیار خان مشایی، جالب تر از همه علاقه شدید مشایی به بازیگران سینما است. بازیگرانی که هر از گاهی با هدایای میلیونی وی مواجه می شوند. جنجالی ترین قضیه در این خصوص، اعطای مبلغی بالغ بر ۲۲۰ میلیون تومان به عنوان وام و کمک هزینه برگزاری نمایشگاه عکس به هدیه تهرانی بازیگر سرشناس سینما بود. البته بعدها بقایی رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و یار نزدیک مشایی با تکذیب این خبر عنوان کرد؛ که مبلغ این وام ۱۲۰ میلیون تومان بوده است.
مشایی در ماجرایی دیگر برای تولد یکی از بازیگران زن سینما، ادکلنی به مبلغ ۵ میلیون تومان به وی اعطا کرده است. همچنین باند جریان انحرافی، که تلاش می کند از طریق ارتباط با بازیگران سینما، چهره ای برای خود دست و پا کند، هر ساله تعدادی از این بازیگران را با هزینه دولت، به سفر حج عمره اعزام می کند.
آن چیز که در این میان مشخص است، جریان انحرافی می کوشد که از طریق انجام هزینه های کلان، به هر صورت ممکن بخشی از جامعه را به سمت خود جلب کند، تا شاید از این طریق بتواند، رای بخشی از جامعه را به خود اختصاص دهد.
– تأسیس دانشگاه
شورای عالی انقلاب فرهنگی در اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ با اعطای مجوز تأسیس دانشگاه غیرانتفاعی به اسفندیار رحیم مشایی با عنوان دانشگاه جامع بینالمللی ایرانیان موافقت کرد. همچنین اعلام شد، که دانشگاه جامع بینالمللی ایرانیان در بدو تاسیس، خواهد توانست هر رشته تحصیلی حتی در مقطع دکتری را راهاندازی کرده و در آن اقدام به پذیرش دانشجو بدون کنکور کند.
گفتنی است اسفندیار رحیممشایی به عنوان رئیس هیأت امنای این دانشگاه انتخاب شد. در واکنش به تاسیس این دانشگاه جمعی از نمایندگان مخالف مشایی در مجلس اعلام کردند ،که تأسیس دانشگاه توسط مشایی وجاهت قانونی ندارد و مجلس با چنین مسئله ای شدیدا مقابله خواهد کرد.
-همکاری دانشگاه مشایی با مذاهب بودا و هندو
حجتالاسلام علیرضا سلیمی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، در رابطه با تاسیس دانشگاه توسط جریان انحرافی نکات مهم و قابل توجهی را بیان کرده است. وی در این گفتگو می گوید: در بخش سیاستهای کلان اساسنامه دانشگاه جامع بینالمللی ایرانیان به ایجاد فضای همکاریهای آموزشی با حضور هر قوم و مذهبی تأکید شده است و حتی اعلام شده است، مذهبهای هندو و بودا میتوانند با این دانشگاه همکاری داشته باشند، که این امر مغایر قانون اساسی است.
حجتالاسلام علیرضا سلیمی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات، گفت: بحث اعطای مجوز به تأسیس دانشگاه ایرانیان به هیچ عنوان در شورای انقلاب فرهنگی مطرح نشده است.
وی افزود: در تاریخ ۲۹ خرداد سال ۸۹، وزارت علوم نامهای را به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارسال میکند، که در این نامه درخواست شده است تا با تأسیس دانشگاه جامع بینالمللی ایرانیان موافقت شود.البته در این نامه قید شده بود، که این امر با موافقت و دستور رئیسجمهور انجام شده است، که در نهایت این نامه در ۳۱ خرداد سال ۸۹ در شورای عالی انقلاب فرهنگی به ثبت میرسد و پس از آن به دلیل مشکلاتی که در اساسنامه دانشگاه جامع بینالمللی ایرانیان بود، این بحث از دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی خارج میشود و بنابراین، این موضوع در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح نمیشود.
سلیمی اظهار داشت: در اساسنامه دانشگاه جامع بینالمللی ایرانیان و در بخش سیاستهای کلان این دانشگاه به ایجاد فضای همکاریهای آموزشی از هر قوم و مذهب تأکید شده است و هر مذهبی که بینالمللی است حتی اعلام شده است؛ که مذهبهای هندو و بودا میتوانند با این دانشگاه همکاری داشته باشند و فقط فرقههای ضاله نمیتوانند همکاری داشته باشند؛ در حالی که در این خصوص قانون اساسی کشورمان تنها مذاهب رسمی را قبول دارد و در نتیجه این بخش از اساسنامه دانشگاه ایرانیان مغایر قانون اساسی بود.
این نماینده مجلس خاطرنشان کرد: در بخش دیگری از اساسنامه این دانشگاه، جذب تمامی مؤسسات غیردولتی در این دانشگاه مورد تأکید قرار گرفته است.
اعضای هیأت مؤسس دانشگاه جامع بینالمللی ایرانیان اشخاص حقوقی اعم از علیاکبر صالحی وزیر امور خارجه، لطفالله فروزنده معاون توسعه مدیریت و سرمایهانسانی رئیسجمهور، ابراهیم عزیزی معاون برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور، حمید بقایی معاون اجرایی رئیسجمهور، اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر رئیسجمهور و محمدشریف ملکزاده دبیرکل شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور هستند.
وی افزود: در ابتدا بحث دانشگاه ایرانیان در خارج از تهران مطرح شده بود اما در طرحی دیگر اعلام میشود که تأسیسکنندگان این دانشگاه قصد دارند در تهران نیز فعالیت داشته باشند که وزیر علوم اعلام میکند با توجه به اینکه شورای عالی انقلاب فرهنگی باید مجوز تأسیس این دانشگاه را در تهران صادر کند، تأسیس این دانشگاه در تهران باید متوقف شود.
سلیمی در ادامه گفت: کلید اولیه تأسیس دانشگاه ایرانیان در ابتدا توسط رایزن فرهنگی ایران در امارات زده شد و وی طی نامهای به وزارت علوم اعلام میکند با توجه به جمعیت ۶ تا ۸ میلیونی ایرانیان خارج از کشور، نیازمند تأسیس دانشگاهی با این عنوان هستیم که در ادامه ملکزاده پیگیر تأسیس این دانشگاه میشود و برای تأسیس آن از وزارت علوم درخواست میکند.
– تشکر از فرستادهٔ موزه انگلستان
در اواخر فروردین ۱۳۹۰ درست در زمانی که قرار بود کتیبه کوروش به انگلستان برگردد، مشایی با در دست نگهداشتن کتیبه به ایرانی بودن خویش افتخار و از انگلیسیها به دلیل در اختیار گذاشتن کتیبه تقدیر و تشکر کرد.
-مشارکت در پروژه تهیه و توزیع مستند “ظهور بسیار نزدیک است”
مستند “ظهور بسیار نزدیک است”، که توسط جریان مشکوک و انحرافی تولید و توزیع شده است، برای شخصیت های آخرالزمانی ذکر شده در برخی روایات، مانند سید خراسانی، سید یمانی، شعیب ابن صالح، سفیانی و دجال مصادیقی از شخصیت های سیاسی ایران و جهان مشخص کرده و برای ظهور امام زمان (عج) زمان مشخص کرده است. این مستند که با نگاهی سطحی به آخرالزمان با واکنش علما و شخصیت های مختلف فرهنگی و سیاسی از جمله آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله سیستانی مواجه شد.
– اذعان به منتقد نظام بودن ۲۰میلیون از ۲۴میلیون نفری که به احمدینژاد رای داده اند
اسفندیار رحیم مشایی در اظهار نظر عجیب دیگری ادعا کرد: احمدی نژاد فقط ۴میلیون رای دارد و ۲۰ میلیون نفر بقیه که به او رای دادند منتقد نظام هستند و در این انتقاد خود، حتی از آن ۱۳ میلیون هم جدیتر هستند.
مجله پنجره که تحت مدیریت زاکانی نماینده اصولگرای مجلس هشتم منتشر میشود، با درج این عبارت از اسفندیار رحیم مشایی به بخشهای دیگری از سخنان وی پرداخته است.
مجله مزبور از قول مشایی نوشت:
“معتقدم برای آمدن حضرت حجت، لازم نیست در کره زمین همه مسلمان باشند. ما به این نتیجه رسیدهایم که برای آمادهکردن جهان برای ظهور حضرت، نمیتوانیم از ادبیات دینی استفاده کنیم. چون همزبانی ایجاد نمیکند. باید سراغ ادبیات مشترک انسانی برویم و به این دلیل باید از ادبیاتی همه فهم مانند عدالت، ظلمستیزی، مهرورزی و یگانهپرستی استفاده کنیم”.
مشایی به بیان اینکه مسلمان کردن همه انسانها شدنی نیست، معادلاتی درباره ضریب رشد جمعیت جهان، نرخ رشد مسیحیت و نرخ رشد اسلام ارائه کرد و به تحلیل این مطلب پرداخت، که نمیشود همه انسانها را مسلمان کرد.
وی ادامه داد: “با توجه به علائم دوران ظهور مانند تکرار نام حضرت در مجامع و منابر، معتقدیم که در دوران ظهور هستیم”.
مشایی همچنین به نقش خود به عنوان معاون اول رئیس جمهور، که قرار بود در زمینهسازی ظهور فعالیت داشته باشد، نیز اشاراتی کرده است.
وی درباره آرای احمدینژاد نیز گفت: از ۲۴ میلیون رای احمدینژاد، ۲۰ میلیون منتقد به نظام هستند که در این انتقاد خود حتی از آن ۱۳ میلیون هم جدیتر هستند چراکه آن ۱۳ میلیون فقط دولت احمدینژاد را زیر سوال بردند، ولی این ۲۰ میلیون به کل روند سالهای گذشته پیش از احمدینژاد نه گفتند. و در حقیقت احمدینژاد در این میان فقط چهار میلیون رای ایجابی دارد.
-حذف خدا در صورت حذف انسان
اسفندیار مشایی در مراسم تودیع و معارفه وزیر علوم نیز اظهارات تازه ای در باره خدا و امام زمان مطرح کرده است.
به گزارش مهر اسفندیار رحیم مشائی، در مراسم تودیع محمد مهدی زاهدی و معارفه کامران دانشجو وزرای علوم دولتهای نهم و دهم در دانشگاه شهید بهشتی و در بخشی از سخنانش با اشاره به اینکه علم از جنس نور است، گفت: نمی خواهم فلسفی صحبت کنم ، ذوقی می گویم. خداوند به انسان بدهکار نبود، که او را آفرید. ظاهرا خداوند به خودش بدهکار بود که انسان را آفرید. دلش خواست شناخته شود. یک کسی را باید خلق می کرد که بتواند بشناسد. انسان اهمیتش به همین علم است. اگر علم را برداریم انسان حذف می شود. انسان را که حذف کنیم ، دیگر نیازی به حذف خدا نیست ، زیرا خدا دیگر خودش حذف شده است.
وی در بخش دیگری از سخنانش در تاکید مجدد بر علم، گفت: امام عصر (عج) پیامبر نیست، که کسی از او معجزه بطلبد. قبول. اما اگر کسی امروز بیاید برای ایفای ماموریت تاریخی خود که هزار و چند صد سال از بروز و ظهور او گذشته است ، آیا بشریت از او سند و مدرکی نخواهد خواست؟! حتما خواهد خواست. فکر کرده ام که اگر امام عصر امروز، فردا، ۱۰ سال دیگر، صد سال دیگر یا … بیاید آیا بشریت از او حجت طلب نخواهد کرد؟ بعید است که طلب نکند. اما آن حجت چیست؟ فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که اگر بشریت از او حجتی طلب کند، دانش طلب خواهد کرد.
وی در ادامه گفت: بشر برای اثبات حجیت و سندیت نسبت به ادعای امام عصر (عج)از او دانش طلب خواهد کرد. دانش ۲۷ واحد است. دو واحد تا زمان او است. معادله رشد دانش هم اهل ریاضیات می دانند که خطی نیست و دانش هر چه هست مربوط به اواخر است یعنی فقط کافی است آن حضرت یک واحد علم را عرضه کند که آن یک واحد علم به هیچ وجه قابل مقایسه با تمام ظرفیتهای علمی تاریخ بشریت نیست.
-حاتمبخشی یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومانی مشایی بهاستناد یک مصوبه باطلشده
اسفندیار رحیم مشایی، رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی در سال ۸۶ بیش از یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان از محل یک مصوبه باطلشده در ۳۰ محل هزینه غیرقانونی کرده است.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، اسفندیار رحیم مشائی رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی در سال ۸۶ با ارسال نامهای به ذیحساب و مدیرکل امور مالی و درآمد این سازمان فهرستی را ارائه می کند و به استناد تصویبنامه شماره ۱۳۲۱۱۲ – ت ۳۷۳۳۲ هـ مورخ ۸۶٫۳٫۱۹ دستور می دهد، مبلغ ۱۲ میلیارد و ۵۸۷ میلیون ریال از محل مانده مصرفنشده و سنواتی سازمان به برخی شرکتها و افراد که نام آنها در فهرست یادشده آمده است، پرداخت کند.
در حالی مشائی دستور هزینه از محل مانده مصرفنشده و سنواتی سالهای ۸۴ و ۸۵ سازمان میراث فرهنگی را می دهد که مصرف اعتبارات هزینهای هر دستگاهی در هرسال تا پایان فروردین ماه سال بعد و اعتبارات طرح تملک داراییها تا پایان خردادماه سال بعد قانوناً قابل مصرف است و الباقی وجوه مصرفنشده اعتبار مالی باید به خزانه برگشت شود.
به این ترتیب هزینه کردن مانده مصرفنشده و سنواتی سالهای ۸۴ و ۸۵ این سازمان در سال ۸۶ غیرقانونی است.
ولی ظاهراً رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی برای اینکه جنبه قانونی به این کار بدهد، اجازه این کار را شخصاً از دولت می گیرد و هیأت وزیران در تاریخ اول خرداد سال ۸۶ به وی اجازه میدهد کلیه مانده وجوه مصرفنشده اعتبارات هزینهای و طرح تملک داراییهای سرمایهای سنواتی انتقالی در تراز نهایی سالهای مالی ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵ سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در حسابهای بانکی سازمان یادشده تابع مقررات مالی و معاملاتی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و تحقیقاتی بوده و حسب تشخیص رئیس سازمان یادشده هزینه شود.
این در حالی است که این مصوبه هیئت وزیران به دلیل مغایرت با مواد ۶۳ و ۶۴ قانون محاسبات عمومی توسط دیوان عدالت اداری لغو شده است.
در ماده ۶۳ قانون محاسبات عمومی تصریح شده است، کلیه اعتبارات جاری و عمرانی (سرمایه گذاری ثابت) منظور در قانون بودجه کل کشور تا آخر سال مالی قابل تعهد و پرداخت است و مانده وجوه اعتبارات مصرفنشده هر سال باید حداکثر تا پایان فروردین ماه سال بعد به خزانه برگشت داده شود.
بررسی جزئیات ۳۰ فرد یا شرکت و سازمانی که از این محل منابعی دریافت کردند حاکی است، پاداش ۶۷ میلیون ریالی به خانمی به نام صدر ثقة الاسلامی اعطا شده است. همچنین برداشت ارزی ۴ میلیاردی ردیف ۲۰ معلوم نیست در مورد کدام پرونده حقوقی بینالمللی است و مربوط به کدام سال است و چرا از محل اعتبار مربوطه هزینه نشده تا مجبور نباشند از محل مانده اعتبار مصرفنشده، هزینه بگیرند.
ضمن اینکه کل این هزینهها اگر تعهد قانونی هستند میبایستی از محل اعتبار مصوب و طبق موافقتنامه بودجه سازمان به هزینه گرفته می شدند. اگر تعهدی مازاد بر اعتبار هستند که اصلاً از هیچ محلی قابل هزینه کردن نیستند. صرف وجود اعتبار دلیل خرج نیست و هر هزینهای بایستی از محل خود به هزینه گرفته شود آن هم در سال مربوط به خود نه به هزینه سنوات بعد.
شنیده ها حاکی است، مانده اعتبار مصرف نشدهای که این ۱۲ میلیارد از محل آنها هزینه شده فقط در ۲ سال ۸۴ و ۸۵ بیش از ۳۰۰ میلیارد ریال است که به جای واریز به حساب خزانه نزد سازمان باقی مانده است.
-واکنش مشائی به مخالفان
مشائی در واکنش به کسانی که او را به سحر و جادو متهم میکنند، می گوید: شما چرا اینقدر دستتان در دین خالی است که اگر مشایی سحر میکند، آن را باطل نمیکنید و چرا میترسید؟ یعنی بین شما یک نفر هم پیدا نمیشود بتواند سحر مشایی را باطل کند و احمدی نژاد را از سحر نجات دهد؟ پس در همه این سالها چه کار میکردید چه خواندید؟ چقدر عبادت کردید؟
برو عکساش رو هم ببین
http://www.enekas.info/?p=36933
برای مدیریت (در این زمان) نیمه محترم سایت واقعآ متاسفم که اجازه میده با حیثیت افراد حقیقی مثل آقای سجودی ( که مطمئنم تا حالا اصلا وارد اینترنت هم نشده ) اینطور بازی بشه. البته با اخلاق فردوسی پوری ایشون قابل پیش بینی بود.
از لحاظ حقوقی آقای سجودی میتونه پیگیری کنه.