منبع : کتاب شهادت نامه ی شهدای شهر میمه – «وصيتم ادامه راه و ره توشه ام از آن روندگان خداست وصيتم حمايت از امام خميني و انجام فرامينش مي باشد وصيتم صبر و وصيت به حق است.» بسمه تعالي شهيد اكبر واحدي در سال 1338 در خانواده اي مذهبي به دنيا آمد، […]
منبع : کتاب شهادت نامه ی شهدای شهر میمه – «وصيتم ادامه راه و ره توشه ام از آن روندگان خداست وصيتم حمايت از امام خميني و انجام فرامينش مي باشد وصيتم صبر و وصيت به حق است.»
بسمه تعالي
شهيد اكبر واحدي در سال 1338 در خانواده اي مذهبي به دنيا آمد، دوران ابتدائي، راهنمايي و دبيرستان را در تهران سپري كرد. در دوره ي تحصيلاتش هميشه شاگرد كوشا و نمونه اي بود. بعد از به اتمام رساندن دوران دبيرستان در دانشگاه اصفهان به تحصيل در رشته فيزيك مشغول شد كه بعد از دوسال با آغاز انقلاب فرهنگي با فعاليت در كميته به جبهه رفت و در سن 21 سالگي شربت شهادت را نوشيد.
از شهيد اكبر واحدي وصيتنامه اي به جانمانده تنها چيزي كه در صفحه ي آخر رساله اي كه همراه داشت، آن هم از شب قبل از شهادتش به يادگار مانده، سه سطري است كه به شرح زير است:
بسم الله الرحمن الرحيم
وصيتم ادامه راه و ره توشه ام از آن روندگان خداست
وصيتم حمايت از امام خميني و انجام فرامينش مي باشد
وصيتم صبر و وصيت به حق است.
خاطراتي كه از شهيد باقي مانده است:
روزهاي انقلاب: روزي كه پادگانها را محاصره مي كردند و تظاهرات عظيمي بر عليه رژيم پوسيده شاه بر پا بود شهيد اكبر واحدي از صبح ساعت 6 بيرون رفته و تا پاسي از نيمه شب هنوز به خانه برنگشته بود. تمام خانواده نگران حال وي بودند بيرون از خانه با دلي آشوب و نگران، منتظر بودند. سيدي كه از كوچه گذر مي كرد مي پرسد چه شده كه همه بيرون ايستاده ايد، پدر شهيد جواب مي دهد نگران فرزندم هستم كه از صبح زود بيرون رفته و تابحال بازنگشته است، آن سيد روبه آسمان مي كند مي گويد انشاءالله كه مي آيد، پدر با دلي آرام به خانه مي رود دو ركعت نماز حاجت بجا مي آورد و با اتمام نماز متوجه سر و صداي بچه ها مي شود كه با شوق برادرشان را به داخل اتاق همراهي مي كردند. در توضيحاتش كه كجا بودي جواب داد: از صبح تا حالا تمام پادگانها را محاصره كرديم و آخري پادگان جي بود كه الان با محاصره شدنش به خانه آمدم.
انقلاب فرهنگي و بسته شدن دانشگاهها:
دو سال بعد از تحصيل در دانشگاه اصفهان به علت انقلاب فرهنگي دانشگاهها بسته مي شود او به تهران مي آيد و با پدرش مشورت مي كند و از او نظر مي خواهد، در توضيحاتش مي گويد كه دو راه برايش باز است يكي اين كه به روستاي حسن رباط در نزديكي ميمه اصفهان برود و افراد بي بضاعت را كمك كند و به بچه هايشان درس بدهد. راه دوم اين كه به كميته انقلاب برود و به صورت نظامي مشغول به خدمت به انقلاب، امام و مملكتش شود. پدر كه طاقت دوري پسر را نداشت به او پيشنهاد مي كند كه راه دوم را انتخاب كند چون با ماندنش در تهران امكان بيشتري براي ديدنش بود. با راهنمايي پدر به پادگان امام حسين(ع) رفته و سه ماه دوره ي نظامي مي بيند و چون در كارهايش خيلي كوشا و جدي بوده براي يك سال به او اجازه مي دهند كه به جوانان ديگر دوره بدهد بعد از آن به كميته انقلاب در خيابان نواب آمده و در آن جا مشغول به انجام وظيفه اش به عنوان سرپرست يك گروه 20 نفري مي شود.
در آن بحبوحه اي كه منافقان مشغول آشوب و پخش اعلاميه هاي ضدانقلابي و ترورهاي ناجوانمردانه بودند كار كميته حفظ و حراست مملكت بر عليه منافقين بود.
آخرين ديدار:
در روز چهارم آذر ماه بعد از چند روز كه به خانه نيامده بود براي خداحافظي به خانه سر مي زند و در هنگام رفتن با پدر در كوچه صحبت مي كند و مي گويد يك كاميون آذوقه جنگي جمع كرده اند كه مي خواهند به آبادان ببرند، در جواب پدرش مي گويد آبادان كه تحت محاصره است مي گويد ما از طريق ماهشهر مي رويم و چون خودش طاقت ديدن اشك هاي مادرش در لحظه ي وداع را نداشت از پدر تقاضا مي كند كه او بعد از چند روز به مادرش بگويد. در لحظه ي وداع پدر احساس مي كند كه اين ديدار، آخرين ديدار خواهد بود. او را محكم در آغوش مي گيرد و تا مسيري طولاني وي را با چشمهايش بدرقه مي كند.
پانزده روز بعد يعني در روز 19 آذر ماه خبر شهادتش را به خانواده مي رسانند و غم و اندو فراوان همراه با افتخار براي ايشان به جا مي گذارند.
والسلام
ياد و خاطره ی شهيد اکبر واحدی را گرامی می داريم .
شادی روح همه ی شهدا صلوات؛ اللهم صل علی محمد و آل محمد .
روحش شاد، و راهش پر رهرو
سلام از این که این مطلب رو توی سایت شما تونستم پیدا کنم خوشحال شدم
اما یه مطلب رو لطفا با دقت بیشتری بنویسید ، اطلاعات شما در مورد زندگی نامه این شهید نادرست هست
لطفا سریع تر اصلاح کنید ، از خانواده شهید کمک بگیرید
به امید اینکه راه این شهید رو بتونم ادامه بدم
——————–
با سلام منبع وصیت نامه ها همانگونه که ذکر شده است کتاب شهدای شهر میمه تالیف شورای اسلامی است و باید از اطلاعات درست استفاده شده باشد.
با سلام و تشکر از پاسخ فوری شما
لطفا به اطلاعات که در سایت دانشگاه اصفهان مربوط به شهدای دانشگاه اصفهان هست
سر بزنید …..
اطلاعات روکمی متفاوت تر بیان کرده
اینکه اشتباهی به این کوچکی اتفاق افتاده اصلا ارزش معنوی کار شما رو کم نمی کنه
اما یک رسانه از لحاظ صحت مطالب باید دقت زیادی داشته باشه
از دقت و تلاشتون تشکر می کنم
روح شهید اکبر واحدی شاد وراهش مستدام باد
درموردناقص بودن اطلاعات شهید گرانقدرشهید اکبر واحدی باید از مولفین کتاب باید توضیح خواسته شود
با عرض سلام وخسته نباشید
این کتاب که شما می فرمایید
هر چه هست و هر کس که گردآورنده مطالب این کتاب بوده
افراد محدودی تونستند دسترسی داشته باشند
اما اطلاعات یک سایت این هم سایتی که به عنوان معرف یک شهر ستان هست
رو توی هر جایی میشه دید و هر کسی امکان دسترسی به اون رو داره
پس آیا به نظرشما
مسول سایت با وجود این که می دونه ممکنه اطلاعاتی نادرست (به هر علت ) توی سایت وجود داره
لازمه که یه بررسی دقیقتر و یه تجدید نظر بشه …..؟
و آیا به نظر شما لازم نیست این سایت با توجه به اینکه صرفا یه سایت اطلاع رسان هست ، باید اطلاعات درست رو حداقل برای ادامه دادن راه این شهید در اختیار مردم بزاره ……؟
خیلی خوشحالم که در مورد داییم توی این سایت اطلاعات گذاشتید. اطلاعات تقریبأ درسته فقط شاىان ذکر هست که دایی اکبر از کشور های دیگه هم بورسیه تحصیلی داشتند و فقط به خاطر مادر بزرگم نرفتن.
نمی دونستم
من ایشون و نمیشناختم.دیشب اومدن به خوابم.خواب خیلی عجیبی بود….چندتا استخون نشون دادن و برای روحشون همراه با ایشون فاتحه فرستادیم.گویا شهیدانی بودن که مفقودالاثر بودن.به امید اینکه خانواده های منتظر چشمشون روشن بشه……ان شالله