من می برم آب روان

2009-12-25
621 بازدید

به قلم:احمد رضا ایراندوستمن می برم اب روان یارب مدد کن !………روز تاسوعا روزی است که تمام هیئات مذهبی اعم از زنجیر زنی و سینه زنی نوحه های خود را برای دلاوری و وفاداری سقای دشت کربلا می خوانند.میمه ما هم از این امر مستثنی نیست .از ساعت حدود هشت صبح که این دسته جات […]

به قلم:احمد رضا ایراندوست

من می برم اب روان یارب مدد کن !
………روز تاسوعا روزی است که تمام هیئات مذهبی اعم از زنجیر زنی و سینه زنی نوحه های خود را برای دلاوری و وفاداری سقای دشت کربلا می خوانند.میمه ما هم از این امر مستثنی نیست .از ساعت حدود هشت صبح که این دسته جات در خیابانها راه می افتند ،و شروع به عزاداری می کنند .همه و همه از شجاعت حضرت عباس است .همه از وفاداری قمر بنی هاشم است .همه از مادر گرام حضرت عباس ام البنین است.در این دوروز اتومبیل کمتری در خیابان های میمه مشاهده می شود .ایستگاه های صلواتی پر رونق است ،و ترافیک و ازدیاد عزاداران سیاهپوش .خیابان شریعتی منزل مرحوم حسینعلی عبدالهیان توسط فرزندانش با بیرق و پرچم تزیین گردیده ،و برادران اسلامیان که از تهران امده اند ،کار پذیرایی از عزاداران را به نحو احسن انجام می دهند.در موقع فصول گرم سال با شربت تگری و در این ایام با شیر کاکائوی داغ در این ایستگاه به غیر از برادران اسلامیان و خانواده عبدالهیان، جمشید عبد الهیان و علیرضا توکل نیز کمک حال هستند.اجر همگی اشان با اقا ابو الفضل این ایستگاه صلواتی تا شام غریبان پا برجا و دایر است.و مرتب از دسته جات عبوری پذیرایی می کنند.وقتی دسته جات به جلوی مسجد جامع می رسن غلغله ای برپا است .در جلوی مسجد چندین صندوق برای دریافت نذورات نقدی مردم مستقر است .کمک به ترمیم مسجد جامع که حاج علی ظهرابی و حاج احمد صانعیان زحمت ان را می کشند .صندوق کمک به ساخت ضریح مطهر امام حسین (ع)،صندوق کمک به مسجدعلی (ع)صندوق کمک به کمیته امداد که مردم هم به فراخور جیب خود وجهی را نذر این صندوقها می کنند.در این دو روز انقدر دسته جات سرشان شلوغ است که ممکن است خیلی از نذورات از قلم بیفتد و فراموش شود.البته کسانی که سالهای متمادی مبادرت به دادن نذر می کردند ،همچنان در اولویت هیئات مذهبی هستند.اما بارها شاهد بوده ایم که افراد صاحب نذر در میان دسته جات می گردند تا سرپرست هیئت را مجاب کنندتا در مسیرشان یک یاحسینی هم برای این صاحب نذورات بگویند.دسته جات شهر ما وقتی به هم می رسند ،به یکدیگر از طریق علاماتشان احترام می گذارند.عموما هیئت حسینی و ابوالفضل مورد احترام بقیه هستند.مداحان نیز نوحه های خود را با هیئت مقابل هماهنگ کرده و از مقابل هم گذر می کنند.دهل کوبان اهنگ دهل خود را با هیئت مقابل به قول خودشان جفت می کنند.هنگام اذان ظهر باعث تعجب امام جمعه های جدید می شویم که با خود می گویند میمه چقدر جمعیت نماز خوان دارد.ناهار را تا به یاد دارم در منزل مرحوم حسینعلی سلطونی پدر شهرام سلطونی می خوریم .البته در تکیه حضرت ابو الفضل نیز برادران حسینی از عزاداران پذیرایی می کنند .اما من چون تعزیه خوان هستم میهمان سفره خانواده سلطونی هستم








بعد از صرف ناهار و استراحتی کوتاه دسته ها باز به راه می افتند ،و این بار مقصدشان میدان شهید شبان یا همان فلکه تعزیه است .باز در طول راه توسط این مردم دوست داشتنی پذیرایی می گردند.دسته جات زمانی به میدان می رسند که گروه شبیه خوانی در حال برگزاری تعزیه حضرت عباس است .پس انها نیز بلند گو ها را خاموش کرده و از زنجیر زنی دست می کشند و به مجلس تعزیه می روند .تعزیه حضرت عباس طولانی است ،و زن ها و مردهای ما سراپا گوش در حال اشگ ریختن برای واقعه کربلا هستند.عده ای به یاد مصائب حضرت زینب گریه می کنند.عده ای از ابروداری قمر بنی هاشم و عدهای ازشکستن کمر حسین به خاطر از دست دادن سپهسالار لشگر ابو الفضل علمدار،بعداز اتمام مجلس تعزیه نوحه تمامی هیئات بدین مضمون است :این علم از کیست که بی صاحب است این علم از ماه بنی هاشم است.تا قسمت اخر و بیان روز عاشورا از همگی اتان التماس دعا دارم و ارزوی شفای تمام بیماران