و اينک طلوعي ديگر …

2013-02-03
384 بازدید

و اينک طلوعي ديگر… محسن فخریان : عرض سلام دارم خدمت همه عزیزانی که نظاره گر سایت صبح میمه هستند و صبح میمه را تنها نگذاشته اند. به یقین نگاه منتقدانه شما عزیزان ، فعالیت این سایت را در پیشبرد اهداف خود بیش از پیش سخت میکند. بارها بر ضرورت حضور یک رسانه رسمي حال […]

DSC_7922.

و اينک طلوعي ديگر…

محسن فخریان : عرض سلام دارم خدمت همه عزیزانی که نظاره گر سایت صبح میمه هستند و صبح میمه را تنها نگذاشته اند. به یقین نگاه منتقدانه شما عزیزان ، فعالیت این سایت را در پیشبرد اهداف خود بیش از پیش سخت میکند.

بارها بر ضرورت حضور یک رسانه رسمي حال از جنس مکتوب یا غیر مکتوب صحبت کرده ام اما هنوز حتي با وجود صبح ميمه و خبررسان این خلا در میمه مشهود است بماند برخی از دوستان، وجود سایت صبح میمه را مفید و برخی هم غیرمفید و مخرب !!! میدانند.

اگر خاطرتان باشد در مطلبی جداگانه به روزنگه داشتن وبلاگ ها را گفتم و سختی به روز بودن صبح میمه را هم چیزی غیر از این نمیدانم. وبلاگ صبح میمه سایت شد و هزینه های به روزآوری آنهم به بزرگی همان سایت شده. تارنما داشتن شرایط خاص خود را دارد که باید به آن عمل کرد تا در رنکینگ گوگل جایگاه عالی نصیبتان شود.

وبلاگ ها اگرچه به عنوان روزنوشت هاي شخصي افراد شکل گرفتند اما در بسياري از موارد به عنوان رسانه هاي جمعي قلمداد ميشوند چراکه وقتي دسترسي افراد به وسايل ارتباطات جمعي به هر دليلي کاهش مي يابد به نوعي اقبال وبلاگ ها در روي آوردن مخاطبان به سوي آنها بيشتر ميشود.

اگر نيم نگاهي به گذشته نه چندان دور وبلاگ صبح ميمه هم داشته باشيم با همين موضوع مواجه ميشويم. عدم وجود رسانه و استقبال عمومي از وبلاگ صبح ميمه باعث شده تا در فضايي که خبر مورد نياز است اين ارتباط دو سويه بين مخاطب و صبح ميمه شکل بگيرد و با توجه به اینکه در اینترنت با یک فضای تعاملی روبرو هستیم، طبیعتا اخباری که در وبلاگ صبح ميمه منتشر می شود در وبلاگ های دیگر استفاده و در بسياري از موارد نيز بر روی آنها بحث شود.

پس ذکر اين نکته واضح است که در جوامع امروزي که همه نيازمند مطلع بودن از اطراف خود هستند وبلاگ ها به عنوان رسانه های جایگزین می توانند بر روی جامعه اثر بگذارند. همين عامل باعث شد تا وبلاگ صبح ميمه با رويکردي اينچنين به سايت تغيير ماهيت دهد تا بهتر بتواند رسالت خود را به انجام برساند.

البته تولد دوباره صبح ميمه کار را برگردانندگان آن سخت تر کرده چراکه تغيير هميشه يا سختي همراه است. هم بايد ذائقه چند ساله قبل را تغيير داد و هم انبوهي از مخاطبان تأثيرگذار را راضي نگاه داشت.

زماني بود که وبلاگ ها و سايت ها با افراد مخاطب محدود سرو کار داشتند اما وقتي مخاطبان زيادي به يک سايت يا وبلاگ مراجعه ميکنند شخصي بودن آنها دست خوش همين موضوع شده و به سوي تخصصي شدن گام برميدارند.در اين ميان تأثير بر روي هيجان جامعه نيز چيزي غيرقابل تصور نيست. موضوعي که اگر خداي ناکرده با حب و بغض همراه شود راه را به بيراهه ميکشاند. به نظر می رسد روند کاهش وبلاگ های شخصی و افزایش وبلاگ های تخصصی و شناسایی شده روزافزون است، بنابراین در مقایسه با سال های گذشته جو احساسی و هیجانات غالب بر وبلاگ ها کمتر شده و به تدریج به سمت تعقل و عقل گرایی و برخورد تحلیل گرانه با اخبار به جای برخورد احساسی رفته است که در اين بين سواد رسانه اي بيش از پيش خودنمايي ميکند.

اگر بخواهيم به سواد رسانه اي نگاهي داشته باشيم در تعريف آن چنين آمده : «««  سواد رسانه‌یی نوعی درک متکی بر مهارت است که براساس آن می‌توان انواع رسانه‌ها و هم‌چنین تولیدات رسانه‌یی را از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد. در واقع سواد رسانه‌یی آمیزه‌ای از تکنیک‌های بهره‌ وری مؤثر از رسانه‌ها و کسب بینش و درک برای تشخیص آن‌ها از یکدیگر و هم‌چنین قدرت درک نحوه کارکرد رسانه‌ها و معنی‌سازی در آن‌هاست، ضمن این که می‌توان آن را دسترسی، تجزیه و تحلیل و نیز تولید ارتباط در شکل‌های گوناگون رسانه‌یی و مصرف انتقادی محتوا دانست.»»»

تا اينجاي مطلب را داشته باشيد تا در نوشتاري ديگر بيشتر روي موضوع سواد رسانه اي باهم صحبت کنبم.