« آقا » مردی با همین نام… بهمن اورانی/ روزنامه نگار

2019-07-26
70 بازدید

« آقا » مردی با همین نام… بهمن اورانی/ روزنامه نگار 🔸 بیش از نیم قرن پیش درست در نخستین سالهای کودکی ام با مردی آشنا شدم با همین نام ، آقا… با اینکه تا اوایل جوانی روزگار را با او گذراندم اما تنها معدود خاطره ی ماندگاری از آقا دارم … نمیدانم اما شاید […]

photo_2016-10-20_07-22-367

« آقا » مردی با همین نام…

بهمن اورانی/ روزنامه نگار

🔸 بیش از نیم قرن پیش درست در نخستین سالهای کودکی ام با مردی آشنا شدم با همین نام ، آقا…
با اینکه تا اوایل جوانی روزگار را با او گذراندم اما تنها معدود خاطره ی ماندگاری از آقا دارم …
نمیدانم اما شاید با ادبیات امروز آقا شخصیتی درون گرا داشته …
🔸 از او تنها نماز اول وقت ، کار ، خانه و دوباره نماز اول وقت ، در خاطرم مانده …
البته او هم شاید مثل بسیاری از مردها گاهی با همسرش اوقات تلخی می کرد ، اما زمانش کوتاه ، حرفش کم و تلخی اش گذرا بود …
🔸 آقا در هیچ کاری اهل تبلیغ و یا توصیه نبود ، او دینداری اش هم در محدوده ی خودش و تنها خودش بود …
هیچ سحرگاهی ندیدم نمازش را طوری بخواند که دیگران را بیدار کند ، اما همه با بوی عطر سجاده اش بر می خاستند …
🔸 نمیدانم چرا با اینکه قدی بلند و چهارشانه داشت اما همیشه هنگام عبور از کوچه و محله سرش پایین بود …
کمتر اهل گفت و شنود با اهل محل بود و وقتی همسایه ای پیش او از دیگری گله می کرد ، لحظه ای عمیق نگاهش می کرد و بی هیچ سخنی می گذشت …
کفش مشکی ملی و واکس زده و تقریبا همه ی رفت و آمدهای داخل شهر، با پای پیاده از نشانه های شخصیت آقا بود …
جز سریال تلویزیونی ، دلیران تنگستان ، ندیدم حتی اخبار را هم از تلویزیون ببیند …
🔸 اصلن آقا اهل سیاست نبود و در هیچ شرایطی نشنیدم نظری داشته باشد …
🔸 گویا آقا یک زندگی معمولی ای را انتخاب کرده بود ، آن قدر معمولی که حتی کمتر از او عکسی هم بر جا مانده …
زندگی ای معمولی ، که برای خانواده اش کار کند ، برای خودش مومن باشد و برای محیط اطرافش بی آزار …
آقا نامی بود که از همان اول برای پدر انتخاب کردم …
🔸 او در سومین سال دهه ی شصت و سومین روز مرداد ماه چشم از دنیای کوچک خود فروبست …

۳مرداد ۱۳۹۸