تقدیم به تمام بانوان مهربان و مادران شهدایِ میمه

2019-02-25
98 بازدید

تقدیم به تمام بانوان مهربان و مادران شهدایِ میمه: میمه … حُسن ِ مَطلَعَش ،گلستانِ محمّدی… وحُسنِ خِتامَش ،دشتهای گندم… دشتهای طلایِ ناب! حلقه ایست که بارایحه ی گُل ِ محمدی آغاز میشود وبا برکتِ خوشه های گندم به پایان میرسد … میانِ حلقه ی انگشتریِ این دو زیبایی ، خوشه های زُمرُ ّدین انگور […]

images

تقدیم به
تمام بانوان مهربان و مادران شهدایِ میمه:
میمه …
حُسن ِ مَطلَعَش ،گلستانِ محمّدی…
وحُسنِ خِتامَش ،دشتهای گندم…
دشتهای طلایِ ناب!

حلقه ایست که
بارایحه ی گُل ِ محمدی آغاز میشود وبا برکتِ خوشه های گندم به پایان میرسد …

میانِ حلقه ی انگشتریِ این دو زیبایی ،
خوشه های زُمرُ ّدین انگور میدرخشند!

دارهای قالیشان رابر پای عرش کوفته اند!
غنچه های قالی -شانه به شانه -بالا وبالا تر میروند، متعالی میشوند ،هزار تارو پودِ زندگی را درمینَوَردند ،
تااز عرش به فرش بیاُفتند

واین اُفتادگی از عرش به فرش ، چه تواضُعِ باشکوهی است!

پشتِ این تَنَزُّلِّ بعد از تعالی ،
دستانِ زخمی بانوی خوشه چینِ قالی باف نهفته است…
چه تنزلِ زیبایی!

پای نکوب بر این فرش…
دلم نمی آید بر سرِ انگشتانش پای بکوبی….

دستی که هزاران خوشه چیده است….
دستی که خود با آن خوشه ها ،برکتِ سفره اش را آماده میکند …

میانِ گلستان وگندم زار….

عالَمی است ! فرشی است به فاصله ی قرنی از تارو پودِ زندگیِ مشقَّت بار ِ این بانو!

پایْ نکوب بر این فرش!….
بر سَرِ « دارِ » آن، اشکها ریخته است!
روضه ها خوانده…
«لاله » از دامَنَش دِرو کرده اند…
تا این غنچه ها از «شانه» های عرش بالا رفته اند.

پای نکوب براین فرش!
دلم نمی آید!
دستانِ پُر مِهرِ «مادرم » برسرِ آن زخم ها خورده!

باید آنرا به طاقِ بهشت کوبید ونظاره کرد!

پای بر غنچه ی سر انگشتان مادرم نگذار !

این غُنچه ها…
حاصلِ «ستاره یِ »قرنی از باغِ زندگی و جوانیِ اوست!

هنوز بوی نانَش، سُفره ی کوچه ها رادلگرم میکند!

هنوز بانویی هست که
گُل میچیند،
زُمرّد میچیند،
غُنچه ی قالی میچیند
وَ خوشه ی طلا

گُل ازباغِ بهشت بچینی بانو!
دستِ حق ، دستانَت را بگیرد!

دَستانِ زخم خورده ی
گُل چیدن،
انگور چیدن،
خوشه چیدن،
و رَک چیدن!

✍️ #مرجان_اکبرزاد