به بهانه ثبت ملی هیئت شاطرهای شهرمیمه مقدمه: بعد از ثبت ملی مراسم عزاداری سالار شهیدان امام حسینی(ع)شهر میمه و ثبت ملی گویش میمهای، سومین میراث ناملموس ۴۰۰ ساله (هیئت شاطرها) بهعنوان سومین اثر ملی و کشوری در شهر میمه، توسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به ثبت ملی و کشوری رسید. معنی واژه شاطر: […]
به بهانه ثبت ملی هیئت شاطرهای شهرمیمه
مقدمه:
بعد از ثبت ملی مراسم عزاداری سالار شهیدان امام حسینی(ع)شهر میمه و ثبت ملی گویش میمهای، سومین میراث ناملموس ۴۰۰ ساله (هیئت شاطرها) بهعنوان سومین اثر ملی و کشوری در شهر میمه، توسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به ثبت ملی و کشوری رسید.
معنی واژه شاطر:
شاطر به معنی، فرد (زیرک، باهوش، چابک، جوانمرد، چالاک، تند پا، عیّار، تیزرو ، تیزپا، بی باک، شجاع، دلیر و پیک و قاصد، نامه و پیامرسان، پیادگانی که با لباس مخصوص پیشاپیش مرکب پادشاهان و امیران میدویدند)، شاطران : مردان شجاع، امین و تندپایی بودهاند که به شاهان و امیران خدمت میکردند و نقش محافظین و همچنین قاصد و پیک را به عهده داشتهاند. در فرهنگ آنندراج شاطر بدین معنی آمده است «شاطر فرد شوخ و بی باک، زیرک، چالاک، مردانی پیاده چالاک، شجاع، ورزیده، تیز پا بالباسهای مخصوص که پیشاپیش شاهان و امیران میرفتند و یا نامهای و پیامی را بهسرعت به مقصد میرساندند))
ابن خلکان: ((درباره شاطرها آورده، فرقهای از سپاهیان چالاک که به لباس خاص خود، پیش سواری سلاطین و امراء میدویدند.)) (ناظم الاطباء) ((نوعی از نیروهای حکومتی که بالباسهای چند رنگ و کلاهی چون تاجی بلند، خنجر و شمشیر به کمر، پیشاپیش شاهان و اُمرا پیاده میدویدند و شاید در قدیم پیک و قاصد بودهاند.))،
قاموس کتاب مقدس «شاطرها، خادمان امرای مشرق زمیناند که از برای دویدن در پیشاپیش عرابه و کالسکههای پادشاهان و امرا تعلیم یافته بودند سرعت و دوام بعضی از آنها خارج از باور بود.»
تاریخچه پیدایش مردان شاطر:
پیدایش شاطر، نامه و پیامرسان ، مربوط به عصر باستان است و علاوه بر ایران در مناطق آندولس، بینالنهرین و دول عثمانی نیز از پیامرسان هایی بنام شاطر نام برده شده است. با توجه به اینکه این واژه فارسی است، به نظر میرسد این ممالک به تقلید از ایرانیان اقدام به تشکیل گروهها و مردان شاطر نموده و نام فارسی شاطر را بر آنها انتخاب کردهاند.
در اسناد تاریخی برای اولین بار تشکیل گروهها و نیروهای زبده، شجاع، و تیزپا برای امور پیامرسانی از زمان هخامنشی دیده میشود. در عصر پادشاهان هخامنشی نیروهای نظامی در لشکرکشیها و جنگ های خود دارای گروههای متعدد با شرح وظایف مشخص و شفافی بودند. گروهی از نیروهای نظامی با عنوان (نیروهای سواره نظام، گروهی پیاده نظام ، ، گروهی تیرانداز ، گروهی دیده بان، گروهی اقدامات لجستیکی و تأمین مایحتاج نیروهای نظامی را به عهده داشتند، گروهی تحت نام مهتران وظیفه تأمین آذوقه و آب و تیمار اسبها و حیوانات اهلی را به عهده داشتند، گروهی سرناچی و طبال و گروهی نیز بهعنوان پیک وظیفه انتقال پیام پادشاهان و اُمرا را به عهده داشتهاند.) این گروه همیشه از مأمورین چابک و تندرویی انتخاب میشدند که با پای پیاده و سواره مأموریتهای خود را بهسرعت و با عبور از راههای سخت و میانبر در کوتاهترین زمان انجام میدادند
در اسناد تاریخی در عهد ساسانیان نیز نامی آشنا از قاصدان و گروه پیک و پیامرسان در منطقه بینالنهرین دیده میشود.
اوج تشکیل گروه و نیروهای پیامرسان تحت نام شاطر در عهد صفویه بوده که بهصورت ارثی از پدر به پسر میرسید و انتخاب افراد شاطر طی مراسمی با شکوه و آزمایشات سختی توسط شخص پادشاه، یا امُرا انجام میشد
شاطری و شاطر دوانی در عصر صفویه :
همانطوری که قبلاً ذکر شد، شاطران مأمورین چابک و تندرویی بودند که با پای پیاده مأموریتهایی را که مستلزم طی مسافت طولانی و عبور از راههای سخت بود انجام میدادند. هر یک از پادشاهان صفوی تعداد شاطر داشتند که آنها را از بین داوطلبین این شغل طی آزمایشهای سخت و اعجابانگیز انتخاب میکردند
کسانی که داوطلب شاطری بودند. به دلیل موروثی بودن این شغل از سن هفت سالگی زیر نظر اساتید فن باید ورزیده می شدند و به دویدن میپرداختند. در سن هفت سالگی باید روزی یک کیلومتر میدویدند و با افزایش سن مسافت دویدن افزایش مییافت و در سن ۱۸ سالگی باید توان دویدن ۱۲ فرسخ (۷۲ کیلومتر) را تمرین و میآموختند.
از مطالعه منابع عصر صفویه روشن میشود که وظیفه شاطر در اوایل عصر صفویه رساندن اوامر و اخبار از پادشاه به لشگریان، یا از سرداری به سردار دیگر و یا در مجموع حامل و ناقل پیامهایی بودند که با زیرکی خاصی می بایست وظایف خود را انجام دهند. همچنین از دیرترین روزگار، غیر از انجام امور پیکی، شاطران با کاروانها یا مردمی که میخواستند از معابر ناامن بگذرند همراه میشدند و از آنان محافظت میکردند و در موارد بسیار هم در رکاب بزرگان در عقب و جلو اسب میدویدند تا از آنان در برابر مردمان پشتیبانی نمایند
در زمان صفویه پادشاهان معمولاً از میان شاطران، افرادی را انتخاب و به کشورهای مجاور میفرستادند تا در داخل آن کشورها شورش و آشوبهایی بر پا کنند و حکومت آنان را متزلزل سازند. تنها رواج آیین پهلوانی، آموختن آداب و فنون جنگ و ورزشهای سخت و تعمیم مذهب تشیع بود که میتوانست مردانی جنگاور، نیرومند، با اعتقاد به مذهب شیعه اثنی عشری بوجود آورد و وحدت ملی را در مقابل مهاجمین ازبک و عثمانی اهل تسنن پایدار کند.
شاطران در دوره تسلط اعراب بر ایران، با جنگهای موضعی و شورشهای ضد اعراب با یکدیگر هم داستان میشدند به خصوص در بغداد در دوران ضعف حکومت عباسی دولت در دولت بوجود آوردند و از داخل به سستی بیشتر ارکان خلفای عباسی به نفع ایران کمک کردند.
حرفه شاطری در دوره افشاریه و قاجار نیز وجود داشته و پس از پیدا شدن وسایل نقلیه و تلگراف و تغییر جوامع شهری از صورت قدیم به شرایط جدید، دفتر کهنسال شاطری در ایران بسته شد.
نقش شاطران در قیام امام حسین (ع):
در گذشته دور، رابطه افراد آدمی بویژه در مواقع فوقالعاده و هنگام جنگ و موقعیتهای خاص حمله و دفاع و لشکرکشی و ارتباط سپاهیان در مواضع مختلف و شهرها اهمیت خطیری داشته و شاطران بعد از نیروهای رزمی، نقشهای پراهمیتی در آن لحظات بحرانی به عهده داشتهاند.
فرستادن قاصدی تیزپا، باتقوی، امانتدار و بافتوت و شجاع و با نیروی بدنی کافی برای مقابله با دستبرد دشمن و دفع آنها به مأموریتهای مهم و محرمانه، و فرستادن نامهها و پیغامهای سری نظامی از شهری به شهر دیگر یا از ناحیهای به ناحیهای دیگر، چه در زمان صلح و یا در هنگام جنگ ارزش و اهمیتی فوقالعاده داشته است.
سیدالشهدا در شب ۲۸ رجب سال ۶۰ هجری زمانی که از مدینه خارج شدند در وصیتنامه خود چنین میگویند:
میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کرده و برای اصلاح در میان امت جدم خارج شوم.
اما م (ع)در منزلگاههای مختلف و حتی آخرین لحظات حیاتشان مدام افراد را به یاری میطلبیدند. اما م (ع) بدلیل روحیه شفاعت طلبانه و دلسوزانه حتی در حساسترین و سختترین شرایط به فکر دستگیری از گناهکاران و رشد آنها و نجاتشان از آتش جهنم بود.
اما م (ع) وقتی در منزلگاه قطقطانیه ، عبیدالله بن حر جعفی را دعوت به پیوستن به کاروان خود نمود و وی از پذیرش دعوت امام سرباز زد. امام به وی فرمود :ای مردتا پیش از این خطاهای زیادی داشتی وخداوند تورا به اعمالت مواخذه می کند .آیا نمی خواهی دراین ساعت به سوی او بازگردی ومرایاری کنی تا جدم روز قیامت نزد خداوند شفیع تو باشد .امام (ع) حتی در سخت ترین شرایط هم باز به فکر دستگیری از گناهکاران ونجات آنها از جهنم بود.
امام از شب ۲۸ رجب تا روز ۱۰ محرم در منزلگاههای متعدد نظیر مکه، سرزمین عرفه، صفاح، خزیمیه، زرود، ثعلبیه، زَباله، بَطنَ، شراف، بَیَضه، عَذیب، قصر، نینوا و کربلا، پیامها و نامههای متعددی برای دعوت دوستداران اهل بیت (ع) به اقصی نقاط میفرستاد و آنان را به پیوستن به کاروان خود و قیام علیه حکومت جائر، ظلم ، فاسق و فاجر یزید دعوت میکرد نظیر سه نامه به اهالی کوفه، نامه به مردم بصره، نامه به بنیهاشم، نامه به جعده، نامه به بزرگان بصره (مالک بن مسمع، بکری، احنف بن قیس، منذر بن جارود عبدی، مسعود بن عمرو، قیس بن هیثم، عمرو بن عبیدالله بن معمّر)، نامه به مسلم بن عقیل، سه نامه به برادرش محمد بن حنیفه، نامه به فرماندار مکه، جواب نامههای جعده، میسور بن محزم، عمره و غیره این نامههای مهم که بعضاً در آنها مطالبی مهم و محرمانه نوشته میشد توسط نیروهای شجاع، باتقوی و امانتدار با سرعت و در کوتاهترین زمان ممکن از راه و بیراهه جابجا و انتقال داده میشدند. فرستادن پیامها و نامههای امام توسط قاصدان پیاده و تیزپا، مَحرم و امانتدار از راهی که نیروهای سواره نمیتوانستند بروند و به آسانی از عهده اختفای خود برآیند، کاری بسیار ارزشمند و مهمی بود که توسط این قاصدان، (شاطران ) و مأمورین پیک به سرعت انجام میشد. بعد از شهادت امام حسین (ع) ویاران با وفایش این شاطران بودند که خبر شهادت آنها را به اقصا نقاط جهان آنروز رساندن (ما شاطر حسینیم پس کوآقا ی ما درکربلا شهید شد پس خاک بر سر ما )
سیر مراحل تاریخی هیأت شاطرها در شهر میمه :
آنچه که مراسم و آئین (میراث ناملموس ۴۰۰ ساله) شاطرها در شهر میمه را متمایز کرده و به عنوان یک ارزش شاخص معرفی کرده است، علمهای رنگارنگ بنام (تفنگ) و حرکات دیدنی و جذاب شاطرهاست که مشابه آن در هیچ نقطهای از کشور دیده نمیشود. به نحوی که میتوان ادعا کرد هیأت شاطرها به طور خاص منسوب به شهر میمه است. یک هیأت با یک مراسم قدیمی و بجای مانده از ایران باستان که جز در شهر میمه اصفهان، در هیچ نقطهای از ایران مانند آن را نمیتوان دید. این میراث معنوی، دارای شکوه و عظمت خاصی است که حداقل ۴۰۰ سال پیش در این شهر شکل و قوام گرفته است. در حال حاضر پرشورترین بخش مراسم ظهر عاشورا (برخاسته از فرهنگ بومی مردم میمه) عزاداری هیأت شاطرها است
و اما نکاتی کوتاه در مورد هیات شاطر های شهرمیمه از زبان سر شاطر هیأت شاطرهای شهر میمه، آقای حاج عباسعلی گنجی، آقای گنجی این منصب و مسئولیت را از آبا و اجداد خود به ارث برده و چندین دهه است که وی با عشق و علاقهای خاص از انحلال این هیأت جلوگیری و با ایمانی قلبی و عشقی وصف ناپذیر در راستای اعتلا و حفظ وحراست از آداب ورسوم سنتی این هیأت تلاش میکنند. : شاطر یعنی مردی چست و چالاک ، زیرک باهوش که با لباس مخصوص پیشاپیس شاهان و امیران حرکت میکرد و یا نامه و محموله های قیمتی را بسرعت به مقصد میرسانددر زمان قاجاریه رئیس شاطران را شاطر باشی و محل اجتماع شاطران را شاطرخانه میگفتنددر زمانهای قدیم که وسائل ارتباط جمعی وجود نداشت کار اطلاع رسانی و ارسال مراسلات و پیک ها را در حکومت ها شاطر انجام می داد و هر ممکلتی در سپاه خود هنگی بنام هنگ شاطرها داشت و کاروان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) نیز شاطر داشت و اولین افرادیکه خبر شهادت حضرت امام حسین (ع)را در سراسر منطقه و ممالک اطلاع دادند شاطرها بودند و شعار آنها این بود ماشاطر حسینیم مردم سوال میکردند پس کجاست آقای ما شاطر میگفت در کربلا شهیدشد .
شاطر همیشه با پای پیاده بدون پاپوش طی طریق مینمود و همیشه سلاح خود را اعم از شمشیر و تفنگ و محموله اش را استتار میکرد و هیچکس نمی دانست که شاطر در حال ماموریت است یا از ماموریت برمیگردد و چون فردی قوی و تنومند بود هیچ وقت مورد حمله افراد دیگر قرار نمی گرفت و همیشه پابرهنه در کوه و کمر رفت وآمد میکرد و مسیری را که یک سوارکار با اسب طی یک هفته می پیمود شاطر ظرف مدت سه روز طی میکرد روایت است پادشاه یهود سلیمان ۴ که تعلق خاطر نسبت به ملکه سبا داشت و نهایتاً با او ازدواج کرد دریمانی گران قیمتی را بوسیله شاطر برای ملکه سبا می فرستد بعد ازمدت طولانی که باهم ملاقات کردند از ملکه می پرسید از در یمانی که هدیه فرستاده بودم خوشت آمد ملکه از رسیدن در یمانی اظهار بی اطلاعی می کند و این مسئله پادشاه یهود را شگفت زده می کند چون حامل در شاطر بوده در مراجعت به موطن خود رئیس هنگ شاطرها را احضار و دستور پیگیری در یمانی گمشده را صادر میکند شاطرباشی هم دو نفر شاطر را برای پیگیری اعزام میکند معلوم میشود دو منزل مانده به محل سکونت ملکه سبا شاطر فوت کرده دستور نبش قبر شاطر فوت کرده را میدهند و پس از نبش قبر از دهان اسکلت شاطر متوفی در یمانی را پیدا میکنند این روایت حکایت از ایمان راسخ ومحکم شاطر دارد. شاطر میدانسته که به سراغش میایند برای همین قبل از مرگ در یمانی ارزشمند رادر دهانش مخفی می کند. در روز عاشورا هیئت شاطر ها با کتل های کوچکتر از علم که با پارچه های رنگارنگ پوشیده شده و نمادی از سلاح استتار شده شاطرهای قدیم است در عزای سرور آزادگان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) شرکت میکنند
محقق : محمد تقی معینیان
جناب آقای معینیان با تشکر از مطلب جالب شما چرا درمورد ثبت ملی طبالی در میمه نمی نویسید