محمدتقی معینیان – به بهانه ثبت ملی نیم زبان میمه ای

2019-01-24
248 بازدید

به بهانه ثبت ملی نیم زبان میمه ای آنچه از شواهد بر می‌آید گذشت زمان ، و بروز حوادث و هجوم و مهاجرت اقوام دیگر به این منطقه ، باعث دگرگونی شدیدی در گویش نیم زبان میمه شده است و این نیم زبان را از زبان مادری اصلی خود (زبان مادی اوستایی ) مقداری دور […]

photo_2018-12-30_20-36-21

به بهانه ثبت ملی نیم زبان میمه ای

آنچه از شواهد بر می‌آید گذشت زمان ، و بروز حوادث و هجوم و مهاجرت اقوام دیگر به این منطقه ، باعث دگرگونی شدیدی در گویش نیم زبان میمه شده است و این نیم زبان را از زبان مادری اصلی خود (زبان مادی اوستایی ) مقداری دور کرده است. جغرافیای انسانی و آمد و شدهای اقوام گوناگون به منطقه و همجواری با مناطق فارسی زبان، گویش یکسانی را در این منطقه ممکن نساخته، به نحوی که حتی در گویش اصلی نیز، لهجه یکسانی وجود ندارد. به همین علت (نیم زبان میمه ای ) با زبانهای پهلوی دری، اوستایی ، پارسی باستان، پارسی میانه، بندری، هندی ، عربی و حتی اروپایی نیز آمیخته شده است به شکلی که بسیاری از واژه‌های این نیم زبان (در فرهنگهای کهن و معتبر فارسی و متون قدیمه و زبانهای بندری، هندی و عربی )نیز دیده می‌شوند.
گویش نیم زبان میمه ای ، یکی از گویشهای کهن این مرز و بوم است که بدون شک به درستی شناخته و معرفی نگردیده است و در اثر گذشت زمان تطول زیادی یافته و تاکنون در مورد ریشه یابی آن مطالعاتی علمی صورت نگرفته است. محققین بزرگواری هم که در مورد این نیم زبان مطالبی را به رشته تحریر در آورده اند. هر یک ریشه این نیم زبان را به یک زبان باستانی نسبت داده اند.
آقای دکتر شریعت در کتاب (معرفی روستای قالهر دلیجان) ، ریشه این زبان را زبان( مادی) معرفی می‌کند، آقای علی شفیعی نیک آبادی (در کتاب گرگویه ) ریشه این زبان را (پهلوی دری) ، آقای مرتضی اخوان در کتاب (معرفی آداب و سنن اجتماعی فین کاشان ) این زبان را زبان( دوره اشکانی) ، آقای نظام عمادی در کتاب (گویش شهر مرو دشت ) آنرا زبانی ادغام از زبان( اوستایی و ساسانی) و آقای محمد عامری در کتاب (معرفی شهرستان دلیجان) این زبان را زبانی ادغام شده از زبان دوره( اشکانی و ساسانی) با گویش (۱) (راجی یا رایجی ) معرفی و زنده یاد مرحوم محمد تقی جامع نایینی در کتاب (ویژگیهای زبان محلی نائین ) آن را نیم زبان( اوستایی ساسانی )می داند که تغییرات زیادی یافته است و آقای دکتر منصور نعیمی استاد زبانشناسی ، اعتقاد دارد که نیم زبان میمه ای ،( ترکیبی از زبان های فارسی دری ، پهلوی قدیم ، اوستایی، کردی و شبانکاره )است که نشان دهنده ریشه مشترک در همه آنها و حکایت از جدا شدنشان ، از یک زبان مادری اصلی است (که همان زبان پهلوی باستان است)

که (به زبان مادی اوستایی معروف شده است) و آقای دکتر حسین مرزبان نیم زبان میمه ای را، (زبان پهلوی باستان آمیخته با زبانهای زردتشتی و مادی) می‌داند و آقای عباس حلواچی نشلجی (مولف کتاب گویش راجی) زبان میمه ای را زبان ساکنین سرزمین ماد پایین (سفلا)(مادراجیانا) به مرکزیت شهر ری می داند که بنامهای (راجیش ،رازی ، راجیک) شهرت داشت ، بدین ترتیب نام واژه راجی را می توان منسوب به گویش راجی یا رازی که مرکزیت آن شهر ری و نواحی اطراف رشته کوه کر کس بوده به شمار آورد. در اصل این گویش یکی از شاخه های زبان (پهلوی )، زبان رایج در ایران پس از تحول زبان (مادی باستانی) است .
بر طبق تحقیقات دکتر ( سپایزار ) طوایف آریائی هر یک دارای یک زبان مخصوص بوده اند. ولی زبان آنها به همدیگر نزدیک بوده و به زبان همدیگر آشنائی داشتند و اصول و کلمات آنها تقریباً یکی و نزدیک بهم بوده است. در اصل مردم ساکن نواحی مادنشین به( زبان مادها )که همان( زبان اوستا )بوده صحبت می کرده اند .
استرابون جغرافیادان یونانی که در اوایل قرن اول میلادی متوفی شده می گوید در منطقه مادنشین ایران قدیم ، پارس و ماد زبان همدیگر را بخوبی می دانستند و معلوم می شود که زبان ( پارس و ماد ) خیلی بهم نزدیک بوده است و در ایران مرکزی بخصوص مناطقی که آئین زردشتی داشتند رواج داشته است .
زبان شناس اروپائی U.W.K.MULLER که ایرانی بودن این زبان را ثابت نموده در کتاب تاریخ باستان می نویسد ریشه اصلی زبانهای متوسط مردمان ایران را دو زبان اصلی تشکیل می‌دهد .(( یکی زبان پهلوی ساسانی که در جنوب غربی ایران (پارس ) متداول و زبان رسمی ساسانیان بشمار می رفته است. دیگری زبانی که در آغاز ، دانشمندان آنرا لغت کلدانی پهلوی می نامیدند و چندان اسم مناسبی نبود و این لغت را پهلوی اشکانی که زبان رسمی در بار پارت بوده ، باید نامید. زبان اشکانیان متعلق به لغت ایران مرکزی است که فعلاً لهجه های ایالات ساحل بحر خزر ، سمنانی ها و لهجه های نواحی اطراف کاشان ( جوشقان ) و اطراف اصفهان و لهجه گورانی و غیره از آن حکایت می کند. لاکن آنچه امروز از این زبان در نواحی غربی رشته کوه کرکس باقی مانده است. زبانی است ادغام شده از زبان( اشکانی و ساسانی) که معلوم می کند که تاثیر زبان نشانه نفوذ تمدن اشکانی در تمدن ساسانی است ، لغات بسیاری ، که مربوط به مفاهیم دینی ، سیاسی و اجتماعی است یا اسم اسلحه و وسائل ارتباطات و اصطلاحات پزشکی و عبارات عادی حتی بعضی افعال متداول ، که در زبان ساسانیان و فارسی کنونی هم رواج دارد ، صورت اشکانی خود را حفظ کرده اند. در اصل زبان اهالی این نواحی استنساخی است ، که بعد از انقراض ساسانیان کرده اند و اغلاط و اشتباهات بسیاری در آن راه یافته است. به نحوی که بسیاری از حروف الفبای پهلوی را در این زبان ، به اقسام چند می توان خواند)). در کتاب یکسال در میان ایرانیان نوشته ادوارد براون انگلیسی در مورد زبان مردم این منطقه آمده است .
« زردشتیهای یزد و کرمان به زبانی صحبت می کنند که خود آنها آنرا زبان دری می خوانند و عقیده دارند که این زبان بازمانده زبان مادهاست. این زبان با لهجه های محلی ( قهرود ، کاشان ، سیوندی و لری) قرابت نزدیک دارد. خود ایرانیان مجموع این زبانها را بنام
( فرس قدیم ) می خوانند. برای اینکه از زمان قدیم بجای مانده است » .
امروزه این زبان با تغییراتی در لهجه و ورود لغات غریبه فارسی ، عربی و بعضاً فرنگی آمیخته شده و بیشتر در مناطق مسکونی اطراف رشته کوه کرکس و ارتفاعات مرکزی ایران از محدوده شهر قم تا یزد در شهرها و بخشهائی چون نواحی جرقویه ، کوهپایه ، رودشتین وشهرها و روستاهای شهرستان های نائین ، اردستان ، بخشهائی از شهرستان کاشان (جوشقان ، برزک ، ویدوج ، ویدوجا و روستاهای غربی رشته کوه کرکس ) ، جوشقان قالی ، کامو ، تعدادی ازروستا های شهرستانهای دلیجان ، خوانسار ، برخوار ، میمه و تعدادی از روستاهای شهرستان نطنز ، بخشی از شهرستان خمینی شهر و زرتشتیان یزد و کرمان بدان سخن می گویند و از آن بنامهای گویش « میانی ایران ، پهلوی ، دری ، ساسانی ، مادی » نام می برند اگر چه آهنگ و روش گفتاری این گویشها در هر بخش، شهرستان وحتی روستاهای همجوار با یکدیگر
ناهماهنگی هائی دارد ولی ریشه تمامی آنها یکی است و همگی آنها در شمار گویشهائی است که برخی آنرا پهلویات و برخی دیگر آنرا گویشهای (ساسانی – مادی) گویند. به نوشته استاد جلال الدین همائی «پایگاه نام آوری زبان پهلوی که در زمان ساسانیان روائی داشته است عراق عجم ( شهر اراک و بخشهایی از استان اصفهان و نواحی حاشیه کویر مرکزی) بوده » که زبان آنها به نام زبان (ولایتی) نامیده می‌شد که سرمنشأء آن ( زبان اوستایی و زرتشتی است که اولین بار اقوام ماد آن را اختراع و با آن تکلم) می‌کردند.»
دکتر محمد قائمی «گویش میمه ای و بخشهایی از استانهای اصفهان و یزد و سمنان را از یادگار‌های زبان پهلوی (پارتی) می‌داند و می‌نویسد زبان پهلوی زبان رسمی دربار پارت یعنی پادشاهان اشکانی است که در پارت و شمال باختری و مرکز ایران به این زبان سخن می‌گویند.»
در کتاب تمدن ساسانی « به گفته حمزه اصفهانی» آمده است ایرانیان را پنج زبان بوده است: (پهلوی( ) ، دری ، خوزی و سریانی)»
دکتر سیروس شفقی استاد جغرافیای دانشگاه اصفهان درباره زبان مردم منطقه میمه و نواحی اطراف رشته کوه کرکس چنین نگاشته اند: « این زبان بازمانده اصل و یا دگرگون و ساییده شده گویشهای باستانی مانند (اوستایی پارسی باستان و سکایی زبان پارسی میانه مانند پهلوی ، پارسیک و سغدی) می‌باشد»( )

در برخی از دیوانهای سرایندگان گذشته ، مانند ( باباطاهر ، مهان کشفی ، فایز دشتستانی ، درویش عباس گزی ، یحیی ذکا، ، بند اررازی ، روزبهان شیرازی ، عبدالعلی کارنگ ) به این زبان اشعاری سروده شده است ، از تازه ترین کارها در این زمینه می توان به کتب گرگویه و واژنامه زبان راجی نوشته حسین صفری دلیجانی و واژه نامه یهودیان یزد نوشته دکتر کتایون مزادپور اشاره کرد. بنظرمی رسد
پس از روایی زبان پارسی دری در شهر اصفهان (در زمان سلجوقیان ) مردم منطقه میمه که بیشتر آنان همچنان به دین و آئین زرتشتی پای بند بودند ( به دلیل یکدست ماندن مردم این سامان و دلبستگی آنان به فرهنگ باستانی انگیزه ای گردید تا زبان پهلوی همچنان روائی پیشین خود را از دست ندهد )و این روند تا روزگار صفویان که دین اسلام و تشیع علوی آیین همگانی مردم ایران گردید، همچنان پایدار باقی بماند. در زمان شاه عباس صفوی بار دیگر اصفهان به پایتختی ایران برگزیده شد و استان اصفهان در پرتو آن رو به آبادانی و در پی آن منطقه میمه نیز که شاخه ای از یکی از مهمترین راههای دسترسی به مرکز ایران و حاشیه کویر بخصوص خراسان رضوی از آن می گذشت از این رویداد بی بهره نماند و آبادانی خود را باز یافت و با (ساخت چندین کاروانسرا و قلعه در شهر میمه و روستاهای ونداده ، علی آباد ، رباط ، چغاده و مراوند و احداث راههای مناسب کاروان رو اثرات مهمی در روائی امور بازرگانی ، کشاورزی و دامداری در این سرزمین داشت) و این عوامل انگیزه ای شده تا کو چندگانی با زبان پارسی دری روی به این منطقه آورده ودر روستاهای آن ماندگار شوند ، روی آوردن این کوچندگان که زبان آنها

پارسی دری بوده ، انگیزه ای شده تا این زبان در برخی از روستای منطقه رواج و زبان میمه ای با زبان پارسی دری در هم آمیخته و به زبان پهلوی ساسانی نزدیک شود. زبانی که در آن نشانه هائی از زبانهای پهلوی اشکانی و سغدی نیز دیده می شود.
در کتاب خاطرات خانم لامتن انگلیسی در مورد زبان مردم میمه آمده است .
« زبان مردم اولیه این منطقه ( میمه ) زبان ماد آمیخته به زبان پهلوی دری بوده و کمتر کلمات عربی داخل آن شده است. این زبان تاکنون شکل افعالی خود را تا حدودی حفظ کرده ، و اختلاف آن با زبان فارسی نیز به این دلیل است ( زبان فارسی رابطه خود را با اصل فارسی قدیم تیره ساخته و کاملاً از فارسی قدیم جدا شده است) » .
( متروپست ) متخصص زبان پهلوی می گوید « غیر از اوستا بقیه نوشتجاتی که به زبان پهلوی است از دوره ساسانی است و زبان فارسی کنونی هم پس از پیشرفت سلطه و نفوذ. ساسانیان کم کم تغییر شکل یافته و در ایران عمومیت پیدا کرده است مگر نقاط دور افتاده و یا عده قلیلی از نژاد پرستان و طرفداران شعایر ملی که زبانهای محلی خود را از دست نداده اند. »
دکتر حبیب برجیان استاد گروه ادبیات و زبانهای تطبیقی دانشگاه هافسترا Hofstral در نیویوریک ،درباره ریشه یابی زبان جوشقانی (میمه ای) از قول (والنتین ژوکفسکی) زبان شناس بزرگ روسی می نویسد « در اطراف شهر اصفهان روستاها و شهرهایی هستند که زبان آنها در زمره (گویشهای مرکزی) ایران است ، گویشهایی که در منطقه میان همدان – ری و اصفهان (سرزمین ماد باستان) رایج است و خود فرعی از گروه زبانهای ایرانی شمال غرب است. و از این نظر با فارسی که در گروه جنوب غربی جای می گیرد تفاوتهایی میراثی دارند. گویشهای مرکزی پیرامون اصفهان در شش ناحیه شنیده می شود. اول در منطقه جوشقان قالی ومیمه و توابع ان مانند (شهرهای ) وزوان، کامو و تعدادی از روستاهای این منطقه در شمال شهر اصفهان ، دوم در منطقه گز و خورزوق و کمشچه در بلوک برخوار در شمال شرقی شهر اصفهان ، سوم در ورنوسفادران سده در غرب اصفهان و چهارم در بلوک رودشتین در پایین دست رودخانه زاینده رود، پنجم در بلوک جرقویه در جنوب رودشتین و ششم در بلوک کوهپایه در شمال رودشتین ، به آنچه برشمرده شد باید گویش کلیمیان شهر اصفهان را نیز افزود .
هرگاه همه این نقاط را بر نقشه جغرافیا ترسیم کنیم. بدین نتیجه منطقی خواهیم رسید که گویشهای مرکزی روزگاری سراسر منطقه اصفهان (منطقه مادنشین) را در بر می گرفته ، ولی فارسی رفته رفته در شهر نطفه بسته و از آنجا به پیرامون سرایت کرده و کماکان رو به پیشرفت و چیره شدن بر گویشهای سرزمین (ماد) نهاده است معرفی گویش راجی از زبان، تعدادی از زبان شناسان بزرگ جهان

آقای پروفسور ایوانوف روسی در مورد این گویشی نوشته است .
((گویش راجی زبانی است که بقایای آن در منطقه تیمره از مناطق مرکزی ایران و در شهرهای دلیجان ، نیمه ور ، نراق ، جوشقان قالی، قهرود و ….. صحبت می‌شود. ریشه واژه‌های این زبان از زبان (مادی ) است .))

پروفسور ژرژدار (Gerge Radar) سویسی در مورد پیشینه گویش راجی می‌گوید ((این گویش از گویشهای مرکزی ایران از دسته شمال غربی است و در حال حاضر تعداد زیادی از ساکنین شهر دلیجان و روستاهای مجاور آن بدان سخن می‌گویند. واژه‌های زبان راجی در میان زبان‌های ایرانی با گویش‌های زبان فارسی خویشاوندی آشکار دارند. زبانهای بلوچی ، گیلکی ، نیشابوری و سمنانی از نزدیک ترین زبان ها به گویش راجی هستند))
آقای دکتر ریچارد فرای (Richard frai ) آمریکایی در مورد گویش راجی نوشته است ((به ادعای برخی، گویش راجی همان گویش رازی است که در مناطق همچون ری و همدان رواج داشته ، گویش مردم همدان و زبان کلیمیای همدان زبان (فهلوی) بوده که کلیمیان به این گویش ، زبان راجی می‌گویند))
دکتر ویلهم آیرس (Wilhelm Eilerse ) آلمانی در مورد زبان راجی عقیده دارد. ((گویش دلیجانی (راجی یا رایجی ) بازمانده زبان پهلوی ساسانی است. راجی ، منسوب و معرب به ری است که به عبارتی به ری نسبت داده شده است ، این واژه از دو جزء (راج ) و (ی ) شگل گرفته و در کتب تاریخی گاه به صورت گویشی (رازی ) از آن نامبرده شده است. راج، معر (راگ ) است که در زبان پهلوی نام شهر ری بوده است))

نتیجه گیری :
در اصل زبان میمه ای از زبان مادی اوستایی (۲) و پهلوی دری است که در هم آمیخته شده و آنرا می توان از زبانهای قدیم ایران دانست. وقتی در مقام مقایسه این زبان با زبان کردی و اوستائی بر می آئیم متوجه می شویم که شباهت زیادی بین این زبانهاست و شاید زبان میمه ای مانند زبان اوستائی و کردی ۳ هزار سال پیش از میلاد بوسیله آریائیها مکالمه می شده و بعدها منشعب و مختلف شده و تغییراتی یافته باشد. یا شاید از اواخر دوره هخامنشی در دوره پارت مورد استعمال بوده و رواج یافته است.
از دلایلی که قدمت زبان مردم و شهر میمه را به دوره هخامنشی می رساند می توان اشتراک زبان میمه ای و زبان مردم جهرم ( را که بر اساس اسناد تاریخی در زمان هخامنشی احداث گردیده است) دانست .بنظر می رسد که زبان مردم میمه با اشتراکی که با زبانهای دیگر نقاط ایران دارد از فارسی باستان و زبان اوستائی(۳) ریشه گرفته و بعد با زبان پهلوی دری در هم آمیخته و به دوره میانه رسیده و کم کم تحت تاثیر زبانهای دوره میانه قرار گرفته و سپس در دوره فارسی نو همراه با آن توسعه یافته و به زبان فعلی رسیده است.
متاسفانه امروزه بیش از سی درصد از مردم منطقه بویژه جوانان و نوجوانان ، به زبان فارسی روی آورده و گمان می رود تا سی سال آینده دیگر گویش میمه ای که یادگار زبانهای ( پارسی باستان ، اوستائی و پهلوی ) است از اکثر خانه ها رخت بر بندد. از این رو جا دارد دست اندرکاران و کارگزاران فرهنگی شهر میمه و همچنین جوانان تحصیل کرده میمه ای برای حفظ و پربار ساختن و همچنین زدودن این گویش از واژه های بیگانه تلاش کنند تا حداقل نشانی از این زبان که ریشه در تاریخ و فرهنگ چند هزار ساله دیارمان دارد برای آیندگان بیادگار بماند.

_____________________________________________________________________
۱ – زبانهای مادی اوستائی ، پهلوی دری و سانسکریت هر سه زبان مشترک آریائیها بوده است
۲– زبان اوستائی یعنی زبانی که خود زردشت با آن صحبت می کرده و زبان فارسی باستان بوده که در دوره هخامنشیان رواج داشته و به علت قدمت بعضی از موارد که در تاریخچه منطقه میمه ذکر شده ارتباط زبان با دوره هخامنشیان مشخص و معین می گردد همانطور که گفته شد مذهب رسمی افراد این محل قبلاً زردشتی بوده و هنوز هم عقاید و آداب و سنن چندی در فرهنگ این ناحیه رایج است که تداوم همان رسومات را می رساند و این اثبات کننده این موضوع است که زبان مردم این منطقه ریشه در زبان اوستائی و فارسی باستان دارد .
زبانهای اوستائی و فارسی باستان از شاخه های زبان های هند و ایرانی هستند که خود شاخه ای از زبان آریائی یا هندی و اروپائی است. تا حال حاضر بالغ بر ۱۸ زبان که یا زمانی زبان رسمی و ملی بوده اند یا امروزه هستند یافت شده که به شاخه هندی و اروپائی ( آریائی ) مربوط است و طبق نظر دانشمندان همه از یک ریشه بر آمده اند.
۱- زبان پهلوی منسوب است به پهله نام پنج شهر اصفهان ، ری ، همدان ، نهاوند و آذربایجان شرقی.
۲- زبان پارسی به سه بخش تقسیم می‌شود:
۱- پارسی باستان که در زمان هخامنشی رواج داشته.
۲- پارسی میانه (پهلوی) که به دوشاخه پهلوانیک (پارتی) و پارسی میانه تقسیم می‌شود.
۳- پارسی نوین که از دو زبان پارسی میانه و پهلوانیک مایه گرفته و پس از اسلام با زبان عربی درهم آمیخته و تشکیل خط و زبانی به نام پارسی دری را داده است «واژه دری به معنی درباری است و آن زبان دولتی و دستگاه ساسانی است این زبان دنباله زبان پهلوی ساسانی است که در آن نشانه هایی از زبانهای پهلوی اشکانی و سغدی نیز دیده می‌شود.»

محقق:محمد تقی معینیان