احمدرضا هاشمیان – اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق

2019-01-01
116 بازدید

بنام خدا اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق اسرای ایرانی اکثرا براساس سنت و رویه وحشیانه حزب بعث عراق ، بعد از اسارت و انتقال آنها به اردوگاه ، دربدو ورود بعد از خیر مقدم و عبور از تونل سربازان عراقی (تونل وحشت) و مقدمات اولیه (ثبت نام و تفهیم اتهام به اسرا ” انتم ضیوفنا […]

download

بنام خدا
اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق

اسرای ایرانی اکثرا براساس سنت و رویه وحشیانه حزب بعث عراق ، بعد از اسارت و انتقال آنها به اردوگاه ، دربدو ورود بعد از خیر مقدم و عبور از تونل سربازان عراقی (تونل وحشت) و مقدمات اولیه (ثبت نام و تفهیم اتهام به اسرا ” انتم ضیوفنا الکرام ” (شما میهمانان گرامی ما هستید )به هر اسیری ، دو تخته پتو ، یک کیسه انفرادی ، شامل حوله کوچک ، ریش تراش ، کاسه برای ریش تراش (یکباربرای همیشه)، دمپایی (شاید برای شش ماه )، یک جفت کفش کتانی(معمولا برای یکسال و یا بیتشر) ، یک دست لباس فرم ارتشی (برای یکسال )،شورت و زیرپوش (برای شش ماه و گاهی یکسال ) و یک جفت جوراب (شایدیکسال و بیشتر ) می دادند . البته زمانهای اعلام شده به شرایط و و ضعیت اردوگاهها هم بستگی داشت ، خصوصا فرمانده عراقی اردوگاه و یا افسران بعثی استخباراتی اردوگاه که حرف اول و آخر را آنها می زدند و بدون اجازه آنها چه بسا فرمانده اردوگاه حق نداشت کوچکترین وسیله ای را در اختیار اسرا بگذارد .اوایل به اسرای قدیمی( ۱۳۵۹ ) دو تخته پتویی که می دادند از این پتو های ارتشی بود و یکدست خاکستری بودند و لی بعدها پتو های رنگی هم به اسرای جدید دادند . اگر اردوگاه جدید بود اسرا یکی از پتوهای خود را بصورت سه لایه روی زمین کف آسایشگاه و بصورت دوره ای و بعضی هم وسط آسایشگاه یک پتو ی خود را پهن می نمودند. هراسیر ازکف آسایشگاه تا آخر اسارت و یا تا روزی که عراقیها او را جابجا نکرده باشند مالک حدود ۶۰ سانت عرض و نزدیک به دومتر طول از زمین آسایشگاه بود که همگی در کنار هم و بدون فاصله در همین مقدار جا (روی پتو) مستقر می شدند که هم اتاق خواب ، نشیمن و پذیرایی،(از دوستان و هم شهریهای خود البته اگر تعدادشان زیاد بود از جای همسایه خود استفاده میکرد) محل عبادت و کارهای روزمره مثل درس خواندن و دوخت و دوز لباسهای پاره خود و ….. بود . بعضی از نقاط آسایشگاه های موصل دارای ارزش و جایگاه بالاتری بودند(لردنشین ) منتها از دیدگاهی دیگر ، از جمله زیر پنجره و پشت ستونها، و هرکس در آن نقطه ساکن می شد کمتر راضی به جابجاشدن میکرد و از طرفی چون خیلی کمتر در تیررس و دیدسربازان عراقی بودند و در زمانی که داخل بودیم (از بعد از ظهر تا فردا صبح روز بعد) در زیر پنجره یا پشت ستون ها ی آسایشگاه خصوصا تا پاسی از شب جهت تلاوت قرآن ، و بعضی امور دیگرتا حدودی در امان بودند . یک نقطه از آسایشگاه هم بود که از لحاظ مکانی مثل جنوب شهر بود . اما از لحاظ ارزشی بعضا مورد توجه تعدادی از بچه هاهم بود. این نقطه که نزدیک درب آسایشگاه و جنب پاشویه و محل آب خوردن ، وضو گرفتن بچه ها و دستشویی داخل آسایشگاه بود ، بیشتر مواقع پتو های این عزیزان خیس می شد و یا اشتباهی در خواب لگد مال می شدند و از خواب می پریدند . بعضی از این عزیزان که آنجا مستقر بودند خیلی بزرگوار بودند و نگاه ارزشی به این نقطه داشتند و این سختیها را ثواب می پنداشتند و یا اینکه خم به آبروی خود نمی آوردند و تحمل می کردند . در آسایشگاه ، زندگی اسرا در سرما و گرما روی همین یک پتو می گذشت . تعدادی از بچه ها بدلیل سرما و سختی و سفتی زمین و رطوبت زیاد دچار بعضیها بیماریها(بواسیر ، روماتیسم و کمردردو کلیه دردو…. شدند . اولین کاربرد پتوی دوم علاوه بر اینکه هنگام خواب روی خودمان می انداختیم ، در حجب وحیای اسرای عزیز نهفته بود که یک رفتار و حرکت ارزشی محسوب می شد . در ساعاتی که در بیرون آسایشگاه و در محوطه اردوگاه آزاد بودیم معمولا لباس فرم می بایست تنمان می کردیم و بعد از ظهر که عراقیها داخل باش می زدند در داخل آسایشگاه لباس راحتی می پوشیدیم که شامل دشداشه (لباس عربی) می شد ( البته اکثر بچه ها بخاطر راحتی بهتر همان روز های اول علیرغم تاکید و تهدیدات عراقی ها مبنی بر عدم دست کاری آنها آن را به دو نیم کرده و قسمت بالای آنرا بصورت پیراهنی و قسمت پایین را شبیه شلوار کردی و یا زیرشلواری ساده می دوختند و در داخل آسایشگاه می پوشیدند) .داشتم می گفتم بخاطر اینکه اکثر بچه ها حجب و حیا داشتند و حرمت همدیگر را نگه می داشتند هنگام تعویض لباس خود پتوی دوم خود را روی دوش انداخته و شلوار و یا پیراهن خود را زیر آن عوض می کردند و این دیگر امری عادی شده بود . شاید تعدادی بودند که در ابتدا جهت استفاده از این روش خیلی مقید نبودند لیکن کم کم بخاطر رعایت شئون و اخلاق اسلامی و حال دیگران( دررده های سنی پیرو جوان و نوجوان هم اسیرداشتیم ) ، آنها هم دچار این ویروس خوب یعنی حفظ حیا و حجاب خود شدند . البته جو همه اردوگاههای اسرای ایرانی یکسان نبود و شاید در بعضی از اردوگاهها از شیوه های اینچنینی استقبال نمی کردند که بماند برای خودشان . یادش بخیر .کاربرد دوم ازپتو ، دستشویی داخل آسایشگاه ………ادامه دارد .خدایا عاقبت ما را ختم بخیر و شهادت نصیبمان فرما .