برای ایرج دانایی فرد -کمی دیر رسیدی پسر، ولی پروازت بلند بود

2018-12-13
80 بازدید

به قلم حمیدرضا صدر درباره ایرج دانایی فرد: کمی دیر رسیدی پسر، ولی پروازت بلند بود حمیدرضا صدر به بهانه درگذشت ایرج دانایی فرد زندگی حرفه ای ستاره فوتبال ایران را دوره کرده… ورودش به عقاب برای ما عقابی های کم شمار هدیه ای بود آسمانی. کنار پدرش علی دانایی فرد در جوانان تاج بسر […]

۰۱۲۷۸۵۲۸

به قلم حمیدرضا صدر درباره ایرج دانایی فرد:

کمی دیر رسیدی پسر، ولی پروازت بلند بود

حمیدرضا صدر به بهانه درگذشت ایرج دانایی فرد زندگی حرفه ای ستاره فوتبال ایران را دوره کرده…

ورودش به عقاب برای ما عقابی های کم شمار هدیه ای بود آسمانی. کنار پدرش علی دانایی فرد در جوانان تاج بسر می برد، ولی تاج آن قدر ستاره باتجربه و جوان داشت که جایی برایش باز نمی شد. بیست و دو ساله شده بود و زمان به سرعت سپری می شد. او برخلاف اکثر بزرگان ایران آن دوران، از حسن حبیبی و پرویز قلیچ خانی تا ناصر حجازی و غلامحسین مظلومی، خیلی دیر پا به رقابت های اصلی باشگاهی گذاشته بود و با عقاب در ویترین اصلی فوتبال ایران قرار گرفت.
آن روز که عقابی شد و حسین فکری او را در ترکیب اصلی راهی میدان کرد هرگز از یادمان نرفت. جمعه پانزده تیر ۱۳۵۲ در امجدیه طی نبرد با تاج. روزی که کنکور سراسری برگزار می شد. برای ما عقابی ها یافتن بازیکن جوانی که جانی به خط حمله ببخشد اهمیت داشت. فریبرز اسماعیلی، غلام وفاخواه و حمید امینی خواه پا به سن گذاشته بودند و ورود ایرج دانایی فرد آنها را هم به حرکت درآورد. او پیراهن سفید را پوشید و در ترکیب ثابت جای گرفت و در صف بازیکنان تهاجمی مان ستاره ما شد. جثه کوچکی داشت و لاغر مردنی به نظر می رسید. راه رفتنش گاهی ترکیب سلانه سلانه ای می گرفت، ولی مهم نبود و ذات بازی کردن داشت، جنم مبارزه. نمی توانستند توپ را از او بگیرند. نمی توانستند مهارش کنند. دریبل‌های ظریفش سادگی مفرطی داشتند. دریبل زن‌ها معمولا اهل پز دادن هستند.  او خاطر نشان کرد فوتبال خوشبختانه به مردان نیرومند تعلق ندارد. او ثابت کرد ظرافت به مراتب کارسازتر از قوی بودن است و زیرکی به مراتب تماشایی تر از عضله‌های برتافته. دانایی فرد از این سر میدان تا آن سر میدان را ولو صیقل نیافته پا به توپ طی می کرد. می توانست توپ را از سوزنی عبور دهد. با سردرگم کردن مدافعین حریف. او برای ما ارکستر تک نفره‌ای شد. از آن دسته بازیکنانی است که دلش نمی خواست بازی تمام شود. عشق بازی کردن، او را غلغلک می داد و تماشای او ما را.
او با انحلال عقاب در ۱۳۵۳ راهی پاس شد و کنار همایون شاهرخی و محمود حقیقیان کمربند خط میانی را پشت سر محمد صادقی و مائیس میناسیان و محمود حقیقیان بست و قهرمان جام تخت جمشید، تنها قهرمانی باشگاهی اش در ایران. سال ۱۳۵۵ پیراهن تاج را پوشید و تا وقوع انقلاب آبی پوش باقی ماند. در حقیقت زندگی حرفه ای دانایی فرد در فوتبال باشگاهی ایران به شش سال خلاصه شد، فقط شش سال. دو سال در عقاب، دو سال در پاس و دو سال در تاج.