به بهانه ی سالگرد شهادت شهید علی نقی توکلی – لای بید

2018-11-18
275 بازدید

در روزهای اخیر و با حضور دوستان شهید علی نقی توکلی که سابقه ی دوستی آنها با شهید علی نقی توکلی به دانشکده ی صدا و سیما و دوران دفاع مقدس بر می گشت با حضور در شهر لای بید  که همه ساله تکرار می شود و با حضور مردم این شهر مراسم با شکوهی […]

download (1)

در روزهای اخیر و با حضور دوستان شهید علی نقی توکلی که سابقه ی دوستی آنها با شهید علی نقی توکلی به دانشکده ی صدا و سیما و دوران دفاع مقدس بر می گشت با حضور در شهر لای بید  که همه ساله تکرار می شود و با حضور مردم این شهر مراسم با شکوهی را در تعظیم و تکریم حماسه ی شهادت اولین شهید دانشکده ی صدا و سیما در مسجد جامع لای بید برگزار کردند . در این مراسم حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی طباطبایی امام جمعه ی بخش میمه سخنرانی کرد و دوستان شهید نیز به ذکر خاطراتی از آن شهید والامقام پرداختند . در همین رابطه سایت خبرگزاری صدا و سیمای مرکز اصفهان مقاله ای را ارائه کرده است که با هم می خوانیم :

پیکر علی نقی توکلی، نخستین شهید دانشجوی دانشکده و شهر لای بید در مقابل مدرسه آرام خوابیده است.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مرکز اصفهان؛ گاهی یک مکان گردشگری، یک موسیقی و حتی بخشی از زیبایی های طبیعت هم حال آدم را خوب نمی کند.
باید از هیاهو و زندگی سراسر دغدغه و پر زرق و برق شهر عبور کنی و سمتی بروی که هم جسمت و هم جانت، روح تازه ای بگیرد.
شهر لای بید از توابع شهرستان شاهین شهر و میمه یک پیشنهاد است؛ نه به خاطر سنگ هایش بلکه به خاطر، صیقلی و محکمی سنگ گونه بودن، مردم آن.
اینبار نه یک تفرجگاه و جاذبه گردشگری؛ بلکه یک مدرسه و آشنایی با یک شهید.

مدرسه ای که دانش آموزانش، میزبان یا میهمان همیشگی شهید علی نقی توکلی هستند و از بودن پیکر این شهید در فضای مدرسه شان احساس آرامش و امنیت خاصی دارند.
شهید توکلی وصیت کرده بود: جنازه من اگر اشکال شرعی و قانونی نداشت، مقابل مدرسه راهنمایی لای بید دفن کنید تا سرمشقی برای دانش آموزان باشد.
وارد مدرسه هم که می شوی حضور شهید توکلی را بیشتر حس می کنی.
یکی از دانش اموزان هم مدرسه ای شهید می گوید: او دوست صمیمی ماست؛ زنده است و با ما صحبت می کند.
پسر بچه ای هم گفت: افتخار می کنیم که در مدرسه ای درس می خوانیم که بزرگواری همچون شهید توکلی در آن حضور دارد و دانش آموز دیگری می گوید: دوست داریم که راه او را ادامه دهیم.
شاید علت رفاقت شهید علی نقی با دانش آموزان به خاطر وصیت نامه او به این آینده سازان میهن است که برایشان نوشته است: (به بچه ها وصیت می کنم که درسشان را با پشتکار بخوانند و همیشه در راه اسلام قدم بردارند؛ چرا که جمهوری اسلامی در آینده بسیار به جوانان مسلمان و متخصص احتیاج خواهد داشت؛ این وصیت را همیشه به آنها یادآوری کنید.)
علینقی توکلی، فروردین سال ۱۳۳۸ در لایبید متولد شد و فقط تا ۱۴ سالگی دست مهربان و گرم پدر را بر روی سرش احساس کرد.
هرچه بیشتر در شهر بمانی و با این شهید آشنا شوی؛ آرامش و تلاطم در وجودت جدال می کنند.
آرامشی ناشی از رفاقت با شهید و تلاطمی ناشی از شرمندگی در برابر شهید.
در این شهر به مسجد برو و با امام جماعت لابید هم صحبت شو.
حجت الاسلام نعمت اله بشیری به شما می گوید که علی نقی توکلی در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا حضور فعال و مستقیم داشت؛ در سال ۱۳۵۸ وارد مرکز آموزش (دانشکده) صداوسیما شد و بنا بر تفکرات خود و با عده ای دیگر از دانشجویان انجمن اسلامی دانشجویان را تأسیس کرد.
تصاویر سخنرانی های او بخصوص در سالن اجتماعات دانشکده علیه گروهک ها را کم و بیش در بین فیلم های ذخیره شده در خانه های مردم شهر خواهی یافت و بیشتر با تفکرش آشنا می شوی.
تأسیس انجمن های اسلامی در گرمسار و زادگاهش لایبید و نیز تأسیس صندوق های تعاونی کارگران و قرض الحسنه انجمن اسلامی؛ او را چهره فعال و انقلابی نشان می دهد.
علی اصغر آقایی ، دوست شهید و توکلی برادر شهید می گویند: دوست داشت به مردم کمک کند و افراد ضعیف از حمایتش برخوردار بودند.
وقتی احساس کرد با فعالیت های ضد انقلابیون در سنندج، تشنگی عمیق فرهنگی وجود دارد، راهی غرب کشور شد و چهار ماه در سنگر صداوسیمای مرکز سنندج به خدمت مشغول شد و انجمن اسلامی در صدا و سیمای مرکز سنندج را تأسیس کرد.
حاجیه خانم زینب توکلی عمه شهید ( خواهر شهید )  هم او را اینگونه توصیف میکند و می گوید: در قید خودش نبود و تا زمانی که عده ای از وسیله ای یا چیزی استفاده می کردند، علی نقی استفاده نمی کرد.
علی نقی به مردم لای بید گفته بود شهر ما شهید نداده است؛ و خداوند اراده کرد تا او نخستین شهید شهر لای بید و نخستین شهید دانشکده صدا و سیما لقب بگیرد.
میدان مین در منطقه سومار، دانشجوی لایبیدی ۲۳ ساله صدا و سیما را در ۲۶ آبان ماه سال ۱۳۶۱ درعملیات محرم آسمانی کرد.
تصاویر روز تشییع پیکرش را که ببینی مادر شهید را می بینی که رو به دوربین می گوید: علی نقی را که دادم فدای امام خمینی (ره) و اسلام کردم.
مرحومه کریمی با تمام وجود و با لحنی استوار و با لهجه روستایی سخن گفته است: فقط یک دونه پسر داشتم، ای کاش ۱۰ پسر داشتم و در راه اسلام می دادم، دیگه بیشتر از این نداشتم.
بنابر وصیت نامه این شهید بر روی سنگ مزارش نوشته شده است: پیرو ولایت فقیه باشید سفر خود را با خواندن این بخش از وصیت نامه اش تمام کن که نوشته است:
خوشا آنانکه از خوب و بد دنیا، برای رضای خدا گذشتند و رو سفید از این گذرگاه پر خطر عبور کردند.
حس خوب میهمانی در این شهر و رفاقت با این شهید است که انسان را آرام و شاید آدم می کند
نویسنده و تنظیم کننده: مجید اسماعیلیان دستجردی.