او در مرکز ایران ، میمه ی اصفهان به دنیا آمد

2018-09-29
195 بازدید

کجایند آنان که خوب کار می‌کردند؟  او در مرکز ایران، در میمه استان اصفهان به دنیا آمده، و از افق مرکز ایران، شناخت کاملی از تیپ‌های مختلف زندگی تاریخی ایرانیان دارد. او دائره المعارف زنده جامعه‌شناسی ایران است. استاد امر ا…احمدجو، در سریال شاخص و مرجع «روزی روزگاری»، از زبان یک بازرگان با بازی مرحوم […]

images

کجایند آنان که خوب کار می‌کردند؟

 او در مرکز ایران، در میمه استان اصفهان به دنیا آمده، و از افق مرکز ایران، شناخت کاملی از تیپ‌های مختلف زندگی تاریخی ایرانیان دارد. او دائره المعارف زنده جامعه‌شناسی ایران است. استاد امر ا…احمدجو، در سریال شاخص و مرجع «روزی روزگاری»، از زبان یک بازرگان با بازی مرحوم منوچهر حامدی، از یک دشواری تاریخی ما پرده برمی‌دارد؛ او می‌گوید: «من که تا حالا کسی رو ندیدم که کارش رو درست انجام بده».

شهدای ایران:تز اول. در کوران نبرد اقتصادی، دو وزارتخانه مهم اقتصادی، یعنی وزارت محوری «اقتصاد» و وزارت بسیار مهم «رفاه»، بدون وزیر هستند؛ و یک ابروزارتخانه مهم دیگر، یعنی ابروزارت «صنعت و معدن و تجارت»، معلوم نیست که وزیر مستعفی دارد یا نه؛ فی‌الجمله معلوم است که صندلی پاسخگویی وزیر «صمت / سکوت» در جلسه اخیر کمیسیون مربوطه مجلس خالی بوده است، و همین، از جانب ناظران امور به مثابه تأییدی بر اخبار غیررسمی و در عین حال موثق استعفای وزیر تعبیر شد. کشوری درگیر نبرد اقتصادی، بدون سه وزیر اقتصادی که در واقع مهره‌های اصلی این نبرد هستند!
تز دوم. در همین اوضاع، ایران در چین، یعنی مهم‌ترین شریک تجاری خود، سفیر ندارد! و سفیر ایران در هند که دومین شریک تجاری ما و مشتری عمده نفت ایران بوده است نیز پس از ۶ ماه خالی بودن سفارت، اخیراً منصوب شده است و نمی‌دانیم که به نیودهلی رسیده است یا خیر.
این دولت، آشکارا دولت عملیاتی نیست. شاید به این خاطر که این دولت، «دولت زیادی حقوق‌دان» است و بیشتر به بالا و پایین کردن کدهای حقوقی برای سازش با شرایط عملیاتی جدیدی سرگرم است که رقبای مرد عمل و زورگو، دیکته می‌کنند. این هم یکی از دشواری‌های نظام انتخاباتی ماست؛ آقای خاتمی با لیسانس حقوق، بیشتر به سخنرانی فلسفی علاقه‌مند بودند تا کشورداری. آقای دکتر احمدی‌نژاد که مهندس بودند به اجرا و عملیات علاقه داشتند و به مباحث تئوریک و فلسفی بهایی نمی‌دادند.
و حالا، آقای روحانی که دارای مدرک کارشناسی حقوق از دانشگاه تهران است، بیشتر به تنظیم کدهای حقوقی علاقه نشان می‌دهند و عملیاتی نشدن این کدهای حقوقی تنها ایشان را به صرافت دریافت چند کد حقوقی دیگر از اتحادیه اروپا می‌اندازد، که معلوم نیست اجرا شوند یا خیر. این دولت، کدهای حقوقی ردیف می‌کند بدون آن که به عملیاتی شدن آن‌ها اهتمام بایسته‌ای نشان دهد و آمادگی آن را داشته باشد که اگر بازی از میدان حقوقی خارج شد، وارد الزامات عملیاتی یک رویارویی اجرایی جدی یا خشن شود؛ یک نمونه این «زیادی حقوقدان شدن دولت» همین است که در بودجه مصوب، نرخ ارز ۳۸۰۰ تومان تصویب می‌شود و بعد رسماً خود دولت نرخ ۴۲۰۰ تومان را بدون مصوبه مجلس جایگزین آن می‌کند و این نشان می‌دهد که این دولت شیفته خود کدهای حقوقی است، چه عمل بشود و چه نشود! به هر حال، این دولت، چندان دولت اجرا و عملیات نیست و در نهایت هم، کدهای اجرا نشده برجام را به عنوان شاخص‌ترین دستاورد دو دوره خود به ملت ارائه خواهد داد؛ خواهیم دید.تز سوم. مردم و کارشناسان و مطبوعاتیان و سایر ناظران امور از تمام طیف‌ها و سلایق اجتماعی و سیاسی، متفق شده‌اند که برخی  دولتمردان، عملاً اقتصاد کشور را رها کرده‌اند و صفحات نرخ ارز و طلا و فولاد و لاستیک و … مسیر خود را می‌روند؛ آن‌ها برای توجیه ناتوانی در کنترل اوضاع، کشور را درگیر یک نبرد اقتصادی قاهر اعلام می‌کنند، ولی منش آن‌ها شبیه نیروهای درگیر عملیات رویارویی سخت و قاطع با دشمن نیست. آن‌ها با حوصله هر چه تمام‌تر به تعطیلات می‌روند، و شتاب تدابیر و تصمیماتشان در مقایسه با حملات دشمن، ساعت‌ها تأخیر و تعویق دارد. مثلاً روز «چهارشنبه» اعلام می‌کنند که «شنبه» فهرست اسامی دریافت کنندگان ارز را اعلام می‌کنیم! یعنی، «شنبه»، بعد از تعطیلاتی که از عصر «چهارشنبه» شروع می‌شود و حداقل تا ساعت «ده صبح» روز «شنبه» ادامه دارد. برای این دوستان، همچون مردمان ماقبل ابداع ساعت، واحد اندازه‌گیری زمان هنوز حرکات خورشید و ماه، و مقاطع زمانی «هفته» و «امروز» و «فردا» است، نه «ساعت» و «دقیقه» و «ثانیه»، و واقعاً در اوج درگیری اقتصادی، «چهارشنبه» عصر به تعطیلات می‌روند و «شنبه» ساعت ده بر می‌گردند! آنان «چهارشنبه» عصر، وعده «شنبه» را می‌دهند!تز چهارم. اصولاً تیپ مدیریتی در کشور ما قدری کژ دیسه شده است؛ مدیر شایسته کسی است که تنش ایجاد نکند و جلوی شکل‌گیری تنش‌ها را بگیرد، و برای این منظور باید به خودش نیز قدری آسان بگیرد و روحیه‌ای غیر جدی ساز کند تا دیگران را نیز به ایدئولوژی «ولش کن، خودش درست میشه» دعوت کند. اصطلاحی هست میان مردم ما که می‌گویند «فلانی مدیر کلی سر کار می‌رود»، یعنی زودتر از ده صبح در محل کار حضور نمی‌یابد. این تعبیر مردم بی‌راه نیست؛ مع‌الأسف تیپ غالب مدیران امروز ما چنین‌اند و گفته می‌شود که مدیران رده بالای این دولت نیز چنین هستند و همین حوالی ساعت ده به محل کار خود تشریف می‌برند. غالب مدیران اقتصادی ما، مطلقاً به قاعده روزی هجده ساعت کار نمی‌کنند.
کجایند آنان که خوب کار می‌کردند؟
تز پنجم. وقتی می‌شنویم که رهبر عالی جمهوری اسلامی، در هر شبانه روز تنها سه ساعت استراحت می‌فرمایند و پس از نماز صبح برنامه کاری خود را آغاز و تا ساعت بیست و سه ادامه می‌دهند، وقتی می‌شنویم که ایشان به جای استراحت میان روز به دیدار سر زده از خانواده شهدا و ایثارگران می‌روند و از آنان انرژی می‌گیرند و پس از بازگشت با همان انرژی سر صبح تا ساعت بیست و سه به کار خود ادامه می‌دهند؛ و وقتی این عملکرد را با خلق و خوی برخی مدیران و سایر فعالان اجتماعی و سیاسی نسل دوم و سوم مقایسه می‌کنیم، می‌پرسیم که آیا دوران کسانی که «خوب» کار می‌کردند، همان مدیران نسل اول انقلاب، رو به انقضا گذاشته است؟ در حالی که از زبان آیت ا… خامنه‌ای در مورد مرحوم آقای هاشمی می‌شنویم که نیم شب‌ها با مدیران و وزرای خود برای پیگیری امور تماس می‌گرفتند، از خود می‌پرسیم که آیا مدیران فعلی ما هم بدین ترتیب پیگیر امور هستند و اگر این طور پیگیر بودند، آیا واکنش‌های دولت به موضوعی مانند ارز مسافرتی تا این اندازه دیرهنگام و بی‌خاصیت می‌بود؟ یا مدیران فعلی ما، در گرماگرم نبرد اقتصادی، تعیین وزیر برای دو وزارت‌خانه یا سفیر برای کشور مهمی مانند چین را به «بعد از سفر رئیس جمهور به نیویورک» احاله می‌دهند. آیا در عصر شتاب بی‌سابقه امور به برکت تکنولوژی دیجیتال، نمی‌شد این تصمیمات در طول سفر، یا توسط معاون اول مقیمی که خود را در قامت نامزد ریاست جمهوری تصویر می‌کرد، اتخاذ شوند و وزرای اقتصادی کابینه و سفرای مهم کشور هر چه زودتر در موقعیت عملیاتی خود فعال گردند؟ وقتی می‌شنویم که آقای محمود احمدی‌نژاد یا آقای محمد باقر قالیباف در دوران مدیریت، اولین جلسه کاری خود را ساعت پنج صبح آغاز می‌کردند و آخرین جلسه را در ساعت بیست و سه ختم می‌نمودند، از خویش می‌پرسیم، آیا نسل این دست مدیران عملیاتی و اصطلاحاً «پای کار» سپری شده است؟
تز آخر. از جمله این دست نیروهایی که «خوب» کار می‌کردند، کارگردان مؤلفی هست که در اصفهان، دوران کهن‌سالی خویش را می‌گذراند؛ او بسیار اندک فیلم می‌ساخت، ولی بسیار خوب می‌ساخت. کلاً سه سریال عظیم و سه فیلم سینمایی در کارنامه او هست. وی، استاد امر ا… احمدجو است. مردم ایران، او را با سه سریال «روزی روزگاری»، «تفنگ سرپر»، و «پشت کوه های بلند» می‌شناسند.
این سه سریال، اسنادی هستند که بی‌گمان به استناد آن‌ها، می‌توان او را یکی از درخشان‌ترین جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان تجربی حال حاضر ایران شمرد. او در مرکز ایران، در میمه استان اصفهان به دنیا آمده، و از افق مرکز ایران، شناخت کاملی از تیپ‌های مختلف زندگی تاریخی ایرانیان دارد. او دائره المعارف زنده جامعه‌شناسی ایران است. استاد امر ا…احمدجو، در سریال شاخص و مرجع «روزی روزگاری»، از زبان یک بازرگان با بازی مرحوم منوچهر حامدی، از یک دشواری تاریخی ما پرده برمی‌دارد؛ او می‌گوید: «من که تا حالا کسی رو ندیدم که کارش رو درست انجام بده». این، بیان شخصیت بازرگانی است که سعی می‌کند در وانفسای بلبشو و بی‌سامانی سیاسی در روزی روزگاری جامعه ایران، به حیات اقتصادی خود ادامه دهد که نهایتاً هم موفق نمی‌شود؛ آن هم به این دلیل که در اطراف او کسانی نیستند که کار خود را «خوب» انجام دهند. امروز، این سنخ بازرگانان، در گیر و دار پرونده‌های قضایی گرفتارند، و تکنوکرات‌ها و بوروکرات‌هایی که مقصران اصلی هستند و کار خود را «خوب» انجام نمی‌دهند، و آشکارا قانون بودجه ۱۳۹۷ را زیر پا گذاشته‌اند و نرخ ۴۲۰۰ تومان را رسماً جایگزین ۳۸۰۰ تومان کردند، آزاد هستند و مشغول امروز و فردا کردن کشور. همچنان که رهبر عالی ما فرمودند: «وقتی ارز یا سکه به صورت غلط عرضه و تقسیم می‌شود، مشکلات فعلی به وجود می‌آید، زیرا این قضیه دو طرف دارد، یک طرف آن فردی است که دریافت می‌کند و طرف دیگر آن کسی است که عرضه می‌کند. همه بیشتر به دنبال آن فردی هستند که ارز یا سکه را گرفته است در حالی که تقصیر عمده متوجه آن فردی است که ارز یا سکه را با بی‌تدبیری عرضه کرده است» (دوشنبه، ۲۲ مرداد ۱۳۹۷). آنان که «خوب» کار می‌کردند و مردم با حضور آنان به آینده اطمینان داشتند و به خریدهای بد قاعده نمی‌افتادند، کجایند؟ آیا آن نسل اول مدیران انقلاب که روزانه لااقل به قاعده هجده ساعت کار می‌کردند و به اصطلاح «پای کار» بودند منقضی شده است؟ خدا نکند و هرگز مباد.