مادر شهید محمد طاها : پسرم پرسید ؛ تیراندازی واقعیه !!؟ گفتم ساختگی است تا …

2018-09-26
882 بازدید

گفتگوی کیهان با مادر ، خواهر و پدر شهید محمد طاها اقدامی اهواز-خبرنگار کیهان: قرار است با دو تن از بانوان مجروح دیدار داشته باشیم. ابتدا به عیادت مادر «محمدطاها اقدامی» می‌رویم. چشم‌های مادر شهید ۴ ساله حادثه تروریستی اهواز همچنان خیس اما صبر و شکیبایی زینب گونه‌ای در کردارش نمودار است. مادر این شهید […]

images

گفتگوی کیهان با مادر ، خواهر و پدر شهید محمد طاها اقدامی

اهواز-خبرنگار کیهان:

قرار است با دو تن از بانوان مجروح دیدار داشته باشیم. ابتدا به عیادت مادر «محمدطاها اقدامی» می‌رویم. چشم‌های مادر شهید ۴ ساله حادثه تروریستی اهواز همچنان خیس اما صبر و شکیبایی زینب گونه‌ای در کردارش نمودار است.
مادر این شهید خردسال می‌گوید: هنگام تیراندازی خودم را روی محمد طاها انداخته بودم؛ او از من پرسید این صدای تیراندازی‌ها واقعی است که من گفتم نه! ترقه بازی و ساختگی است تا او نترسد.
خانم اقدامی ادامه می‌دهد: ولی ناگهان تیر به ما اصابت کرد، یک تیر به پای من و تیر دیگری به پای محمد‌طاها.
و در حالی که ‌اشک صورتش را پوشانده ادامه می‌دهد: فرزندم را به علی‌اصغر امام حسین(ع) سپردم.
گرم شنیدن صحبت‌های مادر محمد‌طاها هستیم که حضور همسر شهید مدافع حرم «حمیدرضا فاطمی‌اطهر» به همراه پسر خردسالش حال و هوای خانواده اقدامی را متحول می‌کند، پدر محمد‌طاها فرزند شهید مدافع حرم که تقریبا همسن و سال پسر شهیدش است را در آغوش می‌گیرد و در حالی که سیل ‌اشک از دیدگانش روان است می‌گوید: محمد‌طاها یک دست لباس دقیقا شبیه لباس‌هایی که «محمد‌حسین» به تن دارد، داشت. بوسیدن و بوییدن و نگاه‌های پدرانه پدر به  فرزند شهید مدافع حرم‌گویی یک روضه مصور تمام و کمال است که هیچ یک از حاضرین را یارای تحمل آن نیست که بغضش را فرو ببرد و ‌اشک‌هایش را پنهان کند، شانه‌ها به لرزه درمی‌آید و دیدگان همه ‌تر می‌شود…
همسر شهید فاطمی‌اطهر هم می‌گوید: امروز محمد‌حسین اجازه نداد من لباس‌هایش را انتخاب کنم و خودش این لباس‌ها را برداشت و به تن کرد.
خواهر محمد‌طاها هم در گفت‌وگو با خبرنگار کیهان گفت: وقتی تیراندازی شروع شد گفتند روی زمین دراز بکشید، محمد‌طاها که تیر خورد فکر کردیم فقط پایش تیر خورده، با روسری من پایش را بستند تا جلوی خونریزی گرفته شود ولی یک تیر هم بعد از اینکه از پای مادرم رد می‌شود به شکم او می‌خورد که باعث شد خون زیادی از او برود.
«مبینا اقدامی» افسوس لحظاتی را می‌خورد که در کنار برادر بوده و قدرش ندانسته و با بغضی در گلو می‌گوید: چه برنامه‌هایی برایش داشتم‌، ای کاش هنوز بود و آن چیزهایی را که قول داده بودم وقتی بزرگ شد به او بدهم الان به او می‌دادم. از خدا می‌خوام همین بلا سر عاملان این حمله بیاید. بغض و ‌اشک مانع ادامه حرف‌های مبینا می‌شود.
پدر محمد‌طاها نیز ضمن تقدیر از حضور باشکوه و پرشور مردم در تشییع شهدای حادثه تروریستی اهواز تاکید می‌کند: محمد‌طاها امروز پسر همه مردم ایران است و همانند علی‌اصغر امام حسین(ع) تیر خورد و بر دستان من با لبان تشنه شهید شد. خواست خدا نبود که زنده بماند ولی تا لحظه آخر چشمانش باز بود و با لبخند رفت.
وی گفت: تنها حسرت و دردم این است که من چرا همانند امام حسین(ع) بعد از فرزندم شهید نشدم و باید با این داغ بمانم.
اقدامی افزود: دشمنان اگر فکر می‌کنند مردم خوزستان چون مشکلات زیادی دارند خسته می‌شوند و از نظام و رهبری دل می‌برند تلویزیون‌هایتان روشن کنید و چشم کورتان را باز کنید و ببینید مادران این سرزمین برای محمد طاهای ما که مادرش به‌خاطر جراحت در تشییع  نبود چطور مادری کردند و چطور‌گریه می‌کردند.