از تصاویر کاملا مشهود است که برای بازسازی حموم گرده واقعا زحمت کشیده شده است . این حمام برای خیلی ها خاطرات زیادی با خود دارد . چه جوانهایی که زیبایی های جوانی در این حمام جا گذاشته اند و امروز حموم گرده جوان شده است و آنها سالخورده ! قدیم که مثل امروز نبود […]
از تصاویر کاملا مشهود است که برای بازسازی حموم گرده واقعا زحمت کشیده شده است .
این حمام برای خیلی ها خاطرات زیادی با خود دارد .
چه جوانهایی که زیبایی های جوانی در این حمام جا گذاشته اند و امروز حموم گرده جوان شده است و آنها سالخورده !
قدیم که مثل امروز نبود تا در هر خانه ای حمام با همه امکاناتش فراهم باشد . قدیم حمام شهر بمثابه آب بود برای آبادی ! خیلی اهمیت داشت و برای همین است که حمامی ها ( اداره کننده حمام) و حمام ها ، برای مردمانی که روزگاران جوانی خود را با آنها سپری کرده اند ، سرشار از خاطره است !
عاشقان دیروز ، آنهایی که چهل پنجاه سال پیش ، در کوچه پس کوچه های میمه ، عاشقی را تجربه کرده اند ، از همین حمام ، خود را آراسته اند تا مجذوب معشوق گردند!
دختران و پسران دیروز ، خاطره ها دارند با در و دیوار این موزه ی امروز !
دنیای غریبی است ! هر چه پیر تر میشوی همه چیز بیشتر برایت غصه دار و قصه دار میشود .
به ابراهیم گلستان گفتند دلت برای ایران تنگ نشده ؟ به شوخی یا جدی جواب داد: برای خاک و در و دیوار چرا باید دلم تنگ شود ؟ به چه دردم میخورد !
بد هم نمی گفت . گذشته برای پیرترها ، تلخی هایش بیش از شیرینی هاست .
لذتی که جوانهای امروز با مشاهده حموم گرده می برند ، پیرترها نمی برند . چون آنها جوانی شان را در این حمام جا گذاشته اند !
مگه تو حموم چکار با خودشون می کردند که زیبایهاشون تو حموم جا مونده؟؟؟؟؟؟
لابد همدم شدن با صابون پیچی ها همون صابون گلنار این زمونه🤣🤣🤣🤣
میگن حمومای قدیمی جن داشته. احتمالا جن زده میشدند
به گفته جیم متیس، وزیر دفاع ایالات متحده، آمریکا نه در پی تغییر رژیم و نه به دنبال سرنگونی دولت در ایران است. این سخنان را متیس در حالی بیان کرده که تنشهای میان دو کشور افزایش یافته است.
حمام بزرگه و بعدش هم بستنی علی عابد، اون وقتا هم که پارک معلم بنا نشده بود، تا میرسیدیم خونه باز خاکی و گلی میشدیم
این باجه تلفن همگانی به صورت نمادین در اینجا نصب شده است. اما سه دهه قبل به عنوان یکی از کارآمدترین وسایل ارتباطی مورد استفاده قرار می گرفت.
http://www.akserver.ir/uploads/akserver.ir_15327783361.jpg
مشتریان این باجه،گاه باید در صفهای طولانی می ایستادند و در همین حال،کسی که داخل باجه ایستاده بود و برای شنیده نشدن حرفهایش در را هم می بست، علاوه برآنکه گرمای داخل کابین را تحمل می کرد، از ضربه های مکرر به شیشه باجه هم در امان نبود. آنهایی که در صف ایستاده بودند، عجله داشتن شان را با چشم غره رفتن و گاهی ضربه زدن با سکه ای که در دست داشتند نشان می دادند. سکه ای که باید توی تلفن می انداختند و ارتباط برقرار می شد.این اصطلاح فراوان شنیده می شد که:”پولم را خورد”. معنی این جمله آن بود که تلفن بدون اینکه ارتباط را برقرار کند سکه را بلعیده . گاهی بعضی مشتریان برای پس گرفتن پولشان با مشت به جان تلفن می افتادند تا سکه شان را پس بگیرند. بعضا این مشتها کارساز هم بود.
این اواخر، برای برقراری ارتباط باید از سکه های ۵۰ریالی استفاده می شد، اما پیش از آن، سکه های ۱۰ و ۵ریالی برای یک مکالمه کافی بود. با این حال نخستین تلفنهای همگانی سکه ۲ریالی – یا اصطلاحا – دوزاری طلب می کرد. این سکه های دوریالی یا دوزاری دستمایه یک ضرب المثل شده بود. وقتی به کسی می گفتند:”دو زاری ت افتاد؟” اشاره به یک رخداد فنی در تلفن همگانی داشت. یعنی وقتی کسی سکه را داخل تلفن می انداخت صدای بوق را می شنیدو شماره گیری می کرد. وقتی طرف مقابل گوشی را برمی داشت دو ریالی از قسمتی که در آن جای گرفته بود،می افتاد توی صندوق خاص . بنا بر این “دو زاری ت افتاد؟” یعنی “ارتباط برقرار شد؟” و به طور عامیانه تر یعنی:”متوجه شدی؟”
نسل بعدی تلفنهای همگانی کارتی شد که هنوز هم در گوشه و کنار شهرها و روستاها دیده می شود، اما با آمدن موبایل، رونقی ندارد .
تلفنهای دو زاری سالهاست که وجود ندارد اما ضرب المثل”دو زاری ت افتاد” در ادبیات ما جاخوش کرده و بعید است حالا حالاها خداحافظی کند.
http://www.akserver.ir/uploads/akserver.ir_15327783362.jpg
http://ghadima.ir
http://www.irmp3.ir/play/47942
قدیما یادش بخیر دلا هم آشیون بودن
خوشگلا خوشگل ترا یک کمی مهربون بودن
دخترا گیسو بلند ابرو کمون غنچه دمون
تو خونه ازچشم نا محرم همه پنهون بودن
میشه ما عاشق بشیم مثل قدیما دو باره
میشه اما دل ما اینقده همت نداره
اون دو چشمون تو هر شب پر خوابه پر خواب
قصه های غصه من یه کتابه یه کتاب
طفلک ایندل که توی مکتبخونه مهرو وفا
درس و مشقش رو همیشه فوت آبه فوت آب
میشه ما عاشق بشیم مثل قدیما دو باره
میشه اما دل ما اینقده همت نداره
گوشه ی ابروهاتو آفتاب و مهتاب ندیده
ماه از اون بالا تو رو دیده خجالت کشیده
میون یکصد هزار دختر خوش قدو بالا
دل من دروغ نگم فقط تو رو پسندیده
میشه ما عاشق بشیم مثل قدیما دوباره
میشه اما دل ما اینقده همت نداره
کمکمک باز داره چشمات منو جادو میکنه
مثه آهو منو سر گشته ی هر سو میکنه
قدمت روی چشام اگه بیای سر وقت من
چشم دل کور بشه زود خونشو جارو میکنه
میشه ما عاشق بشیم مثل قدیما دو باره
میشه اما دل ما اینقده همت نداره
میشه ما عاشق بشیم مثل قدیما دوباره
میشه اما دل ما اینقده همت نداره
http://uploadax.byethost3.com/images/90466211262459478274.jpg
http://www.akserver.ir/uploads/akserver.ir_15328855191.jpg
به گزارش اقتصادنیوز این روزنامه نوشت: متاسفانه ما در مجامع کوچک و بزرگ و در مساجد و محافل به این و آن مرگ نثار کردیم و پرچم زیر پا گذاشته و سوزاندیم. پرچم نماد هویت یک ملت است. اگر یک گروهی در جائی پرچم بسوزاند قابل ندیده گرفتن است، اما اگر دولتی و یا زیر نظر یک دولتی و به وسیله نمایندگان در مجلس قانونگذاری یک کشور پرچم کشور دیگر آتشزده شود این یک سبکسری است و اهانت به یک ملت که قابل اغماض نیست، یک ملت وزین و دارای اعتماد به نفس دست به چنین کارهائی نمیزند و زبان به ناسزاگوئی نمیگشایند.منظور این نیست که ما صلح کل باشیم، ما دشمنان خود را میشناسیم و علت دشمنی آنها را میدانیم ما از سابقه و دشمنی گذشته و حال آمریکا به خوبی آگاهیم، ما از استقلال و هویت ملی و دینی خود مردانه و به قیمت جان دفاع میکنیم، اما لازمه این کار پرخاشگری و ناسزاگوئی نیست ،بدخلقی و زشتگوئی نیست، استقلال طلبی تنها با بیراهگویی و شعار و گفتار نیست، استقلال به علم است و خوداتکائی اقتصادی و تعالی فرهنگی و اخلاقی. ما بعد از چهل سال نباید محتاج دانشگاههای اروپا و آمریکا میبودیم، باید اکنون دانشگاههای ما در سطح بزرگترین دانشگاههای جهان ارتقا پیدا میکردند تا آنها به سراغ مراکز علمی ما بیایند نه ما به سراغ آنها.
این روزنامه در ادامه نوشت: ما بعد از چهل سال باید به استقلال و خوداتکائی اقتصادی دست مییافتیم نه اینکه همچنان وابسته به فروش نفت خام و دلار آمریکائی باقی بمانیم و اسیر تحریمهای آمریکا بشویم، ما زیاد دشمن دشمن میگوئیم و آن را در بیرون مرزهای خود سراغ میگیریم درحالیکه دشمن در درون ما است یعنی همان نفس اماره که در درون ما لانه کرده است و فساد را تا حلقوم ما بالا برده است همان دشمنی که آمار طلاقها را بالا برده، ازدواجها را به تاخیر انداخته، اعتیاد و بیکاری و بیماری را افزایش داده، سالنهای دادگاهها را شلوغ کرده، زندانها را پر کرده، پانزده میلیون پرونده را روی دست دادگاهها گذاشته، بدعهدی و بیاعتمادی مردمی را افزایش داده، اختلاسهای بزرگ و بیسابقه را رواج داده .دشمن ما در جائی است که وقتی مردمی معتبر و دارای کارت بازرگانی دلار دولتی و ارزان میگیرند، میروند دلار را در بازار آزاد به قیمت دو برابر میفروشند و یا کالاهای دلخواه خود را وارد میکنند و به قیمت آزاد و گران میفروشند و یا احتکار میکنند بدون اینکه به فکر ملت و شرایط کشور باشند، دشمن ما در جائی است که اقتصاد آنگونه بیسر و سامان باشد که یک نفر بتواند دو تن سکه طلا انباشته کند و بازار سکه کشور را در اختیار بگیرد و ما مشغول شعار دادن باشیم.
ما از بس شعار دادهایم و مرگ گفتهایم به ملتی پرخاشگر تبدیل شدهایم که نه تنها در برابر دشمنان که در برابر خودمان به اتهامزنی و تقابل و دشمنی مشغولیم و به سمتی پیش میرویم که برای نابودی خود احتیاج به دشمن نداریم. ما به تغییر استراتژی و تاکتیکها نیاز داریم، ما به جای پرچمسوزی باید به راه علم و کار و تلاش صادقانه و خوشخلقی و درستکرداری حرکت کنیم.
یک فرد ضعیف در برابر یک ظالم متجاوز خونخوار چه واکنشی میتونه نشون بده. ایران مظلوم در برابر امریکای زورگو چه کار می تونست بکنه ؟ باز هم خوب دوام آورده ! اگر همین شعارها و مرگ گفتن ها نبود که یه باره فاتحمون خونده بود !
ولی قبول دارم که بعد چهل سال می بایست قوی بشیم که نشدیم .
قبول دارم عده ای از شعار مرگ به نفع منافع خودشون و چاپیدن ملت مظلوم ایران استفاده می کنند .
امروز به جای مرگ بر امریکا باید فریاد زد : برس به داد مردم ایران.
مردمی که دارو و آب و امنیت روانی و اجتماعی آنها در معرض تهدید جدی قرار داره.