2018-06-05
131 بازدید
برداشت گل در گلستان میمه از مرز ۵۵ تن گذشت 🔸در حالیکه فصل برداشت گل به دلیل شرایط جوی متفاوت ، نزدیک به یک ماه بطول انجامیده است ، امروز ۹۷/۳/۱۵ در گلستان میمه ۲۰۲۵/۷۰۰ کیلوگرم گل برداشت و برداشت گل نسبت به روز گذشته ۳۰۰ کیلوگرم افزایش داشت . 🔸 این گزارش می افزاید […]
برداشت گل در گلستان میمه از مرز ۵۵ تن گذشت
🔸در حالیکه فصل برداشت گل به دلیل شرایط جوی متفاوت ، نزدیک به یک ماه بطول انجامیده است ، امروز ۹۷/۳/۱۵ در گلستان میمه ۲۰۲۵/۷۰۰ کیلوگرم گل برداشت و برداشت گل نسبت به روز گذشته ۳۰۰ کیلوگرم افزایش داشت .
🔸 این گزارش می افزاید با احتساب برداشت امروز ، از ابتدای فصل برداشت تاکنون ۵۵۰۹۰/۷۰۰ کیلوگرم گل از گلستان میمه برداشت گردیده و کار گلدهی و سخاوتمندی گلستان طی چند روز آینده نیز ادامه خواهد یافت .
خدا قوت انشاله برای فصل پاییز هم از کشت هایی مانند درختچه زرشک در گلستان استفاده شود
برای زمستان هم درختچه کاج بابا نوئل تلقیح مصنوعی کنید.
*mosking* *mosking*
خیلی خوبه فقط از خاک در آوردنشون سخته، حساب کن تازه سیب کنی تموم شده حالا باید بری زرشک کنی.
چی چی اوجه، کوا بیوم
درخت گردکون به این بزرگی
درخت خربوزه الله اکبر
ناج- «به دستِ خود، درختی مینشانم»
«به پایش، جوی آبی میکشانم»
ولی، یک ساعتِ بعدش، به ناگاه
رسد مردی به ره قبضی به همراه
که: باید پولِ آبِ مصرفی را
دهی، البتّه با یک نرخِ بالا!
سپس مأمورِ خوبِ شهرداری
رسد، البتّه با پیکان، نه گاری!
که: باید براساسِ مادهی صد
کنی پرداخت فوراً پولِ بیحد
خلاصه، تا حسابم را کنم صاف
دو هفته میشوم این بنده، علّاف
برایِ کود و سمِّ دفع آفات
سه هفته میکشم مخلص، مکافات
«درختم کمکم آرد برگ و باری»
تصور کن که سیبی، یا اناری
در این لحظه که هستم شاد و خوشحال
به ناگه میرسد یک مردِ دلّال
پس از کلّی چک و چانه، سرانجام
جنابش مینماید بنده را خام
تمامِ میوه را با مبلغی کم
خرد از من، سوا کرده، نه درهم
کند صادر به جایی خارج از مرز
به دست آرد خودش یک عالمه ارز
شود این داستان هر سال تکرار
نبینم رنگِ میوه، بندهی زار
تو هم، گر از درختی میوه چیدی
بکن صادر «شتر دیدی، ندیدی»!
شهر ما از لحاظ کشاورزی بسیار با استعداد می باشد و می تواند در این زمینه هم فرهیختگانی چند و بسیار تحویل جامعه داده .من خودم به شخصه مادر بزرگم درخت ترب می کاشت و تربهایش خوب بود. البته من پی بازیگوشی بودم و نمی فهمیدم دارد چه کار می کند اما همیشه ربهای خوبی در می کرد که نشان از خوب بودن همان تربهایش بود یکبار که ازه اش پرسیدم رمز این ربهای خوبت چیست گفت هیچی فقط بدقت ((ت)) اول تربها را می نشینم و یکی یکی وا میارم بعدها که با عیال خود که یکی از فارغتحصیلان بزرگ دانشگاهی است که نشستیم تا ((ت)) تربها را وا بیاریم تازه فهمیدیم که چقدر این کار سخت است و آن وقت بود که عیالم دستور دادند که برویم و یک رب بسته بندی بخریم. و اینجا بود که این اصل را که تولید همه چیز هم در داخل به صرفه نیست را شیر فهم شدیم.و خدا خیر بدهد به تمامی کارخانجاتی که رب تولید می کنند و البته که کاری شاق و طاقت فرسات و از خدا که پنهان نیست که خدا بیامرزه همه ی ننه جون و بابا جونهایی را که درخت ترب می کاشتن و از چوب آن دسته بیل نطنزی که البته در خود شهرمان ساخته می شد اما شاید که آن هم حکمتی داشت که بهش نطنزی می گفتن و از برگ آن آذوغه برای بزان و خران و گاوان باربردار که بهتر از مردمانیکه آزار دارن هستن می ساختن و از خود ترب آن هم که گفتم رب می ساختن. تا مطلبی دیگر و بازگویی تاریخچه فرهنگی سیاسی کشاورزی که با اجتماعی آن روزگار لا هم بود خدا نگهدار
سر کوزها هم شبدر بکارید
اصلا گل شبدر چه کم از لاله زیبا دارد
فقط تو راه گله نباشه، خصوصا خر گله، چناچه خود استاد واقف هستن خوردن شبدر برای الاغ به صلاح نیست.