آشوب ، میوه تلخ کم‌توجهی به مخالف

2018-01-02
71 بازدید

شوک تشییع جنازه پاشایی، آغاز یک واکنش اجتماعی در سایه گسترش شبکه‌های اجتماعی بود، پدیده‌ای که سلسه‌وار در هر فرصت مغتنمی از سوی بخشی از جامعه تکرار شد تا آخرین آن که در زلزله کرمانشاه  بروز پیدا کرد . رفتارهایی اعتراض‌گونه مانند واریز مبالغ کلان به حساب یک استاد دانشگاه و یک فوتبالیست معروف جهت […]

۲۳۸۰۰

شوک تشییع جنازه پاشایی، آغاز یک واکنش اجتماعی در سایه گسترش شبکه‌های اجتماعی بود، پدیده‌ای که سلسه‌وار در هر فرصت مغتنمی از سوی بخشی از جامعه تکرار شد تا آخرین آن که در زلزله کرمانشاه  بروز پیدا کرد . رفتارهایی اعتراض‌گونه مانند واریز مبالغ کلان به حساب یک استاد دانشگاه و یک فوتبالیست معروف جهت کمک به زلزله‌زدگان و پررنگ کردن آن  و همچنین تفکیک بین کمک‌رسانی‌های ارتش و سپاه و نشر پی در پی کمکهای ارتش و انکار کمکهای سپاه.

رفتارهایی در ظاهر متفاوت اما با یک نقطه مشترک و آن اعلام و ابراز یک نوع اعتراض فروخفته که گاه با اعتراض به حاکمیت و گاه با اعتراض به نارسایی‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جلوه‌گر می‌شود. اعتراضی به روش غیرمستقیم که اکثر آنها رویکرد منطقی ندارد اما هدف کنشگران آن نه خود رفتار بلکه اعتراض سرکوب شده درون آنهاست.

و حتی در انتخابات هم بجای رای تاییدی به نامزد مورد علاقه‌شان، مدام در پی رای منفی و اعتراضی به نامزد مقابلشان هستند که این رویکرد را هم می‌شود به‌گونه‌ای در همین رفتارها تحلیل کرد.

ریشه اعتراض

در هر ساختاری اگر جایی برای ابراز انتقاد و اعتراض دیده نشود و یا  اعتراضات، بدون رفع ابهام سرکوب شوند، اعتراض از بین نمی رود و چون آتش زیر خاکستر با هر فرصت مغتنمی شعله خواهد کشید و خود را نمایان خواهد نمود.

در این ارتباط  می‌توان به اتفاقات سال ۸۸  اشاره نمود که در آن  تدبیر سیاسی ایجاب می‌کرد که بین مغرضان خارجی و مردم و حتی رهبران معترض تفاوت قائل شد و به هر کدام پاسخ مناسب با رفتار و نیات آنها داد، اما اینچنین نشد و بسیاری ابهامات و اعتراضات توده مردم که باید مسیری اقناعی پیدا می‌کرد به انکار ختم شد و ابهامات در ذهن بسیاری باقی ماند تا  به مدد شبکه‌های اجتماعی در هر مناسبتی اعتراض را به شکلی به حاکمیت نشان دهند. حال آن مناسبت چه مراسم تشییع جنازه پاشایی باشد و چه انکار خدمات سپاه در زلزله کرمانشاه.

و یا در اتفاقات این روزها نیز می‌شود به ابهامات و اعتراضات طرح شده توسط تیم احمدی‌نژاد پیرامون مسئولین قوه قضاییه اشاره کرد، ابهاماتی که اگر رفع نشوند بی‌شک در آینده در مسائلی حتی غیرمرتبط و بصورت غیرمنطقی در اعتراض به این قوه از سوی مردم بروز خواهد کرد.

آسیبی که از آن غافلیم

همانطور که گفته شد بسیاری از اعتراضات که اجازه بروز پیدا نکرده‌اند و یا ابهاماتی که بدون پاسخ مانده‌اند در ذهن معترضان از بین نرفته‌اند بلکه بصورت یک رفتار غیرمنطقی و با انکار واقعیات و تحریف حقیقت در یک اتفاق بی‌ربط خود را نشان می‌دهند.

به این ترتیب با محدود کردن آزادی یا عدم سعه‌صدر در مقابل مخالفان، عملا آنها را از وادی انصاف و منطق به مسیری غیرمنطقی و مغرضانه سوق داده‌ایم و ناخودآگاه به جامعه آموزش بی‌انصافی در قضاوت پیرامون پدیده‌ها آموخته‌ایم، اتفاقی که در درازمدت در تمام قضاوتهای مردم حتی روابط اجتماعی‌شان رسوخ  کرده و جامعه را از اخلاق و انسانیت تهی خواهد نمود.

آفتی که هم از لحاظ فرهنگی به جامعه آسیب خواهد رساند و هم از نظر سیاسی  جامعه را به سمت انتخابهای غیرعاقلانه و بیشتر اعتراضی خواهد کشاند و در نتیجه هم توده مردم را دچار انحطاط نموده‌ایم و هم انتخاب آنها یعنی حاکمیت را فاقد شایستگی. بعبارتی یعنی بازی دو سر باخت.

سخن پایانی

توجه به این آفت خصوصاً هشداری است به نهادهای امنیتی و همچنین قوه قضاییه که اگر در پی اصلاح  و رشد جامعه و حکومت هستند باید بیش از گذشته مسئله آزادی مخالف را ارج نهند و در مقابل هر اعتراضی واکنش درخور داشته باشند که محدود نمودن آزادی تهدیدی است برای اخلاق و انصاف و عدالت.

  • امیر معلمی، پژوهشگر موسسه احیاگران تمدن فاخر