محمد تقی معینیان هیئت شاطرهای شهر میمه در راه ثبت ملی (بخش اول) مقدمه: بعد از ثبت ملی مسجد جامع شهر میمه بهعنوان قدیمی و تاریخیترین بنا و سازه در بخش میمه و یکی از سازههای قبل از اسلام در استان اصفهان و ثبت ملی گویش میمهای، سومین میراث ناملموس ۴۰۰ ساله (هیئت شاطرها) بهعنوان […]
محمد تقی معینیان
هیئت شاطرهای شهر میمه در راه ثبت ملی (بخش اول)
مقدمه:
بعد از ثبت ملی مسجد جامع شهر میمه بهعنوان قدیمی و تاریخیترین بنا و سازه در بخش میمه و یکی از سازههای قبل از اسلام در استان اصفهان و ثبت ملی گویش میمهای، سومین میراث ناملموس ۴۰۰ ساله (هیئت شاطرها) بهعنوان سومین اثر ملی شهر میمه در راه ثبت ملی قرار گرفته است و انشاالله به زودی بهعنوان سومین اثر ملی و کشوری در شهر میمه توسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به ثبت ملی و کشوری خواهد رسید.
معنی واژه شاطر:
شاطر به معنی، فرد (زیرک، باهوش، چابک، جوانمرد، چالاک، تند پا، عیّار، تیزرو ، تیزپا، بی باک، شجاع، دلیر و پیک و قاصد، نامه و پیامرسان، پیادگانی که با لباس مخصوص پیشاپیش مرکب پادشاهان و امیران میدویدند)، شاطران : مردان شجاع، امین و تندپایی بودهاند که به شاهان و امیران خدمت میکردند و نقش محافظین و همچنین قاصد و پیک را به عهده داشتهاند. در فرهنگ آنندراج شاطر بدین معنی آمده است «شاطر فرد شوخ و بی باک، زیرک، چالاک، مردانی پیاده چالاک، شجاع، ورزیده، تیز پا بالباسهای مخصوص که پیشاپیش شاهان و امیران میرفتند و یا نامهای و پیامی را بهسرعت به مقصد میرساندند))
ابن خلکان: ((درباره شاطرها آورده، فرقهای از سپاهیان چالاک که به لباس خاص خود، پیش سواری سلاطین و امراء میدویدند.))) (ناظم الاطباء) ((نوعی از نیروهای حکومتی که بالباسهای چند رنگ و کلاهی چون تاجی بلند، خنجر و شمشیر به کمر، پیشاپیش شاهان و اُمرا پیاده میدویدند و شاید در قدیم پیک و قاصد بودهاند.))،
قاموس کتاب مقدس «شاطرها، خادمان امرای مشرق زمیناند که از برای دویدن در پیشاپیش عرابه و کالسکههای پادشاهان و امرا تعلیم یافته بودند سرعت و دوام بعضی از آنها خارج از باور بود.»
تاریخچه پیدایش مردان شاطر:
پیدایش شاطر، نامه و پیامرسان ، مربوط به عصر باستان است و علاوه بر ایران در مناطق آندولس، بینالنهرین و دول عثمانی نیز از پیامرسانیهایی بنام شاطر نام برده شده است. با توجه به اینکه این واژه فارسی است، به نظر میرسد این ممالک به تقلید از ایرانیان اقدام به تشکیل گروهها و مردان شاطر نموده و نام فارسی شاطر را بر آنها انتخاب کردهاند.
در اسناد تاریخی برای اولین بار تشکیل گروهها و نیروهای زبده، شجاع، و تیزپا برای امور پیامرسانی از زمان هخامنشی دیده میشود. در عصر پادشاهان هخامنشی نیروهای نظامی در لشکرکشیها و جنگ های خود دارای گروههای متعدد با شرح وظایف مشخص و شفافی بودند. گروهی از نیروهای نظامی با عنوان (نیروهای سواره نظام، گروهی پیاده تیرانداز نظام، گروهی ، گروهی دیده بان، گروهی اقدامات لجستیکی و تأمین مایحتاج نیروهای نظامی را به عهده داشتند، گروهی تحت نام مهتران وظیفه تأمین آذوقه و آب و تیمار اسبها و حیوانات اهلی را به عهده داشتند، گروهی سرناچی و طبال و گروهی نیز بهعنوان پیک وظیفه انتقال پیام پادشاهان و اُمرا را به عهده داشتهاند.) این گروه همیشه از مأمورین چابک و تندرویی انتخاب میشدند که با پای پیاده و سواره مأموریتهای خود را بهسرعت و با عبور از راههای سخت و میانبر در کوتاهترین زمان انجام میدادند
در اسناد تاریخی در عهد ساسانیان نیز نامی آشنا از قاصدان و گروه پیک و پیامرسان در منطقه بینالنهرین دیده میشود.
اوج تشکیل گروه و نیروهای پیامرسان تحت نام شاطر در عهد صفویه بوده که بهصورت ارثی از پدر به پسر میرسید و انتخاب افراد شاطر طی مراسمی با شکوه و آزمایشات سختی توسط شخص پادشاه، یا امُرا انجام میشد
شاطری و شاطر دوانی در عصر صفویه :
همانطوری که قبلاً ذکر شد، شاطران مأمورین چابک و تندرویی بودند که با پای پیاده مأموریتهای را که مستلزم طی مسافت طولانی و عبور از راههای سخت بود انجام میدادند. هر یک از پادشاهان صفوی تعداد شاطر داشتند که آنها را از بین داوطلبین این شغل طی آزمایشهای سخت و اعجابانگیز انتخاب میکردند
کسانی که داوطلب شاطری بودند. به دلیل موروثی بودن این شغل از سن هفت سالگی زیر نظر اساتید فن باید ورزیده و به دویدن میپرداختند. در سن هفت سالگی باید روزی یک کیلومتر میدویدند و با افزایش سن مسافت دویدن افزایش مییافت و در سن ۱۸ سالگی باید توان دویدن ۱۲ فرسخ (۷۲ کیلومتر) را تمرین و میآموختند. در روز انتخاب و آزمایش شاطران جدید و انتخاب سرشاطر سال ، کلیه داوطلبان در روزی خاص در خیمهای که جنب کاخ عالی قاپو بر پا میشد قبل از طلوع فجر جمع میشدند و با دستور پادشاه مراسم دویدن شروع و پس از دویدن یک فرسخ (۶ کیلومتر) به چادری که در دامنه کوه صفه برپا شده بود میرسیدند و نیزهای سفید رنگ را از مأمورین چادر دریافت و دوباره به سمت میدان نقش جهان بر میگشتند. پس از رسیدن به مبدأ در چادر جنب کاخ عالی قاپو این نیزه را تحویل و نیزهای سیاه رنگ میگرفتند و دوباره به سمت چادر محل کوه صفه بر میگشتند. این افراد از طلوع فجر صبحگاهان تا غروب آفتاب میبایست این مسیر را طی میکردند و از مبدأ میدان نقش جهان نیزه سیاه تحویل و در انتهای مسیر دامنه کوه صفه نیزه سیاه را تحویل و نیزهای سفید برای تحویل در مبدأ تحویل میگرفتند. در مدت زمان طلوع فجر تا غروب آفتاب که حدود ۱۲ ساعت میشد. هر شاطری که میتوانست ۷۲ کیلومتر بدود و ۶ نیزه سیاه و ۶ نیزه سفید را جابجا کند بهعنوان سرشاطر سال انتخاب میشد و سایر شاطران بر اساس دو معیار انتخاب میشدند یکی طول مدت زمانی که این مسافت را میدویدند و دیگری تعداد دفعات رفت و برگشت
معمولاً حد قبولی در این آزمون حداقل جابجایی ۵ نیزه سیاه و ۵ نیزه سفید (یعنی طی مساحت ۶۰ کیلومتر در طی ۱۲ ساعت) بود.
از مطالعه منابع عصر صفویه روشن میشود که وظیفه شاطر در اوایل عصر صفویه رساندن اوامر و اخبار از پادشاه به لشگریان، یا از سرداری به سردار دیگر و یا در مجموع حامل و ناقل پیامها بودند که با زیرکی خاص وظایف خود را انجام میدادهاند. همچنین از دیرترین روزگار، غیر از انجام امور پیکی، شاطران با کاروانها یا مردمی که میخواستند از معابر نا امن بگذرند همراه میشدند و از آنان محافظت میکردند و در موارد بسیار هم در رکاب بزرگان در عقب و جلو اسب میدویدند تا از آنان در برابر مردمان پشتیبانی نمایند
در زمان صفویه پادشاهان معمولاً از میان شاطران، افرادی را انتخاب و به کشورهای مجاور میفرستادند تا در داخل آن کشورها شورش و آشوبهایی بر پا کنند و حکومت آنان را متزلزل سازند. تنها رواج آیین پهلوانی، آموختن آداب و فنون جنگ و ورزشهای سخت و تعمیم مذهب تشیع بود که میتوانست مردانی جنگاور، نیرومند، با اعتقاد به مذهب شیعه اثنی عشری بوجود آورد و وحدت ملی را در مقابل مهاجمین ازبک و عثمانی اهل تسنن پایدار کند.
شاطران در دوره تسلط اعراب بر ایران، با جنگهای موضعی و شورشهای ضد اعراب با یکدیگر هم داستان میشدند به خصوص در بغداد در دوران ضعف حکومت عباسی دولت در دولت بوجود آوردند و از داخل به سستی بیشتر ارکان خلفای عباسی به نفع ایران کمک کردند.
حرفه شاطری در دوره افشاریه و قاجار نیز وجود داشته و پس از پیدا شدن وسایل نقلیه و تلگراف و تغییر جوامع شهری از صورت قدیم به شرایط جدید، دفتر کهنسال شاطری در ایران بسته شد
انگلبرت کمپفر سیاح مشهور آلمانی درباره شاطر دوانی در زمان شاه سلیمان صفوی در سفرنامه خود آورده.
«در روز انتخاب شاطران، پس از جمع شدن داوطلبان، مراتب به عرض پادشاه میرسید و دستور شاهانه بر اجرای مراسم جشن انتخاب شاطران صادر میشد. در روز حرکت شاطران تمام مسیر از میدان نقش جهان تا کوه صفه آذینبندی میشد. هر بار که گروه شاطران وارد شهر یا از آن خارج میشدند مردم با فریادهای تشویقآمیز آنها را مورد استقبال قرار میدادند. و در هر مراجعت عدهای از رجال و بزرگان تا مسافتی سواره همراه شاطران راه میپیمودند. در دوره آخر، شاه سواره بهطرف چادر جنب کاخ عالی قاپو میآمد و دستور میداد مبالغی بهرسم انعام و خلعتی شاهانه به منتخبین بدهند و بهترین شاطر را به لقب سرشاطر سال منصوب مینمود
سایر امراء نیز به سر شاطر خلعت نظیر قبا، کمربند و لباسهای رنگارنگ ابریشم میدادند.
شاردن جهانگرد فرانسوی که در یکی از جشنها انتخاب شاطر در زمان شاه سلیمان صفوی حضور داشته در کتاب سفرنامه خود آورده است «شاطران در میان خود معلم دارند و مشق دویدن میکنند. شاه و بزرگان درباره شاطرهای متعدد دارند و ایرانیها شاطر را علامت شان و شرافت و منزلت میدانند. هر کس با منزلت تر و با شان تر باشد باید شاطر بیشتر داشته باشد. این شاطرها از پدر به پسر پشت در پشت به پادشاه یا اُمرا بلند مرتبه خدمت میکنند. از سن هفت سالگی شروع به مشق دویدن میکنند در سال اول تا یک کیلومتر مسافت را به یک نفس هر روز میدوند. همینطور هر سال بر طول مسافت میافزایند در سن ۱۸ سالگی یک کوله بار آرد و یک ساج نان پزی و یک کوزه کوچک آب به پشتشان میبندند و با آن کوله بار میدوند. زیرا اغلب که آنها را به مسافرت مأمور میکنند از راه معمولی کاروان رو و شارع عام نمیروند و باید از وسط صحراها و کوهها از راههای میانبر و مخفی عبور کنند و چون در بیراههها آب و آذوقه یافت نمیشود. بنابراین آنها را عادت میدهند که آذوقه خود را بر پشت خویش حمل کنند. مدت زمانی که شاطرها در حال دویدن هستند چنانکه گرسنه یا تشنه شوند میبایست بدون وقفه از همان نان و خورشتی که بر دوش و از آبی که همراه دارند سد جوع و رفع عطش کنند
پیترو دلاواله جهانگرد ایتالیایی که در اوایل سده هفدهم میلادی در زمان حکومت شاه عباس به ایران آمده، شاطر را چنین توصیف کرده است.
شاطر وظیفه نامهرسانی را بر عهده دارد و به علاوه، جلو اسبان پادشاهان و امرا حرکت میکند و دارای لباسهای رنگارنگ و کلاه پردار و زنگولههایی به کمر دارد که در موقع حرکت، صدا میکنند و مردم با شنیدن آن کنار میروند تا راه را برای عبور پادشاه و امرا از میان مردم باز کنند. پاهای این افراد کاملاً برهنه است و چنان با سرعت میدوند و به قدری در روز راه میروند که اگر بخواهم آن را شرح دهم تصور خواهید کرد افسانهپردازی است.
علت حضور شاطر در عزاداری عاشورا چیست؟
آیا برگرفته از سنت قبیله طویریج کربلاست؟