گلوریا : مادر ؛ بی تو هیچ چیز هرگز مثل قبل نمی شود

2017-08-11
110 بازدید

گلوریا ، کوچکترین دختر جهانگیر و روح انگیز ، دلتنگ فراق دو ساله ی مادر ، به ایران آمد و بارها بر مزار او حاضر شد ، اشکها فشاند و دلمویه ها  نوشت . چند روز قبل ، پدرش جهانگیر عمرانی ۳۵ شاخه گل به نشانه ی ۳۵ سال زندگی مشترک با روح انگیز به رودخانه […]

photo_2017-08-11_11-07-19

گلوریا ، کوچکترین دختر جهانگیر و روح انگیز ، دلتنگ فراق دو ساله ی مادر ، به ایران آمد و بارها بر مزار او حاضر شد ، اشکها فشاند و دلمویه ها  نوشت . چند روز قبل ، پدرش جهانگیر عمرانی ۳۵ شاخه گل به نشانه ی ۳۵ سال زندگی مشترک با روح انگیز به رودخانه ای که از مجاور شهر محل اقامتش ، کارولینای شمالی ” می گذرد ، ریخت تا خاطره ی ۳۵ سال عشق و شیدایی  را پاس بدارد . گلوریا ، دختر کوچک مادر ، در آخرین روزهای اقامتش در ایران دل نوشته ای را در اینستا گرام خود منتشر کرد . با آرزوی سلامتی برای همه ی مادران با هم این دل نوشته ی حزن آلود را می خوانیم : 

گلوریا  : مادر ؛ بی تو هیچ چیز هرگز مثل قبل نمی شود

امروز دقیقا دو سال است که مادرم را به خاطر سرطان از دست داده‌ام. از دست دادن مادر دردی است که نمیتوان با کلمات آن را توصیف کرد. این غیرممکن است که از دست دادن زنی را که شادی زندگی خودش را فدای بهتر شدن زندگی دیگری کرد از حافظه‌تان پاک کنید.
عشق مادر حقیقتا جایگزین‌ناپذیر است.
داشتن مادر در زندگی موهبتی است که ما از آن لذت می‌بریم

واقعیت نزدیک میشود،

وقتی این زن شگفت انگیز را که به ما زندگی داد و نیروی راهنمایی بود برای بسیاری ازتصمیمات ما، از دست میدهیم
وقتی مادری میمیرد، این بسیار دردناک است و گاهی حتی ممکن است شما ندانید چه بگویید یا چه کاری انجام دهید.درمانگران میگویند نوشتن برای کسانی که از دست داده ایم، بخش مهمی از درمان است.شما نیاز ندارید از کلمات زیادی استقاده کنید تا بیان کنید واقعا چه احساسی دارید.[…]
چیزها هرگز مثل قبل نمیشود بدون تو مادر و تو ما رو ترک کردی و حفره عمیقی در قلب ما جا گذاشتی.همه ما دلمان برای تو تنگ شده و ای کاش اینقدر زود ما را ترک نمیکردی
مادر! زمان؛ میخواهد زخم ها را التیام بخشد اما اینطور که به نظرم می آید همانند این چند وقت باعث شده من هر روز حتی بیشتر از قبل دلتنگ تو بشوم
خاطرات شیرین از تو باعث میشود ما ادامه دهیم حتی زمانی که درد از دست دادن تو هنوز تازه است در قلب های ما
مامان!ما دلمان خیلی برای تو تنگ شده،من زاری کردم،گریه کردم،برای تو [نگران بودم] و ترسیدم. قلبم پر از درد است و من دلتنگم و دوست دارم تو را حیلی زیاد مامان، اما حداقل[دلم به این خوش است که] تو دیگر درد نمیکشی.
هیچ چیز هرگز مثل قبل نمیشود
خانه خیلی خالی تر است بدون گوش دادن های تو به موسیقی های ایرانی، بدون صدای پخت و پز تو، بدون شنیدن صدای خنده هایت و صحبت کردن های با تلفن
اگر فقط من میتوانستم ببینم…

اگر من فقط یکبار دیگر میتوانستم لبخندت را ببینم یا صدای خنده‌ات را بشنوم یافقط دستانت را در دستم بگیرم، فقط برای یک بار دیگر،اگر فقط یکبار!
روزی که ما را ترک کردی
واقعا روز تاریک و ترسناکی بود مامان، ما واقعا حس کردیم تنهاییم و کسی کمکمان نمیکند
ماداریم یاد میگیریم چطور بدون تو زندگی کنیم، اما این هنوز مصیبت سنگینی است، ما بی اندازه دلمان برایت تنگ شده و عاشقت هستیم. تو هرگز جایگزینی نداری
خاطراتت تا ابد نعمتی است در یاد همه ما
عاشق و دلتنگ تو هستم
در آرامش بخواب…