میرسلیم درخشید/ رئیسی آمادهتر و صحبت قالیباف منطقی بود/ استراتژی آقایان دولتگرا ترساندن مردم بود/ نیمی از مردم را متهم به طرفداری از جنگ میکنند یعنی جنگ شود تقصیر شماست که ما را انتخاب نکردید/بابت این اهانت باید عذرخواهی کنند رئیس دیدهبان شفافیت و عدالت گفت: قابل پذیرش نیست؛ وزیر دولتی که میگوید اقتصاد مقاومتی […]
میرسلیم درخشید/ رئیسی آمادهتر و صحبت قالیباف منطقی بود/ استراتژی آقایان دولتگرا ترساندن مردم بود/ نیمی از مردم را متهم به طرفداری از جنگ میکنند یعنی جنگ شود تقصیر شماست که ما را انتخاب نکردید/بابت این اهانت باید عذرخواهی کنند
رئیس دیدهبان شفافیت و عدالت گفت: قابل پذیرش نیست؛ وزیر دولتی که میگوید اقتصاد مقاومتی را اجرا میکنم رئیس شرکتی باشد که از خارج واردات میکند؛ این حرف قالیباف منطقی بود.
احمد توکلی رئیس سازمان مردم نهاد دیدهبان شفافیت و عدالت در گفتوگو با تسنیم با بیان تحلیل خود از دومین مناظره تلویزیونی نامزدهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اظهار داشت: نامزدها با آمادگی بیشتری در این مناظره شرکت کرده بودند،گاهی اوقات بدون توجه به سوالات مجری، بحثهایی را که آماده کرده بودند، مطرح میکردند. آقای روحانی در آخرین جمعبندی سخنان خود خطاب به کاندیداها گفت “شما به خدمات دولت هیچ اشارهای نکردید” این ایراد وارد بود، ولی ایراد بزرگتر به خود وی برمیگشت.
وی با بیان اینکه جهانگیری در این مناظره اعلام کرد که انتخاب مردم بین دو مسیر “راه” و “بیراهه” است در حالی که به جان هم انداختن مردم کار نادرستی است، افزود: این نگاه از “خودشیفتگی” دولتی است که خود را طرفدار آزادی و میدان دادن به رقیبان میداند. یعنی معتقدند تمام بدیها اعم از محدودیت، انزوا، تنش و جنگ در شماست (رقباست) و همه شما “بیراهه” هستید و اگر ما برنده بشویم؛ آزادی، عزت، توسعه، راه حق و سلامت در پیش مردم است.
توکلی با ابزار تاسف نسبت به این گونه دستهبندیها خاطرنشان کرد: نیمی از مردم را متهم به طرفداری از بیراهه و جنگ میکنند یعنی اگر هم جنگ شود تقصیر شما است که ما را انتخاب نکردید. در جهت مصالح ملی به آقای روحانی این موضوع را هشدار دادم اما متاسفانه به شکل موهنی مسئله را تکرار میکنند. وجود این نگاه را اهانتی جدی از سوی دولت نسبت به خودم و همه کسانی که نمیخواهند به آنها رای بدهند، میدانم و معتقدم بابت این اهانت باید عذرخواهی کنند.
نماینده سابق مردم در مجلس با بیان اینکه استراتژی و راهبرد آقایان دولتگرا ترساندن مردم بود، تصریح کرد: با اتکا به دشمن فرضی و “دیوی” که ترسیم میکردند، میخواستند بگویند به ما رای بدهید و این مسئله را به شکل موهنی جلوه کردند که هر آزادهای را متاسف کرد. جای تعجب است کسانی که خود را مدعی دفاع از آزادی میدانند اینگونه و بیرحمانه نسبت به مخالفین خود قضاوت میکنند.
رئیس دیدبان شفافیت و عدالت با اشاره به راهبرد دیگر جهانگیری در مناظره اخیر گفت: آقای جهانگیری با تکرار اینکه من اصلاح طلب هستم به دنبال احیا کردن و رسمیت بخشیدن به اصلاح طلبی است. نکته مثبتی که در اظهارات آقای جهانگیری وجود داشت این بود که عنوان کرد “من اگر رئیس جمهور شوم تلاشم این است که در سطوح بالا توافقاتی را ایجاد کنم که همه بتوانند در صحنه کشور مدیریت کنند.”
وی با اشاره به ارزیابی عملکرد سایر نامزدها در مناظره افزود: عملکرد آقای میرسلیم در مناظره مثبت بود.خیلی دقیق حرف میزد و بهتر از مناظره اول درخشید. آقای رئیسی اسلامیتر صحبت کرد و آمادگی بیشتری نسبت به مناظره اول داشت.
توکلی با اشاره به اظهارات قالیباف درباره وزیر آموزش و پرورش گفت: آقای قالیباف نمی خواست بگوید وزیر آموزش و پرورش مجرم است، حرفش این بود وزیری که متعلق به کابینهای است که مدعی اجرای “اقتصاد مقاومتی” و “کمتر شدن واردات نسبت به صادرات” در دوران فعالیت خود است حق ندارد از طریق واردات کاسبی کند.
وی در همین زمینه گفت: در دهه ۹۰ افشا شد وزیر مسکن کابینه “جان نیجر” رابطه نامشروعی با کسی که متاهل بوده داشته است. سر و صدای زیادی شد. خبرنگار بی. بی. سی از مردم میپرسید نظرتان در این مورد چیست و همه این اتفاق را تخطئه میکردند، بعد از این تخطئه کننده میپرسید مگر خودتان از این کارها نمیکنید که آنها در پاسخ میگفتند ما که وزیر کابینهای نیستم که قول دادهایم از ارزشهای خانواده دفاع کند.
نماینده سابق مردم در مجلس در ادامه گفت: قابل پذیرش نیست؛ وزیر دولتی که میگوید اقتصاد مقاومتی را اجرا میکنم و در خدمت مردم هستم، رئیس شرکتی باشد که از خارج کالا وارد میکند.دختر مظلومش هم که رئیس شرکت است پول نداشته و برای خودش کار درست کرده است، این حرف آقای قالیباف منطقی و درست بود.
رئیس دیده بان شفافیت و عدالت با بیان اینکه فارغ از نتیجه انتخابات تیم اصلاحات بازنده این میدان شد،گفت: تیم اصلاحات ضد بهترین و مهمترین ادعای خود عمل کرد. مسئله، رای آوردن نیست. یک مسلمان سیاستمدار مدعی اسلام و اصلاحات در وهله اول باید به حرفها و تعهداتی که میدهد، وفادار باشد.عنصر اصلی، تعهدات اصلاحات حفظ آزادی است. آزادی رقیب نه آزادی رفیق. اینها رقبای خود را جامع جمیع رذائل و خود را جامع جمیع فضائل میدانند و کسی که اینگونه نگاه کند بازنده است.
شکست هرات، نمونهای از بلای سیاستمدار ترسو:
در اسطورهها و تاریخ جهان و ایران و ادبیات فارسی نوعی از «ترس» دیده میشود که شایعترین است در میان انسانها. این ترس برخاسته از «ضعف روحی و شخصیتی» آدمی است در مقابله با دشواریها. مارکوس آئورلیوس، امپراتور- فیلسوف نامدار رومی، بخش عمدهی دوران حکومتش را در جنگ گذرانید و در بسیاری از جنگها پیروز بود. او یادداشتهایی برای انتباه خود نگاشته که بعدها بنام «تأملات» شهرت فراوان یافته است. مارکوس آئورلیوس مینویسد: «آن کس که اندوه یا خشم یا ترس بر او غلبه یافته؛ [اندوه] به خاطر چیزی که رخ داده، [خشم به خاطر] چیزی که در حال رخ دادن است، یا [ترس به خاطر] چیزی که در آینده رخ خواهد داد… مانند کسی است که از اندوه یا خشم یا ترس میگریزد. زمانی که عاملی خارجی بر تو غلبه یافت آن عامل بر تو غلبه نیافته بلکه تلقی تو است که بر تو غلبه یافته، و تو میتوانی در یک لحظه این نگاه را تغییر دهی.»
* «ترس» و «شکست» در تاریخ ایران
تاریخ ایران پر است از دوگانههای ترس و شکست. از میان وقایع تاریخ ایران یکی از بارزترین و ملموسترین نمونهها، که پیوند «ترس» و «شکست» را نشان میدهد، جنگ هرات است. پایان «جنگ کریمه» (۳۰ مارس ۱۸۵۶ م. / ۲۳ رجب ۱۲۷۲ ق.)، به زیان روسیه و به سود بریتانیا و متحدانش (عثمانی و فرانسه)، «نقطه عطف در توسعه اروپای جدید» (تعبیر دیوید تامسون، مورخ) و نیز نقطه عطف در تاریخ استعماری بریتانیا در شرق بهشمار میرود. در پیامد این جنگ نه تنها تفوق قطعی نظامی بریتانیا در قاره اروپا تأمین شد، و بر این پایه جغرافیای سیاسی جدید اروپا شکل گرفت، بلکه در عثمانی و ایران نیز نقطه عطفی شد در گسترش و نفوذ دیوانسالاران متمایل یا وابسته به بریتانیا. تجزیه هرات از پیامدهای این اقتدار است.
بهدلیل قدرت نظامی ایران در آن زمان، بریتانیا حاکمیت ایران بر هرات و نفوذ ایران در قندهار را تهدیدی برای مستملکات خود در شبه قاره هند تلقی میکرد. بهعلاوه، تصور میکرد با دادن هرات به دوستمحمدخان بارکزی، امیر کابل، میتواند خطر تهاجم امرای افغانی به هندوستان را دفع کند. بدینسان، دسیسههایی آغاز شد که در سال ۱۲۷۲ ق. به قتل صیدمحمد خان، حاکم هرات، انجامید. ناصرالدین شاه، برای مقابله با این تهدید و دسیسهها، سلطان مراد میرزا حسامالسلطنه، والی خراسان، را در رأس قشونی راهی هرات کرد. قشون ایران در ۲۵ صفر ۱۲۷۳/ ۲۵ اکتبر ۱۸۵۶ کنترل شهر هرات را به دست گرفت. پنج روز بعد، در اول نوامبر، دولت بریتانیا به ایران اعلان جنگ کرد. نیروی دریایی بریتانیا، به فرماندهی ژنرال سِر جیمز آترم، در اول دسامبر جزیره خارک و سپس بنادر بوشهر و خرمشهر (محمره آن زمان) را به تصرف درآوردند و از سمت بوشهر به پیشروی در خاک ایران به سمت برازجان پرداختند. این تهاجم با مقابله شدید مردم ایران، بهویژه عشایر عرب بنیکعب و عشایر قشقایی و بوشهری، مواجه شد و به شکست سنگین قشون بریتانیا در جنگ ننیزک (نزدیک برازجان) انجامید. این حوادث با انقلاب بزرگ مردم هندوستان، اعم از هندو و مسلمان، علیه سلطه بریتانیا همزمان شد که به «موتینی بزرگ ۱۸۵۷» مشهور است. تقارن انقلاب ۱۸۵۷ هندوستان با حضور قشون قدرتمند ایران در هرات و جنگ جنوب ایران با بریتانیا میتوانست تحولاتی بزرگ و سرنوشت ساز را رقم زند.
* دو نگاه نسبت به حادثه هرات
در قبال این حوادث در تهران دو نگرش وجود داشت:
نگرش نخست از آن میرزا آقاخان نوری اعتمادالدوله (صدراعظم) و سایر رجال وابسته به استعمار بریتانیا بود که با ایجاد «دلهره و هراس»، شاه را به تخلیه هرات و انعقاد پیمان صلح با انگلیس تشویق میکردند. نگرش دوم اما به حسامالسلطنه و سایر رجال وطندوست ایرانی تعلق داشت که خواستار تداوم مقابله نظامی با بریتانیا در جنوب ایران و علاوه بر آن حرکت قشون از هرات به سوی دهلی برای کمک به مردم هند بودند. این حرکت به درخواست بزرگان هند بود که نامههای متعدد به تهران ارسال کردند و خواستار کمک ناصرالدین شاه شدند که «تیغ اسلام» به دست دارد و «صاحب غیرت و قوی مطاع» است و میتواند «در مقام معالجه این امور» برآید.
ناصرالدین شاه در آغاز، فرمان مقابله صادر کرد و در ۶ جمادیالاول ۱۲۷۳/ ۲ ژانویه ۱۸۵۷ نوشت: «بر ما واجب و بلکه بر جمیع اهل اسلام عموماً و تشیع خصوصا لازم است که کمر همت بر میان بسته، باد غرور خصم را از دماغ او به خواست خداوند تعالی و توجه پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوالسلم و مرتضی علی علیهالسلام بیرون کنیم تا این که بداند و بفهمد که ملت و دولت غیور ایران و اسلام مملکت خود را که سالهاست با غیرت و عزت و شوکت راه رفته و بر همه تفوق داشته ذلیل تلبیس و تدلیس دولت انگلیس نخواهند خواست.»
معهذا، اندکی بعد دسایس میرزا آقاخان نوری اعتمادالدوله (صدراعظم) و سایر درباریان وابسته کار خود را کرد. او فرخ خان امینالملک کاشی را با تعجیل از اسلامبول راهی پاریس کرد و بدینسان، با دلالی ناپلئون سوم، در ۴ مارس ۱۸۵۷ قرارداد ننگین پاریس میان فرخ خان، بهعنوان نماینده ایران، و لرد کاولی، نماینده بریتانیا، منعقد شد. طی این قرارداد هرات از خاک ایران منتزع شد و ماجرا به سود بریتانیا پایان یافت. احمد خانملک ساسانی مینویسد: «میرزا آقاخان خود را دستپاچه [و] وحشتزده نشان داد، از بیحساب بودن قوای انگلیس و اشغال سرتاسر خاک ایران به عرض شاه رسانید. لذا، بدون درنگ مصمم شدند فرخ خان کاشی را، که صندوقدار شاه بود، برای عقد صلح با انگلیسیها به پاریس بفرستند.» اعتمادالسلطنه مینویسد:
«او [فرخ خان کاشی] خود پولی از انگلیسها گرفت [و] با اتباعش این کار [را] کردند. و عاجلا کار صلح را پرداختند و مصالحه را منعقد نمودند. اگر شتاب نکرده بودند… انگلیسها مضطرب و مستأصل میشدند و کار به دلخواه میگذشت: هرات را مسترد نمیکردیم و بنادر خود را مسترد مینمودیم. بلکه به قسمت عمدهای از افغانستان دست میانداختیم و خسارت جنگی قابلی از دولت انگلیس میگرفتیم. افسوس که عجله فرخ خان نگذاشت… هرات از دست رفت بلکه حق ثابت ما در افغانستان باطل شد. ایران به جای آنکه خیلی منتفع شود مبلغهای گزاف متضرر شد.»
بدینسان، نه تنها یکی از فرصتهای منحصربهفرد و تکرارنشدنی تاریخ برای تأثیرگذاری ایران بر سرنوشت منطقه از دست رفت، بلکه پیروزی بزرگ ایران به شکستی حیرتانگیز منتهی شد که هیچ دلیلی بجز «نفوذ» و القاء «ترس» نداشت.
نویسنده: آقای عبدالله شهبازی نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر
منبع:khamenei.ir
بسیار تاسف بار است که فرمانده اقتصاد مقاومتی از کار وزیر و دخترش که لباس خارجی وارد کردند دفاع کند و بگوید مظلوم و بی کار بود و به شغل شریف واردات پرداخته است..دم زدن از اقتصاد مقاومتی با این طرز فکر یعنی تمسخر مردم و تمسخر کشور و تمسخر همه افرادی که به واسطه وارد کردن کالا به شکل قاچاق و یا غیر قاچاق کار خود را از دست داده و خانواده آنان بدون درآمد مانده اند.اگر معنی اقتصاد مقاومتی این است پس مردم بیکار شده چگونه ارتزاق کنند ؟آیا نباید برای گذران زندگی خانواده خود دست به هر کار خلافی بزنند ؟ آیا کشور گرفتار بزرگترین ناامنی نمی شود ؟ جهانگیری در مناظره دیروز خیلی به مردم توهین کرد. بی دلیل نبود که بیش از ١۶٠٠ نفر برای کاندیداتوری ثبت نام کردند .خیلی با این کارشان خواستند با زبان بی زبانی بگویند اگر کشور داری این است ما هم می توانیم رئیس جمهور شویم .حق این است که مردم با حضور در پای صندوق رای پاسخ قاطعی به این طرز فکر که مردم را به دو بخش رانت خوار و فقیر تقسیم می کند ،بدهند تا هر خام عقلی جرات جسارت و توهین به مردمی که ولی نعمتند نکند . جسارت و وقاحتی که جهانگیری کرد ،کم نظیر بود .کجا رفتند غیور مردان مردی که ما را با این نااهلان تنها گذاشتند و خود با انتخاب شهادت بهترین مسیر را برگزیدند که اگر امروز بودند پاسخ در خور شان به آنان می دادند
به نام خدا. سوال این است جناب توکلی کجا بیشتر به مردم اهانت می شود ؟
جایی که به مردم هشدار بدهند که یک طرز تفکر خطرناک وارد میدان شده و اگر هم خطناک نباشند استراتژی آنها شکست خورده و رد شده است یا جایی که به جای برنامه دادن برای انتخابات دائم به تخریب رئیس جمهور بپردازی؟؟ بزرگوار شما که برنامه ای از خودت ندادی که مردم شما را بشناسند پس لااقل بگذارید دیگران شما را بشناسانند. جناب توکلی اهانت از آنجا شروع شد که برای خرید رای مردمی که تمام داشته های خود را به پای انقلاب گذاشتن وعده بی منطق و نشدنی(و به فرض شدنی بودن تورم زای ) یارانه چند برابری را دادی. اهانت از جایی شروع شد که بدون هیچ مسئولیت اجرایی در کشور سایت کارآفرینی زدی و اطلاعات خصوصی مردمی را گرفتی که نمی دانند دارند با آینده خود چه می کنند. اهانت از جایی شروع شد که ۳۹ سال تلاش مسئولان و مردم ایران را اینگونه توصیف کردی ۹۶ درصد بیچاره و ۴ درصد همه چیز دار. مطمئنا روحانی در این ۴ سال مردم را به این طبقات تقسیم نکرده. اهانت از جایی شروع شد که کسی که کوچکترین سابقه اجرایی ندارد در مدت کوتاهی برنامه اداره کشور را فنر زده رونمایی کرد. اهانت از جایی شروع شد که کسی که بالاترین سمتش شهرداری یک شهر است و سابقه شهرداری و زمین خواری و …. در دوران خدمتش روشن ادعای ایجاد ۵ میلیون شغل می کند . اهانت از جایی شروع شد که کسی که مسئول ادامه کار در پلاسکو است پشت میز مناظره برای ریاست جمهوری نشسته. اهانت از جایی شروع شد که دولتی که پای ثابت گفتگوی آزادی سوریه در منطقه شده را دولتی بی اقتدار دانستی. اهانت از جایی شروع شد که کسانی که برای اعتلای فرهنگ ایرانی تلاش کردند را کنار گذاشتید . اهانت از جایی شروع شد که ممنوع التصویر کردید و …. شما جواب خود را در انتخابات کلان شهرهای ایران گرفتید و از ترس فراموش شدن از هر نوع تهمت و افترا و بی ادبی کوتاهی نخواهید کرد.
اگر براستی هدفتان پوشیدن لباس خدمت است مرد و مردانه بنامه بدهید نه یارانه و…