استاد مهدی معینیان – هاشمی بزرگتر شد

2017-01-11
86 بازدید

انا لله و انا الیه راجعون از شمار دو چشم یک تن کم وز شمار خرد هزاران بیش با کمال تاسف ، یکی از برجسته ترین چهره های اسلام و انقلاب از این دار فانی به دیار باقی شتافت و الحق که چه نام نیکی از خود بر جای گذاشت! آیت الله هاشمی رفسنجانی در […]

download-1

انا لله و انا الیه راجعون

از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش
با کمال تاسف ، یکی از برجسته ترین چهره های اسلام و انقلاب از این دار فانی به دیار باقی شتافت و الحق که چه نام نیکی از خود بر جای گذاشت! آیت الله هاشمی رفسنجانی در عنفوان جوانی در خانواده ای مرفه وبرخوردار از نعمت ثروت در کسوت روحانیت در آمد آن هم در زمانی که این لباس ، با این که همیشه در ذات خود شریف بوده ، ظاهرا از عزت وحرمت امروز بر خوردار نبود . اولین اجری که خدا به ابن مرد خدا و انسان با صفا داد این بود که چهره ی نورانی امام را دید و کلام حیاتبخش او را شنید و نفس عیسوی آن بزرگوار جان تازه ای را در کالبدش دمید و چه بسا که حالش حال مولانا بعد از ملاقات با شمس تبریزی شد که گفت :
این نفس جان دامنم بر تافته ست
بوی پیراهان یوسف یافته ست .
آنچنان شیفته و دلباخته ی امام وراه اوشد که نام و نان و عنوان را با غربت و مشقت زندان و و فحش ها و ملامت های زندانبان عوض کرد و بارها تا پای مرگ پیش رفت ؛ اما از راه خود پا پس ننهاد .به گمانم مرحوم مهدوی کنی بود که گفت : یک روز در زندان نعش یک جوانی را
آوردند و جلوی سلول ما انداختند ؛ بعد متوجه شدیم که آقای هاشمی بود که از شدت شکنجه بی هوش شده بود .
این مرد بزرگ آثار قلمی فراوانی دارد که در راس همه ی آنها بیست جلد تفسیر قرآن ، معروف به تفسیر ” راهنما ” است که بسیار در غنی تر کردن تفسیر نور توسط حجت الاسلام قراءتی نقش داشته است . مجلداتی از این تفسیر ، یادگار دوران زندان ایشان است که دستنوشته های خود را در ملاقاتها به همسرش می داد واو مخفیانه و در زیر چادر آنها را از زندان خارج می کرد.
در طول دوران بعد ازجنگ ، بعضی از افراد حقیر و قدرت طلب برای بزرگ جلوه دادن خود علیه او سخن می گفتند و دل بی غل و غش این بزرگوار را می شکستند مخصوصا آن روزنامه ی کذایی که گاهی با لحن شعبون بی مخها بیت المال را به هدر می دهد همواره به پای این بزرگمرد می پیچید حال آنکه اگر گاهی با رهبر معظم اختلافی در کار بود از قبیل اختلاف موسی و خضر علیهماالسلام بود .

انسانهای وارسته و بزرگ وقتی از دنیا رخت اقامت بر می بندند در دلها بزرگتر می شوند ودشمنانشان حقیرتر می گردند که البته این یکی دیگر از الطاف خدا و شکور بودنش نسبت به آنهاست .

خدای متعال وجود افراد فداکار و خدا طلب در بین مردم را از لطف و رافت خود نسبت به بندگان می داند .زیرا اسوه والگو برای تهییج دیگران به خدا خواهی و فداکاری اند .بنا بر این ما عقب ماندگان هم باید از اینان درس بگیریم وهمواره به خود تلقین کنیم که :

تا رسد دستت به خود شو کارگر
چون فتی از پای خواهی زد به سر