سختگیری در جایی که اسلام سخت نگرفته باعث دین گریزی جوانان است محمدحسن حائری شیرازی، ۱ شهریور ۹۵ تاریخ انتشار : دوشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۵ ساعت ۰۷:۰۰ اخیرا جناب اقای علم الهدی امام جمعه مشهد گفتهاند که برگزاری کنسرت در مشهد خلاف شئونات این شهر است و هرکس کنسرت میخواهدازمشهد برودایشان با همکاری دادستان مشهد […]
در راستای این تصمیم ذکر چند نکته ضروری است:
۱- اصل گوش دادن و نواختن موسیقی به فتوای مشهور فقهای معاصر علی الخصوص امام راحل و رهبری انقلاب حرام نیست بلکه قسمی از موسیقی که مناسب مجالس لهو (یعنی مجالسی که برای معصیت میباشد)حرام است.لذا همانگونه که گوش دادن موسیقی غیرلهوی (غالب موسیقیهایی است که موفق به اخذ مجوز از ارشاد میشوند و یا از صدا و سیما پخش میشوند)حرام نیست نواختن آنها هم حرام نیست و همچنین نواختن آنها با حضور تماشاگران که به آن کنسرت اطلاق میشود. لذا جلوگیری از فعل حلال در شهر مقدس مشهد اگر با اذعان به حلیت آن انجام شود مصداق تحریم حلال است. این امر موجب از هم گسیخته شدن شیرازه دین وبی در و دروازه شدن آن میشود. لذا شدیداً و اکیداً در روایات و آیات مورد نهی قرار گرفته است.(۱) اگر ایشان حرام میدانند حق ندارند فتوای امام راحل و رهبری انقلاب را که محل رجوع است در قوانین جاری مملکتی کنار بگذارند و به نظر خود عمل کنند.
۲- مقام رهبری در دیدار با دانشجویان از کنسرتهای مختلط که آمیخته به گناه است نهی نمودند. مجالس مختلطی که زن و مرد قاطی و به پایکوبی و …مشغولاند و مصداق بارز آن پارتی و مجالس شبانه رقص و پایکوبی است مصداق تام وتمام این مجالس حرام میباشد. اگر در کنسرتهای مجوزدار ارشاد همچین مجالس باشد قطعا باید از آن جلوگیری نمود اما عموم کنسرتهای برگزار شده خصوصا در موسیقی سنتی ایرانی اصلا مناسبتی با چنین مجالسی ندارد. فی المثل در کنسرتی که آقای افتخاری برگزار میکنند(اتفاقا ایشان مورد تحسین و تمجید مقام رهبری قرار گرفتند در باز دید از صدا وسیما) صدا و نوا و موسیقی مناسبتی با مجلس لهو و لعب ندارد لذا تحریم برگزاری اینچنین کنسرتهایی تاکید میکنم از مصادیق بارز تحریم حلال است و مورد نهی شارع میباشد.
۳- در استفتاء دیگری رهبری انقلاب ترویج موسیقی را منافی شئونات جمهوری اسلامی دانستهاند. ترویج موسیقی عنوانی است نیازمند واکاوی . آیا موسیقی ای که حلال است و در زندگی مدرن جزء حیات فردی و اجتماعی عامه مردم قرار گرفته است نیازمند نوازندگان مسلمان و متعهدی نیست که با شناخت صحیح آن از آن در جهت منافع نظام استفاده نمایند؟ آیا بدون برگزاری کلاسهای مناسب این امر شدنی است؟ لذا اصل برگزاری هدفمند کلاس آموزش موسیقی برای تربیت نیروی مورد نیاز در این عرصه نمیتواند منافاتی با اهداف جمهوری اسلامی داشته باشد. از این رو ترویج موسیقی میتواند به معنای قرار گرفتن موسیقی جز دروس ومواد درسی سطوح آموزش وپرورش و برنامه جاری همه دانشگاهها و یا پرداختن نهادهای غیرمرتبط به آموزش گسترده موسیقی به مانند کشورهای غربی باشد. اما نفس اجرای زنده موسیقی وکنسرت به معنی ترویج موسیقی نیست.
۴- ارائه الگوی سخت گیرانه از اسلام موجب نفرت و دین گریزی جوان و پیر این مرز و بوم از دین میشود.آیا مفاسد مترتب بر جلوگیری از اجرای زنده موسیقی را مورد مداقه قرار دادهایم در زمانی که کشور ما بیش از هر زمان با توجه به تهدید و تحریم اجانب به وحدت ملی نیازمند است بیان و اعمال مسائلی که مردم را به نظام بدبین و آنان را دسته دسته و در مقابل یکدیگر قرار میدهد، به صلاح دین و نظام است؟!!!
چقدر تفاوت است بین عملکرد شما که به واسطه صلاحدید شخصی مردم را از انجام حلال خدا نهی میکنید و به عواقب آن برای وحدت نمیاندیشید و رفتار امیرمومنان علی(ع) چنان که در کتب روایی معتبر منقول است (۲)حضرتشان ازجماعت در نماز مستحب ماه رمضان که خلیفه دوم آنرا برخلاف سنت پیامبر آورده بود، نهی نمود اما بعد آنرا اجازه داد و علت آنرا این چنین بیان فرمودند:لو حملت الناس علی ترکها لتفرق عنی جندی حتی ابقی وحدی او قلیل من شیعتی. اگر مردم را مجبور به بازگشت به سنت پیامبر در ترک جماعت در نماز مستحب میکردم سپاه من متفرق میشدند و جز قلیلی با من نمیماندند.اهمیت وحدت مانع اعمال زور برای ترک بدعت شد وامثال شما بی محابا از اثار عملکردشان نسبت به وحدت وامنیت ملی حلال خدا را حرام میکنید.
۵- نقاره خانه حضرتی که در حرم امام رضا(ع)هر صبح و شام مینوازد و مردم زیر رواق حضرتی و صحن و بست شیخ بهایی و …به تماشای آن میپردازند آیا مصداق اجرای زنده موسیقی نیست؟ چرا مراجع و فقها عظام آنرا خلاف شان امام رضا(ع) ندانستهاند؟
سخن را با کلماتی از معصومین (ع)به پایان میبرم:
در روایت وارد شده است که ” المومن اذا فعل شیئاً اتقنه”مومن چون کاری کند آنرا متقن وبا مراعات حدود انجام میدهد. به جا بود آقای علم الهدی به جای منع فله ای برگزاری کنسرت در مشهد مقدس از مجالس توام با اختلاط حرام مانند پارتیهای شبانه خصوصی که هزار مفسده به دنبال دارد جلوگیری میکردند.
اینکه ما از مطلق برگزاری کنسرت جلوگیری کنیم ممکن است موجب تحسین تعداد محدودی از متدینین شود اما موجب بدبینی عامه مردم به نظام و روحانیت میگردد. امیر مومنان(ع)در نامه به مالک اشتر میفرماید:”ولیکن احب الامور الیک اوسطها فی الحق و اعمها فی العدل و اجمعها لرضی الرعیه…” پس ای مالک محبوبترین کارها نزد تو به عنوان حکمران اسلام باید سه خصوصیت داشته باشد، معتدلترین امور در حق گرایی، شاملترین امور در عدالت گستری و جلب کننده ترین امور از حیث رضایت مردم باشد. پس به تحقیق که نارضایتی خواص مورد اعتنا قرار نمیگیرد اگر عامه مردم رضایتشان جلب شود(۳)
متاسفانه در قسمتی از سخنانتان گفتهاید کسانی که کنسرت میخواهند از مشهد بروند. این سخن مرا به یاد فقره دیگری از عهدنامه ذی قیمت مالک اشتر که آداب تعامل و سخن و معاشرت حاکمان با مردم را آموزش میدهد، انداخت. آنجا که فرمود:”ایاک و مساماه الله فی عظمته…فان الله یذل کل جبار و یهین کل مختال” ای مالک بپرهیز که در بزرگی فروختن با خدا هماوردی کنی و در کبریا وعظمت خود را همانند خدا دانی. پس به تحقیق که خداوند هر سرکشی را خوار میسازد و هر خودبینی را بی مقدار.(خدا امری را حلال کرده ما حرام کنیم انتخاب محل سکنی را ازاد گذارده ما سلب این ازادی کنیم )
پاورقی ها:
۱-کافی باب ان الاسلام قبل الایمان ولاعکس
۲-وسایل الشیعه ج۸باب عدم جوازالجماعه فی نوافل شهر رمضان روایت۳
۳-نهج البلاغه عهد نامه مالک اشتر ص۳۲۷ ترجمه شهیدی
قنات تاریخی میمه بیش از خودمان به فکر جایگاه مزد آباد است !!!
هیچ میمه ای را سراغ نداریم که سرمزدآباد را ندیده باشد ، بارها و بارها در هرم داغ تابستان خودمان را به تخت سرمزد آباد رساندیم و با آب زلال و گوارای مزدآباد غبار از سر و روی گرفتیم ، از مظهر قنات که به تخت سرمزد آباد معروف بود تا مادی که آب خروشان را به سمت آربالا و سر پیلار هدایت میکرد ، همیشه میزبان همشهریانی بود که پای از کفش گرفته و دمی در زیر سایه سار درختان سر به فلک کشیده با کف دست آب مزدآباد را مشت مشت بالا ریخته و مبهوت هنر پیشینیان میشدند ، تا زندگی بوده این آب آمده و به دنبال خود آبادانی آورده ، از کوچه باغهای سربره ، کوچه رشید ، سرپیلار گذر کرده و مزارع پایین دست باغات را سیراب کرده و هیچ نیرویی نتوانسته جلوی این آمدن را بگیرد ، زرد آلو و سیبهایی که دیگر توان ماندن بر روی شاخه های درخت را نداشته با اندک نسیمی که میوزید خودشان را به سمت آب پرت میکردند که تا قبل از فاسد شدن اندکی طعم سفر با مزد آباد را بچشند ، مادی دراندشتی که از آربالا به سمت دشت لتیان و گندم زارهای میون رز آب مزد آباد را هدایت میکرد از مقابل باغ انگورمان میگذشت ، بهترین جایی که میشد دراز کش خوابید و کف دست را بر روی مرقهای سبز شده کنار مادی گذاشت و با خیال راحت هورت و هورت آب نوشید ، درست مقابل در باغ بود ، اینجا سرقفلی داشت ، شرایط آب خوردن به این سبک و سیاق به فاصله ده سانتیمتر اینور تر و یا آنورتر آنچنان سخت بود که یا آب به لبانت نمیرسید و یا مجبور بودی با هر جرعه ای نفس تازه کرده و مجدد به سمت آب خوردن شیرجه بروی ، مزدآباد را ما اینچنین شناخته بودیم و هیچ گاه فکر نمیکردیم این آبی که بدون آبونمان و مالیات بر ارزش افزوده و تبصره و سهم آبفا در اختیارمان است ، روزی جهانی خواهد شد، روزی به ثبت یونسکو خواهد رسید ، دیگر نمیتوانی بدون اجازه بیل و کلنگ را برداری و به جان این قنات بیفتی ، این قنات هویت ماست ، تاریخ ماست ، پیشینه و افتخار ماست .
همانطور که تا چند سال قبل عظمت مزدآباد را درک نکرده بودیم ، اینک یونسکویی شدنش را نیز جدی نگرفته ایم ، در کشوری به بزرگی ایران چند قنات دیگر توانسته اند یونسکویی گردند ؟ از آذربایجان شرقی و غربی و کردستان گرفته تا سه استان خراسانی ، سیستان و بلوچستان و مرکزی و فارس و کهکیلویه و بویر احمد و چهار محال بختیاری تا هرمزگان ، چه سعادتی بالاتر از این که استان اصفهان سه قنات یونسکویی دارد و منطقه میمه به تنهایی دو قنات ، قنات مزد آباد و قنات وزوان ،،،،،،،،
قنات مزد آباد فهمید خودش باید به صرافت بیفتد ، خودش باید خودش را جهانی و یونسکویی کند ، قنات مزد آباد فهمید که این امام زاده کور میکند که شفا نمیدهد ، به همین خاطر از مادر چاه حرکت کرد ، یکایک حلقه چاه ها را در نوردید و خودش را به تخت سرمزد آباد رساند ، تختی که روزگاری نه چندان دور یکی از مناطق بکر و دیدنی منطقه بود ، به حدی که استاد امرالله احمد جو را مجاب کرد عوامل سریال روزی روزگاری را به آنجا کشانده تا با تهیه پلانهایی زیبا این منطقه زیبا را از قاب تلویزیون به مردم سراسر کشور نشان بدهد ، اما انگار مزد آباد فهمیده بود که باید قنات باشی ، باید روان و جاری باشی ، باید راه بیفتی ، کوچه باغها را طی کنی ، درختان را سیراب کنی ، مزارع را شاداب گردانی و بروی و بروی و بروی تا به دنیا بفهمانی که منم اهورا مزد آباد قناتی به قدمت تاریخ ، قناتی به بزرگی بزرگترین ها ، خودت را به سازمانی بین المللی برسانی و ثبت یکی از سازمانهای مهم دنیا گردی ، آری قنات مزد آباد خودش خودش را یونسکویی کرد ، مزد زحماتش را خودش گرفت ، خودش توانست یکایک رقبا را از سر راه برداشته و سرانجام مدال خوش رنگ یونسکو را بر گردن آویزد.
الان مزد آباد ما توقع زیادی از ما ندارد ، زحمات شبانه روزی را بدون این که سر سوزنی از ما توقع داشته باشد انجام داد تا توانست این رتبه را کسب کند ، الان چشم قنات به مدیران شهری ماست تا با ایجاد امکاناتی در حد نام اهورا مزد آباد کاری کنند تا مردم سراسر این کره خاکی بیایند و در مقابل این اثر تاریخی کلاه از سر گرفته برایش دست افشانی کنند ، باز هم قنات مزد آباد به فکر ماست ، باز به ما می اندیشد ، میخواهد ما را به مردم دنیا معرفی کند ، خودش احتیاج به معرفی ندارد ، چون هر جا که بخواهد میتواند برود ، کاری که تاکنون انجام داده و توانسته بدون تذکره و روادید راهی را برود که ما نتوانسته ایم برویم …………….
تا دیر نشده باید کاری کنیم که شرمنده مزد آباد نگردیم .
اقای ایران دوست عزیز .قسم به قلم.از قلمتان.و قسم به انچه مینویسد.از انچه نوشته اید .لذت بردم.