احمدرضا ایراندوست – مسجد علی و یک دنیا خاطره

2016-06-28
60 بازدید

مسجد علی و یک دنیا خاطره نمیدونم چرا هر وقت صحبتی از مسجد علی به میون میاد ناخودآگاه دلم هری میریزه ، من با مسجد علی بزرگ شدم ، از زمانی که توسط معتمدین این مسجد ساخته شد تا الان که کانون فرهنگی و هنری داره ، از روضه های مرحوم آقا نعمت اله ، […]

images (27)

مسجد علی و یک دنیا خاطره
نمیدونم چرا هر وقت صحبتی از مسجد علی به میون میاد ناخودآگاه دلم هری میریزه ، من با مسجد علی بزرگ شدم ، از زمانی که توسط معتمدین این مسجد ساخته شد تا الان که کانون فرهنگی و هنری داره ، از روضه های مرحوم آقا نعمت اله ، از ملاعباسعلی شهیدی ، تا مرحوم آقا سید محمد و آقا سید هاشم ، از مرحوم محمدصادق نادیان که به خانه مچد علی معروف بود تا مادرانی که نذر و نیازها شون را به این خانه خدا می آوردند ، از زمانی که دعای سحری را احمدرضا هاشمیان میخوند تا موقعی که علی عسگر زاده در نوجوانی توانست مکبر و اذان گوی مسجد باشه ، از حاج حسین متقی که عشقش اذان گفتن و اقامه نماز در مچد علیه ، از حاج آقا محرمی که تو این چند سال پیشنماز مسجد شده و نذاشته چراغ مسجد خاموش بشه .
تکیه کلام همه اهل خانه ما در هنگامی که با منزل والده تماس میگیریم و جواب نمیده ، اینه : مچد د هه ، بشویه نوما مچد علی ، باید بچه این محل باشی تا حال و هوای مچد علی را درک کنی ، محراب قدیمی مسجد علی گچی بود ، من و شهید محمود رضا ایراندوست نوجوان بودیم ، پدر شهید محمود عموی من بود که برای جراحی دیسک کمر تو بیمارستان بستری شده بود ، تو همون حال و هوای بچه گونه بودیم ، محمود مهرهای نماز را برمیداشت و به محراب میمالید ، میگفت اگه این مهر به محراب بچسبه ، عمل جراحی بابام موفقیت آمیزه و به زودی برمیگرده خونه ، اون زمانها مصرف شمع تو مساجد زیاد بود ، برق ها وضعیت درست و حسابی نداشت و در مواقع تاریکی از شمع استفاده میکردند ، شمع ها بعد از سوختن در پای محراب پخش میشدند و تکه هایی از پارافین آب شده به مهرها مالیده شده ، همین باعث میشد که مهر به دیوار محراب بچسبه ، اینها نمونه هایی از اعتقاد بچه محل ها به مچد علی بود ، مرحوم حاج میرزاعبدالله متقی یکی از بانیان اصلی ساخت مسجد علی بود ، هر کس به اندازه وسع خودش کمک میکرد ، به هنگام بنایی ابوی مرحوم من چند روزی را اونجا کار میکردند ، بعد از حدود پنجاه سال هنوز حال و هوای بنایی مچد علی را به خاطر دارم ، دور تا دور مچد علی درخت های توت بود که در این موقع از سال پاتوق بچه ها بود ، اینقدر از این درختها بالا و پایین رفته بودیم که چشم بسته میدونستیم پامون را کجای شاخه بذاریم ، دو تا عمه من داشتم که مشتری پرو پا قرص مچد علی بودند ، مرحومه والده آقای شیبانی هم به هنگامی که قصد اقامه نماز را در مچد علی داشتند ، دچار سانحه شدند ، هیئت قمر بنی هاشم وقتی دچار انشقاق شد ، عده ای از اونها ، هیئت جان نثاران قمر بنی هاشم را تشکیل داده و مچد علی را به عنوان پایگاه و تکیه خودشون انتخاب کردند ، مچد علی برای تک تک اهالی محله یاد آور خاطرات نوستالژیکه ، صدای بلند گوی مچد علی همیشه تو خونه ما به وضوح شنیده میشه ، مرحوم حاج سید محمد موسوی زاده برای سرپا بودن مچد علی خیلی زحمت کشیدند ، به نوعی ایشان بچه محل ما به حساب می اومدن ، الان مچد علی هیات امنا داره ، کانون فرهنگی هنری داره ، فرشهای جورواجورش همه تعویض شده و از این فرشهای یک دست شکل سجاده داره ، سرویسهای بهداشتی به خارج از مسجد منتقل شده ، نمای مسجد توسط بانیان مرمت شده ، کاشی کاری محراب و دیوارها به همت هیات امنا عوض شده ، جلوی درب مسجد آب سرد کن گذاشتند ، با همه این تغییرات ظاهری برای ما هنوز مسجد علی مچد علی باقی مونده و خواهد ماند ، هنوز نهیب های مرحوم خانه تو گوشمونه ، هنوز برای شفای بیماران مهر به محراب میچسبونیم ، هنوز که هنوزه با دیدن مچد علی ، به یاد مرحوم روق سهی ، طوبی خانم ، مش خجبگم ، مش رقیه ، نوش آذر خانم ،مش سلطان ، ایران خانم ، مس خاتونه ،جن حیدره ، زن عمو فرهنگ ، زن دایی گل افروز ، روق حاج آقا و دهها زن و مردی که عباداتشون را تو این مسجد انجام دادند ، اینجا قرآن به سر گرفتند ، نماز عید فطر خوندن ، حلوا و خرما و آجیل مشگل گشا پخش کردن تا با توسل به ائمه مشکلشون حل بشه ، اهالی مچد علی تو مچد علی راحت تر به راز و نیاز پرداختند ، روحشون شاد.