واقعیت آن است که مشارکت اجتماعی چیزی فراتر از یک قرارداد دو جانبه است ، مشارکت یک همایش و ژست نیز نیست … توفیق هر جامعه به میزان مشارکت مردمی آن بستگی دارد و مشارکت نیز در گرو احساس رضایت مندی مردم از جامعه خود است … با تمام نیازی که جامعه به مشارکت مردمی […]
واقعیت آن است که مشارکت اجتماعی چیزی فراتر از یک قرارداد دو جانبه است ، مشارکت یک همایش و ژست نیز نیست …
توفیق هر جامعه به میزان مشارکت مردمی آن بستگی دارد و مشارکت نیز در گرو احساس رضایت مندی مردم از جامعه خود است …
با تمام نیازی که جامعه به مشارکت مردمی در تمامی عرصه های سیاسی ،اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دارد اما بدون عشق و احساس رضایت مردم از زندگی در آن جامعه ، مشارکت معنایی نمایشی خواهد داشت …
نمی شود مشارکت را به مردم ابلاغ کرد ، همچنان که نمی شود عشق و دوست داشتن را ابلاغ کرد …
سیاست های جذب مشارکت مردم بدون توجه و تمرکز بر برقراری عدالت اقتصادی ، اجتماعی و حقوق شهروندی نوعی زیاده خواهی است …
برای تحقق مشارکت عمومی ابتدا باید روحیه پذیرش و مقبولیت فردی را بالا برد یعنی افراد باور کنند جامعه برای هر فرد ارزش و منزلتی قائل است ، از مردمی که احساس کسالت و بیگانگی با آدم ها و محیط پیرامون خود و حتی خود دارند نمی شود انتظار مشارکت داشت …
پایبندی مشارکت پذیر به منافع عمومی واحترام به حقوق اجتماعی افراد ، پایبندی به اعتقادات دینی و اخلاقی مردم و افزایش منطقی روحیه امید به آینده از مواردی است که می تواند در جذب وهمراهی مشارکت جو موثر واقع شود …
مشارکت مردم یعنی دخالت آنان در سود و زیان همه ی آنچه در کشور رخ می دهد ، بنابر این مشارکت مسیری دوطرفه است ، مردم باید دستاوردهای مشارکت و مزایای آن را ببیند …
وقتی باور داریم فقدان مشارکت و وفاق اجتماعی آسیب بزرگی به جامعه و توسعه ملی وارد می کند ، شایسته است با تقویت کیفی و کمی مشارکت های عمومی ، سهم مردم را از شادکامی ها و نشاط ، منافع و توانمندی های حاصل از مشارکت نقدا بپردازیم …
نظرات