احمدرضا ایراندوست – احوالپرسی هایمان ارسال استیکر شد !

2015-11-26
90 بازدید

چه لذتی داشت وقتی دو برادر در بغل یکدیگر ، ابراز احساسات میکردند ، چه کیفی داشت زمانی که فرزندی سر بر زانوان مادر گذاشته و لحظاتی با فراموش کردن تمامی سختی های زندگی ، خودش را در دنیای کودکی اش فرض میکرد ، چه صحنه زیبایی خلق میشد زمانی که دو خواهر یکدیگر را […]

th (1)

چه لذتی داشت وقتی دو برادر در بغل یکدیگر ، ابراز احساسات میکردند ، چه کیفی داشت زمانی که فرزندی سر بر زانوان مادر گذاشته و لحظاتی با فراموش کردن تمامی سختی های زندگی ، خودش را در دنیای کودکی اش فرض میکرد ، چه صحنه زیبایی خلق میشد زمانی که دو خواهر یکدیگر را غرق در بوسه ساخته و به پهنای صورتشان اشگ جاری و در هم آمیخته میشد . ، پسری که چند روزی دیدار پدر را از دست داده بود، به هنگام ملاقات چنان یکدیگر را در آغوش میگرفتند که گویی هر دو یک نفرند ، وقتی دو دوست بعد از مدتها یکدیگر را در کوچه و خیابان میدیدند ، چنان یکدیگر را غرق در بوسه میساختند و به یکدیگر عشق میورزیدند که گویی سالیان سال است که همدیگر را ندیده اند ، این آداب و رسوم و سنت نیک ، دیده بوسی و در آغوش گرفتن همدیگر به هنگام دیدار، چند صباحی است که کاملا به فراموشی سپرده شده و اگر به طور اتفاقی دو دوست در کوچه و خیابان همدیگر را در آغوش کشیده و نسبت به هم ابراز احساسات قلبی نمایند ،باعث تعجب و حیرت دیگران خواهند شد.
با اختراع تلفن توسط گراهام بل و ورود آن به زندگی مردمان و خصوصا جامعه ایرانی ، خیلی زود و به سرعتی برق آسا ، ملاقاتها و دیدارهای های گاه و بیگاه افراد با یکدیگر ، به دست فراموشی سپرده و جای خود را به تماسهای تلفنی داد ، اکثر افراد برای فرار از زیر بار این سنت پسندیده ، کمبود وقت و گرفتاری های الکی را دستاویز قرار داده و گناه را به گردن دوری راه و بعد مسافت می اندازند. ، اما باز هم دلخوش به این بودیم که هنوز میتوانیم صدای یکدیگر را از طریق سیمهای خطوط تلفن بشنویم ، گریه ها و خنده هایمان را از راه سیم سردهیم ، شادی ها و ناراحتی هایمان را با دیگران تقسیم کنیم . مادرها از روی صدا تشخیص میدادند که فرزندشان ناخوش بوده و یا در زندگی شخصی خود مشگلی دارند ، فرزندان نیز با ضعیف و قوی بودن صدای تلفنی والدین خود نسبت به سلامتی و یا کسالت آنها خبردار میشدند، با این که گرفتاری ها و مشغله های فراوان زندگی اکثر مردم را درگیر خود کرده بود ، اما هر وقت حوصله داشتیم و میلمان میکشید ،گوشی تلفن را بر میداشتیم و با گرفتن شماره ای از حال و روز نزدیکان خود باخبر میشدیم ،انسانها هر چه سنشان بالاتر برود بیشتر مایل هستند که فرزندانشان دور و بر خودشان باشند تا بتوانند همه روزه آنها را ببینند ،اما با توجه با مشغله فراوان و گرفتاری های روزمره ، عملا این امکان وجود ندارد و والدین از این که زود به زود فرزندان خود را نمیبینند ناراحت بوده ولی چاره ای هم جز این ندارند ، اما دلخوشی آنها به تماسهای تلفنی و شنیدن صدای فرزندانشان بوده واز این رضایت داشتند که گاه به گاه میتوانند صدای عزیزانشان را بشنوند ، از نوه هایشان خبر بگیرند و جویای سلامتیشان گردند ، فرزندان نیز به همین تماس تلفنی اکتفا کرده و به نوعی دل خود را خوش میکردند.گرچه حسی بالاتر از این که فرزند هر روزه به دست بوس والدین خود رفته و مدام جویای حال و احوالشان باشد ، نیست .اما در مواقعی چاره ای جز این نیست و مصداق بارز آن وصف العیش ، نصف العیش است .
هنوز حسرت ملاقاتها و دیدارهای حضوری را داشتیم که احوالپرسی های تلفنی و از راه دور جای آن را گرفت ، هیچ چاره ای هم نبود و باید به همین شیوه صله رحم رضایت میدادیم ، دلمان را به همین احوالپرسی سیمی خوش کرده بودیم و از این که لااقل میتوانستیم تا اندازه ای وظیفه فرزندی را رعایت کنیم ، خرسند بودیم ، به یکباره صدای زنگ تلفنها قطع شد ، دیگر حتی مزاحم تلفنی هم نبود ،، حتی کسی به اشتباه هم شماره نمیگرفت ، حتی کسی نبود که برای مزاحمت به دیگران بخواهد زحمت فوت کردن را به خودش بدهد . زیرا به این فوت کردن های مزاحمان تلفنی هم عادت کرده بودیم ، دیدار و ملاقات حضوری قطع شده و اینک احوالپرسی تلفنی هم در حال احتضار بود.تلفن همراه و یا همان موبایل وارد شد، در ابتدا افراد خاص و یا شاید قشر مرفه امکان استفاده از آن را داشتند ، اما دیر زمانی نگذشت که استفاده از تلفن همراه فراگیر شد به نحوی که برخی از افراد در یک زمان از چند خط و گوشی بهره میبردند ، صدای زنگهای کلاسیک تلفنهای خانگی جای خود را به آهنگهای متنوع داده و هر روز شاهد حضور برندهای مختلف گوشی های همراه بودیم ، گوشی های اولیه بزرگ و سنگین بوده و کم کم گوشی های ظریف تر و شکیل تر با کارایی و منوهای بیشتر در دسترس عموم قرار گرفت ، دیگر داشتن تلفن همراه به مانند شماره شناسنامه و یا کد ملی برای همه الزامی شد و هر کس به فراخور شغل و حرفه خود از آن استفاده میکرد، اپراتوری تلفن همراه از انحصار شرکت مخابرات خارج گشته و شرکتهای دیگری وارد بازار رقابت شدند ، همراه اول ، ایرانسل ، تالیا و رایتل از جمله اپراتورهای فعال تلفن همراه در کشور هستند ، هر اپراتور سعی میکرد که از جدیدترین تکنولوژی های عرصه تلفن همراه بهره برده تا زودتر بتواند مشتریان بیشتری جلب نماید ، این بود که :
اس ام اس و یا همان پیامک وارد عرصه شده و خیلی زود عمومیت پیدا کرده و به نوعی ره صد ساله را در مدت کوتاهی پیمود و چنان در بین مردم جا خوش کرد که دیگر کسی حال و حوصله حرف زدن نداشت ، اغلب سعی میکردند با ارسال و دریافت پیامک کارهای خود را رفع و رجوع نمایند ، یکی از دلایل شیوع و همه گیری پیامک ، هزینه کمتر به همراه حداقل زمان ممکن و رساندن مفهوم پیام بود . به غیر از این که خیلی ها برای شغل و حرفه خود از پیامک استفاده میکردند ولی افرادی هم بودند که برای رفع تکلیف و به مناسبتهای خاص از این روش استفاده کرده و با تایپ چند کلمه پشت سر هم و فشردن دکمه ای ، مطالب و خواسته ها و نیازهای خود را در قالب پیام برای دیگران ارسال میکردند ، چنان این فناوری در جامعه ما فراگیر شد که دیگر به جای دیدار و ملاقات حضوری و یا تماس تلفنی برای احوالپرسی هایمان نیز از این روش استفاده کردیم ، کار بدان جایی رسید که نوع و نحوه احوالپرسی هایمان از همه که شامل پدر و مادر و خواهر و برادر و فرزندان و دوستان و همکاران میباشد ، یکنواخت شده و دیگر به خودمان زحمت نمیدادیم که لااقل بین کلمات و جملات احوالپرسی از خواهر و برادرمان نیز تفاوت قائل شویم ، همه را با یک چوب رانده و با یک نوع ادبیات ارتباط برقرار میکردیم ، پیامهای تبریکمان برای همه افراد در سطوح مختلف ، یکسان بود ، برای همه افراد دور و نزدیک به یک شیوه و یک متن از قبل تهیه شده مراتب تسلیتمان را اعلام میکردیم ، برای اعیاد و جشنها از یک روش الگو میگرفتیم ، شوری آش به حدی رسید که دیگر زحمت تایپ حروف را هم به خودمان نمیدادیم و از روی دست دیگران تقلب کرده و نوشته آنها را برای نزدیکان خود فوروارد میکردیم ، در برخی از اوقات چنان کار را سرسری میگرفتیم که نام ارسال کننده پیامک را نیز فراموش میکردیم ، پاک کنیم و با همان فرمت دکمه ارسال را میزدیم ، ابتدا متن را انتخاب و به صفحه مخاطبین رفته و روی افرادی که مورد نظرمان بود را تیک گذاشته و به یکباره برای یک گروه چند نفره ، یک متن با یک حجم و با یک فرمت را ارسال میکردیم . برادری میخواست تولد فرزند خواهرش را که اتفاقا نوزاد پسر بوده از طریق پیامک تبریک بگوید، پیامکی را که مدتها قبل برای تولد دختر دوستش ارسال کرده بود ، بدون آنکه تغییری در واژه های آن ایجاد نماید ، برای خواهر خود فرستاده و داماد از این که برادر همسرش هنوز نمیداند نوزاد تازه به دنیا آمده چه جنسیتی دارد با همسرش جرو بحث کرده و مدتها بعد متوجه شد که ماجرا از چه قرار بوده است .اکثر کاربران با این دست اشتباهات به کرات برخورد کرده و خاطره نیز دارند ، بارها اتفاق افتاده که به اشتباه مطلبی را برای شخص دیگری ارسال کرده ایم که شاید تا مدتها از روبرو شدن و برخورد با آن فرد خجالت میکشیدند. خیلی ها چون نمیخواستند زیاد وقت خود را تلف نموده و یا این که مایل نبودند جزییات بیشتری را برای شنونده شرح بدهند ، به طور اختصاری و جهت رفع تکلیف پیامکهایی را به نزدیکان خود ارسال میکردند.
بزرگترهایمان بر این عقیده بوده و هستند که دید و بازدید و به جا آوردن صله ارحام را نمیتوان از طریق سیم تلفن انجام داد ، باید لبخند را دید ، سرازیر شدن اشگ شوق را تماشاکرد ، گرمی یکدیگر را با بغل کردن به دست آورد ، احساس و عشق از طریق سیم تلفن به مقصد نمیرسد .
امروزه روز از اینها صدای پشت گوشی تلفن را هم گرفتیم ،دیگر خنده هایمان را نمیشنوند تا شاد گردند و انرژی بگیرند ، دیگر صدای گریه ما را نمیفهمند که دلداریمان داده و راهکار نشانمان بدهند .نمیدانند که فرزندانشان دیگر وقت این که از کار و زندگی خود بزنند و به دیدارشان بشتابند را ندارند ، دیگر حتی فرصت این که در طول روز دقایقی ، از طریق تلفن همدم و هم صحبتشان باشند را هم ندارند ، دیگر حتی حال و حوصله و فرصت کافی برای نوشتن احساساتشان را هم نداشته و سعی میکنند از طریق استیکر حرفشان را بزنند .
پسری برای تولد مادرش تصویر کاریکاتور زنی را ارسال کرده که دسته گلی در دست دارد ، پسری برای بزرگداشت روز پدر استیکر مردی را فرستاده که در یک دستش عصا و در صورتش عینکی ذره بینی نشسته است ، خواهری برای برادرش استیکر را فرستاده که بیانگر احوالپرسی خواهر از برادر است .
به کجا چنین شتابان !
گرچه این تکنولوژی ها، نیازهای اصلی و اساسی مردمان امروزه است و به هیچ وجه نمیتوان روزی را تصور کرد که تلفن همراه نباشد ، آیا به راستی دانشمندان و مخترعان در پی این بوده اند که انسان با به دست آوردن این فناوری های مدرن اصل خود را فراموش کند ؟ کاش در کنار استفاده بهینه از این مواهب قدری هم به اصل خود نگاهی بیندازیم ، پدر و مادر خود را در کمترین زمان ممکن ملاقات کنیم ، با حضور فیزیکی در منزل خواهران و برادران خود از نزدیک آنها را ببینیم ، از حال و روز خویشاوندان و نزدیکان خود زود به زود با سر زدن هایمان باخبر گردیم ، دوستی و رفاقتمان را با دیدارهایمان به به اثبات برسانیم ، از تلفن فقط به عنوان تماس تلفنی استفاده نموده و برای هر کاری از پیامک استفاده نکنیم .دوستانی که تقریبا از هم بیخبر هستند ، این متن را برای یکدیگر ارسال میکنند :شرکت شیر پگاه اعلام کرد : هر که دوست و رفیقش را فراموش کند ، شیرم را حلالش نخواهم کرد.یاحق