احمدرضا ایراندوست – مسافت میمه تا اصفهان چند کیلومتر است ؟

2015-11-24
574 بازدید

امروزه دیگر بعد مسافت و دوری راه دغدغه انسانها نیست ، بشر امروزی به اکتشافاتی دست یافته که از طریق زمین و آسمان اقیانوسها و قاره ها را در کمترین زمان ممکن در می نوردد ، هواپیماهایی با سرعت هایی مافوق سرعت صوت ، ترن هایی که برق آسا مسافران را جابجا کرده و یا […]

ایراندوست

امروزه دیگر بعد مسافت و دوری راه دغدغه انسانها نیست ، بشر امروزی به اکتشافاتی دست یافته که از طریق زمین و آسمان اقیانوسها و قاره ها را در کمترین زمان ممکن در می نوردد ، هواپیماهایی با سرعت هایی مافوق سرعت صوت ، ترن هایی که برق آسا مسافران را جابجا کرده و یا اتومبیلهایی که به هنگام ویراژ دادن نمیتوان با چشم عادی رنگ و یا نوع و مدل آنها را تشخیص داد.
از دیر باز تا کنون مردم منطقه میمه برای رفع حوائج خود مجبور بوده اند ، هر از گاهی مسیر میمه تا اصفهان را طی نمایند ،افرادی بوده اند که بنا به وضعیت شغلی خود به اجبار بایستی در طول سال چندین مرتبه به اصفهان که در فرهنگ عامیانه شهر اطلاق میشد ، رفت و آمد نمایند ، استفاده از امکانات پزشکی و یا ادامه تحصیل و خرید اجناس مورد نیاز از جمله دلایل رفتن مردم به شهر بود .
در قدیم الاایام که امکانات مسافرتی و وسایط نقلیه امروزی وجود نداشت ، مسافت بین این دو نقطه در نظر و دید مسافران طولانی تر جلوه کرده و همیشه فاصله بین اصفهان تا میمه را یکصد کیلومتر میدانسته اند .
با ورود اتومبیلهای جدید که از سرعت بالایی برخوردار هستند ، رفت و آمد به اصفهان و باالعکس خیلی آسان و راحت شده به نحوی که در برخی از اوقات اهالی و اعضای یک خانواده از رفتن و برگشتن عضوی از خانواده به شهر با خبر نمیشوند ، در صورتی که تا چند سال قبل رفتن به شهر توسط هر یک از همشهریانمان ، متضمن آمادگی ها و سفارشهای بسیاری بود .
اگر شخصی قصد مسافرت به اصفهان را داشت ، افراد زیادی از این مسافرت باخبر شده و هر کس سعی میکرد از این موقعیت به نفع خود سود ببرد ، عده ای سفارش گرفتن نوبت از پزشک مورد نظرشان را داشتند ، عده ای دیگر سفارش خرید اجناسی را به مسافر عازم شهر میدادند ، برخی ها برای اقوام و فرزندان خود که در اصفهان ساکن بوده ، تقاضای بردن مقداری ماست و پنیر و نان و گوشت را داشتند ، اگر مسافرت به هنگام فصل تابستان اتفاق می افتاد ، حتما جعبه ای انگور نیز در بین سوغاتی ها بود .
موقعیت سوق الجیشی میمه این فرصت را به مردم منطقه داده که برای مسافرت به نقاط مختلف کشور ، از اتومبیلهای بین راهی که از این مسیر عبور میکنند ، استفاده نمایند .
اما برای رفتن به شهر بیشتر مردم سعی میکردند ، از ماشینهایی که در اختیار راننده گان بومی بود استفاده نموده تا لااقل بتوانند بارو بنه بیشتری را با خود برده و برگردانند.
در این مسیر صد کیلومتری که اکنون به هشتاد و پنج کیلومتر رسیده و در کمتر از یک ساعت میتوان پیمود ، افراد بسیاری بوده اند که در گرما و سرما و با کمترین امکانات آن زمان مردم منطقه میمه را به شهر برده و برگردانده اند .
مرحوم اکبر وطنخواه ، مرحوم حسن طلایی ، مرحوم اکبر حبیبی ، مرحوم سیف الله متقی ، مرحوم علی مالیان ، مرحوم محمدعلی متقی ،از جمله کسانی بودند که بارها و بارها این مسافت نزدیک امروزه و طولانی آن زمانها را طی کرده ، که هر کس خاطراتی را از این مسافرتها دارد .البته در این بین رانندگان دیگری نیز از شهرها و روستاهای مجاور در این حرفه فعالیت میکردند که اکثرشان اکنون در بین ما نیستند .
مسافرت در فصل زمستان و یخ و یخبندان ، مصائب و مشکلات فراوانی داشت که بیشتر این مشکلات بر دوش مالکین و راننده گان وسایط نقلیه بود ، از یخ زدن ماشین تا هندل زدن و هل دادن گرفته تا سرمای داخل ماشینها و لیز خوردن های گاه و بیگاه در سرازیری ها ، از سوز و سرمایی که از منافذ مختلف ماشین به داخل آمده تا صندلی ها ی چوبی و سخت ، از بوی گازوییل گرفته تا مصائب زنجیر بستن لاستیکها ، در فصل گرما و خصوصا تابستان هم مشکلات دیگری وجود داشت که مسافرت در این مسافت کوتاه را برای اکثر مردم سخت میکرد ، از جوش آوردن های پیاپی ماشینها که راننده گان مجبور میشدند برای ساعاتی در گردنه چاه سرخ توقف کرده تا ماشین خنک شود ، از آی کشیدن توسط مسافران از همان چاه سرخ و آوردن و ریختن بر روی رادیاتور ماشین ، از گرد و خاکی که از منافذ و سوراخ های متعدد وارد ماشین شده و صورت تمام مسافران را غبارآلود میکرد گرفته تا جاده پر دست انداز و ناهموار .
چون عموما مسافرت سخت بود ، هر کس سعی میکرد تا حد ممکن از این سفر حداکثر استفاده را ببرد ، مغازه دارها ، کلی خرید میکردند ، به نحوی که روی سقف ماشینها پر از جنس و بار بود که با طناب بسته میشد ، راهرو و زیر صندلی ها نیز مملو از بار و بنه مسافران بود .
مسافران عازم شهر برای رفتن به این مسیر صد کیلومتری ، مجبور بودند ، چند ساعت در راه باشند و همین باعث میشد که نتوانند تمام کارهایشان را در همان یک روز به انجام رسانده و برگردند ، به همین خاطر اغلب مسافران یکی دو روزی را در اصفهان اتراق کرده و سر صبر به کارهایشان میرسیدند ، دست آخر خودشان را به دروازه تهران رسانده و عازم میمه میشدند ، بیشتر میمه ای ها ناهار را در چلوکبابی طلوع میخوردند .نزدیکی های دروازه دولت هم مسافرخانه ای بود که اغلب مشتریانش میمه ای بودند. عکاسی سایه هم تنها عکاسی مورد علاقه میمه ای ها بود که به گمانم در آلبوم اغلب میمه ای ها عکسی به یادگار وجود داشته باشد.
امروزه افرادی هستند که هر روز صبه از میمه حرکت کرده و بعد از اتمام کارشان به میمه برمیگردند ، گویا مسافت میمه به اصفهان دیگر صد کیلومتر نیست . یا حق