احمدرضا ایراندوست – در ابتدای شروع مطلب امروزم از کاربران عزیز و گرامی میخواهم که برای لحظاتی ، نقشه جغرافیایی کشورمان را در مقابل ذهنشان تجسم کرده و فارغ از شکل اصلی آن که به مانند گربه ای در حال نشسته است ، نقشه را به طور فرضی به شکل مربع در ذهنتان تداعی نموده […]
احمدرضا ایراندوست – در ابتدای شروع مطلب امروزم از کاربران عزیز و گرامی میخواهم که برای لحظاتی ، نقشه جغرافیایی کشورمان را در مقابل ذهنشان تجسم کرده و فارغ از شکل اصلی آن که به مانند گربه ای در حال نشسته است ، نقشه را به طور فرضی به شکل مربع در ذهنتان تداعی نموده و چهار جهت اصلی را تعیین نمایید.
این مربع فرضی که قرار است برای لحظاتی نقشه ایران عزیزمان باشد دارای چهار ضلع بوده که طبق نوشته ها و متون تاریخی که در دسترس بوده و ماها نیز اندکی با آن آشنا هستیم ، بارها و بارها مورد تاخت و تاز اجانب قرار گرفته و در هر مرحله از این تهاجمات مقداری از آداب و سنن و فرهنگ ما نیز به تاراج رفته است ، شمال کشورمان بارها توسط روسها مورد حمله و تاخت و تاز قرار گرفته ، جنوب کشورمان نیز بارها و بارها توسط پرتغالی ها ، هندی ها و انگلیسی ها مورد تهاجم قرار گرفته ، غرب کشورمان نیز از تهاجم ترکان عثمانی و اعراب بی نصیب نبوده ، آنچنان که شرق نیز آماج حملات دشمنی به مانند افغانها قرار گرفته است ، تنها نقطه ای که از این تهاجمات گاه و بیگاه درامان بوده، مرکز ایران است که میتوان به صورت خط فرضی این مناطق را مشخص نمود، یزد و کرمان و نایین و اصفهان و دلیجان و کاشان و قم و سمنان و گرمسار از جمله مناطقی هستند که کمتر مورد تهاجم قرار گرفته و به همین دلیل است که زبان و گویشی که همشهریان خودمان با آن تکلم میکنند ، در این مناطق با کمی اختلاف رواج دارد ، اگر بخواهیم دقیقتر به ماجرا نگاه بکنیم شاید به جرات بتوانیم ، بگوییم که مردم این مناطق از سایر مناطقی که مورد تهاجم قرار گرفته اخلاق و رفتار بهتری دارند ، به نحوی که آمار رشد طلاق و سرقت و سایر ناهنجاری ها در استان یزد از سایر نقاط ایران کمتر است .
کاسه همسایه یکی از سنتهای پسندیده و خوب مردم ایران است که از نیاکانمان به ما به ارث رسیده و خوشبختانه ، چنان در آداب و رسوم همشهریان خودمان ریشه دوانده ، که تا کنون هیچ نیرویی نتوانسته آن را کمرنگ کند .
عموما خانمهایی که باردار هستند ، بیشتر مورد لطف قرار میگیرند ، اغلب خانواده ها در میمه سعی میکنند ، اگر نوبرانه و یا سوغات خاص و یا طعامی ویژه را داشته باشند ، ابتدا مقداری از آن را در بهترین ظرف گذاشته و به قول امروزی ها دیزاین خوبی داده و به مادری که در انتظار نوزاد نشسته است هدیه میدهند ، اعتقادشان بر این است که زن باردار و حامله بوی آن را استنشاق کرده و دلش هوس کرده ، برای رفع این هوس و دلتنگی باید از این خوراکی تناول کند ، تهیه نان همیشه در میمه به صورت سنتی و توسط کدبانوها که مادرانمان بودند تهیه میشد ، بوی نان تازه تنها بویی بود که مسافت زیادی را طی میکرد ، اغلب کسانی که نان پخت میکردند تعدادی از نان تازه از تنور درآمده را به عنوان کاسه همسایه به همسایه ها میدادند ، اینسنت رفت و برگشتی بود و همینطور که نان تازه میدادند ، روزی هم نان تازه میگرفتند .
دامداران و گله داران به هنگام موسم شیردوشی و استحصال ماست و کره و پنیر و روغن ، مقداری سرشیر ناب را که در چندین لایه با ظرافت خاصی بر روی هم چیده شده بود به عنوان کاسه همسایه برای همسایگان میبردند ، هنگامی که یکی از همشهریانمان به مسافرت میرفت ، در برگشت مقداری از سوغات آن شهر را خریده با خود می آورد ، همین سوغات نیز تحت عنوان کاسه همسایه با همجواران تقسیم میشد ، عموما غذاهایی که بو و برنگ زیادیداشتند را نمیشد یواشکی و با اهل خانه خورد ، وظیفه ای بود که مقداری از آن را با احترام به عنوان کاسه همسایه به همسایگان نزدیک بدهی ، این نوع انفاق که در فرهنگ و آداب و رسوم میمه به کاسه هوم سیه معروف بود ، به مانند رفاقت با علی پروین اتوبان یک طرفه نبود ، بلکه هیچ گاه کاسه خالی بر نمیگشت ، هر کس سعی میکرد در اندازه و توان خود کاسه را خالی برنگرداند.
در همین ایام که به میمه رفته بودم مقداری چغندر لبویی را در منزل مادرم دیدم ،مادرم گفت فلان همسایه به عنوان کاسه همسایه آورده ، در هنگام خوردن صبحانه نیز متوجه شدم که گردوها نیز کاسه همسایه بوده ، بالطبع مادر من هم در آن اندازه ای که توان داشته کاسه را خالی برنگردانده است .
کاش بقیه خصلتهای خوب همچون صله ارحام ، شب نشینی ها ، احترام به بزرگترها ، پیش دستی در سلام کردن ، انگور چینی های دسته جمعی ، نسیه دادن کسبه ، خرید با چوب خط و سایر آدابی که ریشه در تاریخ و فرهنگمان دارند را نیز دوباره رفرش کنیم و برگردیم به همان دوران خوش آن روزها .یاد باد آن روزگاران .ایام به کامتان .یا حق
از این بچه های امروزی ناز پروریده چیبسی یا پوفکی وچیز برگی وفست فوتی چه انتظاری داشته باشیم
بچه های امروزی حاصل همون بچه های دیروزی هستن و زیر دست پدر و مادرشون بزرگ شدن و تا وقتی همچین رسم و خصلتها و رفتارهای خوب رو ندیده باشن از دیگران یاد نمیگیرند ..
جناب آقای ایراندوست سلام
(کاش برگردیم به همان دوران خوش آن روزها ). این جمله اشک به چشممان آورد. روزهای خوش گذشته در کنار پدربزرگ ها و مادربزرگ ها که الان فقط حسرت یکبار دیگر دیدنشان به دلمان مانده است. شب های سرد زمستان زیر کرسی گرم خانه پر مهر پدربزرگ و صدای قل قل سماور و عطر دل انگیز چای و دارچین. با این حال می شود هنوز هم محبت داشت و در کنار فامیل و دوستان آن روزها را تکرار کرد. به امید بازگشت ایام خوش درکنار هم بودن. سرافراز باشید.
تشکر از آقای ایراندوست برای یادآوری روزهای قشنگ .
سلام اقای ایراندوست،یادمه من همیشه دم طویله همسایمون مرغ و خروس و گاو گوسالشونو نگاه میکردم ،انقد محو تماشاشون میشدم که نمیفهمیدم زمان چجوری میگذره،همیشه هم وقتی مرغشون تخم میذاشت میدویدمو خبر میدادم که مرغتون تخم کرده،همسایه عزیزمون که به رحمت خدا رفتن هم هر چندروز یکبار واسم چند تا تخم مرغ میاورد،شاید پیش خودش فکر. میکرده که من اون تخم مرغا رو میخوام،خدا رحمتش کنه،دلشون دریایی بود درسته که امروزم کاسه همسایه هست ولی اون چهره های گشاده ودست ودلبازیها خیلی بی منت بود.
یادکاسه همسایه بخیر
چقدرمحبت وصفارامیشددرون کاسه همسایه دید
باتمام نداریها اگرگوسفندی راکه درمنزل برای پرواروطعام شایدچندماه خانواده نگهداری وهنگامی که درفصل سرمای زمستان گوسفندرازبح میکردند کاسه ای راکه مادران عزیزمان که داخل ان یا رودله یا اش گیپا یاکله پاچه بود وبالبخند وصفابرای همسایه میفرستاند یا بلعکس یادش بخیرروح بلندتمام مادرانی که دربین مانیستدشادویادشان گرامی *diablo* *diablo*