آیت الله مکارم:یکی از مشکلات کشور وجود تندروها است آیت الله ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید، یکی از مشکلات کشور را وجود تندروها دانست و گفت: تندروها کسانی هستند که تا صحبت از سرمایه گذاری خارجی می شود، بحث هایی را مطرح کرده و شرط های دست و پاگیری را وضع می کنند. به […]
آیت الله مکارم:یکی از مشکلات کشور وجود تندروها است
آیت الله ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید، یکی از مشکلات کشور را وجود تندروها دانست و گفت: تندروها کسانی هستند که تا صحبت از سرمایه گذاری خارجی می شود، بحث هایی را مطرح کرده و شرط های دست و پاگیری را وضع می کنند.
به گزارش ایرنا این مرجع تقلید روز پنجشنبه در دیدار رئیس و هیات رئیسه اتاق بازرگانی ایران، فشار خارجی را مشکل بعدی کشور عنوان کرد و افزود: دشمنان نمی گذارند اقتصاد کشور پیشرفت کند؛ بنابراین فکر جمعی، سعه صدر و مراقبت از نفوذ آنان، از اموری است که باید با دقت بر روی آن برنامه ریزی کرد.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: اینکه امروز برخی برای انتخابات مجلس با هم مقابله می کنند؛ به طور حتم نه تنها مشکل را برطرف نخواهد کرد؛ بلکه مباحث اصلی کشور نیز پیش نخواهد رفت؛ بنابراین تنها راه از بین رفتن مشکل ها، اتحاد تمام دستگاه هاست .
وی بر ضرورت وحدت آحاد جامعه، مسئولان و دولت تاکید کرد و افزود: دولت نباید خود را از جامعه و ملت جدا بداند؛ بلکه همه باید در یک مسیر حرکت کرده تا مشکل ها یکی پس از دیگری برطرف شود.
این مرجع تقلید بیان داشت: علما و مراجع در متن مباحث کشور نبوده و در حاشیه قرار دارند؛ اما می توانیم این ادعا را داشته باشیم که مشکل ها را درک می کنیم…
لطیفه هایی که در باره آیت الله جنتی ساخته شده و شجونی آنها را برای او نقل کرده
سیاست > احزاب و شخصیتها – حجت الاسلام والمسلمین شجونی در مصاحبه با خبرآنلاین موضوعات متعددی را مطرح کرد و از جمله گریزی هم به لطیفه هایی که در مورد آیت الله جنتی مطرح است،زد.
وی در این مصاحبه تفصیلی گفت:یک بار آقای جنتی مرا دید و گفت شجونی من مواضع تو را که می خوانم خوشم می آید. گفتم آقای جنتی من فرزند انقلابم و از انقلاب دفاع می کنم. از شما هم دفاع می کنم. گفت «از من؟ مگر درباره من چه می گویند که تو از من دفاع می کنی؟» گفتم می گویند «اولین خواستگار حضرت حوا تو بودی! منتها چون سنت بالا بود او را به تو ندادند و آدم رفت و با حوا ازدواج کرد». آیت الله جنتی هم شروع کرد به خندیدن. گفت «دیگر چه می گویند؟» گفتم می گویند «حضرت آدم به خدا گفت خدایا این پیرمرد کیست که اینجا می پلکد؟ خدا گفت این جنتی است قبل از من هم اینجا بود». باز هم خندید و گفت «دیگر چه می گویند». گفتم می گویند «خدا رفت بهشت را بسازد دید تو در آنجا نشسته ای. گفت تو کی هستی. و تو پاسخ دادی من جنتی هستم. لذا خدا بهشت را ساخت و اسم آن را جنت گذاشت». باز هم خندید.
۱۷۱۷